ای عزیزان بار دیگر شد به پا غوغای محشر
آسمان گردیده نیلی گشته عاشورا مکرر
آن شب صدا و سیما که از مراسم فیلم گرفته بود این نوحه را با تصاویر شهدای موشک باران دزفول، چندین بار از تلویزیون پخش کرد. خواندن من و نوع اشعار و آن صحنه ها فضای رقت باری برای بیننده ایجاد می کرد. تصویر کودکی که گوشه ای شهید شده بود ، پیکری که سر در بدن نداشت و ...
در این نوحه و تصاویری که پخش شد ، هیچ گونه حماسه ای وجود نداشت و صرفا عمق فاجعه را برای بیننده نشان می داد. در شعر فقط به کیفیت شهادت افراد در سنین مختلف و این که عده ای قطعه قطعه شدند و بعضی سر در بدن نداشتند و ... اشاره شده بود .
وقتی امام خمینی این تصاویر را از تلویزیون دیده بودند با واسطه به من تذکر دادند: « به فلانی بگوئید اشعار حماسی بخواند، مردم ما مردم جنگ هستند».
به غیر از این نوحه یک نوحه دیگر هم تقریبا با همین مضمون و بدون محتوای حماسی اجرا کرده بودم.
بعد از این تذکر امام پرونده گذشته را بستم و در تمام شعرهایی که به صورت نوحه می خواندم سعی می کردم بعد حماسی کار را در نظر بگیرم و در بسیاری از مواقع حتی جمله ای از امام را سربند شعر ها قرار می دادم، مثل نوحه ی « بهر آزادی قدس از کربلا باید گذشت » یا « جنگ است جنگ سرنوشت ای سپاه قرآن»
نکته ای که در اینجا باید به آن اشاره شود، این است که به غیر از حضرت امام هیچ کس به این بعد کار توجهی نداشت و امام تنها کسی بود که این مسئله را گوش زد کرد . من و امثال من از آن به بعد راه خود را پیدا کردیم.