رئیس جمهور ساعاتی پس از انتشار خبر تمدید مذاکرات ژنو در مقابل دوربین رسانه ملی قرار گرفت تا نظر و برداشت خود از این تمدید را برای مردم ایران بازگو کند. اما متاسفانه آنچه بر زبان رئیس جمهور در این زمینه جاری شد، نه نشانی از تصحیح آدرس غلط یکسال گذشته داشت و نه نشانی از اشاره به ناجوانمردی امریکا در دیدارهای پشت درهای بسته.
آقای روحانی شب گذشته به سبک و سیاق مناظرات انتخابات 92 همه مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم را به تحریمها نسبت داد و تحریمها را نیز ناشی از چرخیدن سانتریفیوژها. این آدرس غلط را آقای روحانی یکبار دیگر هم در ایام انتخابات داده بود آنجا که گفت: «چرخ سانتریفیوژها باید بچرخد؛ اما نه به قیمت از کار افتادن چرخ صدها کارخانه.»
این بار نیز رئیسجمهور در مصاحبهای که پس از اعلام خبر تمدید مذاکرات با تلویزیون داشت همین جمله را به عبارتی دیگر تکرار کرد: «چرخ سانتریفیوژها باید بچرخد؛ اما چرخ زندگی و معیشت مردم هم باید بچرخد.»
آقای روحانی اما در بخشی دیگر از گفتگوی خود با مردم، اعلام کرد: «امروز طرفهای مذاکره باور دارند که فشار و تحریم در برابر ایران بی نتیجه است.» اما این پرسش را بیپاسخ گذاشت که اگر این فشار و تحریم در برابر ایران بینتیجه بوده، پس چگونه در کلام و رفتار دولت، معیشت مردم ایران با آن گره خورده است!؟
این طبیعی و واضح است که اکنون و پس از شکست غیرعلنی مذاکرات وین، دولت و رئیس جمهور نیاز به یک ابزار برای اداره فضای داخلی کشور دارد، اما نکته مهم آن است که این ابزار، یعنی گره زدن معیشت مردم با تحریمها شاید در ایام انتخابات منجر به سرازیر شدن رای مردم به صندوق آقای روحانی شد، اما در آینده بیش از آنکه کارکردی مثبت برای دولت داشته باشد، با سر آمدن مهلت هفت ماهه گریبانگیر خود دولت خواهد شد.
امریکا در این دور از مذاکرات و مشخصا گفتگوهای مسقط نشان داد که برنامهای برای رفع تحریمها علیه ایران ندارد و با سیگنال مثبتی که بواسطه عملکرد یکساله دولت دریافت کرده، راهبرد خود برای فشار بر ایران را موثر نیز یافته است، این بسیار واضح است که با پایان مدت هفت ماهه و حتی تعطیلی کامل برنامه هستهای ایران نیز امریکا حاضر به بستن پرونده تحریمها نباشد.
حال سوال اینجاست که رئیس جمهور با علم به این واقعیت که اساسا تحریمها علیه ایران ارتباطی با چرخش سانتریفیوژها نداشته و کل موجودیت نظام اسلامی را هدف قرار داده است، و با این دست مذاکرات امکان رفع آنها وجود ندارد، چرا باز هم تلاش دارد تا فتیله این انتظار را در مردم بالا نگهدارد که با مذاکره و حتی تعطیلی برنامه هستهای زندگی شما بهبود خواهد یافت!؟
بکار بردن این عبارت که «قطعا به توافق میرسیم» و ایجاد امید برای مردمی که به دولت راستگویان اعتماد کردهاند، هر چند ممکن است کارکردی چند ماهه در کنترل و مدیریت افکار عمومی داشته باشد، اما به هر حال با سر آمدن فرصت هفت ماهه و اثبات نابجایی اعتماد به امریکا، نتیجهای جز ناامیدی و بی اعتمادی به دولت در میان مردم نخواهد داشت.
غلط بودن این آدرس که «چرخ زندگی مردم به چرخش سانتریفیوژها بسته است» و این راهبرد که «به امریکا و قول اوباما میشود اعتماد کرد»، بخوبی در این یکسال به اثبات رسیده است، اینکه دولت و رئیس جمهور این نکته را نمیپذیرد و یا اینکه نخواهد بپذیرد، یک واقعیت تاسف بار است که نه تنها برای کشور که حتی برای دولت و همین اهداف دم دستی سیاسی داخلی اش هم میتواند گران تمام شود، مردم ممکن است شش ماه و یا حتی یکسال منتظر به ثمر نشستن یک وعده بنشینند، اما بعید است بتوان بعد از یکسال و هفت ماه و یا دوسال، باز هم مردم را با عباراتی از جنس گفتگوی شب گذشته آقای روحانی با تلویزیون قانع کرد.
*رجانیوز