شهدای ایران shohadayeiran.com

اگر به نصيحت هاي دلسوزانه پدرم گوش مي کردم، اگر راهنمايي هاي نامادري ام را به بغض و کينه آلوده نمي کردم امروز به اين وضعيت دچار نمي شدم و همه هستي و زندگي ام برباد نمي رفت...
شهدای ایران:دختر ۱۵ساله اي که در پي دوستي خياباني گرفتار آدم‌ربايان شده و پس از ۱۰روز شکنجه و آزار و اذيت با کمک يک پيرزن از چنگ خلافکاران گريخته بود، در حالي که اشک مي ريخت به مشاور کلانتري شانديز گفت: پس از آن که پدرو مادرم به خاطر اختلافات خانوادگي از يکديگر جدا شدند، هرکدام از آن ها دوباره ازدواج کردند و به زندگي خود ادامه دادند اين درحالي بود که من نزد پدرم ماندم، اما ديد خوبي نسبت به نامادري ام نداشتم و هميشه به راهنمايي هاي او با بغض و کينه نگاه مي کردم. پدرم از وضعيت مالي خوبي برخوردار بود به همين خاطر هم من کمبودي نداشتم و پدرم هرچيزي که مي خواستم برايم فراهم مي کرد، تا اين که مدتي قبل از طريق يکي از شبکه هاي اجتماعي تلفن همراه با «نريمان» آشنا و به اين ترتيب درگير يک عشق خياباني شدم. از آن روز به بعد «نريمان» که جوان ۲۱ساله اي بود، هر روز در مسير مدرسه سرراهم قرار مي گرفت و مدتي باهم از آينده سخن مي گفتيم. تا اين که «نريمان» به خواستگاري ام آمد، اما پدرم با اين ازدواج مخالفت کرد. پدرم مي گفت: «با تحقيقي که درباره «نريمان» انجام دادم متوجه شدم او پسري معتاد، بيکار و دزدي سابقه دار است.» اما من که فريب حرف هاي «نريمان» را خورده بودم و عشق خياباني چشمانم را کور کرده بود، به خانواده ام فشار مي آوردم تا با اين ازدواج موافقت کنند، ولي ...

تا اين که چندي قبل «نريمان» و ۲نفر از دوستانش سرراهم قرار گرفتند، اما وقتي من براي صحبت با «نريمان» کنار خودرو رفتم آن ها مرا به زور داخل خودرو کشاندند و به طرف يکي از شهرهاي مرزي حرکت کردند فريادهاي من دربين راه هم بي فايده بود. «نريمان» مرا در آن شهر به منزل پيرزني برد و مدت ۱۰روز شکنجه ام داد و کتکم زد تا اين که به نوعي به پيرزن فهماندم که من همسر نريمان نيستم و آن ها مرا ازمشهد ربوده اند سپس با کمک پيرزن موفق شدم، از چنگ آن ها فرار کنم و به مشهد بازگردم. با شکايت پدرم «نريمان» و همدستانش که آن ها نيز سابقه دار هستند دستگير شدند و مشخص شد که او و دوستانش اعضاي باند حرفه اي سرقت دوچرخه هستند و دوچرخه هاي مسروقه را با جعل سند مي فروشند حالا که حقيقت را مي بينم متوجه مي شوم که اگر به نصيحت هاي دلسوزانه خانواده ام توجه مي کردم امروز همه زندگي ام را از دست نمي دادم اما ... شايان ذکر است: به دستور «سرهنگ صارمي ساداتي» تلاش ماموران انتظامي براي ريشه يابي سرقت هاي اين باند ادامه دارد.

ماجراي واقعي با همکاري فرماندهي انتظامي

طرقبه و شانديز


*خراسان


نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار