سیاست برد - برد به شکست رسیده است زیرا آمریکا و غربی ها حاضر به اینکه ایران بردی داشته باشد نبوده و نیستند.
به گزارش شهدای ایران،دکتر اسدالله بادامچیان از شخصیت های سیاسی است که این روزها سمت نایب رئیسی حزب موتلفه اسلامی و جبهه پیروان خط امام و رهبری را بر عهده دارد. سابقه بادامچیان و حضور وی از زندانهای رژیم ستمشاهی تا حزب جمهوری و فعالیت های تشکیلاتی در کشور نشان می دهد او همواره تاکید بر حرکت طبق موازین رهبری و ولایت را دارد.
وی که دکتری علوم سیاسی خوانده در مورد پرونده هسته ای ایران معتقد است سیاست برد - برد به شکست انجامید ه زیرا آمریکا و غربی ها حاضر به اینکه ایران بردی داشته باشد نبوده و نیستند. روحیه سلطه گری یا استکباری، حاضر به برد دوطرفه نمی باشد.
ارزیابی شما از نتایج مذاکرات اخیر هسته ای و روند بررسی این پرونده چیست؟
این مذاکرات، امری جهانی بود. زیرا همه کشورها و ملت ها به آن توجه داشتند. در جمهوری اسلامی ایران، همه مردم از شهر و روستا، این مذاکرات را پیگیر بودند. و حالا همه می پرسیدند نتیجه چه شد؟ ره آوردها چه بود؟ در آینده چه می شود؟
باید در این مذاکرات به اهداف طرف های مذاکره کننده توجه داشت که هر کدام به دنبال چه چیزی بودند و پس از بررسی اهداف آنها می توان فهمید چه کسی و کدام طرف میز توانسته به اهداف خود برسد.
ابتدا از آمریکایی ها شروع کنیم، آنها چه اهدافی از مذاکرات داشتند؟
آمریکا از این مذاکرات، در نظر داشت که ایران را از توان هسته ای باز دارد و نگذارد ایرانی ها به آنچه می خواهند برسند و در این راه ایران را به پای میز مذاکره بکشاند و راه را برای مذاکره "سازش" باز سازد و پس از تحمیل شرایط خود بر ایران در مسائل منطقه ای و جهانی ایران را مهار کند.
از سوی دیگر آمریکایی ها در این مذاکرات می خواستند به این نتیجه برسند و به غربی ها وانمود کنند که ایران اسلامی را از مقاومت با استقلال و پیشرفت باز داشته، و آنها را آسوده خاطر نماید و همچنین برای حمایت از اسرائیل ، سیاست ایران اسلامی در حمایت از بیداری اسلامی، و سرنگونی رژیم اشغالگر قدس تغییر دهد.
آمریکایی ها می دانند ایران اسلامی امروز به عنوان الگویی برای نهضت های آزادی خواه جهان شده است به همین دلیل همه سعی خود را انجام داده و می دهند که ایران را از الگو بودن خارج کنند.
از دیگر اهداف آمریکایی ها اثبات موفق بودن تحریم ها است که به دنیا بگویند تحریم ها باعث شد ایران پای میز مذاکره بنشیند و از سوی دیگر با سیاست های دو پلوی خود در ایران ایجاد اختلاف و تفرقه کند.
آمریکایی ها حتی از مذاکرات برای پیروزی در انتخابات آینده کشور خود می خواهند بهره ببرند تا دموکرات ها باز هم بر سر کار باشند .
آیا آمریکایی ها به اهداف خود رسیده اند؟
آمریکا به هیچیک از اهداف خود نرسیده است. ایران توان هسته ای خود را حفظ کرده و فقط ساخت سوخت هسته ای را فعلا به ۵% رسانده و گسترش آنرا متوقف نموده است، و در صورت شکست قطعی مذاکرات، می توانند سریعتر و مطمئن تر آن را به گسترش دلخواه برساند.
حضور ایران در مذاکره، سازشی در پی نداشت بلکه اقتدار ایران را اثبات کرد که یک کشور در برابر ۶ قدرت، در مذاکره بر خواسته های منطقی خود پافشاری کرده و محکم باقی می ماند.
اهداف ایران چه بود؟
مقاومت ایران در ادامه مسیر خود با وجود تحریم ها الگوی جدیدی را در صحنه سیاست جهانی برای ملت های مستقل ترسیم نمود. زیرا علیرغم تحریم ها می بینیم که توانسته کور اداره شود و همچنین ایران همچنان بر بر سیاست حمایت از بیداری اسلامی و مبارزان اسلامی فلسطین و سایر کشور ها تاکید دارد.
در این مذاکرات ایران حاضر نشد درباره مسائل دیگر مانند برنامه موشکی و ... مذاکره ای نماید و به برکت رهبری ولایت فقیه، وحدت ملت و مسئولان ایران در عین اختلاف دیدگاه ها باقی ماند و اکنون در دنیای غرب، اختلافات گسترش یافته و خواهد یافت.
درباره ابر قدرتی آمریکا نیز معلوم شد که هیاهویی بیش نیست، زیرا خودش که به تنهایی از عهده ایران در طول این سی و چند سال بر نیامده، همراه کردن ۵ قدرت دیگر جهانی نیز -که خود علامت نیاز آمریکا به حمایت آنهاست- نتوانسته است در ایران تاثیری بگذارد.
آقای دکتر بادامچیان، برخی فکر می کنند فقط ایران و آمریکا پای میز مذاکره هستند در صورتی که اروپایی ها نیز از این مذاکرات می خواهند نفع ببرند و چین و روسیه نیز نقش خود را دارند. اروپایی ها به دنبال چه هستند؟
مهمترین هدف اروپایی ها در طول این سال ها تقویت جبهه غرب استعمارگر در برابر ایران مستقل اسلامی است. و از سوی دیگر در صورت امکان آنها در این مسیر می خواهند آخرین توان ها برای برآورده شدن اهدافی که مشترک با آمریکا در برابر ایران دارند به کار گیرند.
ایران موقعیت ویژه ای در نهضت بیداری اسلامی در منطقه دارد به همین دلیل این بیداری اسلامی برای اروپایی ها نیز خطر بوده و آنها را تهدید می کند و به همین دلیل اروپایی ها می خواهند این موقعیت ایران را از بین ببرند.
اروپایی ها همیشه به فکر جیب خود هستند. تحریم ها بر انها اثر گذاشته و به دنبال یافتن راهی برای تعلیق یا لغو تحریم ها و کمک گیری از آن برای حل بخشی از بحران اقتصادی حاکم بر خود هستند.
سیاست اروپا این است که از آمریکا در صورت موفقیت در مذاکرات امتیاز بگیرد ، و در صورت شکست تلاش می خواهد از ایران امتیاز کسب کنند.
اروپایی ها در اهداف استعماری و همسوی با آمریکا، هیچ موفقیتی بدست نیاوردند. آنها نتوانستند بازگشایی روابط با ایران را که برای آنها ضروری است بدست بیاورند و اکنون درصددند که راههایی را برای برقراری روابط اقتصادی مشروط با ایران و تعلیق تحریم ها باز کنند.
از سوی دیگر روسها نیز در این مذاکرات هستند و چالش جدی با آمریکا دارند، رفتار روسیه را چگونه ارزیابی می کنید؟
روس ها در عین اینکه مایلند خود ابر قدرت منطقه و جهان باشند اما در این مذاکرات، در پی اثبات قدرت جهانی بودن خود و اعمال سیاست های خویش بودند. و منافع روسیه را در روابط با ایران و با کشورهای اروپایی همزمان پیگیری می کردند، و پس از مساله اوکراین، موضع آنها بیشتر به سوی همکاری با ایران آمده.
روسیه تا کنون ضرر نکرده است و اگر سیاست آینده خود را با ایران همساز سازد فرصت مطلوبی را بدست می آورد که غفلت از آن، خطای سیاسی خواهد بود. مسلم است که اگر جبهه جدیدی در سیاست و اقتصاد، با حضور روسیه، ایران، چین و احیانا هند پدید آید نیمی از جمعیت جهان، در این جبهه جدید، قدرتی عظیم در معادلات جهانی پدید خواهد آورد.آقای پوتین تا کنون نشان داده سیاستمداری توانمند و بهره بردار از فرصت هاست.
برخی تحلیل ها این است که دولت آقای روحانی می خواهد با هر روشی شده مذاکرات را انجام داده و این پرونده را حل کند، نظر شما چیست؟
دولت جناب آقای دکتر روحانی، از آغاز به کار مذاکره را به عنوان سیاستی صحیح و موثر باور داشت.
باور بخشی از دولتمردان این بود که با شروع مذاکره در شرایطی که غرب در آن قرار دارد لغو تحریم ها ولو به طور مرحله ای میسر خواهد شد و دلیلی ندارد که اگر در مذاکره با آمریکا و اروپا، لغو تحریم ها حاصل شود ایران بر ادامه تحریم ها با سیاست خاصی پافشاری نماید.
سیاست رهبری ایران نیز قاطع بود. حالا که این دولت و دولت قبلی، نظر بر مذاکره دارند وداشته اند ایشان مخالفتی با مذاکره ندارند ولی خوشبین به آن نیستند.
اهداف دولت روحانی چیست؟
باز کردن راه مذاکره برای توافقات مورد قبول طرفین به عنوان استراتژی دولت آقای روحانی در مذاکرات است. تشویق غربی ها به مذاکره ای که برد - برد باشد تا آنها بفهمند مذاکره برای برد یک طرفه ایران یا آمریکا نیست و اگر باخت - برد یا باخت- باخت باشد ادامه نخواهد یافت.
دولت آقای روحانی به دنبال لغو تحریم ها ولو پله ای است و می خواهد از سوی دیگر مخالفت جدی آمریکا و غربی ها با دانش هسته ای ایران را باطل کند و با توافقات هسته ای، و اطمینان غرب به اینکه ایران سلاح اتمی نمی سازد و همچنین با بهره گیری از لغو تحریم ها مشکلات اقتصادی را حل کند.
اما یکی از اهداف دولت آقای روحانی از این مذاکرات بهره گیری سیاسی در برابر رقبای داخلیاست تا بگوید ما توانستیم و اصولگرایان نتوانستند اما دولت آقای روحانی هنوز نتوانسته به موفقیتی در اهداف خود دست یابد زیرا باز کردن راه مذاکره اگر به نتایج موفق برسد، موفقیت است و اگر به توافق بد یا بی نتیجه ماندن برسد، اگر زیان نداشته باشد که دارد، موفقیت نیست و در مواردی شکست هم هست.
آیا سیاست برد- برد آقای رئیس جمهوری جواب داده است؟
سیاست برد - برد به شکست رسیده است زیرا آمریکا و غربی ها حاضر به اینکه ایران بردی داشته باشد نبوده و نیستند. روحیه سلطه گری یا استکباری، حاضر به برد دوطرفه نمی باشد.شکست در لغو تحریم ها و حتی تعلیق موثر تحریم ها، برای دولت ایشان ک امتیاز منفی است.
نکته مهم اینجاست که آمریکایی ها و برخی اروپایی ها با دانش هسته ای ایران تضاد دارند و سلاح هسته ای برای آنها بهانه است زیرا آنها به خوبی می دانند که ایران با تصمیم خود قصد ساختن بمب هسته ای را ندارد. رفتار آنها با تاسیسات هسته ای لیبی بهترین گواه این است.
پس آیا رقبای آقای روحانی و منتقدین حق دارند انتقادات خود از سیاست دولت در قبال پرونده هسته ای را بیان کنند؟
رقبای سیاسی دولت، بدیهی است که زبان بازتری برای انتقاد از دولت و خط مشی آن دارند و این در سال دوم دولت، به زیان دولت می باشد .
آیا دولت یازدهم توانسته دست آوردی هم از مذاکرات داشته باشد؟
یکی از دست آوردهای مذاکرات این بوده که تبلیغات منفی آمریکا و غرب در صحنه بین الملل که ایران آمادگی مذاکره منطقی را ندارد شکسته است و دنیا دید ایران پای میز مذاکره نشست. ایران با حفظ پایه های دانش هسته ای و تاسیسات هسته ای و عدم پذیرش زیاده خواهی های آمریکا باب مذاکرات را گشود که در موارد لزوم می تواند مفید باشد.
مواضع مقام معظم رهبری و فتوای ایشان به جهان ثابت کرد ادعای آمریکایی ها و غربی ها مبنی بر به دنبال سلاح هسته ای بودن ایران دروغ محض است و تبلیغات آنها شکست خورده است.
به همین دلیل غربی ها از مذاکرات، قصد رسیدن به تفاهم یا توافق ندارند بلکه قصد تحمیل شرایط سلطه گرانه خود را دارند مانند زمان رژیم ستمشاهی که خواسته های خود را بر شاه تحمیل می کردند اما اکنون ایران اسلامی یک طرف میز است و ۶ قدرت جهانی طرف دیگر میز هستند و ایران با اقتدار و قاطعیت برمواضع و حقوق حقه خود استوار است.
آمریکای سرکش و مستکبر مجبور شده با ایران به مذاکره پردازد زیرا آنها در رابطه با بسیاری از کشورها، دستور می دهند و اطاعتبی چون و چرا می خواهند و حالا پس از همه تهدید ها و تحریم ها و ترفند ها، آمریکا ناچار از حضور در مذاکره با ایران شده است و همدستانش را نیز آورده و باز نتوانسته است نظراتش را بر ایران تحمیل نماید، که البته این در مرحله اصلی متعلق به سیاست مدبرانه ولی فقیه امام خامنه ای است.
سیاست هوشمندانه رهبری، بالاترین مبنای اعتماد ملت و مبارزان آزادیخواه در همه جهان است ایشان مذاکره را نفی نکردند، تیم مذاکره کننده را تقویت فرمودند، ضمن آنکه اعلام فرمودند که خوشبینی ندارند و همین هم اثبات شد.
*افکارنیوز
وی که دکتری علوم سیاسی خوانده در مورد پرونده هسته ای ایران معتقد است سیاست برد - برد به شکست انجامید ه زیرا آمریکا و غربی ها حاضر به اینکه ایران بردی داشته باشد نبوده و نیستند. روحیه سلطه گری یا استکباری، حاضر به برد دوطرفه نمی باشد.
ارزیابی شما از نتایج مذاکرات اخیر هسته ای و روند بررسی این پرونده چیست؟
این مذاکرات، امری جهانی بود. زیرا همه کشورها و ملت ها به آن توجه داشتند. در جمهوری اسلامی ایران، همه مردم از شهر و روستا، این مذاکرات را پیگیر بودند. و حالا همه می پرسیدند نتیجه چه شد؟ ره آوردها چه بود؟ در آینده چه می شود؟
باید در این مذاکرات به اهداف طرف های مذاکره کننده توجه داشت که هر کدام به دنبال چه چیزی بودند و پس از بررسی اهداف آنها می توان فهمید چه کسی و کدام طرف میز توانسته به اهداف خود برسد.
ابتدا از آمریکایی ها شروع کنیم، آنها چه اهدافی از مذاکرات داشتند؟
آمریکا از این مذاکرات، در نظر داشت که ایران را از توان هسته ای باز دارد و نگذارد ایرانی ها به آنچه می خواهند برسند و در این راه ایران را به پای میز مذاکره بکشاند و راه را برای مذاکره "سازش" باز سازد و پس از تحمیل شرایط خود بر ایران در مسائل منطقه ای و جهانی ایران را مهار کند.
از سوی دیگر آمریکایی ها در این مذاکرات می خواستند به این نتیجه برسند و به غربی ها وانمود کنند که ایران اسلامی را از مقاومت با استقلال و پیشرفت باز داشته، و آنها را آسوده خاطر نماید و همچنین برای حمایت از اسرائیل ، سیاست ایران اسلامی در حمایت از بیداری اسلامی، و سرنگونی رژیم اشغالگر قدس تغییر دهد.
آمریکایی ها می دانند ایران اسلامی امروز به عنوان الگویی برای نهضت های آزادی خواه جهان شده است به همین دلیل همه سعی خود را انجام داده و می دهند که ایران را از الگو بودن خارج کنند.
از دیگر اهداف آمریکایی ها اثبات موفق بودن تحریم ها است که به دنیا بگویند تحریم ها باعث شد ایران پای میز مذاکره بنشیند و از سوی دیگر با سیاست های دو پلوی خود در ایران ایجاد اختلاف و تفرقه کند.
آمریکایی ها حتی از مذاکرات برای پیروزی در انتخابات آینده کشور خود می خواهند بهره ببرند تا دموکرات ها باز هم بر سر کار باشند .
آیا آمریکایی ها به اهداف خود رسیده اند؟
آمریکا به هیچیک از اهداف خود نرسیده است. ایران توان هسته ای خود را حفظ کرده و فقط ساخت سوخت هسته ای را فعلا به ۵% رسانده و گسترش آنرا متوقف نموده است، و در صورت شکست قطعی مذاکرات، می توانند سریعتر و مطمئن تر آن را به گسترش دلخواه برساند.
حضور ایران در مذاکره، سازشی در پی نداشت بلکه اقتدار ایران را اثبات کرد که یک کشور در برابر ۶ قدرت، در مذاکره بر خواسته های منطقی خود پافشاری کرده و محکم باقی می ماند.
اهداف ایران چه بود؟
مقاومت ایران در ادامه مسیر خود با وجود تحریم ها الگوی جدیدی را در صحنه سیاست جهانی برای ملت های مستقل ترسیم نمود. زیرا علیرغم تحریم ها می بینیم که توانسته کور اداره شود و همچنین ایران همچنان بر بر سیاست حمایت از بیداری اسلامی و مبارزان اسلامی فلسطین و سایر کشور ها تاکید دارد.
در این مذاکرات ایران حاضر نشد درباره مسائل دیگر مانند برنامه موشکی و ... مذاکره ای نماید و به برکت رهبری ولایت فقیه، وحدت ملت و مسئولان ایران در عین اختلاف دیدگاه ها باقی ماند و اکنون در دنیای غرب، اختلافات گسترش یافته و خواهد یافت.
درباره ابر قدرتی آمریکا نیز معلوم شد که هیاهویی بیش نیست، زیرا خودش که به تنهایی از عهده ایران در طول این سی و چند سال بر نیامده، همراه کردن ۵ قدرت دیگر جهانی نیز -که خود علامت نیاز آمریکا به حمایت آنهاست- نتوانسته است در ایران تاثیری بگذارد.
آقای دکتر بادامچیان، برخی فکر می کنند فقط ایران و آمریکا پای میز مذاکره هستند در صورتی که اروپایی ها نیز از این مذاکرات می خواهند نفع ببرند و چین و روسیه نیز نقش خود را دارند. اروپایی ها به دنبال چه هستند؟
مهمترین هدف اروپایی ها در طول این سال ها تقویت جبهه غرب استعمارگر در برابر ایران مستقل اسلامی است. و از سوی دیگر در صورت امکان آنها در این مسیر می خواهند آخرین توان ها برای برآورده شدن اهدافی که مشترک با آمریکا در برابر ایران دارند به کار گیرند.
ایران موقعیت ویژه ای در نهضت بیداری اسلامی در منطقه دارد به همین دلیل این بیداری اسلامی برای اروپایی ها نیز خطر بوده و آنها را تهدید می کند و به همین دلیل اروپایی ها می خواهند این موقعیت ایران را از بین ببرند.
اروپایی ها همیشه به فکر جیب خود هستند. تحریم ها بر انها اثر گذاشته و به دنبال یافتن راهی برای تعلیق یا لغو تحریم ها و کمک گیری از آن برای حل بخشی از بحران اقتصادی حاکم بر خود هستند.
سیاست اروپا این است که از آمریکا در صورت موفقیت در مذاکرات امتیاز بگیرد ، و در صورت شکست تلاش می خواهد از ایران امتیاز کسب کنند.
اروپایی ها در اهداف استعماری و همسوی با آمریکا، هیچ موفقیتی بدست نیاوردند. آنها نتوانستند بازگشایی روابط با ایران را که برای آنها ضروری است بدست بیاورند و اکنون درصددند که راههایی را برای برقراری روابط اقتصادی مشروط با ایران و تعلیق تحریم ها باز کنند.
از سوی دیگر روسها نیز در این مذاکرات هستند و چالش جدی با آمریکا دارند، رفتار روسیه را چگونه ارزیابی می کنید؟
روس ها در عین اینکه مایلند خود ابر قدرت منطقه و جهان باشند اما در این مذاکرات، در پی اثبات قدرت جهانی بودن خود و اعمال سیاست های خویش بودند. و منافع روسیه را در روابط با ایران و با کشورهای اروپایی همزمان پیگیری می کردند، و پس از مساله اوکراین، موضع آنها بیشتر به سوی همکاری با ایران آمده.
روسیه تا کنون ضرر نکرده است و اگر سیاست آینده خود را با ایران همساز سازد فرصت مطلوبی را بدست می آورد که غفلت از آن، خطای سیاسی خواهد بود. مسلم است که اگر جبهه جدیدی در سیاست و اقتصاد، با حضور روسیه، ایران، چین و احیانا هند پدید آید نیمی از جمعیت جهان، در این جبهه جدید، قدرتی عظیم در معادلات جهانی پدید خواهد آورد.آقای پوتین تا کنون نشان داده سیاستمداری توانمند و بهره بردار از فرصت هاست.
برخی تحلیل ها این است که دولت آقای روحانی می خواهد با هر روشی شده مذاکرات را انجام داده و این پرونده را حل کند، نظر شما چیست؟
دولت جناب آقای دکتر روحانی، از آغاز به کار مذاکره را به عنوان سیاستی صحیح و موثر باور داشت.
باور بخشی از دولتمردان این بود که با شروع مذاکره در شرایطی که غرب در آن قرار دارد لغو تحریم ها ولو به طور مرحله ای میسر خواهد شد و دلیلی ندارد که اگر در مذاکره با آمریکا و اروپا، لغو تحریم ها حاصل شود ایران بر ادامه تحریم ها با سیاست خاصی پافشاری نماید.
سیاست رهبری ایران نیز قاطع بود. حالا که این دولت و دولت قبلی، نظر بر مذاکره دارند وداشته اند ایشان مخالفتی با مذاکره ندارند ولی خوشبین به آن نیستند.
اهداف دولت روحانی چیست؟
باز کردن راه مذاکره برای توافقات مورد قبول طرفین به عنوان استراتژی دولت آقای روحانی در مذاکرات است. تشویق غربی ها به مذاکره ای که برد - برد باشد تا آنها بفهمند مذاکره برای برد یک طرفه ایران یا آمریکا نیست و اگر باخت - برد یا باخت- باخت باشد ادامه نخواهد یافت.
دولت آقای روحانی به دنبال لغو تحریم ها ولو پله ای است و می خواهد از سوی دیگر مخالفت جدی آمریکا و غربی ها با دانش هسته ای ایران را باطل کند و با توافقات هسته ای، و اطمینان غرب به اینکه ایران سلاح اتمی نمی سازد و همچنین با بهره گیری از لغو تحریم ها مشکلات اقتصادی را حل کند.
اما یکی از اهداف دولت آقای روحانی از این مذاکرات بهره گیری سیاسی در برابر رقبای داخلیاست تا بگوید ما توانستیم و اصولگرایان نتوانستند اما دولت آقای روحانی هنوز نتوانسته به موفقیتی در اهداف خود دست یابد زیرا باز کردن راه مذاکره اگر به نتایج موفق برسد، موفقیت است و اگر به توافق بد یا بی نتیجه ماندن برسد، اگر زیان نداشته باشد که دارد، موفقیت نیست و در مواردی شکست هم هست.
آیا سیاست برد- برد آقای رئیس جمهوری جواب داده است؟
سیاست برد - برد به شکست رسیده است زیرا آمریکا و غربی ها حاضر به اینکه ایران بردی داشته باشد نبوده و نیستند. روحیه سلطه گری یا استکباری، حاضر به برد دوطرفه نمی باشد.شکست در لغو تحریم ها و حتی تعلیق موثر تحریم ها، برای دولت ایشان ک امتیاز منفی است.
نکته مهم اینجاست که آمریکایی ها و برخی اروپایی ها با دانش هسته ای ایران تضاد دارند و سلاح هسته ای برای آنها بهانه است زیرا آنها به خوبی می دانند که ایران با تصمیم خود قصد ساختن بمب هسته ای را ندارد. رفتار آنها با تاسیسات هسته ای لیبی بهترین گواه این است.
پس آیا رقبای آقای روحانی و منتقدین حق دارند انتقادات خود از سیاست دولت در قبال پرونده هسته ای را بیان کنند؟
رقبای سیاسی دولت، بدیهی است که زبان بازتری برای انتقاد از دولت و خط مشی آن دارند و این در سال دوم دولت، به زیان دولت می باشد .
آیا دولت یازدهم توانسته دست آوردی هم از مذاکرات داشته باشد؟
یکی از دست آوردهای مذاکرات این بوده که تبلیغات منفی آمریکا و غرب در صحنه بین الملل که ایران آمادگی مذاکره منطقی را ندارد شکسته است و دنیا دید ایران پای میز مذاکره نشست. ایران با حفظ پایه های دانش هسته ای و تاسیسات هسته ای و عدم پذیرش زیاده خواهی های آمریکا باب مذاکرات را گشود که در موارد لزوم می تواند مفید باشد.
مواضع مقام معظم رهبری و فتوای ایشان به جهان ثابت کرد ادعای آمریکایی ها و غربی ها مبنی بر به دنبال سلاح هسته ای بودن ایران دروغ محض است و تبلیغات آنها شکست خورده است.
به همین دلیل غربی ها از مذاکرات، قصد رسیدن به تفاهم یا توافق ندارند بلکه قصد تحمیل شرایط سلطه گرانه خود را دارند مانند زمان رژیم ستمشاهی که خواسته های خود را بر شاه تحمیل می کردند اما اکنون ایران اسلامی یک طرف میز است و ۶ قدرت جهانی طرف دیگر میز هستند و ایران با اقتدار و قاطعیت برمواضع و حقوق حقه خود استوار است.
آمریکای سرکش و مستکبر مجبور شده با ایران به مذاکره پردازد زیرا آنها در رابطه با بسیاری از کشورها، دستور می دهند و اطاعتبی چون و چرا می خواهند و حالا پس از همه تهدید ها و تحریم ها و ترفند ها، آمریکا ناچار از حضور در مذاکره با ایران شده است و همدستانش را نیز آورده و باز نتوانسته است نظراتش را بر ایران تحمیل نماید، که البته این در مرحله اصلی متعلق به سیاست مدبرانه ولی فقیه امام خامنه ای است.
سیاست هوشمندانه رهبری، بالاترین مبنای اعتماد ملت و مبارزان آزادیخواه در همه جهان است ایشان مذاکره را نفی نکردند، تیم مذاکره کننده را تقویت فرمودند، ضمن آنکه اعلام فرمودند که خوشبینی ندارند و همین هم اثبات شد.
*افکارنیوز