«توافق بر روی کلیات و چانهزنی روی جزییات» به معنای تناقضی جدی است که نشان از زوایای پنهان در برنامه هسته ای ایران دارد.
به گزارش شهدای ایران، «توافق بر روی کلیات و چانهزنی روی جزییات»؛ این راهبرد جدیدی است که امریکا برای 9 ماه باقیمانده تا پایان مهلت تمدید مذاکرات در پیش گرفته است، راهبردی که تحت عنوان «دو مرحلهای کردن توافقات» به دنبال اجرای آن است و شاید بهترین تعبیر برای توصیف آنرا بتوان طراحی یک کلاه گشاد دیپلماتیک دانست.
در حالی که در آخرین ساعات مذاکرات وین و با پایان یافتن فرصت مذاکرات، طرحی با عنوان دو مرحلهای کردن مذاکرات و بعبارتی «توافق بر سر کلیات» برای غلبه بر محدودیت زمان در میان اصحاب رسانه مطرح شد، اما ظاهرا اکنون و با از بین رفتن این محدودیت زمانی، باز هم امریکا به دنبال پیگیری این طرح است، طرحی که متضمن خسارات جدی برای طرف ایرانی در صورت پیگیری و تحقق خواهد بود.
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در آخرین اظهار نظر خود در این زمینه گفته است:ایالات متحده امیدوار است تا۳۱ماه مارس با تهران بهتوافق جامعیبرسد که «جهان را از صلحآمیز بودن برنامه اتمی ایران مطمئن سازد».پس از آن کارشاسان میتوانند به فعالیتهای خود بر سر جزئیات ادامه داده و آنها را مشخص کنند.
این در حالی است که این طراحی پیش از این نیز به عبارتی دیگر در بیانیه مشترک اشتون و ظریف در پایان مذاکرات وین بیان شده بود:«ما قصد داریم که با استفاده از شتاب ایجاد شده کنونی، مذاکرات را در کوتاهترین زمان ممکن حداکثر طی چهار ماه نهایی کنیم و در صورت ضرورت از زمان باقیمانده تا نهم تیر ماه به منظور نهایی کردن هرگونه تعهدات کار فنی و یا نگارشی احتمالی باقی مانده استفاده کنیم.
نکته نگران کننده در این راهبرد کلی آن است که در آن یکی از ضعفهای بزرگ توافق ژنو در حال تکرار است، بر این اساس که طرف ایرانی را با کلیاتی که هزاران تفسیر مختلف از آن قابل ارائه است سرگرم کرده و در مقابل تعهداتی عینی و غیرقابل تفسیر از طرف مقابل گرفته میشود.
این نقیصه بزرگ در توافق «برنامه مشترک اقدام» به نحوی تعبیه شده بود در گامهای نهایی مذاکرات منجر به بنبست مذاکرات شد. به نحوی که طرف مقابل با تعهداتی کلی و اصطلاحا بر کلیات، راه تفسیرهای گوناگون را باز کرده و در مقام عمل در مواردی همچون تحریمها، آنچه را که طرف مقابل مد نظر داشت به عنوان تفسیر مورد قبول این عبارات کلی به کار برد.
این ضعف در مواردی چون «حل و فصل پروندههای شورای امنیت»، کار را به بحث بر سر توان موشکی ایران کشاند و حواشی زیادی را آفرید.
اکنون مشخص نیست با کدام پشتوان کارشناسی، زمزمههای حرکت به سمت «دو مرحلهای شدن توافق» ایران و 1+5 مطرح میشود و حال آنکه بنظر میرسد وجود 7 ماه، زمانی کافی برای بحث بر سر جزئیات و کلیات به صورت مفصل و همزمان با هم باشد.
به این ترتیب که مشخص شود دقیقا ایران کدام امتیاز مشخص را با قید تعداد و میزان و حجم در مقابل کدام امتیاز مشخص با قید بند و ماده و مدت زمان خواهد داد و دریافت خواهد کرد.
این در حالی است که در صورت امضاء توافقی کلی همچون توافقنامه ژنو، آثار آن نه در یک برهه یکساله بلکه در یک مدت زمان 15 ساله گریبانگیر جمهوری اسلامی ایران خواهد بود و در آن شرایط بعید است بتوان راه فراری قانونی از توافق ضعیفی که این روزها حرف و سخن آن در رسانهها و از زبان مقامات امریکای به گوش میرسد یافت.
به نظر میرسد طرف مقابل با پیش کشیدن موضوع «دو مرحلهای کردن توافق ایران و 1+5 » به دنبال گذاشتن کلاه گشاد و بهره برداری حداکثری از این توافق است، این در حالی است که اساسا محدودیت زمانی خاصی وجود ندارد که به بهانه آن «هر گونه توافق احتمالی» دو مرحلهای بشود.
این موضوعی است که راهکار آن تنها بحث بر سر جزئیات و کلیات با یکدیگر و امضاء یک توافق واحد در صورت رسیدن به نقاط مشترک است.
رجا
در حالی که در آخرین ساعات مذاکرات وین و با پایان یافتن فرصت مذاکرات، طرحی با عنوان دو مرحلهای کردن مذاکرات و بعبارتی «توافق بر سر کلیات» برای غلبه بر محدودیت زمان در میان اصحاب رسانه مطرح شد، اما ظاهرا اکنون و با از بین رفتن این محدودیت زمانی، باز هم امریکا به دنبال پیگیری این طرح است، طرحی که متضمن خسارات جدی برای طرف ایرانی در صورت پیگیری و تحقق خواهد بود.
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در آخرین اظهار نظر خود در این زمینه گفته است:ایالات متحده امیدوار است تا۳۱ماه مارس با تهران بهتوافق جامعیبرسد که «جهان را از صلحآمیز بودن برنامه اتمی ایران مطمئن سازد».پس از آن کارشاسان میتوانند به فعالیتهای خود بر سر جزئیات ادامه داده و آنها را مشخص کنند.
این در حالی است که این طراحی پیش از این نیز به عبارتی دیگر در بیانیه مشترک اشتون و ظریف در پایان مذاکرات وین بیان شده بود:«ما قصد داریم که با استفاده از شتاب ایجاد شده کنونی، مذاکرات را در کوتاهترین زمان ممکن حداکثر طی چهار ماه نهایی کنیم و در صورت ضرورت از زمان باقیمانده تا نهم تیر ماه به منظور نهایی کردن هرگونه تعهدات کار فنی و یا نگارشی احتمالی باقی مانده استفاده کنیم.
نکته نگران کننده در این راهبرد کلی آن است که در آن یکی از ضعفهای بزرگ توافق ژنو در حال تکرار است، بر این اساس که طرف ایرانی را با کلیاتی که هزاران تفسیر مختلف از آن قابل ارائه است سرگرم کرده و در مقابل تعهداتی عینی و غیرقابل تفسیر از طرف مقابل گرفته میشود.
این نقیصه بزرگ در توافق «برنامه مشترک اقدام» به نحوی تعبیه شده بود در گامهای نهایی مذاکرات منجر به بنبست مذاکرات شد. به نحوی که طرف مقابل با تعهداتی کلی و اصطلاحا بر کلیات، راه تفسیرهای گوناگون را باز کرده و در مقام عمل در مواردی همچون تحریمها، آنچه را که طرف مقابل مد نظر داشت به عنوان تفسیر مورد قبول این عبارات کلی به کار برد.
این ضعف در مواردی چون «حل و فصل پروندههای شورای امنیت»، کار را به بحث بر سر توان موشکی ایران کشاند و حواشی زیادی را آفرید.
اکنون مشخص نیست با کدام پشتوان کارشناسی، زمزمههای حرکت به سمت «دو مرحلهای شدن توافق» ایران و 1+5 مطرح میشود و حال آنکه بنظر میرسد وجود 7 ماه، زمانی کافی برای بحث بر سر جزئیات و کلیات به صورت مفصل و همزمان با هم باشد.
به این ترتیب که مشخص شود دقیقا ایران کدام امتیاز مشخص را با قید تعداد و میزان و حجم در مقابل کدام امتیاز مشخص با قید بند و ماده و مدت زمان خواهد داد و دریافت خواهد کرد.
این در حالی است که در صورت امضاء توافقی کلی همچون توافقنامه ژنو، آثار آن نه در یک برهه یکساله بلکه در یک مدت زمان 15 ساله گریبانگیر جمهوری اسلامی ایران خواهد بود و در آن شرایط بعید است بتوان راه فراری قانونی از توافق ضعیفی که این روزها حرف و سخن آن در رسانهها و از زبان مقامات امریکای به گوش میرسد یافت.
به نظر میرسد طرف مقابل با پیش کشیدن موضوع «دو مرحلهای کردن توافق ایران و 1+5 » به دنبال گذاشتن کلاه گشاد و بهره برداری حداکثری از این توافق است، این در حالی است که اساسا محدودیت زمانی خاصی وجود ندارد که به بهانه آن «هر گونه توافق احتمالی» دو مرحلهای بشود.
این موضوعی است که راهکار آن تنها بحث بر سر جزئیات و کلیات با یکدیگر و امضاء یک توافق واحد در صورت رسیدن به نقاط مشترک است.
رجا