در شرایط کنونی جهان اسلامییکی از اساسی ترین نیازهای امت اسلام وحدت است.
شهدای ایران:در شرایط کنونی جهان اسلامییکی از اساسی ترین نیازهای امت اسلام وحدت است. در روزهای گذشته رهبر انقلاب حضرت امام خامنهای مدظله در دیداری که به مناسبت هفته وحدت با مسئولان نظام و میهمانان بیست و هشتمین کنفرانس بینالمللى وحدت اسلامى داشتند فرمودند:
من امروز وقتی نگاه میکنم به مسائل جامعهی خودمان و مسائل دنیای اسلام، میبینم اگرچه همهی این محتواهای بزرگ مهم است – برای دنیای اسلام، هم علم مهم است، هم خردورزی مهم است، هم اخلاق مهم است – لکن آنچه امروز در درجهی اوّلِ اولویّت برای دنیای اسلام قرار دارد، وحدت است. ما مسلمانها خیلی از هم دور شدیم؛ سیاستها در این زمینه، تلاش متأسّفانه موفّقی انجام دادند که مسلمانها را، دلهای گروههای مُسلم را از یکدیگر جدا کنند. امروز به وحدت احتیاج داریم.
این بیان خود گویای شدت اهمیت عنصر وحدت برای امت اسلام است اما نکته ظریفی که در اینجا باید مدنظر داشت این است که وحدت نباید بستری برای رسوخ اسلام آمریکایی و انگلیسی در میان امت اسلام فراهم کند چرا که این اسلام که منادی آن استکبار است خود مایه تفرقه در میان امت است و تاریخ خود بهتر و بیشتر از همه گواه این مطلب است. رهبر انقلاب نیز در ادامه بیانات خود به این مهم اشاره نمودند:
امروز، هم در بین اهل سنّت، هم در بین شیعه، دستهایی در کار است برای اینکه اینها را از هم جدا کند؛ همهی این دستها هم اگر جستجو کردید، میرسد به مراکز جاسوسی و اطّلاعاتی دشمنان اسلام؛ نه دشمنان ایران، نه دشمنان شیعه فقط؛ دشمنان اسلام. آن تشیّعی که ارتباط به امآیشش انگلیس داشته باشد، آن تسنّنی که مزدور سیآیای آمریکا باشد، نه آن شیعه است، نه آن سنّی است؛ هر دو ضدّ اسلامند. ما ۳۵ سال است در جمهوری اسلامیاین فریاد را داریم میزنیم؛ فقط هم نمیگوییم، عمل میکنیم.
و در ادامه ایشان برای تبیین دقیق تر موضوع افزودند:
انسان میبیند و نوشتههایی را مشاهده میکند گاهی چیزهایی بعضی میگویند و مینویسند که با توجّه به آیات قرآن نوشته نشده است. قرآن میفرماید که «قولوا ءامَنّا بِاللهِ وَ مآ اُنزِلَ اِلَینا وَ ما اُنزِلَ اِلی اِبرهیمَ وَ اِسمعیلَ وَ … و ما اوتِیَ موسی و [عیسی و ما اوتِیَ] النَّبیّون»، بعد از آنکه همهی آن شرایع قبلی را ذکر میکند که وظیفهی مسلمان این است که به آنها اعتقاد داشته باشد، بعد میفرماید: فَاِن ءامَنوا بِمِثلِ مآ ءامَنتُم به فَقَدِ اهتَدَوا. اسلام پلورالیسم را قبول ندارد؛ آنهایی که ترویج میکنند که «اسلام چون از حضرت موسی و حضرت عیسی تجلیل کرده است، قائل به پلورالیسم است» به قرآن مراجعه کنند، متون اسلامیرا ملاحظه کنند؛ از روی بیاطّلاعی و از روی غفلت، یک مطلبی را ذکر میکنند؛ اسلام این است: فَاِن ءامَنوا بِمِثلِ مآ ءامَنتُم به فَقَدِ اهتَدَوا وَ اِن تَوَلَّوا فَاِنَّما هُم فی شِقاقٍ فَسَیَکفیکَهُمُ الله؛ این معنای قرآن [است].
این دقت نظر رهبر انقلاب که ناشی از رصد دقیق و تسلط کامل ایشان بر جریانات جامعه است نشان گر فعالیت زیرپوستی جریانات و گروههایی است که به آرامیو به صورت خزنده درحال تزریق افکار پوسیده و منحرف خود در جامعه و در مقیاس کلان تر در امت اسلام هستند. این گروهها و جریانات که مطابق با بیانات رهبر انقلاب ریشههای آنها در سازمانهای جاسوسی دولتهای استکباری خاصه سرویس اطلاعات خارجی انگلستان MI6 و سرویس اطلاعاتی آمریکا CIA قرار دارد.
یکی از جریانات منحرفی که در دهه اول انقلاب فعالیت و تلاش بسیاری در جهت انشقاق دینی مردم در کشور انجام داد، «نهضت آزادی ایران» است. البته سابقه این جریان به پیش از انقلاب باز میگردد اما در دهه اول انقلاب این جریان توانست با نفوذ به بدنه حکومت فعالیت خود را توسعه و گسترش دهد که البته با هوشیاری بنیانگذار کبیر انقلاب حضرت امام خمینی ره، و روشنگریهای ایشان نهضت آزادی و سردمداران آن برای همیشه مطرود ملت مسلمان ایران واقع شد.
اخیراً خبرها حاکی از آن است که پس ماندههای این تفکر منحرف سعی در تجدید حیات جسد بیجان و پوسیده این جریان به واسطه تنفس مصنوعی دارند و میکوشند با برگزاری همایشهایی به ترویج عقاید و تفکرات این جریان بپردازند. همایشهایی که در پوشش مراکز مختلفی مانند مرکز دایره المعارف اسلامیبرگزار میشوند و در آنها به بازخوانی و تبلیغ عقاید جریان نهضت آزادی و بزرگان آن مانند بازرگان و… پرداخته میشود.
به نظر میرسد نهضت آزادی قصد دارد تا با نفوذ به مرکز دایره المعاف اسلامیآن را تبدیل به بستری برای رشد خود و بلندگویی برای انتشار عقاید این جریان کند.
Mehdi Bazargan Speaking into Microphone
در نگاهی کوتاه به تاریخچه نهضت آزادی ایران به مقطعی از تاریخ معاصر ایران میرسیم که در پی انشقاق در نهضت ملی ایران در سال ۱۳۴۰ برخی از اعضای مذهبی جبهه ملی ایران که با مشی مبارزاتی همفکران قدیمیخود موافق نبودند در پی تاسیس حزب جدیدی بر آمدند که در آن مذهب نقش پررنگ تری داشت هدف آن مبارزه با استبداد و کسب آزادیهای اساسی مبتنی بر ارزشهای اخلاقی و اسلامیبود. این گروه توسط مهدی بازرگان، یدالله سحابی و سید محمود طالقانی پایهگذاری شد.از آنجایی که عمده اعضای حزب از جوانان انقلابی آن زمان بودن بنابر این نوعی فضای رادیکال در حزب به وجود آمده بو که چندان خوشایند سران حزب نبود و سران حزب مخالف مشی مسلحانه بودند . با این حال سران این حزب به لحاظ مذهبی در عین تاثیر پذیری از روحانیت و ارتباط با آن ،اندیشه دینی خود را نه از مرجعیت بلکه از دانش دینی خود بر میگرفتند آنها دین شناسی روحانیت را نمیپذیرفتند و نظرشان این بود که خود به منابع اجتهاد دینی مراجعه نمایند آنها مصدق را تنها رهبر خویش میدانستند البته شاید بتوان گفت برخی از گرایشات ضد مذهبی در نهضت به اصطلاح آزادی را حاصل تفکر افرادی مثل احمد صدر حاج سید جوادی دانست که به نوعی وابسته فکری به آمریکا بودند و قائل به سقوط سلطنت پهلوی هم نبودند آنان عملا شعار میدادند «سلطنت آری حکومت نه»
نهضت آزادی از لحاظ فکری کاملا مسخ شده بود و از آنجایی که اجتهاد در دین میکردند اسلام را به اسلام رحمانی و اسلام خشونت طلب تقسیم میکردند در توصیف اسلام رحمانی که مورد پسندشان نیز بود دین را فاقد احکامیمثل قصاص و جهاد و شهادت میدانستند و در مقابل اسلام خشونت طلب را دینی میدانستند که با اجرای احکام فوق به ترویج خشونت میپردازد .آنان همچنان با آمریکا رابطه تنگاتنگی داشتند و اسناد لانه جاسوسی موید این مطلب است ائتلاف ملیـمذهبیها با آمریکائیان تا آنجا پیش رفت که اسلام، پیامبر اکرم، کعبه، حج و برخی از اصول و فروع دین را انکار کرد، مذهب شیعه را ادامهی زرتشتیگری دانست و به بدترین شکل به ائمهی اطهار توهین نمود که قلم از نوشتن آنها شرم دارد. در این راستا، آنها در بعضی از مواقع، پا را از مرز فعالیت سیاسی نیز فراتر گذاشتند و با هدف براندازی در حوادثی مثل کوی دانشگاه در تیرماه ۱۳۷۶ و اغتشاشات آن شرکت نمودند. آنها همچنین ارتباطهای پنهان و آشکار با بیگانگان را آغاز کردند که شرکت در کنفرانس ضدانقلابی برلین در سال ۹۷ در آلمان یکی از این ارتباطها بود.
در انتها بازخوانی بخشی از نامه بنیانگذار انقلاب حضرت امام خمینی ره در پاسخ به سوال وزیر کشور در رابطه با نهضت آزادی که در سالهای پایانی عمر آن بزگوار نگاشته شده خالی از لطف نیست.
«نهضت آزادی» و افراد آن از اسلام اطلاعی ندارند و با فقه اسلامیآشنا نیستند. از این جهت، گفتارها و نوشتارهای آنها که منتشر کردهاند مستلزم آن است که دستورات حضرت مولی الموالی امیر المومنین را در نصب ولات و اجرای تعزیرات حکومتی که گاهی بر خلاف احکام اولیه و ثانویه اسلام است، بر خلاف اسلام دانسته و آن بزرگوار را -نعوذ بالله- تخطئه، بلکه مرتد بدانند! و یا آن که همه این امور را از وحی الهی بدانند که آن هم بر خلاف ضرورت اسلام است. نتیجه آن که نهضت به اصطلاح آزادی و افراد آن چون موجب گمراهی بسیاری از کسانی که بیاطلاع از مقاصد شوم آنان هستند میگردند، باید با آنها برخورد قاطعانه شود، و نباید رسمیت داشته باشند.
و به حسب امور بسیار دیگر، نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند ؛ و ضرر آنها، به اعتبار آن که متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بیمورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تاویلهای جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهکهای دیگر، حتی منافقین این فرزندان عزیز مهندس بازرگان، بیشتر و بالاتر است.
حال با توجه به مباحث مطروحه ذهن پرسشگر با این سوال مواجه است که به چه دلیل موسسهای که تحت نام مرکز دایره المعارف اسلامیمشغول فعالیت است و با توجه به نام آن باید به دنبال بررسی علوم و فرهنگ اسلامیباشد تبدیل به محفلی برای جریانات منحرفی چون نهضت آزادی شده است؟! و آیا شایسته نیست تا دستگاههای امنیتی کشور به این دست موسسات توجه بیشتری نشان دهند و با هشیاری مانع از آن شوند تا مرکز دایره المعارف اسلامیو مراکز مشابه آن دچار سرنوشتی مانند روزنامههایی چون بهار و … که با نفوذ همین جریان نهضت آزادی در آن تبدیل به تریبونی جهت تشویش اذهان و انشقاق در جامعه شده بود، شوند؟!
امید است مسئولین امنیتی کشور با هوشیاری مانع از فعالیتهای خزنده این جریان و جریانات مشابه در جامعه شوند.
*امپراطوری
من امروز وقتی نگاه میکنم به مسائل جامعهی خودمان و مسائل دنیای اسلام، میبینم اگرچه همهی این محتواهای بزرگ مهم است – برای دنیای اسلام، هم علم مهم است، هم خردورزی مهم است، هم اخلاق مهم است – لکن آنچه امروز در درجهی اوّلِ اولویّت برای دنیای اسلام قرار دارد، وحدت است. ما مسلمانها خیلی از هم دور شدیم؛ سیاستها در این زمینه، تلاش متأسّفانه موفّقی انجام دادند که مسلمانها را، دلهای گروههای مُسلم را از یکدیگر جدا کنند. امروز به وحدت احتیاج داریم.
این بیان خود گویای شدت اهمیت عنصر وحدت برای امت اسلام است اما نکته ظریفی که در اینجا باید مدنظر داشت این است که وحدت نباید بستری برای رسوخ اسلام آمریکایی و انگلیسی در میان امت اسلام فراهم کند چرا که این اسلام که منادی آن استکبار است خود مایه تفرقه در میان امت است و تاریخ خود بهتر و بیشتر از همه گواه این مطلب است. رهبر انقلاب نیز در ادامه بیانات خود به این مهم اشاره نمودند:
امروز، هم در بین اهل سنّت، هم در بین شیعه، دستهایی در کار است برای اینکه اینها را از هم جدا کند؛ همهی این دستها هم اگر جستجو کردید، میرسد به مراکز جاسوسی و اطّلاعاتی دشمنان اسلام؛ نه دشمنان ایران، نه دشمنان شیعه فقط؛ دشمنان اسلام. آن تشیّعی که ارتباط به امآیشش انگلیس داشته باشد، آن تسنّنی که مزدور سیآیای آمریکا باشد، نه آن شیعه است، نه آن سنّی است؛ هر دو ضدّ اسلامند. ما ۳۵ سال است در جمهوری اسلامیاین فریاد را داریم میزنیم؛ فقط هم نمیگوییم، عمل میکنیم.
و در ادامه ایشان برای تبیین دقیق تر موضوع افزودند:
انسان میبیند و نوشتههایی را مشاهده میکند گاهی چیزهایی بعضی میگویند و مینویسند که با توجّه به آیات قرآن نوشته نشده است. قرآن میفرماید که «قولوا ءامَنّا بِاللهِ وَ مآ اُنزِلَ اِلَینا وَ ما اُنزِلَ اِلی اِبرهیمَ وَ اِسمعیلَ وَ … و ما اوتِیَ موسی و [عیسی و ما اوتِیَ] النَّبیّون»، بعد از آنکه همهی آن شرایع قبلی را ذکر میکند که وظیفهی مسلمان این است که به آنها اعتقاد داشته باشد، بعد میفرماید: فَاِن ءامَنوا بِمِثلِ مآ ءامَنتُم به فَقَدِ اهتَدَوا. اسلام پلورالیسم را قبول ندارد؛ آنهایی که ترویج میکنند که «اسلام چون از حضرت موسی و حضرت عیسی تجلیل کرده است، قائل به پلورالیسم است» به قرآن مراجعه کنند، متون اسلامیرا ملاحظه کنند؛ از روی بیاطّلاعی و از روی غفلت، یک مطلبی را ذکر میکنند؛ اسلام این است: فَاِن ءامَنوا بِمِثلِ مآ ءامَنتُم به فَقَدِ اهتَدَوا وَ اِن تَوَلَّوا فَاِنَّما هُم فی شِقاقٍ فَسَیَکفیکَهُمُ الله؛ این معنای قرآن [است].
این دقت نظر رهبر انقلاب که ناشی از رصد دقیق و تسلط کامل ایشان بر جریانات جامعه است نشان گر فعالیت زیرپوستی جریانات و گروههایی است که به آرامیو به صورت خزنده درحال تزریق افکار پوسیده و منحرف خود در جامعه و در مقیاس کلان تر در امت اسلام هستند. این گروهها و جریانات که مطابق با بیانات رهبر انقلاب ریشههای آنها در سازمانهای جاسوسی دولتهای استکباری خاصه سرویس اطلاعات خارجی انگلستان MI6 و سرویس اطلاعاتی آمریکا CIA قرار دارد.
یکی از جریانات منحرفی که در دهه اول انقلاب فعالیت و تلاش بسیاری در جهت انشقاق دینی مردم در کشور انجام داد، «نهضت آزادی ایران» است. البته سابقه این جریان به پیش از انقلاب باز میگردد اما در دهه اول انقلاب این جریان توانست با نفوذ به بدنه حکومت فعالیت خود را توسعه و گسترش دهد که البته با هوشیاری بنیانگذار کبیر انقلاب حضرت امام خمینی ره، و روشنگریهای ایشان نهضت آزادی و سردمداران آن برای همیشه مطرود ملت مسلمان ایران واقع شد.
اخیراً خبرها حاکی از آن است که پس ماندههای این تفکر منحرف سعی در تجدید حیات جسد بیجان و پوسیده این جریان به واسطه تنفس مصنوعی دارند و میکوشند با برگزاری همایشهایی به ترویج عقاید و تفکرات این جریان بپردازند. همایشهایی که در پوشش مراکز مختلفی مانند مرکز دایره المعارف اسلامیبرگزار میشوند و در آنها به بازخوانی و تبلیغ عقاید جریان نهضت آزادی و بزرگان آن مانند بازرگان و… پرداخته میشود.
به نظر میرسد نهضت آزادی قصد دارد تا با نفوذ به مرکز دایره المعاف اسلامیآن را تبدیل به بستری برای رشد خود و بلندگویی برای انتشار عقاید این جریان کند.
Mehdi Bazargan Speaking into Microphone
در نگاهی کوتاه به تاریخچه نهضت آزادی ایران به مقطعی از تاریخ معاصر ایران میرسیم که در پی انشقاق در نهضت ملی ایران در سال ۱۳۴۰ برخی از اعضای مذهبی جبهه ملی ایران که با مشی مبارزاتی همفکران قدیمیخود موافق نبودند در پی تاسیس حزب جدیدی بر آمدند که در آن مذهب نقش پررنگ تری داشت هدف آن مبارزه با استبداد و کسب آزادیهای اساسی مبتنی بر ارزشهای اخلاقی و اسلامیبود. این گروه توسط مهدی بازرگان، یدالله سحابی و سید محمود طالقانی پایهگذاری شد.از آنجایی که عمده اعضای حزب از جوانان انقلابی آن زمان بودن بنابر این نوعی فضای رادیکال در حزب به وجود آمده بو که چندان خوشایند سران حزب نبود و سران حزب مخالف مشی مسلحانه بودند . با این حال سران این حزب به لحاظ مذهبی در عین تاثیر پذیری از روحانیت و ارتباط با آن ،اندیشه دینی خود را نه از مرجعیت بلکه از دانش دینی خود بر میگرفتند آنها دین شناسی روحانیت را نمیپذیرفتند و نظرشان این بود که خود به منابع اجتهاد دینی مراجعه نمایند آنها مصدق را تنها رهبر خویش میدانستند البته شاید بتوان گفت برخی از گرایشات ضد مذهبی در نهضت به اصطلاح آزادی را حاصل تفکر افرادی مثل احمد صدر حاج سید جوادی دانست که به نوعی وابسته فکری به آمریکا بودند و قائل به سقوط سلطنت پهلوی هم نبودند آنان عملا شعار میدادند «سلطنت آری حکومت نه»
نهضت آزادی از لحاظ فکری کاملا مسخ شده بود و از آنجایی که اجتهاد در دین میکردند اسلام را به اسلام رحمانی و اسلام خشونت طلب تقسیم میکردند در توصیف اسلام رحمانی که مورد پسندشان نیز بود دین را فاقد احکامیمثل قصاص و جهاد و شهادت میدانستند و در مقابل اسلام خشونت طلب را دینی میدانستند که با اجرای احکام فوق به ترویج خشونت میپردازد .آنان همچنان با آمریکا رابطه تنگاتنگی داشتند و اسناد لانه جاسوسی موید این مطلب است ائتلاف ملیـمذهبیها با آمریکائیان تا آنجا پیش رفت که اسلام، پیامبر اکرم، کعبه، حج و برخی از اصول و فروع دین را انکار کرد، مذهب شیعه را ادامهی زرتشتیگری دانست و به بدترین شکل به ائمهی اطهار توهین نمود که قلم از نوشتن آنها شرم دارد. در این راستا، آنها در بعضی از مواقع، پا را از مرز فعالیت سیاسی نیز فراتر گذاشتند و با هدف براندازی در حوادثی مثل کوی دانشگاه در تیرماه ۱۳۷۶ و اغتشاشات آن شرکت نمودند. آنها همچنین ارتباطهای پنهان و آشکار با بیگانگان را آغاز کردند که شرکت در کنفرانس ضدانقلابی برلین در سال ۹۷ در آلمان یکی از این ارتباطها بود.
در انتها بازخوانی بخشی از نامه بنیانگذار انقلاب حضرت امام خمینی ره در پاسخ به سوال وزیر کشور در رابطه با نهضت آزادی که در سالهای پایانی عمر آن بزگوار نگاشته شده خالی از لطف نیست.
«نهضت آزادی» و افراد آن از اسلام اطلاعی ندارند و با فقه اسلامیآشنا نیستند. از این جهت، گفتارها و نوشتارهای آنها که منتشر کردهاند مستلزم آن است که دستورات حضرت مولی الموالی امیر المومنین را در نصب ولات و اجرای تعزیرات حکومتی که گاهی بر خلاف احکام اولیه و ثانویه اسلام است، بر خلاف اسلام دانسته و آن بزرگوار را -نعوذ بالله- تخطئه، بلکه مرتد بدانند! و یا آن که همه این امور را از وحی الهی بدانند که آن هم بر خلاف ضرورت اسلام است. نتیجه آن که نهضت به اصطلاح آزادی و افراد آن چون موجب گمراهی بسیاری از کسانی که بیاطلاع از مقاصد شوم آنان هستند میگردند، باید با آنها برخورد قاطعانه شود، و نباید رسمیت داشته باشند.
و به حسب امور بسیار دیگر، نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند ؛ و ضرر آنها، به اعتبار آن که متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بیمورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تاویلهای جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهکهای دیگر، حتی منافقین این فرزندان عزیز مهندس بازرگان، بیشتر و بالاتر است.
حال با توجه به مباحث مطروحه ذهن پرسشگر با این سوال مواجه است که به چه دلیل موسسهای که تحت نام مرکز دایره المعارف اسلامیمشغول فعالیت است و با توجه به نام آن باید به دنبال بررسی علوم و فرهنگ اسلامیباشد تبدیل به محفلی برای جریانات منحرفی چون نهضت آزادی شده است؟! و آیا شایسته نیست تا دستگاههای امنیتی کشور به این دست موسسات توجه بیشتری نشان دهند و با هشیاری مانع از آن شوند تا مرکز دایره المعارف اسلامیو مراکز مشابه آن دچار سرنوشتی مانند روزنامههایی چون بهار و … که با نفوذ همین جریان نهضت آزادی در آن تبدیل به تریبونی جهت تشویش اذهان و انشقاق در جامعه شده بود، شوند؟!
امید است مسئولین امنیتی کشور با هوشیاری مانع از فعالیتهای خزنده این جریان و جریانات مشابه در جامعه شوند.
*امپراطوری