شهدای ایران shohadayeiran.com

یک شاهزاده عربستانی در صفحه تویتر خود با اشاره به نحوه تشکیل هیأت بیعت، فاش کرد که جریان بانفوذی در این هیأت حضور دارد که در حال اجرای اهداف خارجی و صهیونیستی است.
به گزارش شهدای ایران، "سعود بن سیف النصر بن سعود بن عبدالعزیز"  با درج مطالبی در صفحه تویتر خود تحت عنوان "داستان کامل هیأت بیعت" نوشت:
پادشاه عربستان، در روز 4 ژوئن سال 2000 شورایی تشکیل داد که فرزندان عبدالعزیز عبدالرحمان پادشاه سابق این کشور و نوه‌های او به اضافه بزرگان خاندان را شامل می شد
ابتدا همه گمان می کردند که این شورا، به منظور سامان دهی به امور اداری و سیاسی و مالی خاندان برگزار می شود، اما بعدا مشخص شد که شورا، ابزاری در دست تعدادی محدود از افراد بانفوذ است که قصد داشتند از آن برای پیشبرد اهداف و منافع شخصی خود بهره گیرند.

جريان وابسته به صهيونيست‌ها در هيأت بيعت سعودي

در این شورا، هیچ گونه مساله اداری، سیاسی و مالی مطرح نشد. انتظار می رفت که این شورا، به صورت سالانه تشکیل جلسه دهد و به بررسی مسائل خاندان حاکم و سامان دهی به حکومت و شیوه انتخاب پادشاه و ولی عهد، بپردازد تا از احتمال بروز اختلافات در آینده جلوگیری شود اما در آخرین جلسه‌ای در این مجال در 20 می 2001 تشکیل شد، این شورا روندی صوری به خود گرفت و تنها به ابزاری برای پیشبرد منافع افراد بانفوذ تبدیل شد
بعدها مشخص شد که شورای خانواده به منظور پیشگیری از درج موضوع ایجاد سازوکار حکومت و برای تاسیس نهادی که بعدها "هیأت بیعت" نامیده شد، تشکیل شده است. هیأت بیعت، ظاهری حق و باطنی باطل داشت و افراد مغرض توانستند با استفاده از آن، به راهروهای نهادهای تصمیم گیری در کشور نفوذ کنند و این نهادها را آن گونه که می خواهند بازسازی کنند
در تاریخ 9 دسامبر سال 2007، پادشاه مرا برای جلسه ای به کاخ خود در ریاض فراخواند. وقتی وارد کاخ شدم، دریافتم که فرزندان و نوه های شاه عبدالعزیز نیز دعوت شده اند، اما هیچ یک از ما موضوع دعوت و هدف از این جلسه را نمی دانستیم
در ابتدای جلسه، همه در گوش یکدیگر زمزمه می کردند و درباره موضوع جلسه سئوال می کردند تا وقتی که کاغذهایی میان حاضران پخش شد و فهمیدیم که جلسه، به موضوع ایجاد سازوکاری برای انتخاب پادشاه و ولی عهد و مقید شدن به سازوکارهای کمیته بیعت مربوط می شود
پس از آن، پادشاه از همه حاضران خواست مطالب درج شده در کاغذها را تایید کنند
در واقع این جلسه، برای بررسی و تبادل نظر نبود، بلکه فقط برای تایید و امضا بود و به هیچ یک از ما اجازه سؤال یا اعتراض به بندهای مندرج در کاغذها داده نشد
ما به صورت علنی اعتراض نکردیم اما در دل خود، به شخصی که به عنوان دبیر هیأت بیعت تعیین شده بود اعتراض داشتیم، زیرا او از اختیاراتی برخوردار بود که فراتر از اختیارات فرزندان و نوادگان ملک عبدالعزیز در انتخاب پادشاهان آینده بود
با وجود آن که بسیاری از حاضران تعیین دبیر کمیته بیعت را به مثابه قرار گرفتن در برابر عمل انجام شده می دیدند و به آن اعتراض داشتند، اما همگی برگه‌ها را امضا کردیم
همه، سکوت را ترجیح دادیم زیرا فضای حاکم بر کشور در آن سال ها، مستلزم وحدت کلمه فرزندان و نوادگان عبدالعزیز بود
ما تصمیم گرفتیم که بعدها، به صورت خصوصی اعتراض خود را به اطلاع پادشاه برسانیم و این اعتراضات، به اصلاح برخی از بندها منجر شد
از جمله آنها قرار گرفتن شخص مورد نظر (دبیر هیأت بیعت) تحت بند 24 بود، بدون اشاره به نام او، و بندی اضافه شد که رئیس هیأت مسن ترین عضو باشد؛ این امر اعتراضات برخی را کاهش داد
نفوذ فرد مورد نظر گسترش نیافت، به همین دلیل حتی به ذهن ما خطور نکرد که طرح هیأت بیعت حیله‌ای از جانب او و اطرافیانش بود، تا از آن برای تغییر مسیر حکومت و چارچوب آن برای خدمت به اهداف و منافع شخصی‌شان و نابودی مردم  و شهروندان استفاده کنند
آیا ایجاد هیأت بیعت و قوانین مربوط به آن برای تعیین پستها، جهت اختراع پست جانشین ولیعهد بود ؟!!
و یا اینکه این پست، به هدف لغو هیأت بیعت ایجاد شد ؟؟؟
پس از مرگ شاهزاده سلطان، من خارج از عربستان حضور داشتم و منتظر تماسی از دیوان پادشاهی بودم تا به من زمان نشست هیأت را اطلاع دهند، به دلیل شرایط سفرم عذرخواستم و شخصی را به عنوان نماینده تعیین کردم
در همان روز یکی از افراد مهم با من تماس گرفت و به من اطلاع داد که شاهزاده نایف تعیین شد؛ سس شخصا با شاهزاده نایف تماس گرفتم و تلفنی با او بیعت کردم و او هم از این ابراز اعتماد، قدردانی کرد
من و بسیاری از اعضا، هیچگونه نقطه نظری درخصوص شاهزاده نیاف نداشتیم، ولی ما به چگونگی برگزاری نشست در مقایسه با قانون اعلام شده هیأت، اعتراض داشتیم
طبق قانون بیعت، باید چند نفر نامزد شده و رأی گیری می شد؛ و وظیفه پادشاه این بود که فرد انتخاب شده را تنفیذ کند؛ کسی که این قانون را تعیین کرده خودش هم باید به آن پایبند باشد
اما طبق آنچه که بعدا مطلع شدم هیچ کسی نامزد نشد و رأی گیری هم صورت نگرفت و نشست اعضا فقط برای مطلع کردن آنها از تعیین شاهزاده نایف به عنوان ولیعهد بود
پس از درگذشت شاهزاده نایف، همگی با خبر تعیین شاهزاده سلمان به عنوان ولیعهد غافلگیر شدیم؛ بدون آنکه کسی به هیچ نشستی دعوت شود و یا اینکه تماسی با یکی از اعضا گرفته شود
بار دیگر هیچکدام اعتراضی به تعیین شاهزاده سلمان نداشتیم ولی سؤال ما همواره این بود که چرا قانونی وضع می شود، اگر تصمیم بر این بود که به آن عمل نشود و یا آن را دور بزنند ؟
ولی خانواده در آن دوره متحد بود، نظر همگان این بود که درباره این مسأله صحبتی نشود و از این مشکل عبور شود و به این انتخاب رضایت دهیم؛ تا اینکه فاجعه بعدی روی داد
از طریق تلویزیون با اعلام تعیین شاهزاده مقرن در پست جانشین ولیعهد غافلگیر شدیم؛ و خبر غافلگیر کننده تر این بود که اعلام شد اکثر اعضای هیأت بیعت با این امر موافقت کردند .. عجیب است !
چگونه این امر به هیأت بیعت نسبت داده می شود درحالی که هیچ نشستی برای آن برگزار نشد؟ با بعضی از اعضای هیأت تماس گرفتم و غافلگیر شدم؛ زیرا با آن دسته از اعضای هیأت که گمان می رفت با این امر موافق هستند تلفنی تماس گرفته شده بود، و با بقیه که اکثریت هم بودند به دلیل احتمال مخالفتشان تماسی گرفته نشده بود
اما از کسانی که با این امر موافق بودند و برخی از آنها هم دارای پست هستند، به صورت مؤدبانه باج گرفتند، به صورتیکه اگر موافقت خود را اعلام نمی کردند از پستهای خود کنار گذاشته می شدند، و آنها هم از ترس از دست دادن پستهایشان موافقت کردند
متوجه شدم مسؤول دور زدن هیأت بیعت و این رسوایی همان فرد مورد نظر است که پادشاه را قانع کرده است که با اعضای هیأت بیعت صحبت کرده و اکثریت هم با آن موافت کرده اند؛ فرد مورد نظر از پادشاه خواست آنها را تحت فشار قرار دهد تا در رسانه ها موافقت خود را با این تصمیم اعلام کنند
متوجه شدم که واقعیت چیز دیگری است، و بسیاری از کسانی که اعلام شده با این امر موافقت کرده اند، از این امر رضایت ندارند و موافقت آنان یا به دلیل تعارف با پادشاه و یا به خاطر ترس از دست دادن پستهایشان بود
این مسائل خطرناک بیانگر آن است که این گروه به ریاست فرد مورد نظر، هیأت بیعت را برای به حاشیه راندن اکثریت، افراد اصلح و افراد توانمند و برای اجرای اهداف خارجی و صهیونیستی است که موجب تفرقه و از بین رفتن وحدت کلمه می شود
این زنگ هشداری برای همه افراد عاقل در خاندان است که مسؤولیت پذیر باشند و برای حفظ میهن و مردم و حکومت، کار درست را انجام دهند.
وی در پایان، خطاب به متعب بن عبدالله نوشت:
ای پسر عموی من، سبک شمردن دیگران و اختراع پستها به ریاست فرد مورد نظر کافی است؛ این کار به قیمت سرنوشت حکومت و کشور مردم است؛ فکر نکن که این امر موجب تحقق منافع شخصی شما می شود.

*العالم


نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار