حرص و طمع تمام وجودم را فراگرفته بود، انديشه يک شبه پولدار شدن لحظه اي رهايم نمي کرد، پيشنهاد آن ها وسوسه انگيز بود. اگر چه ابتدا ترس از دستگيري و طناب دار، بدنم را به لرزه مي انداخت، اما...
شهدای ایران:راننده ۴۳ ساله اي که به اتهام حمل ۱۵۵ کيلوگرم ترياک توسط پليس عمليات
ويژه مشهد دستگير شده است در حالي که حسرت گذشته هاي شيرينش را مي خورد
درباره اين که چگونه به يک قاچاقچي حرفه اي تبديل شد، گفت: تا سوم راهنمايي
بيشتر درس نخواندم و دوران نوجواني را به بطالت گذراندم تا اين که به خدمت
سربازي رفتم و بعد از پايان سربازي پدرم مرا نصيحت کرد و گفت: ديگر بيکاري
و علافي بس است تو بايد به فکر آينده ات باشي و شغلي براي خودت انتخاب کني
تا بتواني تشکيل خانواده بدهي. با کمک پدرم پرايدي خريدم تا با آن
مسافرکشي کنم. در همين روزها بود که با دختر يکي از بستگانم ازدواج کردم و
بدين ترتيب زندگي همراه با آرامش و صميميت در کنار همسرم ادامه يافت و با
تولد اولين فرزندم خوشبختي ام رنگ و بويي ديگر گرفت. سال ها گذشت اما تأمين
هزينه هاي سنگين زندگي مرا به انتخاب شغل ديگري واداشت. از کودکي عاشق
رانندگي با خودروهاي سنگين بودم به همين خاطر هم با گرفتن گواهينامه پايه
يکم تصميم گرفتم با تريلر و خودروهاي ترانزيتي رانندگي کنم. اوضاع زندگي ام
بهتر شده بود و خانواده ام در رفاه بيشتري به سر مي بردند، اما ديگر
نمي خواستم راننده ديگران باشم وسوسه خريد خودروي ترانزيتي لحظه اي رهايم
نمي کرد. اين شرايط در حالي بود که به مصرف مواد مخدر نيز آلوده شده بودم و
به همين خاطر با تعدادي از قاچاقچيان مواد مخدر ارتباط داشتم تا اين که
روزي در حال مصرف مواد در منزل يکي از قاچاقچيان بودم که سخن از سود زياد
حمل مواد به ميان آمد. آن روز احمد که يک بار نيز به خاطر حمل مواد مخدر
دستگير شده بود پيشنهاد کرد براي آن که بتوانم کاميون ترانزيتي بخرم تنها
چند بار براي ديگران مواد مخدر را از استان هاي جنوبي کشور به شهرهاي ديگر
حمل کنم. اگر چه ابتدا پيشنهاد او را قبول نکردم، اما بعد تصميم گرفتم فقط
يک بار اين کار را انجام دهم. ترس و اضطراب تمام وجودم را فرا گرفته بود که
براي اولين بار مواد مخدر را در کاميون جاسازي کردم و آن را در سر قرار به
فرد ديگري تحويل دادم. پول زيادي که از اين کار به دست آوردم موجب شد تا
تصميم بگيرم براي آخرين بار نيز محموله سنگيني را جابه جا کنم. بدين ترتيب
هنگامي که بار لوله هاي پلاستيکي داشتم ۱۵۵ کيلوگرم ترياک را داخل آن ها
جاسازي و به طرف مشهد حرکت کردم، اما هنوز کمتر از ۲۰ کيلومتر به مقصد
نهايي مانده بود که مأموران عمليات ويژه پليسي مشهد خودروام را متوقف و
مواد را کشف کردند. حالا هم به جاي روياي داشتن خودروي ترانزيتي بايد شب ها
را با کابوس اعدام سپري کنم. کاش فکر يک شبه پولدار شدن را از ذهنم بيرون
مي کردم که اين گونه...
ماجراي واقعي با همکاري پليس پيشگيري خراسان رضوي
*خراسان