شهدای ایران shohadayeiran.com

دوست داشتم تنها پسرم در رشته پزشکي تحصيل کند و براي قبولي او در کنکور سراسري همه تلاشم را کردم. او را به انواع کلاس هاي آموزشي فرستادم تا بتواند عنوان دکتر را داشته باشد، اما نه تنها او در کنکور سراسري قبول نشد، بلکه من هم در دام کلاهبرداران گرفتار شدم و ميليون ها تومان پولم را از دست دادم...
شهدای ایران:مرد ۴۲ ساله اي که براي اعلام شکايت از دو کلاهبردار به کلانتري امام رضا(ع) مشهد مراجعه کرده بود، به مشاور و مددکار اجتماعي گفت: نمي دانم چرا به همين راحتي فريب خوردم و در دام کلاهبرداران گرفتار شدم. او در حالي که خود را مقصر اصلي اين ماجرا مي دانست، ادامه داد: آرزو داشتم تنها پسرم پزشک شود و بدين ترتيب علاوه بر سعادت و خوشبختي خودش، ما را هم در بين دوست و آشنا و بستگانمان سرافراز کند، اين بود که همواره در خانه او را آقاي دکتر صدا مي زدم و همه تلاشم را به کار مي بردم تا پسرم در يکي از رشته هاي پزشکي قبول شود، وقتي سال آخر متوسطه را مي گذراند انواع کتاب ها و جزوات آموزشي کنکور علوم تجربي را برايش مي خريدم. پسرم در بسياري از کلاس هاي آموزشي کنکور هم ثبت نام کرده بود تا با رتبه اي بالا پذيرفته شود. آن قدر به قبولي او در کنکور اطمينان داشتم که تدارک جشن مفصلي را همزمان با اعلام نتايج کنکور ديده بودم، اما وقتي نتايج کنکور اعلام شد با کمال تعجب ديدم که رتبه پسرم رقمي بالاتر از ۴ هزار است و به هيچ عنوان نمي تواند در رشته پزشکي تحصيل کند. از اين موضوع خيلي ناراحت بودم، اما نمي خواستم عليرضا بيشتر از اين غمگين شود.

مدتي از اين ماجرا گذشت تا اين که ۲ مرد اهل شمال کشور با عليرضا آشنا شدند و خود را نماينده يکي از مسئولان معرفي و عنوان کردند که مي توانند با نفوذ خود، شرايط ثبت نام پسرم در دانشگاه پزشکي را در قبال دريافت ۳۰ ميليون تومان فراهم کنند. من که از اين موضوع خيلي خوشحال شده بودم موافقت کردم. آن ۲ نفر به مشهد آمدند و در يکي از هتل هاي گران قيمت با هزينه من اقامت کردند. در مدت يک هفته که آن ۲ نفر به اصطلاح مقدمات ثبت نام پسرم در دانشگاه را فراهم مي کردند، بيشتر از ۱۵ ميليون تومان فقط هزينه هتل را پرداخت کردم. اما در روز آخر متوجه شدم که آن ها از يک مسافر هتل کلاهبرداري کرده اند. اين گونه بود که متوجه نيت آن ها شدم و از آنان خواستم تا مرا هم همراه خودشان به دانشگاه ببرند که از نزديک شاهد پذيرش فرزندم باشم، اما آن ها که متوجه موضوع شده بودند متواري شدند و من هم ماجرا را به پليس گزارش کردم. اگر چه پليس يکي از آن ها را که ۳۷ ساله است دستگير کرد، اما اشتباه از من بود که به جاي شناخت توانمندي هاي فرزندم توقع بالايي داشتم و مي خواستم به هر ترتيبي او در رشته پزشکي تحصيل کند. حالا هم...

ماجراي واقعي با همکاري پليس پيشگيري خراسان رضوي

*خراسان


نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار