تراژدی تاریخی کشف حجاب به عنوان نخستین حرکت ضدفرهنگی با اهداف سیاسی، کینه مقدسی را علیه همه کسانی که به نام تجدد، ترقی و آزادی، رضاخان را تقویت و ترغیب میکردند، به وجود آورد که باید درس عبرتی برای سایر رهروان این حرکت ننگین باشد.
به گزارش شهدای ایران، مذهب در ذهن ما ایرانیان مظهر حفظ تمامیت ارضی، وحدت ملی، کیان کشور و حفظ تداوم تاریخی ایران و سرمایه عظیم اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است. رضاخان و پسرش از هر روش غیرملی و غیرشرعی برای حذف مذهب، نمادها و نشانهای مذهبی در ایران بهره گرفتند، اما نه تنها نتوانستند گردی بر دامن شریعت، روحانیت و اعتقادات ملت ایران بنشانند بلکه با مقاومتهای مذهبی که در سراسر ایران در مقابل اقدامات استبداد پهلوی شکل گرفت هر روز ریشه مذهب در ایران نهادینهتر و هر چه بیشتر بر زندگی سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ایران تأثیرگذاشت.
یکی از اقدامات سبکسرانه و ناجوانمردانه پهلوی مقابله با حجاب، حیا و عفاف زنان مقاوم و مظلوم ایران بود. داستان ننگین کشف حجاب در دوران پهلوی و جنایتهایی که این رژیم مزدور در ایران مرتکب شد، برای همیشه تاریخ در سینه ملت ایران خواهند ماند. تراژدی تاریخی کشف حجاب، کینه مقدسی را علیه همه آنهایی که به نام تجدد، ترقی و آزادی، رضاخان را تقویت و ترغیب میکردند تا این عمل ننگین را مرتکب شود، شکل داد.
صدها سند وجود دارد که نشان میدهد چگونه زنان پاکدل و عفیف ایران در محیطی مثل دانشگاه که از اساس نه برای تولید علم و دانش بلکه برای تقلید جوانان این مرز و بوم از بیگانگان در همه وجوه سیاسی، فرهنگی، عقیدتی و تکنولوژیک ساخته شده بود، در مقابل اقدامات حقیر دیکتاتوری پهلوی و شبه روشنفکران وابسته مقاومت کردند.
نکاتی در این سندها وجود دارد که جالب توجه است:
1. این سندها نشان میدهد چگونه احزاب ساخته دست حکومت که عوام فریبانه خود را نماد آزادی و دموکراسی معرفی کردند ابزاری در دست دیکتاتوری برای اجرای اوامر استبداد بودند. در این اسناد مشخص میشود که این احزاب وظیفهای جز تحکیم دیکتاتوری و تخریب فرهگ و ارزشهای اجتماعی ایران نداشتند.
2. این سندها نشان میدهد که چون رژیم بیفرهنگ پهلوی و گروه اجزاب و جریانهای وابسته به آنکه فریاد تجددخواهی و آزادخواهی آنها گوش فلک را کُر کرده بود، سواد لازم برای پاسخگویی قانعکننده به اقدامات ضدفرهنگی خود را نداشتند و با توسل به مسخره کردن، هو کردن و زدن برجسبهایی که بیشتر شایسته خودشان بود سعی می کردند زنان آگاه و عفیف ایران را به سمت ابتذال بکشانند و به اهداف شوم خود برسند. برای نمونه تیمسار نصیری رئیس ساواک در نامهای دستور میدهند که با مسخره کردن دخترهای چادری و باحجاب و هو کردن، کلاغ سیاه خواندن آنها و نظایر آن کاری کنند که نتوانند با چادر بیایند یا چادر را از سر بردارند.
3. این سندها از جهت دیگر گویای سطح آگاهی و بصیرت و شجاعت زنان مسلمان ایران در دفاع از فرهنگ ملی و دینی در مقابل استبداد نیز هست، به گونهای که وزیر بی فرهنگ آموزش و پرورش پهلوی نشان میدهد که درکش از جامعه ایران آنقدر سطحی است که حتی از سادهترین مسایل اجتماعی ایران نیز سر در نمیآورد و فکر میکند با تکرار مبارزه با خرافات میتواند خللی در عزم زنان ایران در دفاع از فرهنگ ملی و دینی ایجاد نماید.
4. وزیر آموزش و پرورش شاه (فرخرو پارسا) که وابسته به حزب انگلیس – صهیونیستی بهائیت بود، طبق سیاست ننگین این حزب مأموریت داشت که با حجاب و عفاف مبارزه کند و زنان مسلمان را به بیراهه پویی و بیعفتی بکشاند. طاهره قزوینی معروف به قرةالعین از رهبران روسیاه این حزب از نخستین مأموریتی که با وقاحت و بی شرمی انجام داد، کنار زدن حجاب و بیپروایی در میان نامحرمان و شعلهور کردن آتش شهوت مردان خود باخته و ضعیف النفس بود. طبعا این مأموریت خانم وزیر، اقتضا میکرد که اینگونه گستاخانه به زنان متعهد و اندیشمند آموزش و پرورش بتازد.
در خاتمه امیدواریم همه آنهایی که هنوز گرفتار توهم سیطره بر ایران از طریق مبارزه و تخریب باورها و نمادهایی مذهبی ایران هستند با مطالعه اسناد تاریخی عبرت بگیرند و به عاقبت کسانی که این سندها را صادر کردند بیندیشند و درس عبرت بگیرند.
منبع: اسنادی پیرامون هوچیگری کارگزاران رژیم پهلوی در مبارزه با حجاب. فصلنامه تخصصی در حوزه تاریخ پژوهی ایران معاصر، " 15 خرداد" دوره سوم، سال دهم، شماره 34 زمستان
1391
*طنین یارس
یکی از اقدامات سبکسرانه و ناجوانمردانه پهلوی مقابله با حجاب، حیا و عفاف زنان مقاوم و مظلوم ایران بود. داستان ننگین کشف حجاب در دوران پهلوی و جنایتهایی که این رژیم مزدور در ایران مرتکب شد، برای همیشه تاریخ در سینه ملت ایران خواهند ماند. تراژدی تاریخی کشف حجاب، کینه مقدسی را علیه همه آنهایی که به نام تجدد، ترقی و آزادی، رضاخان را تقویت و ترغیب میکردند تا این عمل ننگین را مرتکب شود، شکل داد.
صدها سند وجود دارد که نشان میدهد چگونه زنان پاکدل و عفیف ایران در محیطی مثل دانشگاه که از اساس نه برای تولید علم و دانش بلکه برای تقلید جوانان این مرز و بوم از بیگانگان در همه وجوه سیاسی، فرهنگی، عقیدتی و تکنولوژیک ساخته شده بود، در مقابل اقدامات حقیر دیکتاتوری پهلوی و شبه روشنفکران وابسته مقاومت کردند.
نکاتی در این سندها وجود دارد که جالب توجه است:
1. این سندها نشان میدهد چگونه احزاب ساخته دست حکومت که عوام فریبانه خود را نماد آزادی و دموکراسی معرفی کردند ابزاری در دست دیکتاتوری برای اجرای اوامر استبداد بودند. در این اسناد مشخص میشود که این احزاب وظیفهای جز تحکیم دیکتاتوری و تخریب فرهگ و ارزشهای اجتماعی ایران نداشتند.
2. این سندها نشان میدهد که چون رژیم بیفرهنگ پهلوی و گروه اجزاب و جریانهای وابسته به آنکه فریاد تجددخواهی و آزادخواهی آنها گوش فلک را کُر کرده بود، سواد لازم برای پاسخگویی قانعکننده به اقدامات ضدفرهنگی خود را نداشتند و با توسل به مسخره کردن، هو کردن و زدن برجسبهایی که بیشتر شایسته خودشان بود سعی می کردند زنان آگاه و عفیف ایران را به سمت ابتذال بکشانند و به اهداف شوم خود برسند. برای نمونه تیمسار نصیری رئیس ساواک در نامهای دستور میدهند که با مسخره کردن دخترهای چادری و باحجاب و هو کردن، کلاغ سیاه خواندن آنها و نظایر آن کاری کنند که نتوانند با چادر بیایند یا چادر را از سر بردارند.
3. این سندها از جهت دیگر گویای سطح آگاهی و بصیرت و شجاعت زنان مسلمان ایران در دفاع از فرهنگ ملی و دینی در مقابل استبداد نیز هست، به گونهای که وزیر بی فرهنگ آموزش و پرورش پهلوی نشان میدهد که درکش از جامعه ایران آنقدر سطحی است که حتی از سادهترین مسایل اجتماعی ایران نیز سر در نمیآورد و فکر میکند با تکرار مبارزه با خرافات میتواند خللی در عزم زنان ایران در دفاع از فرهنگ ملی و دینی ایجاد نماید.
4. وزیر آموزش و پرورش شاه (فرخرو پارسا) که وابسته به حزب انگلیس – صهیونیستی بهائیت بود، طبق سیاست ننگین این حزب مأموریت داشت که با حجاب و عفاف مبارزه کند و زنان مسلمان را به بیراهه پویی و بیعفتی بکشاند. طاهره قزوینی معروف به قرةالعین از رهبران روسیاه این حزب از نخستین مأموریتی که با وقاحت و بی شرمی انجام داد، کنار زدن حجاب و بیپروایی در میان نامحرمان و شعلهور کردن آتش شهوت مردان خود باخته و ضعیف النفس بود. طبعا این مأموریت خانم وزیر، اقتضا میکرد که اینگونه گستاخانه به زنان متعهد و اندیشمند آموزش و پرورش بتازد.
در خاتمه امیدواریم همه آنهایی که هنوز گرفتار توهم سیطره بر ایران از طریق مبارزه و تخریب باورها و نمادهایی مذهبی ایران هستند با مطالعه اسناد تاریخی عبرت بگیرند و به عاقبت کسانی که این سندها را صادر کردند بیندیشند و درس عبرت بگیرند.
منبع: اسنادی پیرامون هوچیگری کارگزاران رژیم پهلوی در مبارزه با حجاب. فصلنامه تخصصی در حوزه تاریخ پژوهی ایران معاصر، " 15 خرداد" دوره سوم، سال دهم، شماره 34 زمستان
1391
*طنین یارس
بیاییم باوروداهل فرهنگ وعلم به این مقوله بدنبال مقصروتقصیرکارنگردیم.ازعمرگرانبهای انقلاب بیش ازسه دهه میگذردونزدیک به پایان دهه چهارمش میباشیم.اگرازهرفردمسلمان ایرانی سئوال کنیم که ایابی حجاب کردن زنانمان اسانتراست یاحجاب دارنمودنشان.بی شک پاسخ مشخص است.دردوران ان پدروپسرغربزده زمانی مشخص ازابزارقهری استفاده وزنان راروسری میکشیدندوپس ازان برهه کارفرهنگی نمودندتاجایی پیش رفتندکه همگان شاهدان بودیم وبنظرم تقریباموفق نیزبودند.متاسفانه بعدازانقلاب چه کارفرهنگی مفیدبه فایده انجام شدباوجوداین تعدادسازمانهای فرهنگی درکشورکه هریک چه بودجه های کلانی رادریافت که مهمترین امورشان رادرشعاربحث پوشش بانوان میدانند.بازهم متاسفانه باعنایت به این تعدادسازمانهای متولی تنهاوتنهانهادی که بنظرتمام اهل قلم درانجام وظیفه دراینخصوص اورادراخربرمیشمارند(ناجا)درتمام اخبارازاولینهامیباشدوچون میدانیم برخوردبااین موضوع بی شک باعث بروزتنشهایی میباشد.وجهه پلیس دربین عموم خدشه واردکه ان نیزهیچ موقعه مستمرنبوده.بیاییم برای یکبارهم که شده ازسازمانهایی که دراین رابطه ازبودجه عمومی استفاده میکنندنتیجه بخواهیم نه عملکرد.عملکردی که بی نتیجه بوده چه حاصل.مرحله ازمون وخطارابایدپشت سرگذاشته باشیم.امروزجای بهانه نیست .بهانه هادرسالهای قبل استفاده شده.امروزتوانمندان بایدقبول کارنمایندنه اینکه دراین مناصب به کسب تجربه بپردازند.