در گزارش پيشين، از شهداي روستاي تلوك در جنوب شرقي شهرستان قائمشهر صحبت كرديم، كه11 نفر از مردان اين روستا پس از حضور در دوران دفاع مقدس به شهادت رسيده و در گلزار شهداي امامزاده حسن عسكري (ع) روستاي تلوك آرامش گرفتهاند.
شهدای ایران:در اين گزارش به زندگي تا شهادت جاويدالاثر هرمز عاشوري، فرهاد قنبري و مهرداد هدايتي ميپردازيم.
هرمز عاشوري
شهيدي كه گمنام ماند
هرمز عاشوري فرزند محمد در 29 اسفند 1345 در روستاي تلوك ديده به جهان گشود. هرمز بسيار مظلوم و متواضع و فروتن بود. در انجام فرايض دينياش بسيار كوشا بود. وي در عنفوان جواني همواره شوق حضور در جبهه را داشت و سرانجام در سال 1364به خدمت مقدس سربازي رهسپار شد و پس از گذراندن دوران آموزشي به منطقه اعزام شد.
در طول مدت حضور در جبههها با تمام وجود خدمت ميكرد و هميشه عشق به شهادت در وجودش شعلهور بود و سرانجام در دي ماه 1365 در منطقه عملياتي سومار به آرزوي ديرينهاش دست يافت و با خون خود وضوي عشق گرفت و چون گوهري ناياب به افلاكيان پيوست. پيكر مطهر شهيد در همان محل عروجش باقي ماند و هنوز بعد از گذشت سالها به آغوش خانواده برنگشته و همچنان شهيد جاويدالاثر است.
شهيد فرهاد قنبري
شهادتي عاشقانه
دوم آبان 1341 در خانواده مذهبي قنبري فرزندي به دنيا آمد كه او را فرهاد ناميدند. فرهاد دومين فرزند خانواده بود. فرهاد از موهبت ايمان و پايداري در مسير حق بهرهاي فراوان داشت و به انقلاب اسلامي عشق ميورزيد و پاسداري از آرمانهاي رفيع آن را نخستين وظيفه خود ميدانست. شهيد از شيفتگان راستين اقامه نماز به شمار ميآمد و پيوسته در اداي اين فريضه سعي و اهتمامي عاشقانه داشت. او در سال 1361 همزمان با دوران دفاع مقدس به خيل عظيم سربازان جمهوري اسلامي شتافته و وارد نيروي انتظامي جمهوري اسلامي شد و به استخدام اين نيرو درآمد. بعد از گذراندن دوره آموزشي در سال 1362 داوطلب حضور در جبهه غرب شد، اما موفق نشد كه به جبهه اعزام شود و او را به پادگان آموزشي «رينه آمل» منتقل كردند. در نهايت در ششمين روز از خرداد 1365 در چم هندي به شهادت رسيد.
قسمتي از وصيتنامه شهيد: برادران اين را بدانيد كه مرگ حق است و دير يا زود به سراغ همه خواهد آمد. چه بهتر كه به خود بياييم و خودمان را اصلاح كنيم. دوستان اين را بدانيد كه بيتفاوت بودن نسبت به اين جنگ و اسلام ضربهاي بزرگ به خودتان خواهد بود. انشاءالله خداوند شما را هدايت كند.
شهيد مهرداد هدايتي
شهادت در شلمچه
فرزند مسعود در واپسين روزهاي زمستان در تاريخ 14 اسفند ماه سال 1345، ساعت 30/8 صبح در روستاي تلوك و در خانوادهاي متدين به دنيا آمد. مهرداد زير سايه محبتهاي پدر و مادر پاكدامن، وارسته و مهربانش دوران كودكي را پشت سر گذاشته و سپس وارد مدرسه شد. او با تلاش خود توانست دوران دبيرستان را در هنرستان فني شريف واقفي قائمشهر و نوشيرواني بابل به اتمام برساند. از طفوليت علاقه عجيبي به فرايض مذهبي از خود نشان ميداد. هنگام فراغت از تحصيل، به يادگيري كلامالله مجيد و اصول دين اسلام همّت ميگمارد و تلاش فراوان به خرج ميداد. در دوران راهنمايي و دبيرستان در شور و اشتياق پرواز به جبههها ميسوخت و ميگداخت. ايشان در دوران دبيرستان از ناحيه پاي راست دچار ورم شده بود كه پزشكان از درمان وي ناتوان بودند و به همين علت چندين ماه از رفتن به كلاس درس محروم شد، چنان كه در سال چهارم هنرستان بيش از چهار ماه در كلاس حضور نداشت ولي با اين همه درسش را كامل به پايان رساند و پس از اخذ ديپلم و شركت در آزمون سراسري، براي اولين بار به همراه رزمندگان لشكر 25 كربلا در تاريخ 25/6/64 از قائمشهر به جبهه كردستان اعزام شد كه به مدت سه ماه در منطقه حضور داشت. بار دوم در تاريخ 30/1/65 از شهرستان تبريز به همراه نيروهاي لشكر عاشورا به منطقه هورالعظيم اعزام شد و اين بار نيز به مدت سه ماه در منطقه حضور داشت. در نهايت در 27/10/1365 در شلمچه به آرزوي ديرينهاش دست يافت.
فرازي از وصيتنامه شهيد: مژده فتح و ظفر و پيروزي براي ما باد اگر برادران حسيني باشند و خواهران زينبي نه فقط در جبهه بلكه روحيه فضاي جبهه بايد به تمامي ادارهجات و ارگانها بيشتر كشيده شود. يك تذكر كوچك در رسالتي بزرگ به خواهران دارم كه امام، نهضت را مرهون شما ميداند. آن عدهاي كه هنوز اوامر امام و دستورات اسلام را درك نكردهاند قدري بيشتر تفكر و تعقل كنند كه فردا دير است. رعايت موازين شرعي و حجاب را بنمائيد كه حضور زن به عنوان يك انسان ملاك ارزش باشد نه چيزهاي ديگر.
* روزنامه جوان