غربيها هم معترف هستند که اگر توافق صورت گيرد پيروز اصلي در اين ميدان رهبر انقلاب اسلامي ايران است، بنابراين اصلاحطلبان نميتوانند از اين نمد براي خود کلاهي درست کنند ولي بهطور طبيعي و به لحاظ روانشناسي اجتماعي اين موفقيت چون با عملکرد تيم مذاکرهکننده مورد قبول دولت به دست ميآيد، يقينا در افکار عمومي جامعه تاثير خودش را به نفع جريان اعتدال و اصلاحطلبان معتدل خواهد گذاشت.
به گزارش شهدای ایران،حمیدرضا ترقی عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی میگوید: «طیف تندرو اصلاحطلبان معتقد به عبور از آقای روحانی هستند و بهدنبال این هستند که با عبور از او و نپذیرفتن ضعفهای دولت در حل مشکلات اقتصادی مردم، بتوانند قدرت را به دست بگیرند و از اعتدال به سمت اصلاحطلبی مدنظر حرکت کنند. »
با او در مورد مباحثات صورت گرفته پیرامون مذاکرات هستهای به گفتوگو پرداختهایم.
شما از تمديد مذاکرات هستهاي و اثري که بر معادلات سياسي داخل کشور دارد چه ارزيابي داريد؟ آيا ميتوان گفت که تمديد مذاکرات با نظر به تاثيرگذاري بر انتخابات مجلس آينده انجام شد؟
آنچه از مجموعه قرائن و توضيحات تيم مذاکرهکننده هستهاي کشورمان استنباط ميشود پافشاري روي اصول و مواضع نظام جمهوري اسلامي درباره برخورداري از حقوق هستهاي و مقاومت مقابل زياده خواهي غربيها و ناتواني طرف غربي در تصميمگيري عامل تمديد زمان مذاکرات بود اما اين اتفاق بهطور طبيعي تبعات مثبت و منفي را براي دو طرف به همراه خواهد داشت.
آنچه از مجموع ارزيابي و بررسيها ميتوان بيان کرد اين است که ايران در شرايط حساسي به لحاظ اقتصادي و مشکلات ناشي از تحريم به سر ميبرد که تمديد اين شرايط و استمرار آن عاملي براي رکود و عدم رونق توليد و کسب و کار است و اوضاع يادشده تا يک مدت هفت ماهه ديگر استمرار مييابد. بر همين اساس تأخير در حصول توافق جامع هستهاي فشار را بر مردم افزايش خواهد داد و طبيعتا ممکن است بعضي اعتراضات يا انتقاداتي را به همراه داشته باشد.
البته به تأخير افتادن رسيدن به توافق جامع هستهاي تا تيرماه سال آينده ميتواند يک فرصت بهرهبرداري مثبت براي جريان اعتدال واصلاحطلب ايجاد کند چون آنها از اين اتفاق بهعنوان برگ برنده در انتخابات مجلس آينده استفاده خواهند کرد.
از طرفي غربيها نيز براي آنکه توافق جامعي در اين دور از مذاکرات حاصل نشد، خوشحالند چون تمديد مذاکرات فعاليت هستهاي ايران را تا مدتي ديگر تعليق ميکند، ضمن آنکه ذخاير بيشتري از اورانيوم 20 درصد غنيسازي شده تبديل به سوخت ميشود و اين امتيازي براي غربيها است چون آنها تصور ميکنند که با اين روش فاصله ايران را تا ساخت بمب هستهاي افزايش دادند. گرچه اين تصور کشورهاي غربي از نظر جمهوري اسلامي ايران هيچ مبنايي ندارد اما براي آنها مهم است که ذخاير اورانيوم غنيسازي شده ايران تا حدي کاهش يابد تا بتوانند تبليغ کنند که با اين کار امنيت اسرائيل را بيشتر تأمين کردند در حاليکه امنيت اسرائيل از توقف پيشرفت هاي هستهاي ايران تامين نميشود، بلکه ابزارهاي تهديد مولفههاي ديگري هستند. به عبارت ديگر جمهورياسلامي از نفوذ خود در منطقه براي ناامنکردن اسرائيل ميتواند به راحتي استفاده کند.
شما به تحليلي اشاره کرديد و گفتيد اگر توافق جامع هستهاي در تيرماه اتفاق بيفتد اين مساله ميتواند روي نتيجه دهمين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي تاثير بگذارد، يعني به نفع اصلاحطلبان و اعتداليون خواهد بود، حالا اين سوال پيش ميآيد که آيا تمديد زمان مذاکرات با هدف بهرهبرداري سياسي در رقابت سياسي پيش رو در ايران انجام شد؟ اگر جواب مثبت است يعني طرف ايراني اينقدر قدرت اثرگذاري بر 1+5 دارد که اين مذاکرات را به دليل انتخابات مجلسي که 14 ماه ديگر ميخواهد برگزار شود به تأخير انداخت. خيلي از رسانههاي نزديک به جريان پايداري چنين تحليلي دارند. اين تحليل چقدر ميتواند به واقعيت نزديک باشد؟
واقعيت اين است که دولت خود را آماده کرده بود تا در سوم آذر به توافق جامع هستهاي با 1+5 برسد و حتي برنامهريزي براي جشن هستهاي را هم انجام داده بودند، در وين هم آقاي ظريف و همکارانش مطرح ميکردند که براي به نتيجه رسيدن و نه تمديد مذاکرات به اين دور از مذاکرات آمدند، بنابراين دولت تصور ميکرد که در اين مرحله ميتواند به توافق برسد ولي غربيها چون سياستشان بازيکردن با ايران است و بنا ندارند به راحتي تن به مساله توافق جامع با جمهوري اسلامي بدهند و هميشه دنبال بهانهاي براي امتيازگيري بيشتر از ايران هستند، پذيرش توافق را به زمان ديگري موکول کردند اما صحبتهاي آقاي ظريف در نيويورک در ذهن آنهاست که اگر غرب با اين تيم مذاکرهکننده فعلي ايران توافق نکنند ممکن است در آينده طيفي در ايران روي کار بيايد که ديگر اين لبخند و موضع نرم را در قبال غرب نداشته، بنابراين به نظر ميرسد غربيها در محاسبات خودشان اين نکته را مورد دقت قرار دادند تا وقتي توافق نهايي صورت گيرد که بتوانند از آن براي تبليغات سياسي در داخل ايران بهرهبرداري کنند تا جرياني که به هر حال همگراتر با غرب است در انتخابات مجلس آينده تقويت شود.
شما معتقديد اين خواسته دولت نبود که توافق نهايي به تأخير افتاد، بلکه غربيها روند مذاکرات را طوري رقم زدند تا به جريان غربگراي داخل ايران در ايام نزديک به انتخابات مجلس دوپينگ سياسي برسانند؟
بله، دولت تقريبا خود را براي پيروزي در همين مقطع آماده کرده بود.
اينکه توافق جامع هستهاي به تأخير بيفتد تا در ايام نزديک به انتخابات از توافق بهرهبرداري سياسي به نفع جريان اصلاحات شود، هماهنگشده با اصلاحطلبان بود يا غربيها يکطرفه چنين تصميمي گرفتند؟
البته چراغ سبزهايي بهطور طبيعي از داخل به آنها داده شد ولي به نظر ميرسد غربيها بهدنبال فرصتي براي اين مساله ميگشتند، وگرنه در زمان رياستجمهوري آقاي احمدينژاد نيز براساس بيانيه تهران ميتوانست توافق هستهاي شکل بگيرد ولي با وجود همه قولهايي که غربيها داده بودند از پذيرش آن توافق شانه خالي کردند و ترکيه و برزيل را قرباني خواسته خودشان کردند. براي اينکه ديدند اگر در آن مقطع به توافق برسند به نفع اصولگرايان تمام خواهد شد. بر همين اساس تئوريسينهاي کاخ سفيد تاکيد داشتند دور جديد مذاکرات بايد با رئيسجمهور جديد ايران صورت بگيرد تا فرصتي بهوجود آورند که جريان اصلاحات به قدرت برگردد. امروز مذاکرات هستهاي به مساله اول کشور تبديل شده و اگر توافق نهايي تيرماه حاصل شود، فرصتي پيش ميآيد که جريان اصلاحطلب بر موج اجتماعي آن سوار شود و پايگاه خود را پس از آسيبهايي که در جريان فتنه 88 ديد در جامعه بازسازي کنند.
به نظر شما توافق هستهاي همان تيرماه 93 حاصل ميشود يا آنکه شش ماه ديگر تمديد خواهد شد تا دقيقا در آستانه انتخابات چنين موج اجتماعي به نفع اصلاحطلبان شکل بگيرد؟
به احتمال قوي در آن مقطع غرب بهانههاي ديگري را براي رسيدن به توافق با ايران مطرح ميکند ولي اگر در همان تيرماه هم توافق جامع هستهاي حاصل شود، آثار خودش را بر انتخابات مجلس آينده خواهد گذاشت.
تأثيري که از توافق هستهاي بر نتيجه انتخابات مجلس حاصل ميشود چقدر براي اصلاحطلبان موثر خواهد بود؟
بستگي دارد متن توافق چقدر مطالبات و انتظارات عمومي جامعه را برآورده کند. اگر طوري باشد که هم تحريمها لغو و هم پرونده ايران از شوراي امنيت خارج شود، اين ميتواند تاثير قابلتوجهي در موفقيت انتخاباتي جريان دولت و طرفدار آن به وجود آورد ولي اگر اين توافق صورت نگيرد، يقينا شرايط برعکس خواهد بود.
به فرض که اين توافق حاصل شود، به نظر شما در آن صورت اصلاحطلبان اکثريت مجلس آينده را به دست خواهند گرفت؟
البته چنين چيزي شايد در هيچ تحليلي وجود نداشته باشد، به اين معنا که شرايط جامعه بهگونهاي است که مجددا اصلاحطلبان را بهطور کامل به عرصه سياسي برگرداند ولي آنچه مسلم است اعضاي طيف اقليت فعلي مجلس افزايش پيدا خواهند کرد و يک فراکسيون قوي را در مجلس آينده شکل ميدهند.
يعني مجلس آينده ترکيبي شبيه مجلس پنجم را پيدا ميکند؟
بله، همين طور است. اصلاحطلبان يک اقليت قوي را تشکيل ميدهند.
اصولگرايان چه تدبيري خواهند انديشيد که اگر توافق هستهاي ميان ايران و 1+5 اتفاق بيفتد، اين مساله چه تاثيري بر اصولگرايان نشود؟
آنچه مسلم است اگر توافقي در مساله هستهاي صورت گيرد، براساس رعايت خطوط قرمز نظام است، بنابراين پيروز اصلي مقام معظم رهبري هستند چون ايشان مراقبت کردند که دولت براي دستيابي به توافق هستهاي با 1+5 از خطوط قرمز نظام عدول نکند و در برابر غرب کوتاه نيايد، در حالي که اين آمادگي کاملا در دولت و جريان اصلاحات وجود داشت که براي رسيدن به توافق حتي از مواضع خود عدول کند و کوتاه بيايد اما ايستادگي مقام معظم رهبري و تعيين چارچوب براي مذاکرات مانع اين مساله شد.
غربيها هم معترف هستند که اگر توافق صورت گيرد پيروز اصلي در اين ميدان رهبر انقلاب اسلامي ايران است، بنابراين اصلاحطلبان نميتوانند از اين نمد براي خود کلاهي درست کنند ولي بهطور طبيعي و به لحاظ روانشناسي اجتماعي اين موفقيت چون با عملکرد تيم مذاکرهکننده مورد قبول دولت به دست ميآيد، يقينا در افکار عمومي جامعه تاثير خودش را به نفع جريان اعتدال و اصلاحطلبان معتدل خواهد گذاشت.
اصولگرايان هيچ تدبيري ندارند که نگذارند اصلاحطلبان با تمسک به توافق جامع هستهاي يکه تاز عرصه رقابت آينده شوند؟
به هر حال اصولگرايان نميتوانند منکر موفقيت احتمالي تيم مذاکرهکننده دولت در مذاکرات پيش رو شوند و پذيرش اين واقعيت يک امر طبيعي براي اصولگرايان است اما اينکه واقعا اين خواسته دل اصلاحطلبان باشد مسلم است که حتي اگر توافق هم با اين کيفيت صورت بگيرد آن چيزي نيست که اصلاحطلبان ميخواستند.
اصلاحطلبان اصولا معتقد به اين مقدار هزينهدادن براي فعاليتهاي هستهاي نيستند، همانطور که تحليلگرانشان ميگويند آنها حاضرند به کساني که درب سايتهاي غنيسازي ايران را ميبندند جايزه دهند و معتقدند که بايد اين نوع نياز به انرژي از کشورهاي داراي توان هستهاي تهيه شود يعني معتقد نيستند که اين مساله در آينده به استقلال کشور ضربه ميزند.
اينکه منويات اصلاحطلبان در موضوع هستهاي چيست مساله ديگري است، شما ميگوييد افکار عمومي در انتخابات مجلس تحت تاثير توافق جامع هستهاي قرار ميگيرد، اصولگرايان چه برگ برندهاي خواهند داشت تا عرصه رقابت را يکطرفه به رقيب واگذار نکنند که تجربه مجلس ششم تکرار نشود، بلکه کاري کنند تا تکرار تجربه مجلس پنجم حاصل رقابت سياسي پيش رو باشد؟
اصولگراها الان يک برگ برندهشان اين است که اگر اين توافق هم صورت گيرد باز منطبق بر همان چارچوبي است که اصولگرايان به آن تاکيد داشتند و پافشاري کردند چون به خاطر همين مساله تيم مذاکرهکننده مجبور شد که روي خطوط قرمز نظام ايستادگي کند ولي اين خواسته با خواسته اصلاحطلبان کاملا متفاوت بود، بنابراين اصلاحطلبان به آنچه ميخواستند نرسيدند بلکه اصولگرايان به آن اصولي که معتقد و پايبند بودند، دست يافتند.
اين نکتهاي است که اصولگرايان ميتوانند کاملا روي آن مانور دهند. نکته ديگر آنکه حل مشکلات اقتصادي کشور و تحقق اقتصاد مقاومتي به خاطر گرهخوردن سرنوشت کشور به مذاکرات بيش از يک سال و نيم تا دو سال به تأخير افتاد و اين تأخير ضررهاي اقتصادي زيادي براي کشورما به وجود آورد و مشکلات مردم را افزايش داد و اين نشان ميدهد که دولت به اندازهاي که بايد به ظرفيتهاي داخلي توجه نکرد و باور نداشت، حال آنکه ما از توانمنديهاي مناسبي براي حل مشکلات کشور در داخل برخوردار هستيم. حتي گاهي اوقات دولتمرداني همچون آقاي ترکان توانمنديهاي داخلي و خودباوري ملي را تحقير کردند و اين موجب شد که حل مشکلات اقتصادي کشور به تأخير بيفتد و مردم متحمل فشارهاي سخت اقتصادي بشوند.
به فرض که اصلاحطلبان بر موج اجتماعي حاصل از توافق هستهاي سوار شوند و اکثريت مجلس را به دست گيرند، آيا از آقاي روحاني عبور خواهند کرد؟
آنها در حال حاضر دو نوع موضع نسبت به اين مساله دارند؛ طيف تندرو اصلاحطلبان معتقد به عبور از آقاي روحاني هستند و بهدنبال اين هستند که با عبور از او و نپذيرفتن ضعفهاي دولت در حل مشکلات اقتصادي مردم بتوانند قدرت را به دست بگيرند و از اعتدال به سمت اصلاحطلبي مدنظر حرکت کنند.
طيف ديگري هم در درون اينها معتقدند نبايد از روحاني عبور شود و حتي بايد با اصولگرايان ميانهرو تفاهم کرد تا جريان تندرو و افراطي از صحنه سياسي کشور خارج شود.
پس هنوز خود اصلاحطلبان تصميم واحدي در اين زمينه ندارند؟
خير؛ هنوز به تصميم واحدي نرسيدند. کاملا اختلاف در درون اين جريان وجود دارد و الان دعوا روي رهبري شوراي هماهنگي اصلاحات کاملا محسوس است. برخي طيفهاي معتدل اصلاحطلب نقطه نظرات آقاي خاتمي را نميپذيرند. همه اينها حاکي از عمق پيدا کردن اختلافات در جريان اصلاحات است.
* مثلث
با او در مورد مباحثات صورت گرفته پیرامون مذاکرات هستهای به گفتوگو پرداختهایم.
شما از تمديد مذاکرات هستهاي و اثري که بر معادلات سياسي داخل کشور دارد چه ارزيابي داريد؟ آيا ميتوان گفت که تمديد مذاکرات با نظر به تاثيرگذاري بر انتخابات مجلس آينده انجام شد؟
آنچه از مجموعه قرائن و توضيحات تيم مذاکرهکننده هستهاي کشورمان استنباط ميشود پافشاري روي اصول و مواضع نظام جمهوري اسلامي درباره برخورداري از حقوق هستهاي و مقاومت مقابل زياده خواهي غربيها و ناتواني طرف غربي در تصميمگيري عامل تمديد زمان مذاکرات بود اما اين اتفاق بهطور طبيعي تبعات مثبت و منفي را براي دو طرف به همراه خواهد داشت.
آنچه از مجموع ارزيابي و بررسيها ميتوان بيان کرد اين است که ايران در شرايط حساسي به لحاظ اقتصادي و مشکلات ناشي از تحريم به سر ميبرد که تمديد اين شرايط و استمرار آن عاملي براي رکود و عدم رونق توليد و کسب و کار است و اوضاع يادشده تا يک مدت هفت ماهه ديگر استمرار مييابد. بر همين اساس تأخير در حصول توافق جامع هستهاي فشار را بر مردم افزايش خواهد داد و طبيعتا ممکن است بعضي اعتراضات يا انتقاداتي را به همراه داشته باشد.
البته به تأخير افتادن رسيدن به توافق جامع هستهاي تا تيرماه سال آينده ميتواند يک فرصت بهرهبرداري مثبت براي جريان اعتدال واصلاحطلب ايجاد کند چون آنها از اين اتفاق بهعنوان برگ برنده در انتخابات مجلس آينده استفاده خواهند کرد.
از طرفي غربيها نيز براي آنکه توافق جامعي در اين دور از مذاکرات حاصل نشد، خوشحالند چون تمديد مذاکرات فعاليت هستهاي ايران را تا مدتي ديگر تعليق ميکند، ضمن آنکه ذخاير بيشتري از اورانيوم 20 درصد غنيسازي شده تبديل به سوخت ميشود و اين امتيازي براي غربيها است چون آنها تصور ميکنند که با اين روش فاصله ايران را تا ساخت بمب هستهاي افزايش دادند. گرچه اين تصور کشورهاي غربي از نظر جمهوري اسلامي ايران هيچ مبنايي ندارد اما براي آنها مهم است که ذخاير اورانيوم غنيسازي شده ايران تا حدي کاهش يابد تا بتوانند تبليغ کنند که با اين کار امنيت اسرائيل را بيشتر تأمين کردند در حاليکه امنيت اسرائيل از توقف پيشرفت هاي هستهاي ايران تامين نميشود، بلکه ابزارهاي تهديد مولفههاي ديگري هستند. به عبارت ديگر جمهورياسلامي از نفوذ خود در منطقه براي ناامنکردن اسرائيل ميتواند به راحتي استفاده کند.
شما به تحليلي اشاره کرديد و گفتيد اگر توافق جامع هستهاي در تيرماه اتفاق بيفتد اين مساله ميتواند روي نتيجه دهمين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي تاثير بگذارد، يعني به نفع اصلاحطلبان و اعتداليون خواهد بود، حالا اين سوال پيش ميآيد که آيا تمديد زمان مذاکرات با هدف بهرهبرداري سياسي در رقابت سياسي پيش رو در ايران انجام شد؟ اگر جواب مثبت است يعني طرف ايراني اينقدر قدرت اثرگذاري بر 1+5 دارد که اين مذاکرات را به دليل انتخابات مجلسي که 14 ماه ديگر ميخواهد برگزار شود به تأخير انداخت. خيلي از رسانههاي نزديک به جريان پايداري چنين تحليلي دارند. اين تحليل چقدر ميتواند به واقعيت نزديک باشد؟
واقعيت اين است که دولت خود را آماده کرده بود تا در سوم آذر به توافق جامع هستهاي با 1+5 برسد و حتي برنامهريزي براي جشن هستهاي را هم انجام داده بودند، در وين هم آقاي ظريف و همکارانش مطرح ميکردند که براي به نتيجه رسيدن و نه تمديد مذاکرات به اين دور از مذاکرات آمدند، بنابراين دولت تصور ميکرد که در اين مرحله ميتواند به توافق برسد ولي غربيها چون سياستشان بازيکردن با ايران است و بنا ندارند به راحتي تن به مساله توافق جامع با جمهوري اسلامي بدهند و هميشه دنبال بهانهاي براي امتيازگيري بيشتر از ايران هستند، پذيرش توافق را به زمان ديگري موکول کردند اما صحبتهاي آقاي ظريف در نيويورک در ذهن آنهاست که اگر غرب با اين تيم مذاکرهکننده فعلي ايران توافق نکنند ممکن است در آينده طيفي در ايران روي کار بيايد که ديگر اين لبخند و موضع نرم را در قبال غرب نداشته، بنابراين به نظر ميرسد غربيها در محاسبات خودشان اين نکته را مورد دقت قرار دادند تا وقتي توافق نهايي صورت گيرد که بتوانند از آن براي تبليغات سياسي در داخل ايران بهرهبرداري کنند تا جرياني که به هر حال همگراتر با غرب است در انتخابات مجلس آينده تقويت شود.
شما معتقديد اين خواسته دولت نبود که توافق نهايي به تأخير افتاد، بلکه غربيها روند مذاکرات را طوري رقم زدند تا به جريان غربگراي داخل ايران در ايام نزديک به انتخابات مجلس دوپينگ سياسي برسانند؟
بله، دولت تقريبا خود را براي پيروزي در همين مقطع آماده کرده بود.
اينکه توافق جامع هستهاي به تأخير بيفتد تا در ايام نزديک به انتخابات از توافق بهرهبرداري سياسي به نفع جريان اصلاحات شود، هماهنگشده با اصلاحطلبان بود يا غربيها يکطرفه چنين تصميمي گرفتند؟
البته چراغ سبزهايي بهطور طبيعي از داخل به آنها داده شد ولي به نظر ميرسد غربيها بهدنبال فرصتي براي اين مساله ميگشتند، وگرنه در زمان رياستجمهوري آقاي احمدينژاد نيز براساس بيانيه تهران ميتوانست توافق هستهاي شکل بگيرد ولي با وجود همه قولهايي که غربيها داده بودند از پذيرش آن توافق شانه خالي کردند و ترکيه و برزيل را قرباني خواسته خودشان کردند. براي اينکه ديدند اگر در آن مقطع به توافق برسند به نفع اصولگرايان تمام خواهد شد. بر همين اساس تئوريسينهاي کاخ سفيد تاکيد داشتند دور جديد مذاکرات بايد با رئيسجمهور جديد ايران صورت بگيرد تا فرصتي بهوجود آورند که جريان اصلاحات به قدرت برگردد. امروز مذاکرات هستهاي به مساله اول کشور تبديل شده و اگر توافق نهايي تيرماه حاصل شود، فرصتي پيش ميآيد که جريان اصلاحطلب بر موج اجتماعي آن سوار شود و پايگاه خود را پس از آسيبهايي که در جريان فتنه 88 ديد در جامعه بازسازي کنند.
به نظر شما توافق هستهاي همان تيرماه 93 حاصل ميشود يا آنکه شش ماه ديگر تمديد خواهد شد تا دقيقا در آستانه انتخابات چنين موج اجتماعي به نفع اصلاحطلبان شکل بگيرد؟
به احتمال قوي در آن مقطع غرب بهانههاي ديگري را براي رسيدن به توافق با ايران مطرح ميکند ولي اگر در همان تيرماه هم توافق جامع هستهاي حاصل شود، آثار خودش را بر انتخابات مجلس آينده خواهد گذاشت.
تأثيري که از توافق هستهاي بر نتيجه انتخابات مجلس حاصل ميشود چقدر براي اصلاحطلبان موثر خواهد بود؟
بستگي دارد متن توافق چقدر مطالبات و انتظارات عمومي جامعه را برآورده کند. اگر طوري باشد که هم تحريمها لغو و هم پرونده ايران از شوراي امنيت خارج شود، اين ميتواند تاثير قابلتوجهي در موفقيت انتخاباتي جريان دولت و طرفدار آن به وجود آورد ولي اگر اين توافق صورت نگيرد، يقينا شرايط برعکس خواهد بود.
به فرض که اين توافق حاصل شود، به نظر شما در آن صورت اصلاحطلبان اکثريت مجلس آينده را به دست خواهند گرفت؟
البته چنين چيزي شايد در هيچ تحليلي وجود نداشته باشد، به اين معنا که شرايط جامعه بهگونهاي است که مجددا اصلاحطلبان را بهطور کامل به عرصه سياسي برگرداند ولي آنچه مسلم است اعضاي طيف اقليت فعلي مجلس افزايش پيدا خواهند کرد و يک فراکسيون قوي را در مجلس آينده شکل ميدهند.
يعني مجلس آينده ترکيبي شبيه مجلس پنجم را پيدا ميکند؟
بله، همين طور است. اصلاحطلبان يک اقليت قوي را تشکيل ميدهند.
اصولگرايان چه تدبيري خواهند انديشيد که اگر توافق هستهاي ميان ايران و 1+5 اتفاق بيفتد، اين مساله چه تاثيري بر اصولگرايان نشود؟
آنچه مسلم است اگر توافقي در مساله هستهاي صورت گيرد، براساس رعايت خطوط قرمز نظام است، بنابراين پيروز اصلي مقام معظم رهبري هستند چون ايشان مراقبت کردند که دولت براي دستيابي به توافق هستهاي با 1+5 از خطوط قرمز نظام عدول نکند و در برابر غرب کوتاه نيايد، در حالي که اين آمادگي کاملا در دولت و جريان اصلاحات وجود داشت که براي رسيدن به توافق حتي از مواضع خود عدول کند و کوتاه بيايد اما ايستادگي مقام معظم رهبري و تعيين چارچوب براي مذاکرات مانع اين مساله شد.
غربيها هم معترف هستند که اگر توافق صورت گيرد پيروز اصلي در اين ميدان رهبر انقلاب اسلامي ايران است، بنابراين اصلاحطلبان نميتوانند از اين نمد براي خود کلاهي درست کنند ولي بهطور طبيعي و به لحاظ روانشناسي اجتماعي اين موفقيت چون با عملکرد تيم مذاکرهکننده مورد قبول دولت به دست ميآيد، يقينا در افکار عمومي جامعه تاثير خودش را به نفع جريان اعتدال و اصلاحطلبان معتدل خواهد گذاشت.
اصولگرايان هيچ تدبيري ندارند که نگذارند اصلاحطلبان با تمسک به توافق جامع هستهاي يکه تاز عرصه رقابت آينده شوند؟
به هر حال اصولگرايان نميتوانند منکر موفقيت احتمالي تيم مذاکرهکننده دولت در مذاکرات پيش رو شوند و پذيرش اين واقعيت يک امر طبيعي براي اصولگرايان است اما اينکه واقعا اين خواسته دل اصلاحطلبان باشد مسلم است که حتي اگر توافق هم با اين کيفيت صورت بگيرد آن چيزي نيست که اصلاحطلبان ميخواستند.
اصلاحطلبان اصولا معتقد به اين مقدار هزينهدادن براي فعاليتهاي هستهاي نيستند، همانطور که تحليلگرانشان ميگويند آنها حاضرند به کساني که درب سايتهاي غنيسازي ايران را ميبندند جايزه دهند و معتقدند که بايد اين نوع نياز به انرژي از کشورهاي داراي توان هستهاي تهيه شود يعني معتقد نيستند که اين مساله در آينده به استقلال کشور ضربه ميزند.
اينکه منويات اصلاحطلبان در موضوع هستهاي چيست مساله ديگري است، شما ميگوييد افکار عمومي در انتخابات مجلس تحت تاثير توافق جامع هستهاي قرار ميگيرد، اصولگرايان چه برگ برندهاي خواهند داشت تا عرصه رقابت را يکطرفه به رقيب واگذار نکنند که تجربه مجلس ششم تکرار نشود، بلکه کاري کنند تا تکرار تجربه مجلس پنجم حاصل رقابت سياسي پيش رو باشد؟
اصولگراها الان يک برگ برندهشان اين است که اگر اين توافق هم صورت گيرد باز منطبق بر همان چارچوبي است که اصولگرايان به آن تاکيد داشتند و پافشاري کردند چون به خاطر همين مساله تيم مذاکرهکننده مجبور شد که روي خطوط قرمز نظام ايستادگي کند ولي اين خواسته با خواسته اصلاحطلبان کاملا متفاوت بود، بنابراين اصلاحطلبان به آنچه ميخواستند نرسيدند بلکه اصولگرايان به آن اصولي که معتقد و پايبند بودند، دست يافتند.
اين نکتهاي است که اصولگرايان ميتوانند کاملا روي آن مانور دهند. نکته ديگر آنکه حل مشکلات اقتصادي کشور و تحقق اقتصاد مقاومتي به خاطر گرهخوردن سرنوشت کشور به مذاکرات بيش از يک سال و نيم تا دو سال به تأخير افتاد و اين تأخير ضررهاي اقتصادي زيادي براي کشورما به وجود آورد و مشکلات مردم را افزايش داد و اين نشان ميدهد که دولت به اندازهاي که بايد به ظرفيتهاي داخلي توجه نکرد و باور نداشت، حال آنکه ما از توانمنديهاي مناسبي براي حل مشکلات کشور در داخل برخوردار هستيم. حتي گاهي اوقات دولتمرداني همچون آقاي ترکان توانمنديهاي داخلي و خودباوري ملي را تحقير کردند و اين موجب شد که حل مشکلات اقتصادي کشور به تأخير بيفتد و مردم متحمل فشارهاي سخت اقتصادي بشوند.
به فرض که اصلاحطلبان بر موج اجتماعي حاصل از توافق هستهاي سوار شوند و اکثريت مجلس را به دست گيرند، آيا از آقاي روحاني عبور خواهند کرد؟
آنها در حال حاضر دو نوع موضع نسبت به اين مساله دارند؛ طيف تندرو اصلاحطلبان معتقد به عبور از آقاي روحاني هستند و بهدنبال اين هستند که با عبور از او و نپذيرفتن ضعفهاي دولت در حل مشکلات اقتصادي مردم بتوانند قدرت را به دست بگيرند و از اعتدال به سمت اصلاحطلبي مدنظر حرکت کنند.
طيف ديگري هم در درون اينها معتقدند نبايد از روحاني عبور شود و حتي بايد با اصولگرايان ميانهرو تفاهم کرد تا جريان تندرو و افراطي از صحنه سياسي کشور خارج شود.
پس هنوز خود اصلاحطلبان تصميم واحدي در اين زمينه ندارند؟
خير؛ هنوز به تصميم واحدي نرسيدند. کاملا اختلاف در درون اين جريان وجود دارد و الان دعوا روي رهبري شوراي هماهنگي اصلاحات کاملا محسوس است. برخي طيفهاي معتدل اصلاحطلب نقطه نظرات آقاي خاتمي را نميپذيرند. همه اينها حاکي از عمق پيدا کردن اختلافات در جريان اصلاحات است.
* مثلث