شهدای ایران shohadayeiran.com

7 سال از بهترين سال هاي جواني ام را پاي مرد خوشگذران و بي عاطفه اي ريختم که هيچ علاقه اي به من و زندگي اش نداشت و تنها به پول هاي من چشم دوخته بود تا به خوشگذراني هايش با زنان و دختران نامحرم ادامه دهد، اما اکنون ...
شهدای ایران:زن 30ساله درحالي که خود را سرزنش مي کرد که چرا به حرف هاي همسر سابق حميد توجه نکرده است، به مشاور مددکار اجتماعي کلانتري شهيد آستانه پرست مشهد گفت: آخرين و تنها فرزند دختر يک خانواده 7 نفره هستم پس از فوت پدرم، برادرانم هزينه هاي زندگي من و مادرم را به عهده گرفتند، اما با ازدواج برادرانم من و مادرم تنها مانديم. در اين سال ها مدرک فوق ديپلمم را گرفتم و براي فرار از تنهايي در مطب يک پزشک به عنوان منشي کار

مي کردم تا اين که در محل کارم با خانم جواني که همسن و سال خودم بود آشنا شدم و دوستي صميمانه اي بين ما برقرار شد به طوري که ساعات بيکاري را با يکديگر مي‌گذرانديم تا اين که روزي مبينا گفت برادرم حميد 28 سال دارد و مي‌خواهد با دختري خوب و باوقار ازدواج کند، او سپس از من خواست تا همديگر را ملاقات کنيم و در صورت تفاهم با يکديگر ازدواج کنيم. چند روز بعد حميد به عنوان بيمار وارد مطب شد و از آن روز به بعد روابط تلفني ما براي آشنايي بيشتر با اخلاق و عقايد يکديگر ادامه يافت.

چند ماه بعد از اين ماجرا زن غريبه اي با شماره همراهم تماس گرفت و خود را همسر حميد معرفي کرد. وقتي سرقرار با آن زن رفتم، او خود را همسر و دخترعموي حميد معرفي کرد و گفت: از 3سال قبل زندگي مشترکم را با حميد آغاز کردم و فرزند 2ساله اي نيز دارم اما به خاطر مشکلات اخلاقي اش قصد دارم از او طلاق بگيرم ولي ابتدا تصميم گرفتم زنان و دختران ساده اي را که در دام همسرم گرفتار مي شوند از آينده سياهشان آگاه کنم تا همانند من به آخر خط نرسند شماره شما را هم از گوشي همسرم که با نام يک مرد ذخيره شده بود پيدا کردم و ...

زن 30ساله ادامه داد: بزرگ ترين اشتباهم اين بود که سخنان آن زن را باور نکردم و 7سال از بهترين روزهاي عمرم را پاي حميد ريختم. وقتي ماجراي ملاقاتم را به حميد گفتم او برچسب بيمار رواني به آن زن زد و وانمود کرد که آن زن غريبه را نمي شناسد پس از آن هم او به همراه زني به خواستگاريم آمد و صيغه محرميت بين ما جاري شد از آن روز به بعد حميد به بهانه هاي مختلف مانند بدهکاري و ورشکستگي مبالغي را از حسابم برداشت مي کرد تا اين که فهميدم مبينا و آن زن خواستگار هر دو از اتباع خارجي هستند و هيچ نسبتي با حميد ندارند از سوي ديگر، توسط يکي از دوستان حميد از روابط او با دختران نامحرم مطلع شدم و دريافتم در مدت 6ماهي که از او خبري نداشتم او و دوستانش در شمال کشور به خوشگذراني مشغول بودند به طوري که ديگر پاسخ تلفن ها و پيامک هاي مرا نيز نمي دهد اکنون پشيمانم چرا حرف هاي آن زن را جدي نگرفتم و قبل از ازدواج تحقيقات کافي نکردم.

ماجراي واقعي با همکاري پليس پيشگيري خراسان رضوي


*خراسان


نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار