دبیرکمیته انتخاباتی جبهه اصلاحات، رفتار آمیخته با تذبذب مدعیان اصلاحطلبی را با منطق پیامبر(ص) مقایسه کرد.
به گزارش شهدای ایران،محسن
رهامی در مصاحبه با آفتاب یزد با اشاره به ماجرای صلح حدیبیه گفت: پیامبر
با قرارداد صلح، گفتمان صلح، گفتمان اصلاح جامعه و گفتمان ابزار و قلم به
جای شمشیر را در آنجا حاکم میکند... اصلاحطلبان به دنبال این موضوع
هستند. اصلاحطلبی گفتمانی است که میخواهد فضای گفتمان پیامبر را پیاده
کند. میخواهد با رقیب خود در فضای گفتمان صحبت کند. اگر گفتمان اصلاحطلبی
توسعه پیدا کند جلوی بسیاری از خشونتهای منطقه گرفته میشود. تعبیر آقای
خاتمی که گفت زنده باد مخالف من، روشی است که پیامبر(ص) به کار میبرد.
اظهارات عجیب و غریب رهامی در حالی است که منطق پیامبر اعظم(ص) «اشداء علیالکفار رحماء بینهم» بود اما افراطیون مدعی اصلاحطلبی به شکل کاملاً معکوس و دشمنپسند به اجرای این استراتژی پرداختند به نحوی که نرمش و مماشات خود را متوجه جبهه استکبار و گروهکهای قسم خورده ضد انقلاب کردند و لبه تیز دشمنی را متوجه اصل نظام و نیروهای وفادار به آن نمودند. آنها ظرف 10 سال دو آشوب و ساختارشکنی بزرگ را در حد فاصل سالهای 78 و 88 تدارک کردند و به ترویج رادیکالیسم کور با چاشنی مقابله با اصل حاکمیت و رأی مردم پرداختند به نحوی که اگر خیانت سران این جریان مهار نمیشد جبهه استکبار، افغانستان و سوریه مشابهی را در ایران به وجود میآوردند. همچنین باید پرسید این چه نوع «زنده باد مخالف من است» که امثال خاتمی با وجود اذعان درون گروهی به امکانناپذیر بودن تقلب آن هم در حد 11 میلیون رأی مقابل رأی 25 میلیون شهروند ایستادند و تا جایی که میتوانستند بستر قانونشکنی و خشونت را فراهم نمودند؟!رهامی در بخش دیگری از مصاحبه خود درباره به یارگیری گرفته شدن ناطق نوری و جلسات با وی میگوید: همراه تعدادی از اساتید عضو انجمن اسلامی مدرسین ملاقاتهایی با آقای ناطق نوری داشتهایم. در قضایای مربوط به آقای روحانی و عارف که قصد داشتیم به اتحاد برسیم، در قالب شورای حکمیت هم خدمتشان رسیدیم. البته خود آقای ناطق نوری اصرار دارند که این جلسات و دیدارها، کار حزبی تلقی نشود. تعبیرشان این است که این دیدارها، دیدارهای طلبگی است(!) و میگوید من در جایگاه یک حزب با شما صحبت نمیکنم. ما هم به دنبال تجربه و نظرهای ایشان هستیم. نقطه نظرهای ایشان برای ما بسیار مغتنم است.
وی درباره انتخابات سال 92 نیز گفت: در نشستهایی که با مجموع اصلاحطلبان داشتیم به این جمعبندی رسیدیم که اگر آقای خاتمی به هر دلیلی کاندیدا نشد، سراغ آقای هاشمی رفسنجانی برویم و اگر ایشان هم به هر دلیلی نیامد، به سراغ آقای ناطق نوری برویم و فکر میکردیم که وی میتواند به باز شدن به فضای جامعه کمک کند، و به اعتدال سوق دهد...
آقای ناطق اظهار داشتند که تمایلی برای حضور در انتخابات ندارند. جلسات بعدی ما برای رسیدن به ائتلاف بود که در اینجا نظر آقای ناطق نوری هم برای ما مهم بود. ما هم با آیتالله هاشمی و هم با آقای ناطق نوری و بعضی از شخصیتهای دیگر ملاقاتهایی داشتیم و همچنین جلساتی با آقایان روحانی و عارف برگزار شد.
رهامی میگوید تا 4 روز قبل از انتخابات اصلاحطلبان هنوز نتوانسته بودند به جمعبندی برسند و عارف و روحانی 11-12 درصد رأی داشتند.
اظهارات عجیب و غریب رهامی در حالی است که منطق پیامبر اعظم(ص) «اشداء علیالکفار رحماء بینهم» بود اما افراطیون مدعی اصلاحطلبی به شکل کاملاً معکوس و دشمنپسند به اجرای این استراتژی پرداختند به نحوی که نرمش و مماشات خود را متوجه جبهه استکبار و گروهکهای قسم خورده ضد انقلاب کردند و لبه تیز دشمنی را متوجه اصل نظام و نیروهای وفادار به آن نمودند. آنها ظرف 10 سال دو آشوب و ساختارشکنی بزرگ را در حد فاصل سالهای 78 و 88 تدارک کردند و به ترویج رادیکالیسم کور با چاشنی مقابله با اصل حاکمیت و رأی مردم پرداختند به نحوی که اگر خیانت سران این جریان مهار نمیشد جبهه استکبار، افغانستان و سوریه مشابهی را در ایران به وجود میآوردند. همچنین باید پرسید این چه نوع «زنده باد مخالف من است» که امثال خاتمی با وجود اذعان درون گروهی به امکانناپذیر بودن تقلب آن هم در حد 11 میلیون رأی مقابل رأی 25 میلیون شهروند ایستادند و تا جایی که میتوانستند بستر قانونشکنی و خشونت را فراهم نمودند؟!رهامی در بخش دیگری از مصاحبه خود درباره به یارگیری گرفته شدن ناطق نوری و جلسات با وی میگوید: همراه تعدادی از اساتید عضو انجمن اسلامی مدرسین ملاقاتهایی با آقای ناطق نوری داشتهایم. در قضایای مربوط به آقای روحانی و عارف که قصد داشتیم به اتحاد برسیم، در قالب شورای حکمیت هم خدمتشان رسیدیم. البته خود آقای ناطق نوری اصرار دارند که این جلسات و دیدارها، کار حزبی تلقی نشود. تعبیرشان این است که این دیدارها، دیدارهای طلبگی است(!) و میگوید من در جایگاه یک حزب با شما صحبت نمیکنم. ما هم به دنبال تجربه و نظرهای ایشان هستیم. نقطه نظرهای ایشان برای ما بسیار مغتنم است.
وی درباره انتخابات سال 92 نیز گفت: در نشستهایی که با مجموع اصلاحطلبان داشتیم به این جمعبندی رسیدیم که اگر آقای خاتمی به هر دلیلی کاندیدا نشد، سراغ آقای هاشمی رفسنجانی برویم و اگر ایشان هم به هر دلیلی نیامد، به سراغ آقای ناطق نوری برویم و فکر میکردیم که وی میتواند به باز شدن به فضای جامعه کمک کند، و به اعتدال سوق دهد...
آقای ناطق اظهار داشتند که تمایلی برای حضور در انتخابات ندارند. جلسات بعدی ما برای رسیدن به ائتلاف بود که در اینجا نظر آقای ناطق نوری هم برای ما مهم بود. ما هم با آیتالله هاشمی و هم با آقای ناطق نوری و بعضی از شخصیتهای دیگر ملاقاتهایی داشتیم و همچنین جلساتی با آقایان روحانی و عارف برگزار شد.
رهامی میگوید تا 4 روز قبل از انتخابات اصلاحطلبان هنوز نتوانسته بودند به جمعبندی برسند و عارف و روحانی 11-12 درصد رأی داشتند.