تصور کنید که محمود احمدی نژاد چنین نامه ای به رهبری می نوشت و درخواست کسر سهم صندوق توسعه ملی آنهم به میزان ۱۲ درصد داشت. در آن صورت واکنش سیاستمداران و اقتصاددانان راست و چپ، سران مجلس و تیترهای رسانه های اقتصادی و سیاسی چه بود؟
به گزارش شهدای ایران،سایت الف متعلق به احمدی توکلی نوشت: روز گذشته اعلام شد که دولت محترم نامه ای به رهبر انقلاب نوشته و از ایشان درخواست کرده که به دلایل مختلف و در مضیقه قرار گرفتن دولت، سهم صندوق توسعه ملی کاهش پیدا کرده و به ۲۰ درصد برسد و رهبر انقلاب نیز بنابر مشی همیشگی خود در همراهی با دولت های برخاسته از رای مردم، به نمایندگان محترم توصیه کرده اند که با دولت مساعدت کنند.
آنگونه که خبرگزاری ها به نقل از رییس مجلس در جلسه کمیسیون تلفیق لایحه بودجه ۱۳۹۴ نوشته اند: "دولت نامهای خدمت مقام معظم رهبری فرستاده بود و در آن درخواست کرده بود که با توجه به شرایط کشور سهم صندوق از درآمدهای نفتی حداقل ۲۰ درصد باشد و رهبر معظم انقلاب که نمیخواستند به صورت کتبی به مجلس نامه دهند شخصا به من فرمودند نمایندگان با دولت مساعدت کنند".
آقای لاریجانی از این توصیه رهبر انقلاب به مساعدت، این نتیجه را گرفته و اضافه کرده که "لذا ما باید با دولت همراهی کنیم و پایه را ۲۰ درصد قرار دهیم تا هم نظر رهبری تامین شده و هم عدم تعادل بودجه جبران شود".
درخواست و اصرار دولت برای کاهش صندوق توسعه ملی نیز بارها بیش از این به طور آشکار و مکررا در جلسات مختلف مطرح شده و نقطه اوج آن نیز کاهش سهم صندوق از ۳۲ درصد به ۲۰ درصد در لایحه بودجه تقدیم شده به مجلس در سال ۱۳۹۴ است. ضمن اینکه دولت در اواخر سال گذشته نیز با اضافه برداشت ۴ میلیارد دلاری - به قول مجلس از صندوق توسعه و به روایت دولت از منابع نفتی - عملا به این اقدام دست زد.
صرفنظر از اینکه درخواست دولت برای رفع مضایق خود از محل صندوق توسعه ملی تا چه حد منطقی است و آیا روش های فنی بهتری برای استفاده از منابع نفتی، بدون آسیب زدن به صندوق توسعه ملی و در واقع سهم نسل های، وجود دارد یا نه، واکنش دوگانه برخی محافل، رسانه ها، اقتصاددانان و سیاستمداران نسبت به این درخواست دولت قابل توجه است.
تصور کنید که محمود احمدی نژاد چنین نامه ای به رهبری می نوشت و درخواست کسر سهم صندوق توسعه ملی آنهم به میزان ۱۲ درصد داشت. در آن صورت واکنش سیاستمداران و اقتصاددانان راست و چپ، سران مجلس و تیترهای رسانه های اقتصادی و سیاسی چه بود؟
آیا قرار است رفتارهای احمدی نژادی صرفا با جلوه شیک تر و مدرن تر و در قالب رفتارهای به ظاهر مودبانه تری صورت گیرد و نهادهایی که به زحمت برای ترمیم اقتصاد کشور و اصلاح ساختار آن و نیز برقراری توازن میان مصارف دولت و مخارج بین نسلی و ... ایجاد شده اند آسیب ببینند و اعتراضی نسبت به این رفتار دولت نباشد؟
الان که دولت روحانی با رفتارهای مختلف عملا این پیغام را صادر می کند که در زمینه اقتصادی "احمدی نژاد، راهت ادامه دارد"، وظیفه رییس مجلس، نمایندگان و رسانه ها چه می تواند باشد؟ آیا توصیه رهبری به مساعدت با دولت به معنی این است که نمایندگان از آن به ضربه زدن به صندوق برداشت کنند و آیا نمی شود راه بهتری برای مساعدت به دولت پیدا کرد؟
اگر این رویه باب شود آیا نمی توان تصور کرد که باب شوخی با صندوق توسعه ملی نیز مانند حساب ذخیره ارزی باز شود و دولت ها هر از چند گاهی با دلایل مختلف و ... به خاطر این رویه گذاری، قصد دست اندازی به این سرمایه ملی را داشته باشند.
اگر این رویه باب شود، آیا آقای روحانی و دولت وی پاسخی در مقابل آیندگان خواهند داشت که چرا بنای مهمترین نهاد ایجاد شده برای رفع وابستگی اقتصاد به نفت را اینگونه متزلزل کردند؟ آیا اقتصاد مقاومتی یعنی کسر سهم صندوق توسعه ملی؟
آنگونه که خبرگزاری ها به نقل از رییس مجلس در جلسه کمیسیون تلفیق لایحه بودجه ۱۳۹۴ نوشته اند: "دولت نامهای خدمت مقام معظم رهبری فرستاده بود و در آن درخواست کرده بود که با توجه به شرایط کشور سهم صندوق از درآمدهای نفتی حداقل ۲۰ درصد باشد و رهبر معظم انقلاب که نمیخواستند به صورت کتبی به مجلس نامه دهند شخصا به من فرمودند نمایندگان با دولت مساعدت کنند".
آقای لاریجانی از این توصیه رهبر انقلاب به مساعدت، این نتیجه را گرفته و اضافه کرده که "لذا ما باید با دولت همراهی کنیم و پایه را ۲۰ درصد قرار دهیم تا هم نظر رهبری تامین شده و هم عدم تعادل بودجه جبران شود".
درخواست و اصرار دولت برای کاهش صندوق توسعه ملی نیز بارها بیش از این به طور آشکار و مکررا در جلسات مختلف مطرح شده و نقطه اوج آن نیز کاهش سهم صندوق از ۳۲ درصد به ۲۰ درصد در لایحه بودجه تقدیم شده به مجلس در سال ۱۳۹۴ است. ضمن اینکه دولت در اواخر سال گذشته نیز با اضافه برداشت ۴ میلیارد دلاری - به قول مجلس از صندوق توسعه و به روایت دولت از منابع نفتی - عملا به این اقدام دست زد.
صرفنظر از اینکه درخواست دولت برای رفع مضایق خود از محل صندوق توسعه ملی تا چه حد منطقی است و آیا روش های فنی بهتری برای استفاده از منابع نفتی، بدون آسیب زدن به صندوق توسعه ملی و در واقع سهم نسل های، وجود دارد یا نه، واکنش دوگانه برخی محافل، رسانه ها، اقتصاددانان و سیاستمداران نسبت به این درخواست دولت قابل توجه است.
تصور کنید که محمود احمدی نژاد چنین نامه ای به رهبری می نوشت و درخواست کسر سهم صندوق توسعه ملی آنهم به میزان ۱۲ درصد داشت. در آن صورت واکنش سیاستمداران و اقتصاددانان راست و چپ، سران مجلس و تیترهای رسانه های اقتصادی و سیاسی چه بود؟
آیا قرار است رفتارهای احمدی نژادی صرفا با جلوه شیک تر و مدرن تر و در قالب رفتارهای به ظاهر مودبانه تری صورت گیرد و نهادهایی که به زحمت برای ترمیم اقتصاد کشور و اصلاح ساختار آن و نیز برقراری توازن میان مصارف دولت و مخارج بین نسلی و ... ایجاد شده اند آسیب ببینند و اعتراضی نسبت به این رفتار دولت نباشد؟
الان که دولت روحانی با رفتارهای مختلف عملا این پیغام را صادر می کند که در زمینه اقتصادی "احمدی نژاد، راهت ادامه دارد"، وظیفه رییس مجلس، نمایندگان و رسانه ها چه می تواند باشد؟ آیا توصیه رهبری به مساعدت با دولت به معنی این است که نمایندگان از آن به ضربه زدن به صندوق برداشت کنند و آیا نمی شود راه بهتری برای مساعدت به دولت پیدا کرد؟
اگر این رویه باب شود آیا نمی توان تصور کرد که باب شوخی با صندوق توسعه ملی نیز مانند حساب ذخیره ارزی باز شود و دولت ها هر از چند گاهی با دلایل مختلف و ... به خاطر این رویه گذاری، قصد دست اندازی به این سرمایه ملی را داشته باشند.
اگر این رویه باب شود، آیا آقای روحانی و دولت وی پاسخی در مقابل آیندگان خواهند داشت که چرا بنای مهمترین نهاد ایجاد شده برای رفع وابستگی اقتصاد به نفت را اینگونه متزلزل کردند؟ آیا اقتصاد مقاومتی یعنی کسر سهم صندوق توسعه ملی؟