تا اين که چندي قبل «نريمان» و ۲نفر از دوستانش سرراهم قرار گرفتند، اما وقتي من براي صحبت با «نريمان» کنار خودرو رفتم آن ها مرا به زور داخل خودرو کشاندند و به طرف يکي از شهرهاي مرزي حرکت کردند فريادهاي من دربين راه هم بي فايده بود. «نريمان» مرا در آن شهر به منزل پيرزني برد و مدت ۱۰روز شکنجه ام داد و کتکم زد تا اين که به نوعي به پيرزن فهماندم که من همسر نريمان نيستم و آن ها مرا ازمشهد ربوده اند سپس با کمک پيرزن موفق شدم، از چنگ آن ها فرار کنم و به مشهد بازگردم. با شکايت پدرم «نريمان» و همدستانش که آن ها نيز سابقه دار هستند دستگير شدند و مشخص شد که او و دوستانش اعضاي باند حرفه اي سرقت دوچرخه هستند و دوچرخه هاي مسروقه را با جعل سند مي فروشند حالا که حقيقت را مي بينم متوجه مي شوم که اگر به نصيحت هاي دلسوزانه خانواده ام توجه مي کردم امروز همه زندگي ام را از دست نمي دادم اما ... شايان ذکر است: به دستور «سرهنگ صارمي ساداتي» تلاش ماموران انتظامي براي ريشه يابي سرقت هاي اين باند ادامه دارد.
ماجراي واقعي با همکاري فرماندهي انتظامي
طرقبه و شانديز
*خراسان