یک جامعهشناس میزان اعتقادات و باورهای دینی افراد را در نوع سخن گفتن آنان مؤثر خواند و گفت: جوانانی که فحاشی به لغات روزمره آنان تبدیل شده است ثمره همین خانوادهها و جامعه هستند و نمیتوان برای این معلولها، علتی از خارج ساخت.
به گزارش شهدای ایران،امانالله قرائی مقدم، جامعه شناس، در گفتوگو با ایکنا، با اشاره به گسترش فحاشی و ناسزاگویی در روابط اجتماعی اظهار کرد: این پرده دری با کم رنگ شدن ارزشها و حرمتها به وجود آمده است.
وی در مرحله اول خانواده و سپس آموزش و پرورش و رسانه را در ارائه این آموزشها مسئول دانست و گفت: وقتی معنویت و ایمان در خانواده و جامعهای کم رنگ شود، ارزشها رنگ واقعی خود را از دست میدهند و به دنبال آن حرمت شکنی ترویج و ناسزاگویی، نوعی مد محسوب میشود.
وی میزان اعتقادات و باورهای دینی افراد را در نوع سخن گفتن آنان مؤثر خواند و گفت: فرد با ایمان اجازه هتاکی و بی احترامی به یک انسان دیگر به عنوان بندهای از بندگان خداوند را به خود نمیدهد و از این مهم به راحتی عبور نمیکند.
جبران خودباختگی با فحاشی
قرائی مقدم با بیان اینکه ناسزاگویی به روابط دوستانه افراد نیز ورود پیدا کرده است و جایگزینی کلمات دوستانه آنان شده است، گفت: خودباختگی عاملی برای بروز این رفتارها و جلوه دادن خود به دیگران است.
این جامعه شناس به نقش رسانهها در ترویج این پرده دری اشاره و عنوان کرد: وقتی تلویزیون استفاده از الفاظ رکیک را نوعی شوخی قلمداد میکند، نمیتوان انتظار داشت میلیونها بیننده از این رسانه اثرگذار الگوبرداری نکنند.
سوء استفاده از هر مقام و قدرت
وی رفتار افرادی که به هر نحوی در جامعه از مسئولیت و یا قدرتی برخوردار هستند را نیز در ترویج این ناهنجاری سهیم دانست و گفت: امروز کارکنان ادارات با ارباب رجوع تندخویی و از قدرت نسبی که دارند سوء استفاده میکنند. چنین شرایطی باعث میشود ارزشها و حرمتها از میان برداشته شود.
این جامعه شناس نوع ارتباط والدین با یکدیگر در خانه را نیز در تربیت فرزندی با ادب از اهمیت به سزایی برخوردار دانست و تصریح کرد: از فردی که در محیط خانه مادر را از سوی پدر ارزشمند و محترم ندیده است و یا برعکس نمیتوان انتظار رفتار مؤدبانه داشت.
از بین رفتن نقش معلم
قرائی مقدم احترام به نقش معلم و استاد در جامعه را در گسترش ادب و احترام مهم ارزیابی کرد و گفت: برپا و برجا که از گذشته در مدارس رایج است نفعی به حال معلم ندارد بلکه نوعی تمرین و احترام به بزرگتر و یک فرد عالم و باسواد و پیشکسوت برای دانشآموزان بود. ولی با کاهش توجه به معلم و نقش وی در جامعه از ابهت مقام بزرگتر و پیشکسوت در نظر دانشآموزان کاستیم.
وی جوانان و نوجوانانی که فحاشی به لغات روزمره آنان تبدیل شده است را ثمره همین خانوادهها و جامعه خواند و گفت: نمیتوان برای این معلولها علتی از خارج ساخت؛ این افراد ثمره رفتار خانوادگی و اجتماعی ما هستند.
وی در مرحله اول خانواده و سپس آموزش و پرورش و رسانه را در ارائه این آموزشها مسئول دانست و گفت: وقتی معنویت و ایمان در خانواده و جامعهای کم رنگ شود، ارزشها رنگ واقعی خود را از دست میدهند و به دنبال آن حرمت شکنی ترویج و ناسزاگویی، نوعی مد محسوب میشود.
وی میزان اعتقادات و باورهای دینی افراد را در نوع سخن گفتن آنان مؤثر خواند و گفت: فرد با ایمان اجازه هتاکی و بی احترامی به یک انسان دیگر به عنوان بندهای از بندگان خداوند را به خود نمیدهد و از این مهم به راحتی عبور نمیکند.
جبران خودباختگی با فحاشی
قرائی مقدم با بیان اینکه ناسزاگویی به روابط دوستانه افراد نیز ورود پیدا کرده است و جایگزینی کلمات دوستانه آنان شده است، گفت: خودباختگی عاملی برای بروز این رفتارها و جلوه دادن خود به دیگران است.
این جامعه شناس به نقش رسانهها در ترویج این پرده دری اشاره و عنوان کرد: وقتی تلویزیون استفاده از الفاظ رکیک را نوعی شوخی قلمداد میکند، نمیتوان انتظار داشت میلیونها بیننده از این رسانه اثرگذار الگوبرداری نکنند.
سوء استفاده از هر مقام و قدرت
وی رفتار افرادی که به هر نحوی در جامعه از مسئولیت و یا قدرتی برخوردار هستند را نیز در ترویج این ناهنجاری سهیم دانست و گفت: امروز کارکنان ادارات با ارباب رجوع تندخویی و از قدرت نسبی که دارند سوء استفاده میکنند. چنین شرایطی باعث میشود ارزشها و حرمتها از میان برداشته شود.
این جامعه شناس نوع ارتباط والدین با یکدیگر در خانه را نیز در تربیت فرزندی با ادب از اهمیت به سزایی برخوردار دانست و تصریح کرد: از فردی که در محیط خانه مادر را از سوی پدر ارزشمند و محترم ندیده است و یا برعکس نمیتوان انتظار رفتار مؤدبانه داشت.
از بین رفتن نقش معلم
قرائی مقدم احترام به نقش معلم و استاد در جامعه را در گسترش ادب و احترام مهم ارزیابی کرد و گفت: برپا و برجا که از گذشته در مدارس رایج است نفعی به حال معلم ندارد بلکه نوعی تمرین و احترام به بزرگتر و یک فرد عالم و باسواد و پیشکسوت برای دانشآموزان بود. ولی با کاهش توجه به معلم و نقش وی در جامعه از ابهت مقام بزرگتر و پیشکسوت در نظر دانشآموزان کاستیم.
وی جوانان و نوجوانانی که فحاشی به لغات روزمره آنان تبدیل شده است را ثمره همین خانوادهها و جامعه خواند و گفت: نمیتوان برای این معلولها علتی از خارج ساخت؛ این افراد ثمره رفتار خانوادگی و اجتماعی ما هستند.