چهارم دی ماه 65 مردم سورک منتظر لاله های عاشورایی خود بودند تا آنان را با جان و دل بپذیرند و به نیت شهدای دشت کربلا آنان را بر سر دستان خود با احترام و عزت هرچه تمامتر تا بهشت جاویدان بدرقه کنند.
به گزارش شهدای ایران، از مدتها قبل برای عبور از اروند آموزش های سخت و طاقت فرسایی را در عجب شیر گذراندن تا همچنان خود را پیرو مکتب راه خمینی عزیز بدانند.
آموزش های سخت و نفسگیری که هر کدامشان شاید در شرایط عادی کسی قادر به انجام دادن آن نبود و سعی می کرد به نوعی از زیر آن فشارها شانه خالی کند اما در این بین اراده ای پولادین ایمان و اعتقاد فرزندان خمینی کبیر را استوارتر می کرد و آن هم تأسی از مکتب عاشورا بود، مکتبی که در آن پیر و جوان تمام وجودشان را با بصیرت کامل در کف دست می گیرند و برای رضای او به قربانگاهی می روند که می دانند راهی برای بازگشت نسیت.
اینجا سخن از عملیاتی است که در آن نیروهای پاک و رزمنده ای از دل یک روستا، عاشورایی قریب به 50 نفر پای وصیت نامه ای را امضا می کنند که نمی دانند تا ساعتی دیگر قرار است آسمان آنها را برای پیوستن به خود فرا خواهد خواند، چرا که گنجایش ایمان و اعتقادشان آنقدری بالا رفت که این دنیا خاکی دیگر پذیرا آنان نیست و باید کوچ کنند.
اینجا سخن از مردان عاشورایی سورک در عملیات کربلای چهار گردان عاشورا، گروهان حضرت فاطمه(س) از لشکر ویژه و خط شکن 25 کربلا است که در آن می توانی از جوان 14 ساله دانش آموز تا پیرمرد 54 ساله بنا، از معلم گرفته تا کارگر، از پدر و فرزند در کنار هم تا برادر در کنار برادر، بیابی.
در پشت جبهه در آن روزها شور و حال عجیبی در دل مردم به راه افتاده بود، شور و حالی که از طرفی مظهر غیرت و اخلاص و اعتقاد مردان یک روستا و از طرفی هم حضور بیش از 40 نفر در یک گروهان در یک عملیات، اضطرابی خاص در دل مردم به راه انداخته بود و حتی برخی از فرماندهان جنگ از حضور این تعداد از یک روستا را در یک گروهان آن هم بهعنوان خط شکن و غواص بسیار خطرناک دانسته و تبعات آن را سخت می دانستند اما مردان حاضر در جبهه جنگ تصمیم خود را گرفته بودند و آنهم حضور همه جانبه در میدان نبرد با فریاد الله اکبر بود.
اطلاعات رسیده حاکی از آن بود که ستون پنجم دشمن یا به قولی دشمنان خودی نما، روز و ساعت و حتی گستردگی عملیات را به گوش دشمن رسانده بود، اما چه می شد کرد؟ دستور امام و مشیت الهی این بود که با قدم های استوار عرض اروند رود را طی کنند و به دشمن بعثی مجال ندهند تا ثابت کنند هیچگاه پشت به جبهه و امام نخواهیم کرد و جان ناقابل تقدیم امام باد.
همه منتظر دستور عملیات، ناگهان ظلمات شب به یکباره ترکید و همه جا روشن و صدای توپ و خمپاره همه را غافلگیر کرد.
عملیات کربلای چهار هیچگاه مظلومیت و شجاعت رزمندگان را فراموش نمی کند، عملیاتی که رادارهای آمریکایی به جبران قضیه مک فارلین، تمام جزئیات عملیات را به عراقی ها داده بودند.
گرچه کربلای 4 به ظاهر عملیاتی ناموفق بود اما سرآغازی بود بر وقوع عملیاتی غرورآمیز و عجیب به نام کربلای 5، همان عملیاتی که رهبر انقلاب از آن به عنوان شب های قدر انقلاب اسلامی یاد می کنند، رزمندگان دل به آب سرد و وحشی اروند زدند تا نسل ها بعد آنها را به خاطر پشت نکردن به امامشان بستایند و الگویی باشند برای این روزهای ما تا با جان و دل و با تمام وجود گوشمان به ندای مسیحایی رهبرمان باشد تا خدایی نکرده در زرق و برق دنیا و در غبار فتنه راه هدایت را گم نکنیم.
آنان قدم در راهی نهادن که می دانستند بازگشتی در آن نیست و حتی شاید پلاک و استخوانی هم از آنان برای خانواده نیاید اما تردید در دلشان جایی نداشت چرا که بصیرت و اخلاص در عمل با آنها کاری کرد که با شور و عشقی وصف ناشدنی برای رسیدن به لقاءالله سر بر سجده می نهادند و اشک می ریختند تا شاید خداوند آنان را به وعده ای که پیشتر داده بود فراخواند.
چهارم دی ماه 65 مردم سورک منتظر لاله های عاشورایی خود بودند تا آنان را با جان و دل بپذیرند و به نیت شهدای دشت کربلا آنان را بر سر دستان خود با احترام و عزت هرچه تمامتر تا بهشت جاویدان بدرقه کنند.
اما این روز بیادماندنی سند افتخار، قدرشناسی، مردانگی، ولی شناسی، غیرت مردان دیار علویان بود تا در مظلومیت تاریخ به گواه فرماندهان بزرگ جنگ در عملیاتی نابرابر بدرخشند و امروز برای ما چهارم دی ماه روزی باید باشد به وسعت یک شهرستان.
یادآور می شود از مجموع 50 نفر حاضر در عملیات کربلای چهار از سورک 8 تن به شهادت و 30 نفر به درجه جانبازی رسیدند.
اینجا سخن از مردان عاشورایی سورک در عملیات کربلای چهار گردان عاشورا، گروهان حضرت فاطمه(س) از لشکر ویژه و خط شکن 25 کربلا است که در آن می توانی از جوان 14 ساله دانش آموز تا پیرمرد 54 ساله بنا، از معلم گرفته تا کارگر، از پدر و فرزند در کنار هم تا برادر در کنار برادر، بیابی.
در پشت جبهه در آن روزها شور و حال عجیبی در دل مردم به راه افتاده بود، شور و حالی که از طرفی مظهر غیرت و اخلاص و اعتقاد مردان یک روستا و از طرفی هم حضور بیش از 40 نفر در یک گروهان در یک عملیات، اضطرابی خاص در دل مردم به راه انداخته بود و حتی برخی از فرماندهان جنگ از حضور این تعداد از یک روستا را در یک گروهان آن هم بهعنوان خط شکن و غواص بسیار خطرناک دانسته و تبعات آن را سخت می دانستند اما مردان حاضر در جبهه جنگ تصمیم خود را گرفته بودند و آنهم حضور همه جانبه در میدان نبرد با فریاد الله اکبر بود.
عملیات کربلای چهار هیچگاه مظلومیت و شجاعت رزمندگان را فراموش نمی کند، عملیاتی که رادارهای آمریکایی به جبران قضیه مک فارلین، تمام جزئیات عملیات را به عراقی ها داده بودند.
گرچه کربلای 4 به ظاهر عملیاتی ناموفق بود اما سرآغازی بود بر وقوع عملیاتی غرورآمیز و عجیب به نام کربلای 5، همان عملیاتی که رهبر انقلاب از آن به عنوان شب های قدر انقلاب اسلامی یاد می کنند، رزمندگان دل به آب سرد و وحشی اروند زدند تا نسل ها بعد آنها را به خاطر پشت نکردن به امامشان بستایند و الگویی باشند برای این روزهای ما تا با جان و دل و با تمام وجود گوشمان به ندای مسیحایی رهبرمان باشد تا خدایی نکرده در زرق و برق دنیا و در غبار فتنه راه هدایت را گم نکنیم.
آنان قدم در راهی نهادن که می دانستند بازگشتی در آن نیست و حتی شاید پلاک و استخوانی هم از آنان برای خانواده نیاید اما تردید در دلشان جایی نداشت چرا که بصیرت و اخلاص در عمل با آنها کاری کرد که با شور و عشقی وصف ناشدنی برای رسیدن به لقاءالله سر بر سجده می نهادند و اشک می ریختند تا شاید خداوند آنان را به وعده ای که پیشتر داده بود فراخواند.
چهارم دی ماه 65 مردم سورک منتظر لاله های عاشورایی خود بودند تا آنان را با جان و دل بپذیرند و به نیت شهدای دشت کربلا آنان را بر سر دستان خود با احترام و عزت هرچه تمامتر تا بهشت جاویدان بدرقه کنند.
اما این روز بیادماندنی سند افتخار، قدرشناسی، مردانگی، ولی شناسی، غیرت مردان دیار علویان بود تا در مظلومیت تاریخ به گواه فرماندهان بزرگ جنگ در عملیاتی نابرابر بدرخشند و امروز برای ما چهارم دی ماه روزی باید باشد به وسعت یک شهرستان.
یادآور می شود از مجموع 50 نفر حاضر در عملیات کربلای چهار از سورک 8 تن به شهادت و 30 نفر به درجه جانبازی رسیدند.