وقتي مربي ورزش مدرسه از دختر ١٥ ساله خواست تا حركات کششی را انجام دهد، هيچ وقت تصورش را نمي كرد آماده نبودن بدن دانشآموز باعث قطع نخاع او شود.
به گزارش شهدای ایران،ميترا ولي محمدي بر اثر بیتوجهی مربي ورزش مدرسه «بنت الهدی ۲» مشكين شهر ٦ آبان ماه امسال دچار حادثهای تلخ شد و تا به امروز دیگر نمیتواند مانند هم سن و سالانش راه برود. زنگ ورزش بود بهخاطر سرد بودن هوا قرار شد کلاس در نمازخانه مدرسه برگزار شود. وقتی دانشآموزان در نمازخانه حضور یافتند مربی ورزش مدرسه مجبورشان کرد بدون هیچگونه نرمش و آمادگی بدنی حرکات کششی را انجام دهند. میترا اعتراض کرد و به معلم گفت بدون نرمش نمیتوانند این حرکات را انجام دهند اما اعتراضهای دختر نوجوان فایدهای نداشت و آنها را مجبور کرد بدون نرمش ، حرکات کششی را انجام دهند.
ميترا ولي محمدي گفت: «موقع انجام حركات انعطافي بود كه ناگهانی كمرم صدای داد ودرد شديدي را احساس كردم. درد بهحدی شدید بود که ديگر نتوانستم ورزش را انجام دهم. آن روز هر طوری بود تا پایان ساعت مدرسه درد را تحمل کردم و با اینکه در کمرم درد شدیدی داشتم به خانه رفتم. ماجرا را برای مادرم تعریف کردم. دو روز تمام با همان كمردرد سر کردم. صبح روز شنبه بود که وقتی خواستم جورابهایم را بپوشم نتوانستم این کار را انجام دهم. با کمک مادرم لباسهایم را پوشیدم و به مدرسه رفتم. اما فقط توانستم یک زنگ درد کمرم را تحمل کنم. آنقدر دردم شدید شده بود که از مدرسه با خانهمان تماس گرفتند و گفتند به دنبالم بیایند.
پدر میترا که به شدت ناراحت است گفت: «در جلفا مشغول کار بودم که همسرم تماس گرفت و من را درجریان ماجرا گذاشت. سریع به مشکینشهر رفتم و دخترم را به بیمارستان ولی عصر بردیم. پزشک بیمارستان دخترم را معاینه کرد و فقط یک آمپول برای او تجویز کرد و گفت این آمپول را تزریق کند حالش خوب میشود با شنیدن این حرف خیالمان راحت شد. پس از ترزیق آمپول میترا را به خانه بردیم به امید اینکه تا چند ساعت دیگر حالش خوب میشود اما نهتنها حالش بهتر نشد بلکه تمام حس پاهایش را نیز از دست داد.»
وی در ادامه گفت: «وقتی متوجه شدیم پاهای میترا بهطورکلی حسش را از دست داده است تصميم گرفتیم تا او را نزد يك پزشک متخصص ببریم. وقتی متخصص مغز و اعصاب میترا را معاینه کرد گفت به احتمال زیاد نخاع دخترم دچار آسيبديدگی شده است و باید هرچه سریعتر اورا به بیمارستان فاطمی اردبيل ببریم تا تحت عمل جراحی قرار بگیرد.» سرانجام میترا تحت عمل جراحی قرار گرفت اما نتیجه عمل آن چیزی نبود که خانواده دختر نوجوان انتظارش را داشتند. پدر میترا افزود: «چند ساعت پشت در اتاق عمل چشم انتظار شنیدن خبری از بازگشت سلامتی میترا بودیم اما متأسفانه وقتی پزشک از اتاق عمل خارج شد و درباره وضع میترا از او پرسیدیم سری به نشانه ناراحتی تکان داد و گفت هرکاری از دستشان بر میآمده انجام دادهاند اما فقط یکدرصد احتمال دارد دخترم خوب شود.»
وی در ادامه گفت: «با شنیدن این خبر شوکه شدیم. از یک طرف دخترم دیگر نمیتوانست راه برود و از طرف دیگر خرج مخارج بیمارستان و درمان برایمان گران درآمده بود. برای درخواست کمک به آموزش و پرورش مراجعه کردم. ابتدا رئیس آموزش و پرورش گفت درست خواهد شد و همه هزینههای بیمارستان را پرداخت خواهند کرد؛ پنج روز بعد از جراحی و زمانی که قرار بود میترا را از بیمارستان ترخیص کنیم به آموزش و پرورش رفتم تا مدیرکل آموزش و پرورش را ببینم. آنها ادعا کردند که ما پیگیری میکنیم اما هنوز هیچ اقدامی صورت نگرفته است. وقتی بیشتر پیگیر شدیم به ما گفتند هیچ کاری برایمان انجام نمیدهند. پزشک معالجش ۱۰۰ جلسه فیزیوتراپی تجویز کرده است. من كارگري ميكنم و از طرفي اجارهنشین هستم. هر جلسه فیزیوتراپی که در خانه برای دخترم تجویز شده است هزینه هنگفتی را میطلبد؛ من توان پرداخت آن را ندارم. آموزش و پرورش خود را کنار کشیده و بیمه دانشآموزی هم تاکنون هیچدرصدی از مخارج این حادثه را پرداخت نکرده است، من نیز از کار خود بهخاطر رسیدگی به دخترم زدهام و در امورات زندگی روزمره ماندهام.» وی اظهار کرد: «چندینبار به دفتر نماینده شهر مراجعه کردم رئیس دفتر از آموزش و پرورش خواستار رسیدگی شد اما تاکنون هیچ اقدامی نشده است. تنها کمکی که از طرف نماینده شهرستان به این دختر شده است، چهارصدهزار تومان کمک نقدی بوده است.»
*شهروند
ميترا ولي محمدي گفت: «موقع انجام حركات انعطافي بود كه ناگهانی كمرم صدای داد ودرد شديدي را احساس كردم. درد بهحدی شدید بود که ديگر نتوانستم ورزش را انجام دهم. آن روز هر طوری بود تا پایان ساعت مدرسه درد را تحمل کردم و با اینکه در کمرم درد شدیدی داشتم به خانه رفتم. ماجرا را برای مادرم تعریف کردم. دو روز تمام با همان كمردرد سر کردم. صبح روز شنبه بود که وقتی خواستم جورابهایم را بپوشم نتوانستم این کار را انجام دهم. با کمک مادرم لباسهایم را پوشیدم و به مدرسه رفتم. اما فقط توانستم یک زنگ درد کمرم را تحمل کنم. آنقدر دردم شدید شده بود که از مدرسه با خانهمان تماس گرفتند و گفتند به دنبالم بیایند.
پدر میترا که به شدت ناراحت است گفت: «در جلفا مشغول کار بودم که همسرم تماس گرفت و من را درجریان ماجرا گذاشت. سریع به مشکینشهر رفتم و دخترم را به بیمارستان ولی عصر بردیم. پزشک بیمارستان دخترم را معاینه کرد و فقط یک آمپول برای او تجویز کرد و گفت این آمپول را تزریق کند حالش خوب میشود با شنیدن این حرف خیالمان راحت شد. پس از ترزیق آمپول میترا را به خانه بردیم به امید اینکه تا چند ساعت دیگر حالش خوب میشود اما نهتنها حالش بهتر نشد بلکه تمام حس پاهایش را نیز از دست داد.»
وی در ادامه گفت: «وقتی متوجه شدیم پاهای میترا بهطورکلی حسش را از دست داده است تصميم گرفتیم تا او را نزد يك پزشک متخصص ببریم. وقتی متخصص مغز و اعصاب میترا را معاینه کرد گفت به احتمال زیاد نخاع دخترم دچار آسيبديدگی شده است و باید هرچه سریعتر اورا به بیمارستان فاطمی اردبيل ببریم تا تحت عمل جراحی قرار بگیرد.» سرانجام میترا تحت عمل جراحی قرار گرفت اما نتیجه عمل آن چیزی نبود که خانواده دختر نوجوان انتظارش را داشتند. پدر میترا افزود: «چند ساعت پشت در اتاق عمل چشم انتظار شنیدن خبری از بازگشت سلامتی میترا بودیم اما متأسفانه وقتی پزشک از اتاق عمل خارج شد و درباره وضع میترا از او پرسیدیم سری به نشانه ناراحتی تکان داد و گفت هرکاری از دستشان بر میآمده انجام دادهاند اما فقط یکدرصد احتمال دارد دخترم خوب شود.»
وی در ادامه گفت: «با شنیدن این خبر شوکه شدیم. از یک طرف دخترم دیگر نمیتوانست راه برود و از طرف دیگر خرج مخارج بیمارستان و درمان برایمان گران درآمده بود. برای درخواست کمک به آموزش و پرورش مراجعه کردم. ابتدا رئیس آموزش و پرورش گفت درست خواهد شد و همه هزینههای بیمارستان را پرداخت خواهند کرد؛ پنج روز بعد از جراحی و زمانی که قرار بود میترا را از بیمارستان ترخیص کنیم به آموزش و پرورش رفتم تا مدیرکل آموزش و پرورش را ببینم. آنها ادعا کردند که ما پیگیری میکنیم اما هنوز هیچ اقدامی صورت نگرفته است. وقتی بیشتر پیگیر شدیم به ما گفتند هیچ کاری برایمان انجام نمیدهند. پزشک معالجش ۱۰۰ جلسه فیزیوتراپی تجویز کرده است. من كارگري ميكنم و از طرفي اجارهنشین هستم. هر جلسه فیزیوتراپی که در خانه برای دخترم تجویز شده است هزینه هنگفتی را میطلبد؛ من توان پرداخت آن را ندارم. آموزش و پرورش خود را کنار کشیده و بیمه دانشآموزی هم تاکنون هیچدرصدی از مخارج این حادثه را پرداخت نکرده است، من نیز از کار خود بهخاطر رسیدگی به دخترم زدهام و در امورات زندگی روزمره ماندهام.» وی اظهار کرد: «چندینبار به دفتر نماینده شهر مراجعه کردم رئیس دفتر از آموزش و پرورش خواستار رسیدگی شد اما تاکنون هیچ اقدامی نشده است. تنها کمکی که از طرف نماینده شهرستان به این دختر شده است، چهارصدهزار تومان کمک نقدی بوده است.»
*شهروند