انوش معظمی میگوید که بارها نقش شمر، ابن زیاد و عمر سعد دیدهشده اما در حافظه تاریخی - سینمایی ما حرمله وجود نداشت.
شهدای ایران: سخت است سالها نویسنده و کارگردان تئاتر کودک باشی و بعد یک روز تصمیم بگیری در نقش شخصیتی بازی کنی که برای همیشه تاریخ منفور است، بااینهمه انوش معظمی این تصمیم سخت را گرفته و امروز بعد از چند سال، نهتنها از این تصمیم ناراضی نیست بلکه نقش حرمله را نقطه عطف کارنامه بازیگری خود میداند. معظمی متولد 1350 در یکی از روستاهای شهرستان بروجرد است، پیشازاین در سریال «معصومیت ازدسترفته» با داوود میرباقری همکاری کرده و جرقه بازی او در نقش حرمله همان جا به ذهن کارگردان رسیده است.
بعدازاین مدتی که از پخش مختارنامه گذشته، نقش حرمله برایتان تمام شده یا هنوز درگیر آن هستید؟
قطعاً نقش حرمله همان زمان که آخرین پلان را ضبط کردیم از من جدا شد، این نقش هیچوقت با من نبود اما این نقش از ذهنها پاک نمیشود. ضمن اینکه این نقش از یاد همکاران خودم در سینما و تلویزیون هم پاک نشده همچنان که هنوز همبازی در نقش حرمله به من پیشنهاد میشود. اخیراً کارگردان یک فیلم سینمایی هم پیشنهاد بازی در این نقش را مطرح کرده است.
به نظرتان این موضوع خوب است؟
به همان میزان که خوب است، میتوان گفت بد هم هست. چیزی که دیگران عنوان میکنند این است که من آنقدر در این نقش درخشیدم که مخاطب نمیتواند چهرهای دیگر را در نقش حرمله بپذیرد، ضمن اینکه فیلمسازان هم ریسک انتخاب کس دیگری را نمیپذیرند. یکی از دوستان فیلمساز برای توضیح این موضوع، مرحوم مهدی فتحی را در نقش عمروعاص در سریال امام علی (ع) مثال زد و گفت بعدها افراد زیادی در این نقش بازی کردند اما همگی در سایه بازی مرحوم فتحی قرار گرفتند و در ذهن مخاطب ننشستند، او معتقد بود برای نقش حرمله هم همین اتفاق افتاده است. به همان میزان هم بازیگر همواره از قرار گرفتن در یک قالب تکراری میترسد. من برای بازی مجدد در نقش حرمله شرطی تعیین کردم و آن، استفاده از گریم حرمله در مختارنامه برای کارهای دیگر بود. من با گریم دیگری در نقش حرمله بازی نخواهم کرد چراکه در آن صورت احتمال افتادن در دام تکرار یک قالب زیاد است، اما اگر با همان مختصات فیزیکی در کار دیگری بازی کنم میتوان گفت همان نقش را کامل کردهام و در پلانهای دیگری ادامه دادهام.
بازی مجدد در نقش حرمله را پذیرفتهاید؟
هنوز به نتیجه قطعی نرسیدهایم، من بهطور ضمنی موافقتم را اعلام کردهام اما بههرحال باید فیلمنامه را بخوانم. طول نقش چندان برایم مهم نیست اما پرداخت نقش برایم مهم است. در مختارنامه هم نقش حرمله زمان زیادی روی آنتن نبود، اواخر قسمت 29 وارد سریال شد و قسمت 30 هم خارج شد اما داوود میرباقری نقش را خوب پرداخت کرده بود، من هم سعی خودم را کردم و هنوز هم این نقش در ذهن مخاطبان مانده است. از این پلانها درجاهای مختلف استفاده میشود، از هیئتهای عزاداری گرفته تا برنامههای مختلف تلویزیونی و این موضوع برای من خوشایند است.
با توجه به اینکه نقش حرمله بسیار کوتاه بود، به نظرتان چرا تا این حد در ذهن مخاطبان ماندگار شد؟
در این مسئله مجموعه فاکتورهایی نقش دارد، نمیتوان گفت تنها ویژگیهای حرمله تأثیر داشته است. ذهنیت مخاطب حرمله را از طریق منبرها، عزاداریها و نسخههای تعزیه میشناسند و با آن بیگانه نیست. یکی از فاکتورهای بسیار تأثیرگذاری که باعث شد یخ شخصیت در این سریال بشکند این بود که تابهحال کسی در سینما و تلویزیون سراغ آن نرفته بود، بارها نقش شمر، ابن زیاد و عمر سعد دیدهشده اما در حافظه تاریخی سینمایی ما حرمله وجود ندارد، این نقش کاملاً تازه و بکر بود و مخاطب این آمادگی را داشت که آن را بپذیرد. وجود داوود میرباقری که این شخصیت را خیلی موجز و درست سر جای خود خرج کرد، دلیل دیگر ماندگاری نقش است، درست است که نقش خود حرمله کوتاه بود اما تا چندین قسمت بعد از خروج او از سریال، نام او وجود دارد و درباره او صحبت میشود و این از هوش سرشار سازنده نشأت میگیرد. من هم تمام تلاش خود را کردم و باید به همه این موارد، گریم منحصربهفرد مسعود ولد بیگی را هم اضافه کنیم. روزهای ابتدای کار خود ولد بیگی تا 6 ساعت شخصاً مشغول گریم من بود و در اواخر کار با دو دستیار، گریم من حدود 4 ساعت طول میکشید.
به گریم سنگین حرمله اشاره کردید، این گریم باعث شد بسیاری از مخاطبان چهره واقعی شما را نشناسند.
بله در ابتدای کار این اتفاق افتاده بود اما در این سالها مصاحبههای زیادی با چهره واقعی خودم در رسانهها منتشر شد و مردم تا حدودی مرا شناختند. خیلی افراد میگفتند که فکر نمیکردیم آن چهره شما باشی، بعدها با شوخی حرفهایی مطرح میشد، خوشبختانه دیدگاه مردم در این زمینه تغییر کرده و سطح آگاهی بهویژه نسبت به کسانی که نقش منفی بازی میکنند بالا رفته است.
بازی در نقشی تا این حد منفور روحیه خودتان را آزار نداد؟
عمده فعالیت من در تئاتر است و در نویسندگی و ترانهسرایی نمایش کودک بهصورت تخصصی فعالیت میکنم. از همینجا میتوان روحیه شخصی من را حدس زد، اما بههرحال ما بازیگر هستیم و یکی از سختیهای بازیگری همین است و باید با آن کنار آمد.
پیش از بازی کردن در این نقش، شناختی از شخصیت حرمله داشتید؟
کسب اطلاعات از طریق کسانی که با مقاتل خوانی، تعزیهها و داستانهای سینهبهسینه از واقعه كربلا انس داشتند و اطلاعات خود را در این زمینه با نهایت لطف در اختیارم قراردادند، بسیار مؤثر بود. ازآنجاکه خود من در فضایی دینی بزرگشدهام و بهخصوص از طریق مادرم، با داستانهای دینی و بهویژه واقعه عاشورا از كودكی مأنوس بودم، این شخصیت برایم آشنا بود.
آیا خود شما یا کارگردان ویژگی خاصی را به نقش حرمله اضافه کردید؟
ویژگیهای فیزیکی نقش کاملاً ساخته ذهن داوود میرباقری بود، کارگردان حرمله را آدم درونگرایی دیده که ناگهان خوی حیوانی و وحشی او بیرون میزند. رفتن به سمت گریم غلوآمیز با موهای زیاد روی بدن شخصیت مثل یک حیوان، زاییده تخیل کارگردان بود. من خودم چیز خاصی به شخصیت اضافه نکردم و کاملاً خواستههای کارگردان را اجرا کردم. اگر در آینده قرار باشد بازهم این نقش را بازی کنم ممکن است نقطهنظرهای ظریفی داشته باشم.
نقش حرمله کجای کارنامه بازیگری شماست؟
حرمله نقطه عطف بازیگری من بود، من قبل از آنهم کارهای زیادی در سینما و تلویزیون داشتم اما همیشه سکانسها و شخصیتهای حاشیهای بودند و حرمله زندگی بازیگری مرا به دو قسمت تقسیم کرد. ممکن است چنین نقشی در زندگی بازیگری من تکرار شود و ممکن هم هست که نشود.
این روزها مشغول چهکاری هستید؟
نمایشی را به نام «روزنه» مینویسم که مناسبتی است و در دهه فاطمیه به روی صحنه خواهد رفت. از جمعه 21 آذرماه هم در سالن برج میلاد با نمایش «خورشید کاروان» به کارگردانی محمود فرهنگ و نویسندگی مهدی متوسلی به روی صحنه خواهم رفت. این بیست و چهارمین سال است که این نمایش اجرا میشود و امسال قرعه فال به نام من خورد تا نقش کاراکتری به نام زجر بن قیس را بازی کنم. ماجرا ازاینقرار است که کاروانی در حال انتقال سر مبارک امام حسین (ع) از کوفه به شام و به دربار یزید هستند و در بین راه در یک دیر مسیحی اُتراق میکنند و ماجراهایی برایشان پیش میآید.
برای سینما و تلویزیون چهکاری آماده دارید؟
در تلویزیون مجموعه «آسمان من» به کارگردانی محمدرضا آهنج و مجموعه تاریخی جلالالدین به کارگردانی شهرام اسدی آماده نمایش است. در سینما هم فیلم رستاخیز به کارگردانی احمدرضا درویش که در آن نقش شمربنذیالجوشن را بازی کردهام آماده اکران است.
*نیلوفر ذوالفقاری / خبرآنلاین
بعدازاین مدتی که از پخش مختارنامه گذشته، نقش حرمله برایتان تمام شده یا هنوز درگیر آن هستید؟
قطعاً نقش حرمله همان زمان که آخرین پلان را ضبط کردیم از من جدا شد، این نقش هیچوقت با من نبود اما این نقش از ذهنها پاک نمیشود. ضمن اینکه این نقش از یاد همکاران خودم در سینما و تلویزیون هم پاک نشده همچنان که هنوز همبازی در نقش حرمله به من پیشنهاد میشود. اخیراً کارگردان یک فیلم سینمایی هم پیشنهاد بازی در این نقش را مطرح کرده است.
به نظرتان این موضوع خوب است؟
به همان میزان که خوب است، میتوان گفت بد هم هست. چیزی که دیگران عنوان میکنند این است که من آنقدر در این نقش درخشیدم که مخاطب نمیتواند چهرهای دیگر را در نقش حرمله بپذیرد، ضمن اینکه فیلمسازان هم ریسک انتخاب کس دیگری را نمیپذیرند. یکی از دوستان فیلمساز برای توضیح این موضوع، مرحوم مهدی فتحی را در نقش عمروعاص در سریال امام علی (ع) مثال زد و گفت بعدها افراد زیادی در این نقش بازی کردند اما همگی در سایه بازی مرحوم فتحی قرار گرفتند و در ذهن مخاطب ننشستند، او معتقد بود برای نقش حرمله هم همین اتفاق افتاده است. به همان میزان هم بازیگر همواره از قرار گرفتن در یک قالب تکراری میترسد. من برای بازی مجدد در نقش حرمله شرطی تعیین کردم و آن، استفاده از گریم حرمله در مختارنامه برای کارهای دیگر بود. من با گریم دیگری در نقش حرمله بازی نخواهم کرد چراکه در آن صورت احتمال افتادن در دام تکرار یک قالب زیاد است، اما اگر با همان مختصات فیزیکی در کار دیگری بازی کنم میتوان گفت همان نقش را کامل کردهام و در پلانهای دیگری ادامه دادهام.
بازی مجدد در نقش حرمله را پذیرفتهاید؟
هنوز به نتیجه قطعی نرسیدهایم، من بهطور ضمنی موافقتم را اعلام کردهام اما بههرحال باید فیلمنامه را بخوانم. طول نقش چندان برایم مهم نیست اما پرداخت نقش برایم مهم است. در مختارنامه هم نقش حرمله زمان زیادی روی آنتن نبود، اواخر قسمت 29 وارد سریال شد و قسمت 30 هم خارج شد اما داوود میرباقری نقش را خوب پرداخت کرده بود، من هم سعی خودم را کردم و هنوز هم این نقش در ذهن مخاطبان مانده است. از این پلانها درجاهای مختلف استفاده میشود، از هیئتهای عزاداری گرفته تا برنامههای مختلف تلویزیونی و این موضوع برای من خوشایند است.
با توجه به اینکه نقش حرمله بسیار کوتاه بود، به نظرتان چرا تا این حد در ذهن مخاطبان ماندگار شد؟
در این مسئله مجموعه فاکتورهایی نقش دارد، نمیتوان گفت تنها ویژگیهای حرمله تأثیر داشته است. ذهنیت مخاطب حرمله را از طریق منبرها، عزاداریها و نسخههای تعزیه میشناسند و با آن بیگانه نیست. یکی از فاکتورهای بسیار تأثیرگذاری که باعث شد یخ شخصیت در این سریال بشکند این بود که تابهحال کسی در سینما و تلویزیون سراغ آن نرفته بود، بارها نقش شمر، ابن زیاد و عمر سعد دیدهشده اما در حافظه تاریخی سینمایی ما حرمله وجود ندارد، این نقش کاملاً تازه و بکر بود و مخاطب این آمادگی را داشت که آن را بپذیرد. وجود داوود میرباقری که این شخصیت را خیلی موجز و درست سر جای خود خرج کرد، دلیل دیگر ماندگاری نقش است، درست است که نقش خود حرمله کوتاه بود اما تا چندین قسمت بعد از خروج او از سریال، نام او وجود دارد و درباره او صحبت میشود و این از هوش سرشار سازنده نشأت میگیرد. من هم تمام تلاش خود را کردم و باید به همه این موارد، گریم منحصربهفرد مسعود ولد بیگی را هم اضافه کنیم. روزهای ابتدای کار خود ولد بیگی تا 6 ساعت شخصاً مشغول گریم من بود و در اواخر کار با دو دستیار، گریم من حدود 4 ساعت طول میکشید.
به گریم سنگین حرمله اشاره کردید، این گریم باعث شد بسیاری از مخاطبان چهره واقعی شما را نشناسند.
بله در ابتدای کار این اتفاق افتاده بود اما در این سالها مصاحبههای زیادی با چهره واقعی خودم در رسانهها منتشر شد و مردم تا حدودی مرا شناختند. خیلی افراد میگفتند که فکر نمیکردیم آن چهره شما باشی، بعدها با شوخی حرفهایی مطرح میشد، خوشبختانه دیدگاه مردم در این زمینه تغییر کرده و سطح آگاهی بهویژه نسبت به کسانی که نقش منفی بازی میکنند بالا رفته است.
بازی در نقشی تا این حد منفور روحیه خودتان را آزار نداد؟
عمده فعالیت من در تئاتر است و در نویسندگی و ترانهسرایی نمایش کودک بهصورت تخصصی فعالیت میکنم. از همینجا میتوان روحیه شخصی من را حدس زد، اما بههرحال ما بازیگر هستیم و یکی از سختیهای بازیگری همین است و باید با آن کنار آمد.
پیش از بازی کردن در این نقش، شناختی از شخصیت حرمله داشتید؟
کسب اطلاعات از طریق کسانی که با مقاتل خوانی، تعزیهها و داستانهای سینهبهسینه از واقعه كربلا انس داشتند و اطلاعات خود را در این زمینه با نهایت لطف در اختیارم قراردادند، بسیار مؤثر بود. ازآنجاکه خود من در فضایی دینی بزرگشدهام و بهخصوص از طریق مادرم، با داستانهای دینی و بهویژه واقعه عاشورا از كودكی مأنوس بودم، این شخصیت برایم آشنا بود.
آیا خود شما یا کارگردان ویژگی خاصی را به نقش حرمله اضافه کردید؟
ویژگیهای فیزیکی نقش کاملاً ساخته ذهن داوود میرباقری بود، کارگردان حرمله را آدم درونگرایی دیده که ناگهان خوی حیوانی و وحشی او بیرون میزند. رفتن به سمت گریم غلوآمیز با موهای زیاد روی بدن شخصیت مثل یک حیوان، زاییده تخیل کارگردان بود. من خودم چیز خاصی به شخصیت اضافه نکردم و کاملاً خواستههای کارگردان را اجرا کردم. اگر در آینده قرار باشد بازهم این نقش را بازی کنم ممکن است نقطهنظرهای ظریفی داشته باشم.
نقش حرمله کجای کارنامه بازیگری شماست؟
حرمله نقطه عطف بازیگری من بود، من قبل از آنهم کارهای زیادی در سینما و تلویزیون داشتم اما همیشه سکانسها و شخصیتهای حاشیهای بودند و حرمله زندگی بازیگری مرا به دو قسمت تقسیم کرد. ممکن است چنین نقشی در زندگی بازیگری من تکرار شود و ممکن هم هست که نشود.
این روزها مشغول چهکاری هستید؟
نمایشی را به نام «روزنه» مینویسم که مناسبتی است و در دهه فاطمیه به روی صحنه خواهد رفت. از جمعه 21 آذرماه هم در سالن برج میلاد با نمایش «خورشید کاروان» به کارگردانی محمود فرهنگ و نویسندگی مهدی متوسلی به روی صحنه خواهم رفت. این بیست و چهارمین سال است که این نمایش اجرا میشود و امسال قرعه فال به نام من خورد تا نقش کاراکتری به نام زجر بن قیس را بازی کنم. ماجرا ازاینقرار است که کاروانی در حال انتقال سر مبارک امام حسین (ع) از کوفه به شام و به دربار یزید هستند و در بین راه در یک دیر مسیحی اُتراق میکنند و ماجراهایی برایشان پیش میآید.
برای سینما و تلویزیون چهکاری آماده دارید؟
در تلویزیون مجموعه «آسمان من» به کارگردانی محمدرضا آهنج و مجموعه تاریخی جلالالدین به کارگردانی شهرام اسدی آماده نمایش است. در سینما هم فیلم رستاخیز به کارگردانی احمدرضا درویش که در آن نقش شمربنذیالجوشن را بازی کردهام آماده اکران است.
*نیلوفر ذوالفقاری / خبرآنلاین