ما خدمت ایشان می رسیدیم لکن ایشان مدتی هم امام جمعه بودند و ما با ایشان در این جهت در این چند جلسه ای که با ایشان بودیم انسی داشتیم. تا اینکه ایشان تعطیل کردند و نیامدند. خلاصه من غیابا به رهبر معظم انقلاب عرض کردم. ایشان فرمودند شما بروید و بگویید که بیایند. بعد ما خدمت ایشان رسیدیم و مطالب را عرض کردیم. من در خاطرم نیست آن زمان رییس جمهور که بود یا دولت در دست که بود اما ایشان فرمودند که من مشکلاتی را می بینم که اگر به آنجا بیایم باید آن مشکلات را بگویم یعنی آن مشکلاتی که در روند حکومت جاری بود را باید بگویم که در این صورت مشکلات دیگری پدید می آید. لذا برای امام جمعه بودن امتناع ورزیدند.
شهدای ایران:جامعه روحانیت مبارز همیشه در خط مقدم مبارزه با استکبار و خدمت به نظام جمهوری اسلامی ایران بوده است. حالا که چهل روز از رحلت آیت الله مهدوی کنی، گذشته مرد میدان می خواهد که این علم را به دوش بکشد. اما گویا از این بابت نگرانی وجود ندارد، چرا که شخصیتی جای ایشان را گرفته که چندان هم با او فاصله ندارد. با جواد مقصودی، رییس سابق ستاد نماز جمعه تهران و عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی گقتگو کرده ایم.
***
جای خالی آیت الله مهدوی کنی این روزها برای اصولگرایان مشهود است. چه ویژگی شخصیتی ایشان چنین جایگاهی را ساخته بود؟
حضرت آیت الله مهدوی کنی یکی از روحانیونی هستند که هیچ گاه انحرافی یا شبهه ای در ذهنشان، عملشان و گفتارشان دیده نشد. و از اول یعنی از سال های 1329-1328 که مبارزه را آغاز کردیم و با ایشان هم ارتباط داشتیم ایشان یک خط مستقیم الهی را دنبال کردند و هیچ هوا و هوسی را در ایشان نیافتیم. لذا به دنبال ایشان و نسبت به ایشان اعتنا داشتیم.
آیت الله مهدوی کنی ناصح بسیار خوبی بودند سیاست مدار الهی بودند،سیاست ساز نبودند در حالی که سیاست مدار بودند. در کل مراوده و تعاملی که با ایشان داشتیم هیچ وقت از ایشان شکایت از اینکه به زندان رفتند یا به ایشان اهاتن شد و یا مورد تهاجم بیگانگان خارجی و عوامل داخلی قرار گرفتند که گاهی ایشان را مورد اهانت قرار می دادند،نشنیدیم. هیچ وقت نمی لرزیدند،از آن حتاکی ها و حرف های نا مربوط و یا ناملایمات نمی ترسیدند و افراد معاند نمی توانستند ایشان را عصبانی کنند. ایشان واقعا یک روحانی مثل آقای مدرس یا مثل آیت الله کاشانی بودند. این ها یقین به مبدأ و معادشان بالا بود و خالص بودند. ما در تمامی مراحل حیات سیاسی،حیات اجتماعی و حیات فقهی و حیات تطهیری ایشان جز هدایت وخیر و سعادت چیزی نیافتیم.
امام هم که می دانید که اضافه گویی نمی کنند و نمی کردند. ایشان فرمودند که گذشته و حال و آینده ی ایشان مورد تأیید است. امام راحل که هیچ وقت چیزی را بدون حساب و کتاب نمی فرمودند بنا بر این من نشنیدنپم کسی را مانند حضرت آیت الله مهدوی کنی با چنین گفتار زیبایی گذشته،حال و آینده ی ایشان را مورد تایید خودشان بدانند.
اگر خاطره ایی از آیت الله مهدوی کنی در ذهنتان است در برخورد هایی که با ایشان داشتید یا مبارزاتی که داشتید،آن را بفرمایید.
ما خدمت ایشان می رسیدیم لکن ایشان مدتی هم امام جمعه بودند و ما با ایشان در این جهت در این چند جلسه ای که با ایشان بودیم انسی داشتیم. تا اینکه ایشان تعطیل کردند و نیامدند. خلاصه من غیابا به رهبر معظم انقلاب عرض کردم. ایشان فرمودند شما بروید و بگویید که بیایند. بعد ما خدمت ایشان رسیدیم و مطالب را عرض کردیم. من در خاطرم نیست آن زمان رییس جمهور که بود یا دولت در دست که بود اما ایشان فرمودند که من مشکلاتی را می بینم که اگر به آنجا بیایم باید آن مشکلات را بگویم یعنی آن مشکلاتی که در روند حکومت جاری بود را باید بگویم که در این صورت مشکلات دیگری پدید می آید. لذا برای امام جمعه بودن امتناع ورزیدند.
البته ما باز هم جلساتی خدمت ایشان داشتیم، ایشان در هر جهتی، هم در زمان حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه هم در زمان رهبر معظم انقلاب، امام خامنه ای این ستون الهی و محور الهی را محکم و استوار در پی استحکام او و محکم کردن او بودند. یعنی به او عشق می ورزیدند و حق هم این بود که بعد از سال ها که یک نظام الهی به وجود آمده بود و کسانی که بصیرت داشتند از جمله ایشان مرد بسیار با بصیرتی بود. ایشان بصیرت داشتند و به دنبال همین قضیه بودند که این محور الهی را هر چه قدر بیشتر مستحکم کنند. مردی بود صادق ، صدیق و راسخ...
ایشان مثل آقای مدرس سیاست را با دیانت داشتند. یعنی کسانی که با ایشان مخالف بودند بیشتر کسانی هستند که اعتقاد به جدایی دین از سیاست دارند و ایشان هم معتقد بودند سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ماست و همین مساله را دنبال می کردند.
یکی از فعالیتهای مهم آیت الله مهدوی کنی، هدایت جامعه روحانیت مبارز بود. چرا این تشکیلات برای اصولگرایان یک نقش محوری داشت؟
استعمار در کذشته این را القا کرده بود که روحانیت نباید در مسائل سیاسی داخل شود. این یک فرهنگ غربی یا استعماری بود که در ذهن مردم هم رفته بود اگر یک آخوند یا روحانی وارد سیاست شود دیگر نمی شود پشت سرش نماز خواندیک آخوند سیاسی است. اما عده ی کمی از همین روحانیون بودند که می دانستند این مساله مساله ی انحرافی است همانند شهید بهشتی و شهید مطهری این آقایانی که قبلا هم به این جو ناسالمی که در میان مردم بود توجهی نمی کردند و وارد مسائل سیاسی و اجتماعی می شدند.
اصل روحانیت مبارز تشکیل شده بود از یک عده از افرادی که معتقد به این بودند که باید وارد مسائل سیاسی اجتماعی شد. همانطور که پیامبر اکرم حکومت تشکیل دادند،همانطور علی (ع) حکومت تشکیل دادند.
بنابراین اینها اعتقاداتشان اعتقادات بسیار درستی بود و ضمنا هم نمی ترسیدند از اینکه متهم به سیاسی بودن شوند. و اینها آمدند و روحانیت مبارز را تشکیل دادند. روحانیت مبارز خدمات خوبی داشت و مردم با آنها ارتباط داشتند یعنی در موقع تاریکی رژیم منحوس پهلوی اینها جزء کسانی بودند که در مقابل آن حرکات طاغوتی و بسیار ضد الهی و ضد بشری آنها جمعیتی شدند و از اسلام دفاع کردند خب خدمات موثری هم در حفظ کیان اسلام،در حفظ قوانین اسلام،در حفظ دیدگاه های اسلام در مورد مسائل سیاسی و اجتماعی داشتند و خدماتی ارائه دادند.
انشاالله خیلی از اینها که به رحمت خدا رفتند خدا به ایشان جزای خیر بدهد و رحلت ایشان هم ضایعه ی بزرگی بود که استوانه ای بود در جامعه ی روحانیت مبارز.
جامعه روحانیت مبارز بعد از انقلاب هم بسیار تاثیر گذار بود و حتی در دوره ای با اشاره امام فداکاری کردند و با گذشتن از آبروی خودشان به بنی صدر نزدیک شدند تا از اشتباهات او کم کنند. برای اینکه بیشتر انحراف پیدا نکند، برای اینکه بیشتر رذالت نکند بیشتر خیانت به مردم ایران نکند بالاخره به امر امام آنها دور و بر بنی صدر را گرفتند با او در ظاهر یک همکاری هایی می کردند، خب اثر هم داشته است به طوری که اگر می خواست صد کار بد انجام دهد؛ لااقل ده تایش را بخاطر بودن بزرگانی در اطراف ایشان انجام نمی داد.
اینها که دلسوز اسلام و انقلاب و ولایت بودند، هرکدام یک مسئولیتی از سوی امام برعهده داشتند که امام راحل به اهدافشان از راه این افراد خالص برسند. امام وقتی ماموریتی را به امثال شهید بهشتی و آیت الله مهدوی کنی می دادند آرامش پیدا می کردند چون ماموریتشان را به خوبی انجام می دادند. ایشان یکی از استوانه های انقلاب بودند که هم قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب جهت اهداف امام و مقام معظم رهبری عمل می کردند.
از دبیر کل جدید جامعه روحانیت مبارز چه شناختی دارید؟
آیت الله موحدی کرمانی هم شخصیت برجسته ای است ایشان یک آدم زاهد آدم با تقوا و آدم عمیق هستند به نظر من بهترین جایگزین هستند به نظر من خوب و مبارک است هم در مسائل سیاسی و اجتماعی تقریبا وارد هستند هم در مسائل اسلامی و فقهی و آگاهی یه معارف الهی. اینها شخصیت های برجسته ای هستند.
به نظر شما خطیرترین موضوعی که ایشان در ابتدای دبیرکلی با آن مواجه است، چیست؟
وحدت اصولگرایان یک مساله خیلی مهمی است. به نظر من امروز روحانیت باید از همه دعوت کند و همه اصول گراها را زیر یک چتر بیاورد تا همه خودشان را برای دفاع از اسلام رها کنند. منافع حزب و گروه و شخصی را رها کنند مثل امام که همه چیزش را رها کرد و به میدان آمد اینها هم باید همه چیزشان را برای اسلام و نظام الهی و آن محور عظیم ولایت که استوانه ایست که انشاالله می رود تا دنیا را تسخیر کند، رها کنند.
امروز اصولگرایان باید به میدان بیایند و از کیان اسلام و قرآن دفاع کنند، منکرها را رفع کنند. به قول حضرت امام تا منکری هست ما می جنگیم یعنی قاعده اش این است که یک فرد مسلمان یک انسان مومن به خدا و پیغمبر و امام تا منکری در کره ی زمین وجود داشته باشد باید تلاش کند آن را بردارد و تلاش کن که معروف و آنچه که از طرف خدا برای انسان و بشر و برای هدایت او آمده آن را منتشر و ترویج کند که این کار برای همهی امت اسلامی است به خصوص کسانی که در راس قرار میگیرند. لباس پیامبر و امیر المومنیین را می پوشند و می خواهند از این راه هدایت مردم را بر عهده داشته باشند.
*شما
***
جای خالی آیت الله مهدوی کنی این روزها برای اصولگرایان مشهود است. چه ویژگی شخصیتی ایشان چنین جایگاهی را ساخته بود؟
حضرت آیت الله مهدوی کنی یکی از روحانیونی هستند که هیچ گاه انحرافی یا شبهه ای در ذهنشان، عملشان و گفتارشان دیده نشد. و از اول یعنی از سال های 1329-1328 که مبارزه را آغاز کردیم و با ایشان هم ارتباط داشتیم ایشان یک خط مستقیم الهی را دنبال کردند و هیچ هوا و هوسی را در ایشان نیافتیم. لذا به دنبال ایشان و نسبت به ایشان اعتنا داشتیم.
آیت الله مهدوی کنی ناصح بسیار خوبی بودند سیاست مدار الهی بودند،سیاست ساز نبودند در حالی که سیاست مدار بودند. در کل مراوده و تعاملی که با ایشان داشتیم هیچ وقت از ایشان شکایت از اینکه به زندان رفتند یا به ایشان اهاتن شد و یا مورد تهاجم بیگانگان خارجی و عوامل داخلی قرار گرفتند که گاهی ایشان را مورد اهانت قرار می دادند،نشنیدیم. هیچ وقت نمی لرزیدند،از آن حتاکی ها و حرف های نا مربوط و یا ناملایمات نمی ترسیدند و افراد معاند نمی توانستند ایشان را عصبانی کنند. ایشان واقعا یک روحانی مثل آقای مدرس یا مثل آیت الله کاشانی بودند. این ها یقین به مبدأ و معادشان بالا بود و خالص بودند. ما در تمامی مراحل حیات سیاسی،حیات اجتماعی و حیات فقهی و حیات تطهیری ایشان جز هدایت وخیر و سعادت چیزی نیافتیم.
امام هم که می دانید که اضافه گویی نمی کنند و نمی کردند. ایشان فرمودند که گذشته و حال و آینده ی ایشان مورد تأیید است. امام راحل که هیچ وقت چیزی را بدون حساب و کتاب نمی فرمودند بنا بر این من نشنیدنپم کسی را مانند حضرت آیت الله مهدوی کنی با چنین گفتار زیبایی گذشته،حال و آینده ی ایشان را مورد تایید خودشان بدانند.
اگر خاطره ایی از آیت الله مهدوی کنی در ذهنتان است در برخورد هایی که با ایشان داشتید یا مبارزاتی که داشتید،آن را بفرمایید.
ما خدمت ایشان می رسیدیم لکن ایشان مدتی هم امام جمعه بودند و ما با ایشان در این جهت در این چند جلسه ای که با ایشان بودیم انسی داشتیم. تا اینکه ایشان تعطیل کردند و نیامدند. خلاصه من غیابا به رهبر معظم انقلاب عرض کردم. ایشان فرمودند شما بروید و بگویید که بیایند. بعد ما خدمت ایشان رسیدیم و مطالب را عرض کردیم. من در خاطرم نیست آن زمان رییس جمهور که بود یا دولت در دست که بود اما ایشان فرمودند که من مشکلاتی را می بینم که اگر به آنجا بیایم باید آن مشکلات را بگویم یعنی آن مشکلاتی که در روند حکومت جاری بود را باید بگویم که در این صورت مشکلات دیگری پدید می آید. لذا برای امام جمعه بودن امتناع ورزیدند.
البته ما باز هم جلساتی خدمت ایشان داشتیم، ایشان در هر جهتی، هم در زمان حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه هم در زمان رهبر معظم انقلاب، امام خامنه ای این ستون الهی و محور الهی را محکم و استوار در پی استحکام او و محکم کردن او بودند. یعنی به او عشق می ورزیدند و حق هم این بود که بعد از سال ها که یک نظام الهی به وجود آمده بود و کسانی که بصیرت داشتند از جمله ایشان مرد بسیار با بصیرتی بود. ایشان بصیرت داشتند و به دنبال همین قضیه بودند که این محور الهی را هر چه قدر بیشتر مستحکم کنند. مردی بود صادق ، صدیق و راسخ...
ایشان مثل آقای مدرس سیاست را با دیانت داشتند. یعنی کسانی که با ایشان مخالف بودند بیشتر کسانی هستند که اعتقاد به جدایی دین از سیاست دارند و ایشان هم معتقد بودند سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ماست و همین مساله را دنبال می کردند.
یکی از فعالیتهای مهم آیت الله مهدوی کنی، هدایت جامعه روحانیت مبارز بود. چرا این تشکیلات برای اصولگرایان یک نقش محوری داشت؟
استعمار در کذشته این را القا کرده بود که روحانیت نباید در مسائل سیاسی داخل شود. این یک فرهنگ غربی یا استعماری بود که در ذهن مردم هم رفته بود اگر یک آخوند یا روحانی وارد سیاست شود دیگر نمی شود پشت سرش نماز خواندیک آخوند سیاسی است. اما عده ی کمی از همین روحانیون بودند که می دانستند این مساله مساله ی انحرافی است همانند شهید بهشتی و شهید مطهری این آقایانی که قبلا هم به این جو ناسالمی که در میان مردم بود توجهی نمی کردند و وارد مسائل سیاسی و اجتماعی می شدند.
اصل روحانیت مبارز تشکیل شده بود از یک عده از افرادی که معتقد به این بودند که باید وارد مسائل سیاسی اجتماعی شد. همانطور که پیامبر اکرم حکومت تشکیل دادند،همانطور علی (ع) حکومت تشکیل دادند.
بنابراین اینها اعتقاداتشان اعتقادات بسیار درستی بود و ضمنا هم نمی ترسیدند از اینکه متهم به سیاسی بودن شوند. و اینها آمدند و روحانیت مبارز را تشکیل دادند. روحانیت مبارز خدمات خوبی داشت و مردم با آنها ارتباط داشتند یعنی در موقع تاریکی رژیم منحوس پهلوی اینها جزء کسانی بودند که در مقابل آن حرکات طاغوتی و بسیار ضد الهی و ضد بشری آنها جمعیتی شدند و از اسلام دفاع کردند خب خدمات موثری هم در حفظ کیان اسلام،در حفظ قوانین اسلام،در حفظ دیدگاه های اسلام در مورد مسائل سیاسی و اجتماعی داشتند و خدماتی ارائه دادند.
انشاالله خیلی از اینها که به رحمت خدا رفتند خدا به ایشان جزای خیر بدهد و رحلت ایشان هم ضایعه ی بزرگی بود که استوانه ای بود در جامعه ی روحانیت مبارز.
جامعه روحانیت مبارز بعد از انقلاب هم بسیار تاثیر گذار بود و حتی در دوره ای با اشاره امام فداکاری کردند و با گذشتن از آبروی خودشان به بنی صدر نزدیک شدند تا از اشتباهات او کم کنند. برای اینکه بیشتر انحراف پیدا نکند، برای اینکه بیشتر رذالت نکند بیشتر خیانت به مردم ایران نکند بالاخره به امر امام آنها دور و بر بنی صدر را گرفتند با او در ظاهر یک همکاری هایی می کردند، خب اثر هم داشته است به طوری که اگر می خواست صد کار بد انجام دهد؛ لااقل ده تایش را بخاطر بودن بزرگانی در اطراف ایشان انجام نمی داد.
اینها که دلسوز اسلام و انقلاب و ولایت بودند، هرکدام یک مسئولیتی از سوی امام برعهده داشتند که امام راحل به اهدافشان از راه این افراد خالص برسند. امام وقتی ماموریتی را به امثال شهید بهشتی و آیت الله مهدوی کنی می دادند آرامش پیدا می کردند چون ماموریتشان را به خوبی انجام می دادند. ایشان یکی از استوانه های انقلاب بودند که هم قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب جهت اهداف امام و مقام معظم رهبری عمل می کردند.
از دبیر کل جدید جامعه روحانیت مبارز چه شناختی دارید؟
آیت الله موحدی کرمانی هم شخصیت برجسته ای است ایشان یک آدم زاهد آدم با تقوا و آدم عمیق هستند به نظر من بهترین جایگزین هستند به نظر من خوب و مبارک است هم در مسائل سیاسی و اجتماعی تقریبا وارد هستند هم در مسائل اسلامی و فقهی و آگاهی یه معارف الهی. اینها شخصیت های برجسته ای هستند.
به نظر شما خطیرترین موضوعی که ایشان در ابتدای دبیرکلی با آن مواجه است، چیست؟
وحدت اصولگرایان یک مساله خیلی مهمی است. به نظر من امروز روحانیت باید از همه دعوت کند و همه اصول گراها را زیر یک چتر بیاورد تا همه خودشان را برای دفاع از اسلام رها کنند. منافع حزب و گروه و شخصی را رها کنند مثل امام که همه چیزش را رها کرد و به میدان آمد اینها هم باید همه چیزشان را برای اسلام و نظام الهی و آن محور عظیم ولایت که استوانه ایست که انشاالله می رود تا دنیا را تسخیر کند، رها کنند.
امروز اصولگرایان باید به میدان بیایند و از کیان اسلام و قرآن دفاع کنند، منکرها را رفع کنند. به قول حضرت امام تا منکری هست ما می جنگیم یعنی قاعده اش این است که یک فرد مسلمان یک انسان مومن به خدا و پیغمبر و امام تا منکری در کره ی زمین وجود داشته باشد باید تلاش کند آن را بردارد و تلاش کن که معروف و آنچه که از طرف خدا برای انسان و بشر و برای هدایت او آمده آن را منتشر و ترویج کند که این کار برای همهی امت اسلامی است به خصوص کسانی که در راس قرار میگیرند. لباس پیامبر و امیر المومنیین را می پوشند و می خواهند از این راه هدایت مردم را بر عهده داشته باشند.
*شما