۱- تا به حال در خيابانهاي شمال تهران قدم زده ايد؟ آنجا كه مي توانيد در خيابان «فرشته و الهيه تهران» يا حتي پايين تر، در خيابان «ايران زمين»، ساختمانهايي را مشاهده كنيد كه كلاه از سرتان بيفتد و ويراژ آخرين مدل هاي اتومبيل ۲۰۱۴ را ببينيد و از رنگ و لعاب رانندگان آن چشمان دنيا طلب خود را پر كنيد. البته همين صحنه ها را به جز چرخ زدن در خيابانهاي تهران، با حضور در يكي از سينماهاي كشور در يك استان محروم نيز مي توانيد ببينيد. مي توانيد به سينماهاي استان كهكيلويه و بويراحمد مراجعه كنيد و دغدغه هاي شمال شهر نشينان تهراني را ببينيد و از زرق و برق آن، كيف كنيد!
۲- روزي در منطقه ۱۸ تهران و روزي ديگر در سفر به شهري از خراسان جنوبي، جواني را ديدم كه چه زيبا و چه جالب مسجد محل را به مركز حل مشكلات اجتماعي و اقتصادي مردم تبديل كرده حتي براي ترويج اشعار انقلابي و حماسي چگونه با خودكار و كاغذهاي باطله در جهت ترويج زبان و ادبيات «پارسي» فعال بودند. من اين صحنه ها را به صورت مستند در «جشنواره عمار» ديدم. صحنه هايي كه نه در شمال شهر از آن خبري بود و نه در سينماهاي تهران و ياسوج!
۳- حتي افتتاحيه و اختتاميه «عمار» نيز از جنس ديگري بود. در جشنواره هاي ديگر، مسوولين جشنواره سري به ميدان فردوسي تهران مي زدند و هنرمند از فرانسه دعوت مي كردند تا بلكه تنديسي جاودانه براي جشنواره دولتي و به ظاهر دولتي خود دست و پا كنند اما تنديس هاي افتتاحيه، دستكش هاي بافته شده توسط مادران شهدا بود تا بگويند امروز نيز شما در جبهه فرهنگي و نرم، خط شكن هستيد و ما در پشت جبهه دستان پشتيبانتان هستيم.
در اختتاميه نيز از فرمانده كل قوا براي مهمان ويژه خود قرآني با دستخط ايشان مي گيرند تا نشان دهند دغدغه و رويكرد «عمار» همان رويکرد و راهبرد رهبر خردمند انقلاب در توجه به جريان هاي مردمي، انقلابي، مومن، خودجوش و اصيل است.
۴- «جشنواره مردمي عمار» يك جنبش نه صرفا سينمايي كه جنبش تمام عيار در دفاع از جمهوريت در عرصه هاي اقتصادي، سياسي، فرهنگي و اجتماعي بود. جنبشي از جنس «۹ دي» در مقابل اشرافيت سرمايه سالارانه و بيگانگان؛ جنبشي كه به روشني، نگاه مساوي دولتمردان را مي طلبد تا همانگونه به حقوق شمال شهرنشينان تهراني نگاه مي كنند به حقوق شهروندان و روستانشينان سراسر ايران بنگرد.
«جشنواره مردمي عمار» تلنگري است به همه متوليان فرهنگي تا جرياني كه خود را سينماي ايراني مي نامد شناسنامه اي جعلي دارد و سينماي ايران، همين سينمايي است كه با دوربين هاي غيرحرفه اي و حرفه اي تصاويري از عمق روستاها و شهرهاي ايران زمين بر پرده «جشنواره مردمي فيلم عمار» به نمايش گذاشت. «عمار» جنبش دفاع از حقوق عامه در برابر منافع خاصه بود.
۵- اتفاقات بامزه اي در جشنواره عمار ديدم كه گرچه شيرين بود اما سمبليك و شايد براي بسياري، نوستالژيك بود. مثلا آنجا كه پس از بخش اول اهدای جوايز برگزیدگان، کلیپی از ننه سکینه پخش شد و مجری برنامه اعلام کرد که برای پذیرایی ویژه مراسم اختتامیه، سرکار خانم سکینه جمشیدی همانگونه که در دوران دفاع مقدس برای رزمندگان سپاه اسلام نان می پخت، امروز برای رزمندگان جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در جشنواره مردمی فیلم عمار نان پخته است. در این اتفاق ویژه لقمه های نان و پنیری که ننه سکینه آماده کرده بود در سالن توزیع شد و خاطره ای ماندگار از این بانوی انقلابی کشور در اذهان «عماری ها» بجای ماند.
اتفاق بامزه ديگر، ابوالقاسم طالبي كارگردان فيلم ماندگار «قلاده هاي طلا» بود. طالبی در کنار حاج صادق آهنگران ایستاد و گفت: حاج صادق گفته است که در طول جنگ هر کس که با من عکس انداخت شهید شد، حالا من هم کنار ایشان عکسی می گیرم و انشاءالله تا سال بعد شهید می شوم!
۶- مستندات «جشنواره مردمي عمار» جملاتي از امام(ره) را ياداور شد. آنجا كه مي فرمايد: «تنها هنری مورد قبول قرآن است که صیقل دهنده اسلام ناب محمدی (ص)، اسلام ائمه هدی(ع)، اسلام فقرای دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه خوردگانِ تاریخِ تلخ و شرم آور محرومیت ها باشد.»
«عمار» بايد همزمان با انقلاب فرهنگي راه اندازي مي شد. هر چند سونامي آن، امروز در دورترين نقاط كشور نيز شنيده و ديده مي شود ليكن، تعلل صورت گرفته را بايد با كار جهادي پوشش داد.