یک پژوهشگر ایرانشناس گفت: در برخی کشورهای همسایه مانند افغانستان و تاجیکستان که تا چند دههی پیش به زبان فارسی صحبت میکردند، سیاستگذاریهایی شده که زبان آنها را از فارسی تغییر دهند.
به گزارش شهدای ایران، امیر هاشمی مقدم - پژوهشگر ایرانشناس و انسانشناس - در گفتوگو با ایسنا، دربارهی زبان فارسی اظهار کرد: این زبان امروزه در ایران همچنان فارسی نامیده میشود ولی در افغانستان هم تلاش میشود که آن را «دَری» بنامند -هرچند که همچنان بسیاری از اهل ادب و دانش این کشور فارسی را به جای دری ترجیح میدهند- در تاجیکستان هم به آن «تاجیکی» میگویند. نکتهی جالب و البته تاسفبار این است که نام این زبان در هر دو کشور تا چند دههی پیش فارسی بود که به ناگاه و در اثر فشار عوامل بیرونی تغییر نام داده است.
او افزود: برای نمونه در افغانستان تا پیش از سال 1343، یعنی دقیقاً پنجاه سال پیش، این زبان را در همه جا فارسی مینوشتند و مردم نیز از واژه فارسی استفاده میکردند. اما در زمان محمد ظاهرشاه به یکباره نام «دری» به جای «فارسی» در قانون اساسی جای گرفت و از آن پس بر روی کتابها و نشریات، به جای فارسی از اصطلاح دری استفاده شد. حتی خود ظاهرشاه هم در سخنرانیهایش از اصطلاح «فارسی» استفاده میکرد نه دری ولی از آن پس تلاش شد تا نشان داده شود که فارسی با دری تفاوت دارد و بسیاری افکار عمومی افغانستان را تحریک کردند که فارسی ایران دارد دری افغانستان را نابود میکند.
این پژوهشگر که برای انجام مطالعات مدتی را در افغانستان و تاجیکستان گذرانده است، بیان کرد: در این زمینه راهپیماییهای نمایشیای هم شکل گرفت که برای نمونه بر روی پارچهها و پلاکاردهایی نوشته بودند «فارسی ایران دری افغانستان را تحدید میکند» و شاهد مثالشان هم در این پارچه نوشتهها، واژههایی مانند «بانو»، «پزشکی» و «بازرگانی» بهعنوان واژههایی فارسی بود که واژههای دری «خانم»، «طبی» و «تجارتی» را تهدید میکرد. این در حالی است که واژهی خانم «مغولی» و واژههای «طبی» و «تجارتی» هم عربیاند و در عوض هر سه واژه بانو، پزشکی و بازرگانی فارسی و در متون ادبی و تاریخی هم بسیار به کار رفتهاند. آنچنانکه داستان طوطی و بازرگان مولوی بسیار مشهور و شناخته شده است که البته از کسانی که در پارچه نوشتهشان «تهدید» را «تحدید» مینویسند، نمیتوان انتظار داشت این داستانها و کتابها را خوانده باشند.
این پژوهشگر حوزهِ مردمشناس اضافه کرد: در تاجیکستان نیز تا پیش از دورهی کمونیزم شوروی، واژه فارسی در همهی متون و کتابها برای نام بردن از این زبان به کار برده میشد. اما بهواسطه فشار کمونیسم برای تغییر هویت مردم فارسزبان این سرزمین، در کنار جدا کردن بخشهای مهمی از سرزمین فارسیزبانان (سمرقند، بخارا، تاشکند، مرو و...)، فشار برای تغییر خط و نام زبان، صورت گرفت و مخالفان این سیاستها کشته یا زندانی شدند (زندهیاد محمدجان شکوری بخارایی تعداد بسیاری از این افراد را در کتاب «خراسان است اینجا» نام میبرد). در نهایت نیز صدرالدین عینی-از نویسندگان مطرح تاجیکی- با وجود همهی خدماتی که به فرهنگ این مرز و بوم میکند ولی آثاری مینویسد با این محتوا که نام زبان این مردم تاجیکی است و نه فارسی! و از تغییر خط هم حمایت میکند. پس از فروپاشی شوروی، برای مدتی کوتاه تصویب میشود که خط فارسی نیاکان به این سرزمین بازگردانده شود، اما مقامات سیاسی این کشور که عموماً همان مقامات حزب کمونیست سابق بودند، مانع از این کار شدند.
او افزود: برای نمونه در افغانستان تا پیش از سال 1343، یعنی دقیقاً پنجاه سال پیش، این زبان را در همه جا فارسی مینوشتند و مردم نیز از واژه فارسی استفاده میکردند. اما در زمان محمد ظاهرشاه به یکباره نام «دری» به جای «فارسی» در قانون اساسی جای گرفت و از آن پس بر روی کتابها و نشریات، به جای فارسی از اصطلاح دری استفاده شد. حتی خود ظاهرشاه هم در سخنرانیهایش از اصطلاح «فارسی» استفاده میکرد نه دری ولی از آن پس تلاش شد تا نشان داده شود که فارسی با دری تفاوت دارد و بسیاری افکار عمومی افغانستان را تحریک کردند که فارسی ایران دارد دری افغانستان را نابود میکند.
این پژوهشگر که برای انجام مطالعات مدتی را در افغانستان و تاجیکستان گذرانده است، بیان کرد: در این زمینه راهپیماییهای نمایشیای هم شکل گرفت که برای نمونه بر روی پارچهها و پلاکاردهایی نوشته بودند «فارسی ایران دری افغانستان را تحدید میکند» و شاهد مثالشان هم در این پارچه نوشتهها، واژههایی مانند «بانو»، «پزشکی» و «بازرگانی» بهعنوان واژههایی فارسی بود که واژههای دری «خانم»، «طبی» و «تجارتی» را تهدید میکرد. این در حالی است که واژهی خانم «مغولی» و واژههای «طبی» و «تجارتی» هم عربیاند و در عوض هر سه واژه بانو، پزشکی و بازرگانی فارسی و در متون ادبی و تاریخی هم بسیار به کار رفتهاند. آنچنانکه داستان طوطی و بازرگان مولوی بسیار مشهور و شناخته شده است که البته از کسانی که در پارچه نوشتهشان «تهدید» را «تحدید» مینویسند، نمیتوان انتظار داشت این داستانها و کتابها را خوانده باشند.
این پژوهشگر حوزهِ مردمشناس اضافه کرد: در تاجیکستان نیز تا پیش از دورهی کمونیزم شوروی، واژه فارسی در همهی متون و کتابها برای نام بردن از این زبان به کار برده میشد. اما بهواسطه فشار کمونیسم برای تغییر هویت مردم فارسزبان این سرزمین، در کنار جدا کردن بخشهای مهمی از سرزمین فارسیزبانان (سمرقند، بخارا، تاشکند، مرو و...)، فشار برای تغییر خط و نام زبان، صورت گرفت و مخالفان این سیاستها کشته یا زندانی شدند (زندهیاد محمدجان شکوری بخارایی تعداد بسیاری از این افراد را در کتاب «خراسان است اینجا» نام میبرد). در نهایت نیز صدرالدین عینی-از نویسندگان مطرح تاجیکی- با وجود همهی خدماتی که به فرهنگ این مرز و بوم میکند ولی آثاری مینویسد با این محتوا که نام زبان این مردم تاجیکی است و نه فارسی! و از تغییر خط هم حمایت میکند. پس از فروپاشی شوروی، برای مدتی کوتاه تصویب میشود که خط فارسی نیاکان به این سرزمین بازگردانده شود، اما مقامات سیاسی این کشور که عموماً همان مقامات حزب کمونیست سابق بودند، مانع از این کار شدند.