به گزارش سرویس وبلاگی پایگاه خبری شهدای ایران؛ در وبلاگ "ری کاوری" آمده است:
سر کلاس انقلاب اسلامی ایران بعد از پرسیدن سوال استاد درباره انگیزه مان از آمدن سر کلاس و دانشگاه و تحصیل ، دخترک با بغضی که در گلویش گیر کرده بود و باصدایی که از لابلای بغض ها به سختی شنیده می شد گفت : هیچ انگیزه ای ندارد....
تنها آرزویش برگرداندن هفت میلیون پول ناقابل پدر بازنشسته اش است ، که تمام دارایی خانواده اش بوده و آن را برای تحقیق و ساخت پروژه اش خرج کرده است اما استاد مربوطه نه تنها نمره ای نداده بلکه درس و پس نیازهای این درس را به ترم بعد موکول کرده و اصلا نگاهی هم به این پروژه پرخرج نکرده و حتی تاییدش هم نکرده که دخترک بتواند هزینه طرح را از مرکز کار آفرینی دانشگاه بووووق بگیرد ...از نداشتن هزینه رفت و آمدش میگوید و اشک می ریزد...
بغض ها کم نبود در این کلاس کم جمعیت پس از درد و دل این بنده خدا ...
استاد در جوابش گفت : الملکُ یَبغی مَعَی الکُفر وَ لا یَبغی مَعَ الظُلم ....گفت و گفت وگفت ....
قبول "فَسیروا فِی الارضِ فَلیَنظروا کَیف کان عاقِبةُ الظالِمین" این دهه مبارک را هم که بنگریم راست میگوید استاد
"اولئک کاالانعم بَل هُم اَضَل " گفتن ات هم قبول استاد گفتم اش استاد :
باحلوا حلوا گفتن دَهَن شیرین نمی شود.... همه کارها را به آخرت واگذار کردن هم دردی از این دختر وامثال او دوا نمی کند .... گفتمش: همین شمایی که دم از دیانت میزنی وخودت را مبرا از فلان استاد میدانی و عضو هیئت علمی فِلان و فُلان دانشگاهی ، جلوی هیچ بشری حرف های امروزت را تکرار نمیکنی ،به دادخواهی هیچ مظلومی هم برنمی خیزی .
گفتمش : شما ها می گویید: "با یک گل بهار نمیشود " ولی من میگویم میشود
سید روح الله خمینی ، رهبر سی وچهار سال پیش همین ملت ،همان گلی بود که تمام گل ها که هیچ ، خس و خاشاک و علوفه هرز هم با شکفتنش بهاری شدند
فقط یک فریاد کافی ست ، فقط یک حمایت ، آنگاه دیگر هیچ وقت در جامعه ای که دم از اسلام میزند شاهد چنین ظلم ها و قلب هایی چون سنگ نخواهیم بود.
+شکستن دل آدم ها هنر نیست ، اگر توانستی باتکه های شکسته قلب کسی برایش یک دل سالم بسازی هنر کرده ای...+دهه فجر گرامی بادا .... الله اکبر...الله اکبر