در منطقه «میسان» عراق پنج نفر از نیروهای ایرانی را که یقین داشتند از نیروهای اطلاعاتی هستند به اسارت گرفتند و با این حال برای اینکه بتوانند آنها را تخلیه اطلاعاتی کنند تصمیم گرفته بودند پس از ناکامی در کسب اطلاعات از این اسرا، یکی از آنها را که از بقیه اندام کوچکتری داشته است شکنجه کنند تا ... .
به گزارش شهدای ایران ، منطقه لرستان، احمدیان، مسئول تفحص سیره شهدای استان اصفهان در کنگره ۱۱۰ شهید دانشجوی لرستان که در محل دانشگاه لرستان برگزار شد، با اشاره به عملیات «کربلا 4» توضیح داد: این عملیات در بین رزمندگان به عنوان عملیات «عدمالفتح» شهرت دارد؛ چرا که در این عملیات کار گره خورد، اما با این حال در دو محور که به عنوان نقطه «مفتاح»، «فتحالباب» شدند رزمندگان سپاه حضرت ابوالفضل(ع) در آنجا با دشمن میجنگیدند و اینجاست که مردم لرستان باید به رزمندگان این استان افتخار کنند.
وی افزود: کسی در عملیات کربلای ۴ فکر نمیکرد که ما در «شلمچه» با آن همه موانعی که دشمن ایجاد کرده بود بتوانیم خطشکنی کنیم اما رزمندگان لرستانی دست به این کار بزرگ زدند و حماسهآفرینی کردند.
مسؤول تفحص سیره شهدا استان اصفهان به بیان خاطرهای از زبان یک ژنرال عراقی پرداخت وگفت: به عنوان کسی که بعد از جنگ برای اطلاع پیدا کردن از محل دفن شهدا در کشور عراق در این کشور حضور یافته بودم در یکی از هتلهای شهر بغداد با یک ژنرال عراقی که در ابتدا حاضر نمیشد اطلاعاتی را ارائه بدهد همصحبت شدم. ژنرال عراقی این سوال را از من پرسید که چرا شما در هر کجا که شکست خوردید یک امامزاده و حرم در آنجا ساختید؟ پاسخی که من به این ژنرال دادم این بود که مگر امام حسین(ع) را در کربلا به شهادت نرساندند و مگر اصحاب امام را به اسارت نبردند حال چه اتفاقی افتاده است که امروز دنیا به کربلا رو آورده و آدم مرده هم که به کربلا میرود زنده برمیگردد. منظور این ژنرال عراقی شکستهایی بود که ما در شلمچه، طلائیه و اروند کنار متحمل شده بودیم اما امروز این مناطق به زیارتگاه مردم تبدیل شدهاند.
وی افزود: این ژنرال عراقی میگفت که در منطقه میسان عراق پنج نفر از نیروهای ایرانی را که یقین داشتند از نیروهای اطلاعاتی هستند به اسارت گرفتند و با این حال برای اینکه بتوانند آنها را تخلیه اطلاعاتی کنند تصمیم گرفته بودند پس از ناکامی در کسب اطلاعات از این اسرا، یکی از آنها را که از بقیه اندام کوچکتری داشته است شکنجه کنند تا که شاید زودتر به هدفشان برسند. این ژنرال عراقی میگفت که تصور ما بر این بود چون این اسیر از مابقی اسرا جثه کوچکتری دارد زودتر به حرف میآید به همین دلیل او را با دستهای بسته در مقابل آن چهار نفر خواباندیم و در حالی که اسلحه را به سمت او گرفته بودیم یک میخ را در داخل چشم او فرو میکردیم و درمیآوردیم اما تنها چیزی که این اسیر میگفت این بود که میگفت: «یا حسین (ع)».
احمدیان با بیان اینکه در دوران جنگ خیلیها بودند که قد و قامتشان به عرش میرسید اما مرد جنگ نبودند، تصریح کرد: در زبیداد عراق برای شهدا ما زیارتگاه ساختهاند و با این حال زمانی که برای انتقال این شهدا به کشور اقدام کرده بودیم مردم منطقه نزد ما آمدند و التماس میکردند که بگذارند شهدا هم آنجا بمانند. ما در پاسخ به آنها میگفتیم که این شهدا خانواده دارند و خانوادههایشان چشم به راهشان هستند اما آنها میگفتند که از زمانی که این شهدا در آنجا دفن شدهاند دیگر برای درمان به بیمارستان نمیروند. حال سوال من این است که آیا ما هم چنین تصوری را نسبت به شهدا داریم؟
وی با بیان اینکه شهید عباس قادری از کسانی بود که در عملیات «بدر» و زمانی که عراقیها ما را محاصره کرده بودند با گلوله مستقیم تانک به شهادت رسید، گفت: عباس یکچشم و یکدست خود را از دست داده بود، اما با چشم آویزان و دست تیر خورده یک اسلحه کلاش را در دست گرفته بود و میجنگید و وقتی به او میگفتند که عراقیها دارند به بچهها تیر خلاص میزنند و باید به عقب برگردد او میگفت که هنوز یک دست و یک چشم دارد و میتواند در برابر آنها بایستد.عباس از نیروهای یگان من بود و هنوز که هنوز است جنازه او برنگشته است.عباس به صاحب اسمش ایمان داشت.
به گزارش ایسنا در این کنکره علاوه بر تجلیل از خانوادههای معظم ۱۱۰ شهید دانشجوی استان لرستان و ۱۷ دانشجوی عضو خانواده شهدای دانشگاه و سه کتاب با عناوین «بزم حضور»، «پروانههای سوخته» و «ستارگان خاکی» به نگارش حجتالاسلام رمضان تیموری، رونمایی شد.
کتاب «بزم حضور» شامل زندگینامه 110 شهید دانشجوی استان لرستان است و کتاب «پروانههای سوخته» نیز شامل معرفی چهار شهیده دانشجوی دیگر این استان است. خاطرات و زندگینامه 110 شهید دانشجوی لرستانی در کتاب «ستارگان خاکی» به چاپ رسیده است.
وی افزود: کسی در عملیات کربلای ۴ فکر نمیکرد که ما در «شلمچه» با آن همه موانعی که دشمن ایجاد کرده بود بتوانیم خطشکنی کنیم اما رزمندگان لرستانی دست به این کار بزرگ زدند و حماسهآفرینی کردند.
مسؤول تفحص سیره شهدا استان اصفهان به بیان خاطرهای از زبان یک ژنرال عراقی پرداخت وگفت: به عنوان کسی که بعد از جنگ برای اطلاع پیدا کردن از محل دفن شهدا در کشور عراق در این کشور حضور یافته بودم در یکی از هتلهای شهر بغداد با یک ژنرال عراقی که در ابتدا حاضر نمیشد اطلاعاتی را ارائه بدهد همصحبت شدم. ژنرال عراقی این سوال را از من پرسید که چرا شما در هر کجا که شکست خوردید یک امامزاده و حرم در آنجا ساختید؟ پاسخی که من به این ژنرال دادم این بود که مگر امام حسین(ع) را در کربلا به شهادت نرساندند و مگر اصحاب امام را به اسارت نبردند حال چه اتفاقی افتاده است که امروز دنیا به کربلا رو آورده و آدم مرده هم که به کربلا میرود زنده برمیگردد. منظور این ژنرال عراقی شکستهایی بود که ما در شلمچه، طلائیه و اروند کنار متحمل شده بودیم اما امروز این مناطق به زیارتگاه مردم تبدیل شدهاند.
وی افزود: این ژنرال عراقی میگفت که در منطقه میسان عراق پنج نفر از نیروهای ایرانی را که یقین داشتند از نیروهای اطلاعاتی هستند به اسارت گرفتند و با این حال برای اینکه بتوانند آنها را تخلیه اطلاعاتی کنند تصمیم گرفته بودند پس از ناکامی در کسب اطلاعات از این اسرا، یکی از آنها را که از بقیه اندام کوچکتری داشته است شکنجه کنند تا که شاید زودتر به هدفشان برسند. این ژنرال عراقی میگفت که تصور ما بر این بود چون این اسیر از مابقی اسرا جثه کوچکتری دارد زودتر به حرف میآید به همین دلیل او را با دستهای بسته در مقابل آن چهار نفر خواباندیم و در حالی که اسلحه را به سمت او گرفته بودیم یک میخ را در داخل چشم او فرو میکردیم و درمیآوردیم اما تنها چیزی که این اسیر میگفت این بود که میگفت: «یا حسین (ع)».
احمدیان با بیان اینکه در دوران جنگ خیلیها بودند که قد و قامتشان به عرش میرسید اما مرد جنگ نبودند، تصریح کرد: در زبیداد عراق برای شهدا ما زیارتگاه ساختهاند و با این حال زمانی که برای انتقال این شهدا به کشور اقدام کرده بودیم مردم منطقه نزد ما آمدند و التماس میکردند که بگذارند شهدا هم آنجا بمانند. ما در پاسخ به آنها میگفتیم که این شهدا خانواده دارند و خانوادههایشان چشم به راهشان هستند اما آنها میگفتند که از زمانی که این شهدا در آنجا دفن شدهاند دیگر برای درمان به بیمارستان نمیروند. حال سوال من این است که آیا ما هم چنین تصوری را نسبت به شهدا داریم؟
وی با بیان اینکه شهید عباس قادری از کسانی بود که در عملیات «بدر» و زمانی که عراقیها ما را محاصره کرده بودند با گلوله مستقیم تانک به شهادت رسید، گفت: عباس یکچشم و یکدست خود را از دست داده بود، اما با چشم آویزان و دست تیر خورده یک اسلحه کلاش را در دست گرفته بود و میجنگید و وقتی به او میگفتند که عراقیها دارند به بچهها تیر خلاص میزنند و باید به عقب برگردد او میگفت که هنوز یک دست و یک چشم دارد و میتواند در برابر آنها بایستد.عباس از نیروهای یگان من بود و هنوز که هنوز است جنازه او برنگشته است.عباس به صاحب اسمش ایمان داشت.
به گزارش ایسنا در این کنکره علاوه بر تجلیل از خانوادههای معظم ۱۱۰ شهید دانشجوی استان لرستان و ۱۷ دانشجوی عضو خانواده شهدای دانشگاه و سه کتاب با عناوین «بزم حضور»، «پروانههای سوخته» و «ستارگان خاکی» به نگارش حجتالاسلام رمضان تیموری، رونمایی شد.
کتاب «بزم حضور» شامل زندگینامه 110 شهید دانشجوی استان لرستان است و کتاب «پروانههای سوخته» نیز شامل معرفی چهار شهیده دانشجوی دیگر این استان است. خاطرات و زندگینامه 110 شهید دانشجوی لرستانی در کتاب «ستارگان خاکی» به چاپ رسیده است.