کجاست آن مهمانی هایی که ما را برای یک رابطه گرم و صمیمی با اقوام به وجد می آورد؟!! کجاست آن همه شور و شوقی که افراد خانواده برای دیدار با یکدیگر داشتند؟!!
به گزارش شهدای ایران ، یادش بخیر روزهایی را که به اتفاق خانواده به میهمانی می رفتیم و همه دور هم سر یک سفره جمع می شدیم؛ ولی این روزها حسرت یک میهمانی دور همی بر دل ما مانده است. میهمانی که در آن اقوام و خانواده ها باشند و بتوانیم با یکدیگر مراوده داشته باشیم و کمی با هم درد و دل کنیم.
زندگی سالم نوشت : میهمانی های امروز در پارک ها و رستوران ها خلاصه شده است و دیگر از آن جمع های خانوادگی خبری نیست؛ از آن جمع هایی که در آن پدر بزرگ، کودکان را نصیحت می کرد و مادر بزرگ برای کودکان قصه می گفت و زنان در کنار یکدیگر دستور پخت غذاهای مختلف و هنرهای خانگی را به یکدیگر آموزش می دادند و مردان از معیشتشان صحبت می کردند.
برخی مادربزرگ ها و پدربزرگ های امروزی در سرای سالمندان هستند و خانواده ای بی روح با حضور تک فرزندها وجود دارد. تک فرزندهایی که حتی حوصله همبازی شدن با کودکان فامیل را هم ندارند و سرشان در گوشی های همراه و تبلت هایی است که ره آورد آن بازی های رایانه ای و ورود در دنیای مجازی است.
یادش بخیر زمان هایی که اقوام، هنگام عید در کنار یکدیگر و برای دیدار هم به منازل یکدیگر می رفتند و در میهمانی ها شرکت می کردند؛ ولی این روزها خبری از آن میهمانی های داغ نیست. امروز دیدارها به جمع شدن های خانوادگی برای صندوق های قرض الحسنه منتهی شده است؛ آن هم به صورتی که همه گوشی های همراهشان را در مقابل خود قرار می دهند و تک تک به تبادل اطلاعات از طریق گوشی هایشان مبادرت می کنند.
حالا همه چیزمان شده است فضای مجازی. دیگر کمتر از احوالات چهره به چهره یکدیگر باخبر هستیم. آنچه بر ما می گذرد روزهایی است که سرمان را در گوشی هایمان انداخته ایم و به افرادی که در اطرافمان هستند توجهی نداریم؛ حتی به مادر و پدری که یک عمر برای ما زحمت کشیده اند.
کجاست آن مهمانی هایی که ما را برای یک رابطه گرم و صمیمی با اقوام به وجد می آورد؟!! کجاست آن همه شور و شوقی که افراد خانواده برای دیدار با یکدیگر داشتند؟!!
حالا ماه تا ماه اگر یکدیگر را نبینیم و از احوال هم مطلع نباشیم آب از آب تکان نمی خورد، سال ها می گذرد و همچنان نسبت به یکدیگر بی خیال و بی توجهیم. روزمرگی، تورم های اقتصادی و سرگرم شدن به روزمرگی ها ما را از این مسائل دور کرده است.
دلمان برای جمع های خانوادگی گسترده تنگ شده است. برای عیدهایی که منحصر به یک خانواده نبود، همه دور هم جمع می شدند و در یک جمع صمیمی با یکدیگر گفتمان می کردند. خانواده هایی که حالا تک فرزند هستند یا دو فرزند بیشتر ندارند.
یلدا تمام شد! اما از آن جمع های گسترده ای که دور تا دور یک کرسی می نشستند خبری نبود. خانواده ها در کنار هم بودند اما بی هم و هر کدام در گوشه ای از اتاق، پیام های خود را از داخل فضای مجازی رصد می کردند.
یکی از کارشناسان و آسیب شناسان مسائل اجتماعی بیان می کند: بیگانگان برای ما سبک زندگی غربی را طراحی کرده اند؛ آنگونه که دور از هم باشیم و دیگر آن مهر و عاطفه ای که بین خانواده های ایرانی وجود داشت از بین برود.
غربی ها برای ما پیتزا آوردند تا آبگوشت را کنار بگذاریم. آبگوشت، غذایی سنتی که زمان بیشتری برای میل کردن مصرف می کرد و خانواده ها در کنار یکدیگر با صفا و صمیمیت غذا را میل می کردند؛ ولی اکنون فست فودها پایشان به سفره های ما باز شده است و اکثر خانواده ها سبک غذایی خود را با این مدل غذاها تعیین می کنند.
با وجود این نوع غذاها دیگر از آن جمع های خانوادگی که بر سر یک سفره می نشستند خبری نیست. والدین خانواده ها شاغل اند و گاهی برخی فرزندان هم شاغل هستند و تنها در هنگام خواب، یکدیگر را می بینند و فرصتی برای بررسی مشکلات یکدیگر ندارند؛ همه این عوامل دست به دست هم می دهد و خانواده هایی ایرانی را از هم دور می کند.
شایسته است که دولت و سازمان های فرهنگی- تفریحی برنامه هایی را با حضور خانواده ها برگزار کنند تا آن خانواده ها در یک جمع صمیمی و شادمان، دوباره دور یکدیگر جمع شوند و در کارهای گروهی شرکت کنند و از با هم بودن لذت ببرند.
زندگی سالم نوشت : میهمانی های امروز در پارک ها و رستوران ها خلاصه شده است و دیگر از آن جمع های خانوادگی خبری نیست؛ از آن جمع هایی که در آن پدر بزرگ، کودکان را نصیحت می کرد و مادر بزرگ برای کودکان قصه می گفت و زنان در کنار یکدیگر دستور پخت غذاهای مختلف و هنرهای خانگی را به یکدیگر آموزش می دادند و مردان از معیشتشان صحبت می کردند.
برخی مادربزرگ ها و پدربزرگ های امروزی در سرای سالمندان هستند و خانواده ای بی روح با حضور تک فرزندها وجود دارد. تک فرزندهایی که حتی حوصله همبازی شدن با کودکان فامیل را هم ندارند و سرشان در گوشی های همراه و تبلت هایی است که ره آورد آن بازی های رایانه ای و ورود در دنیای مجازی است.
یادش بخیر زمان هایی که اقوام، هنگام عید در کنار یکدیگر و برای دیدار هم به منازل یکدیگر می رفتند و در میهمانی ها شرکت می کردند؛ ولی این روزها خبری از آن میهمانی های داغ نیست. امروز دیدارها به جمع شدن های خانوادگی برای صندوق های قرض الحسنه منتهی شده است؛ آن هم به صورتی که همه گوشی های همراهشان را در مقابل خود قرار می دهند و تک تک به تبادل اطلاعات از طریق گوشی هایشان مبادرت می کنند.
حالا همه چیزمان شده است فضای مجازی. دیگر کمتر از احوالات چهره به چهره یکدیگر باخبر هستیم. آنچه بر ما می گذرد روزهایی است که سرمان را در گوشی هایمان انداخته ایم و به افرادی که در اطرافمان هستند توجهی نداریم؛ حتی به مادر و پدری که یک عمر برای ما زحمت کشیده اند.
کجاست آن مهمانی هایی که ما را برای یک رابطه گرم و صمیمی با اقوام به وجد می آورد؟!! کجاست آن همه شور و شوقی که افراد خانواده برای دیدار با یکدیگر داشتند؟!!
حالا ماه تا ماه اگر یکدیگر را نبینیم و از احوال هم مطلع نباشیم آب از آب تکان نمی خورد، سال ها می گذرد و همچنان نسبت به یکدیگر بی خیال و بی توجهیم. روزمرگی، تورم های اقتصادی و سرگرم شدن به روزمرگی ها ما را از این مسائل دور کرده است.
دلمان برای جمع های خانوادگی گسترده تنگ شده است. برای عیدهایی که منحصر به یک خانواده نبود، همه دور هم جمع می شدند و در یک جمع صمیمی با یکدیگر گفتمان می کردند. خانواده هایی که حالا تک فرزند هستند یا دو فرزند بیشتر ندارند.
یلدا تمام شد! اما از آن جمع های گسترده ای که دور تا دور یک کرسی می نشستند خبری نبود. خانواده ها در کنار هم بودند اما بی هم و هر کدام در گوشه ای از اتاق، پیام های خود را از داخل فضای مجازی رصد می کردند.
یکی از کارشناسان و آسیب شناسان مسائل اجتماعی بیان می کند: بیگانگان برای ما سبک زندگی غربی را طراحی کرده اند؛ آنگونه که دور از هم باشیم و دیگر آن مهر و عاطفه ای که بین خانواده های ایرانی وجود داشت از بین برود.
غربی ها برای ما پیتزا آوردند تا آبگوشت را کنار بگذاریم. آبگوشت، غذایی سنتی که زمان بیشتری برای میل کردن مصرف می کرد و خانواده ها در کنار یکدیگر با صفا و صمیمیت غذا را میل می کردند؛ ولی اکنون فست فودها پایشان به سفره های ما باز شده است و اکثر خانواده ها سبک غذایی خود را با این مدل غذاها تعیین می کنند.
با وجود این نوع غذاها دیگر از آن جمع های خانوادگی که بر سر یک سفره می نشستند خبری نیست. والدین خانواده ها شاغل اند و گاهی برخی فرزندان هم شاغل هستند و تنها در هنگام خواب، یکدیگر را می بینند و فرصتی برای بررسی مشکلات یکدیگر ندارند؛ همه این عوامل دست به دست هم می دهد و خانواده هایی ایرانی را از هم دور می کند.
شایسته است که دولت و سازمان های فرهنگی- تفریحی برنامه هایی را با حضور خانواده ها برگزار کنند تا آن خانواده ها در یک جمع صمیمی و شادمان، دوباره دور یکدیگر جمع شوند و در کارهای گروهی شرکت کنند و از با هم بودن لذت ببرند.