عطوان طی مقاله ی که در رای الیوم منتشر کرده است به روش معروف خود این پیام صوتی را بررسی می کند. این مقاله همانگونه که انتظار می رفت سراسر مدح و ثنای بغدادی، زیرکی و رهبری حکیمانه ی وی است. البته سرزنش کسانی که از شایعه ی مرگ وی خرسند شدند را نیز باید به مطالب قبلی افزود. عطوان تاکید می کند که این «مرد» زنده است و دولت وی مستدام است!
شهدای ایران: نبیل لطیف در شفقنا عربی نوشت: دنبال کنندگان مقالات عبدالباری عطوان- سردبیر پیشین روزنامه «قدس العربی» و سردبیر کنونی روزنامه ی «رای الیوم» که هر دو در لندن چاپ می شوند- به ویژه مقالاتی که مواضع القاعده، داعش و دیگر گروه های تکفیری را بررسی می کند پیوسته شاهد ستایش های پنهان و آشکار وی از این گروه ها بوده اند. وی از اقدامات آنان اظهار شگفتی و اعجاب می نماید و در نهایت ادب و احترام اسامی رهبران و اعضای تکفیری آنها را ذکر می کند تا جایی که خواننده با خواندن جملاتی که ایمانی قلبی در پس آن نهفته است می پندارد این مرد مسوول زیباسازی چهره ی زشت گروه ها ی تروریستی و مقبول نمایاندن آنها به افکار عمومی عرب و توجیه جنایت هایشان است.
اکثر ما از پیام رهبر گروه تکفیری تروریستی داعش- ابوبکر البغدادی- آگاه هستیم، پیامی که از اولین تا آخرین حرف آن در خدمت پروژه ی اسلام هراسی صهیونیستی- آمریکاییست، از آن روی که مسلمانان را تحریک به کشتارهای فرقه گرایانه می کند و قصد ایجاد جنگ داخلی در میان امت اسلامی را دارد. وی در این پیام از حامیان و همراهان خود می خواهد که خود را برای تسخیر رم آماده کنند! این در حالیست که از فلسطین- وطن آقای عطوان که سالیان درازی است در چنگال درنده خوترین استعمار تاریخ دست و پا می زند- در سخنان خلیفه ی خودخوانده ی بغدادی سخنی به میان نمی آید بلکه کاملا برعکس، این سخنان برای حذف فلسطین از دایره ی اهتمام اعراب و مسلمانان بر زبان می آید، امتی که بغدادی رویای ذبح کردن آنان به دست یکدیگر را در سر می پروراند.
عطوان طی مقاله ی که در رای الیوم منتشر کرده است به روش معروف خود این پیام صوتی را بررسی می کند. این مقاله همانگونه که انتظار می رفت سراسر مدح و ثنای بغدادی، زیرکی و رهبری حکیمانه ی وی است. البته سرزنش کسانی که از شایعه ی مرگ وی خرسند شدند را نیز باید به مطالب قبلی افزود. عطوان تاکید می کند که این «مرد» زنده است و دولت وی مستدام است!
برخی از سخنان ما تعجب می کنند و آن را بعید می دانند. شاید آنها ما را متهم به جنایتکار جلوه دادن عطوان می کنند. به همین خاطر ما خوانندگان عزیز را دعوت می کنیم تا بخشی از سخنان وی در روزنامه رای الیوم تحت عنوان «قرائتی سریع در دومین سخنرانی ابوبکر البغدادی» را مطالعه نمایند بخش هایی بی کم و کاست از این سخنان را می آوریم تا خواننده خود داوری نماید. عطوان در ابتدای این مقاله می گوید: سید ابوبکر البغدادی رهبر سازمان«دولت اسلامی» میلیون ها تن از یاران و هوادارن خود را با این پیام که با عنوان«ولو کره الکافرون» منتشر شد شگفت زده کرد. به این افراد باید سازمان های اطلاعاتی جهانی- که به دنبال ردپایی از وی می گشتند- را نیز افزود. در حقیقت با این پیام صوتی، کلیه گزارش ها و اطلاعاتی که دولت عراق در مورد مرگ وی و طی هدف قرار گرفتنش در خلال حمله ای هوایی منتشر کرده بود را دفن کرد!
زمان ظهور دوباره ی وی( بغدادی) خیلی سریعتر از چیزی بود که همه انتظارش را داشتند. او تمامی ابهامات در مورد شایعات کشته شدنش، استراتژی دولت اسلامی و اهداف و برنامه های این سازمان در ماه ها و سال های آینده را از میان برد. این اقدام، انسان را یاد نوارهای صوتی و تصویری «شیخ اسامه بن لادن» رهبر القاعده می اندازد که گاه و بیگاه منتشر می نمود و رهنمودهایی را برای یاران خود به همراه داشت.
وی ادامه می دهد: شایان توجه است که رهبر « دولت اسلامی» نواری صوتی و نه ویدئویی منتشر نموده است. شاید او صرفا به خاطر دلایل امنیتی دست به این اقدام زده است چرا که نوار ویدئویی ممکن است توسط کارشناسان تحلیل شود و مکان تصویربرداری یا دستگاه های مربوط به آن شناسایی گردد. خاطرنشان می شود که سید بغدادی همانند شیخ بن لادن از به کارگیری هرگونه دستگاه ارتباطی و الکترونیکی همچون کامپیوتر و... به شدت اجتناب می کند و بر استفاده از پیام های شفاهی یا مکتوب- که سفیران وی آنها را به میدان جنگ یا مکان های دیگر منتقل می کنند- تعمد دارد تا از طریق سازمان های اطلاعات آمریکایی و اروپایی ردیابی نشود، سازمان هایی که هواپیماهای جاسوسی آنها شبانه روز آسمان منطقه را درمی نوردند تا کوچکترین اطلاعاتی که آنان را در رسیدن به مکان وی یاری می دهد به دست آورند.
عطوان این پیام را «بیانیه ای جنگی» توصیف می کند که اولویت ها را مشخص و دشمنان را تهدید می نماید. این پیام با هدف بالا بردن روحیه ی شبه نظامیان در جبهه های مختلف از طریق اطمینان بخشیدن به آنان در مورد ناکام ماندن طرح های ائتلاف ارسال شده است. بغدادی برای یاران خود تاکید می کند بمباران مواضع دولت اسلامی و تجمعات آنان در سوریه و عراق راه به جایی نخواهد برد.
وی در پایان می گوید: سخنان سید بغدادی- که پس از سیطره بر موصل در ژوئن گذشته و ایراد خطبه ی نماز جمعه و اعلان خلافت در آن، اولین سخنرانی وی است- باید کاملا جدی برداشت شود چرا که آینده ی خونبار منطقه را ترسیم می کند، آینده ای که معادلات قدرت را برهم خواهد زد و شاید مرزها را نیز دستخوش تغییر نماید. مهم تر از این مساله، شادی برخی از خبر مرگ وی بود که محقق نشد و به درازا نینجامید. این مرد زنده است و تهدید به گسترش دولتش می کند، موضوعی که موجب نگرانی و رعب و وحشت بسیاری از دشمنان وی می گردد تا جایی که علیه او با یکدیگر همپیمان می شوند».
هر کس که اندک سررشته ای از زبان عربی داشته باشد می تواند لفاظی و اغراق موجود در این سخنان را دریابد. نویسنده ی این متن کلیه ی امکانات زبانی را به کار برده است تا تنها به یک هدف برسد و آن قبولاندن این مطلب به افکار عمومی جهان عرب است که داعش و بغدادی جایگزین مناسبی برای نظام های دیکتاتور عربی هستند و دارویی شفا بخش برای احساس سرخوردگی اعراب به حساب می آیند.
من اعتقاد ندارم که تحلیل موضوعی سخنان سرکرده تکفیری های تروریست نیازمند این همه شاخ و برگ دادن و مدح و بزرگنمایی باشد. برخی از این بزرگنمایی ها و احترامات بی مورد عبارتند از:
1- تکرار واژه ی «سید» برای نام بغدادی: این همه احترام به شخصی سفاک و خونریز که صدها هزار بیگناه را قتل عام کرده و تلاش در کریه و خشن جلوه دادن چهره ی اسلام دارد- امری که حتی استعمارگران غربی و صهیونیست طی چندین قرن و دهه از انجام آن عاجز بودند- برای چیست؟
2- تعمد در به کارگیری عبارت «دولت اسلامی» و تکرار آن و همچنین اجتناب از استخدام واژه «داعش». چرا سعی می شود این گروه تروریستی به افکار عمومی، «دولت اسلامی» معرفی شود؟ آیا این اهانت به اسلام نیست؟
3- ابوبکر البغدادی میلیون ها تن از هواداران و یارانش را شگفت زده کرد. این همه بزرگنمایی در تعداد برای چه و به نفع چه کسی است؟
4- دفن شدن کلیه ی گزارش های اطلاعاتی دولت عراق مبنی بر کشته شدن بغدادی. آیا به کارگرفتن واژه ی «دفن» از اندیشه و آروزهای عطوان حکایت ندارد؟
5- ظهور زودهنگام بغدادی و رفع ابهامات پیرامون کشته شدنش و استراتژی جدید «دولت اسلامی». این همه خرسندی برای چیست؟
6- نخستین سخنرانی بغدادی پس از سیطره بر موصل و بالا رفتن از منبر مسجد جامع آن. آیا تصاویر ترسیم شده بیشتر شبیه فتح بلاد کفر توسط مسلمانان نیست؟
7- شادی برخی از مردم به دلیل خبر کشته شدن وی دیری نپایید چرا که «مرد» زنده است و با خبر گسترش دولتش موجب رعب و وحشت ... این همه سرزنش به کسانی که از خبر کشته شدن فردی سفاک خوشحال شده اند برای چیست؟ چرا شعار تکفیری ها مبنی بر ایجاد رعب و وحشت در قلب دشمنان آنان چندین بار در متن تکرار شده است؟
باید گفت ممکن است اقدامات برخی جوانان ناپخته ی عرب و مسلمان که از روی جهل، تعصب یا سرخوردگی به گروهک بغدادی پیوسته اند تا به دنبال قهرمان های خیالی و نمادهای دروغین و ماجراجویی های بی نتیجه بروند، اندکی توجیه پذیر باشد، شاید آنها برای رهایی از عقده های شخصیتی، اجتماعی و سیاسی ناشی از سرخوردگی در مواجهه با جمود فکری نظام های سیاسی و اقتصادی حاکم چنین اقدامی را انجام داده باشند اما زبانی که شخصیتی همچون عبدالباری عطوان- که خود را از نخبگان عرب به ویژه از نخبگان فلسطین می داند- در بررسی موضوعی بی نهایت خطیر همچون مساله ی گروه های تکفیری به کار گرفته است به هیچ وجه توجیه پذیر نیست، گروه هایی که همچون موریانه به جان امت اسلامی افتاده اند و سرگرم سست کردن ستون وحدت آن هستند. انگار عطوان ردای رهبری جامعه ی اسلامی و نجات آن از حالت سرخوردگی و یاس را تنها برازنده ی قامت بغدادی دیده است و کسی که شایسته ی مدح و تمجید است فرد دیگری غیر از وی نمی تواند باشد.
عطوان و همفکران او باید بدانند که جنایتی بزرگ و نابخشودنی در حق نسل حاضر عرب و مسلمان و همچنین نسل های آینده ی امت اسلامی انجام می دهند از آن روی که کالایی فاسد و متعفن همچون داعش را تبلیغ می کنند و در قامت یک دوست به جوانان معرفی می نمایند. اگر این جوانان با توصیفات مذکور به دنبال قهرمان و نماد می گردند در مقالات و آرای عطوان و امثال او جز «شیخ بن لادن» و «سید بغدادی» شخص دیگری را نمی یابند. اینگونه افراد هستند که می توانند نقش یک رهبر تمام عیار را ایفا کنند!!
روزنامه های متمول کشورهای عرب حاشیه ی خلیج فارس، همچون روزنامه قطری قدس العربی و... تلاش می کنند تا افکار پوسیده ی گروه های تکفیری و تروریستی و نمادهای فرقه ای و قبیله ای را در میان جوانان ترویج کنند و مجرمانی همچون فضل شاکر و ابوبکر البغدادی را نماد غضب مقدس سنی در برابر استبداد شیعه به نمایندگی حزب الله لبنان و ایران معرفی نمایند. آنها در خدمتی رایگان به دشمن در کمین نشسته ی امت اسلامی- یعنی صهیونیست ها- به ارتش لبنان، مصر عراق، سوریه و دیگر ارتش های اسلامی خیانت می کنند و نیروی آنان را تحلیل می برند.
عطوان و همکاران وی در روزنامه های لبالب از وهابیگری و فرقه گرایی باید در فکر یافتن نمادها و قهرمانان دیگری برای جوانان عرب و مسلمان باشند، نمادهایی که انسان بتواند هنگام بردن نام آنان سر خود را بالا بگیرد نه اینکه به دلایل مختلف همچون فرقه گرایی های چندش آور و دلارهای نفتی اقدام به تحریف واقعیت ها نمایند و نمادهای جنایتکار و رنگباخته را به خورد افکار عمومی بدهند. بی شک نمادهای افتخار آمیز برای جوانان مسلمان کم نیست و نیازی نیست همچون ملتی که قهرمان ندارد به دنبال بزرگ کردن انسان های حقیر و زبون باشد! این اقدام انسان را یاد ضرب المثل عربی معروف می اندازد که: «از شدت کمبود اسب، سگ ها را زین کرده اند».
*شفقنا
اکثر ما از پیام رهبر گروه تکفیری تروریستی داعش- ابوبکر البغدادی- آگاه هستیم، پیامی که از اولین تا آخرین حرف آن در خدمت پروژه ی اسلام هراسی صهیونیستی- آمریکاییست، از آن روی که مسلمانان را تحریک به کشتارهای فرقه گرایانه می کند و قصد ایجاد جنگ داخلی در میان امت اسلامی را دارد. وی در این پیام از حامیان و همراهان خود می خواهد که خود را برای تسخیر رم آماده کنند! این در حالیست که از فلسطین- وطن آقای عطوان که سالیان درازی است در چنگال درنده خوترین استعمار تاریخ دست و پا می زند- در سخنان خلیفه ی خودخوانده ی بغدادی سخنی به میان نمی آید بلکه کاملا برعکس، این سخنان برای حذف فلسطین از دایره ی اهتمام اعراب و مسلمانان بر زبان می آید، امتی که بغدادی رویای ذبح کردن آنان به دست یکدیگر را در سر می پروراند.
عطوان طی مقاله ی که در رای الیوم منتشر کرده است به روش معروف خود این پیام صوتی را بررسی می کند. این مقاله همانگونه که انتظار می رفت سراسر مدح و ثنای بغدادی، زیرکی و رهبری حکیمانه ی وی است. البته سرزنش کسانی که از شایعه ی مرگ وی خرسند شدند را نیز باید به مطالب قبلی افزود. عطوان تاکید می کند که این «مرد» زنده است و دولت وی مستدام است!
برخی از سخنان ما تعجب می کنند و آن را بعید می دانند. شاید آنها ما را متهم به جنایتکار جلوه دادن عطوان می کنند. به همین خاطر ما خوانندگان عزیز را دعوت می کنیم تا بخشی از سخنان وی در روزنامه رای الیوم تحت عنوان «قرائتی سریع در دومین سخنرانی ابوبکر البغدادی» را مطالعه نمایند بخش هایی بی کم و کاست از این سخنان را می آوریم تا خواننده خود داوری نماید. عطوان در ابتدای این مقاله می گوید: سید ابوبکر البغدادی رهبر سازمان«دولت اسلامی» میلیون ها تن از یاران و هوادارن خود را با این پیام که با عنوان«ولو کره الکافرون» منتشر شد شگفت زده کرد. به این افراد باید سازمان های اطلاعاتی جهانی- که به دنبال ردپایی از وی می گشتند- را نیز افزود. در حقیقت با این پیام صوتی، کلیه گزارش ها و اطلاعاتی که دولت عراق در مورد مرگ وی و طی هدف قرار گرفتنش در خلال حمله ای هوایی منتشر کرده بود را دفن کرد!
زمان ظهور دوباره ی وی( بغدادی) خیلی سریعتر از چیزی بود که همه انتظارش را داشتند. او تمامی ابهامات در مورد شایعات کشته شدنش، استراتژی دولت اسلامی و اهداف و برنامه های این سازمان در ماه ها و سال های آینده را از میان برد. این اقدام، انسان را یاد نوارهای صوتی و تصویری «شیخ اسامه بن لادن» رهبر القاعده می اندازد که گاه و بیگاه منتشر می نمود و رهنمودهایی را برای یاران خود به همراه داشت.
وی ادامه می دهد: شایان توجه است که رهبر « دولت اسلامی» نواری صوتی و نه ویدئویی منتشر نموده است. شاید او صرفا به خاطر دلایل امنیتی دست به این اقدام زده است چرا که نوار ویدئویی ممکن است توسط کارشناسان تحلیل شود و مکان تصویربرداری یا دستگاه های مربوط به آن شناسایی گردد. خاطرنشان می شود که سید بغدادی همانند شیخ بن لادن از به کارگیری هرگونه دستگاه ارتباطی و الکترونیکی همچون کامپیوتر و... به شدت اجتناب می کند و بر استفاده از پیام های شفاهی یا مکتوب- که سفیران وی آنها را به میدان جنگ یا مکان های دیگر منتقل می کنند- تعمد دارد تا از طریق سازمان های اطلاعات آمریکایی و اروپایی ردیابی نشود، سازمان هایی که هواپیماهای جاسوسی آنها شبانه روز آسمان منطقه را درمی نوردند تا کوچکترین اطلاعاتی که آنان را در رسیدن به مکان وی یاری می دهد به دست آورند.
عطوان این پیام را «بیانیه ای جنگی» توصیف می کند که اولویت ها را مشخص و دشمنان را تهدید می نماید. این پیام با هدف بالا بردن روحیه ی شبه نظامیان در جبهه های مختلف از طریق اطمینان بخشیدن به آنان در مورد ناکام ماندن طرح های ائتلاف ارسال شده است. بغدادی برای یاران خود تاکید می کند بمباران مواضع دولت اسلامی و تجمعات آنان در سوریه و عراق راه به جایی نخواهد برد.
وی در پایان می گوید: سخنان سید بغدادی- که پس از سیطره بر موصل در ژوئن گذشته و ایراد خطبه ی نماز جمعه و اعلان خلافت در آن، اولین سخنرانی وی است- باید کاملا جدی برداشت شود چرا که آینده ی خونبار منطقه را ترسیم می کند، آینده ای که معادلات قدرت را برهم خواهد زد و شاید مرزها را نیز دستخوش تغییر نماید. مهم تر از این مساله، شادی برخی از خبر مرگ وی بود که محقق نشد و به درازا نینجامید. این مرد زنده است و تهدید به گسترش دولتش می کند، موضوعی که موجب نگرانی و رعب و وحشت بسیاری از دشمنان وی می گردد تا جایی که علیه او با یکدیگر همپیمان می شوند».
هر کس که اندک سررشته ای از زبان عربی داشته باشد می تواند لفاظی و اغراق موجود در این سخنان را دریابد. نویسنده ی این متن کلیه ی امکانات زبانی را به کار برده است تا تنها به یک هدف برسد و آن قبولاندن این مطلب به افکار عمومی جهان عرب است که داعش و بغدادی جایگزین مناسبی برای نظام های دیکتاتور عربی هستند و دارویی شفا بخش برای احساس سرخوردگی اعراب به حساب می آیند.
من اعتقاد ندارم که تحلیل موضوعی سخنان سرکرده تکفیری های تروریست نیازمند این همه شاخ و برگ دادن و مدح و بزرگنمایی باشد. برخی از این بزرگنمایی ها و احترامات بی مورد عبارتند از:
1- تکرار واژه ی «سید» برای نام بغدادی: این همه احترام به شخصی سفاک و خونریز که صدها هزار بیگناه را قتل عام کرده و تلاش در کریه و خشن جلوه دادن چهره ی اسلام دارد- امری که حتی استعمارگران غربی و صهیونیست طی چندین قرن و دهه از انجام آن عاجز بودند- برای چیست؟
2- تعمد در به کارگیری عبارت «دولت اسلامی» و تکرار آن و همچنین اجتناب از استخدام واژه «داعش». چرا سعی می شود این گروه تروریستی به افکار عمومی، «دولت اسلامی» معرفی شود؟ آیا این اهانت به اسلام نیست؟
3- ابوبکر البغدادی میلیون ها تن از هواداران و یارانش را شگفت زده کرد. این همه بزرگنمایی در تعداد برای چه و به نفع چه کسی است؟
4- دفن شدن کلیه ی گزارش های اطلاعاتی دولت عراق مبنی بر کشته شدن بغدادی. آیا به کارگرفتن واژه ی «دفن» از اندیشه و آروزهای عطوان حکایت ندارد؟
5- ظهور زودهنگام بغدادی و رفع ابهامات پیرامون کشته شدنش و استراتژی جدید «دولت اسلامی». این همه خرسندی برای چیست؟
6- نخستین سخنرانی بغدادی پس از سیطره بر موصل و بالا رفتن از منبر مسجد جامع آن. آیا تصاویر ترسیم شده بیشتر شبیه فتح بلاد کفر توسط مسلمانان نیست؟
7- شادی برخی از مردم به دلیل خبر کشته شدن وی دیری نپایید چرا که «مرد» زنده است و با خبر گسترش دولتش موجب رعب و وحشت ... این همه سرزنش به کسانی که از خبر کشته شدن فردی سفاک خوشحال شده اند برای چیست؟ چرا شعار تکفیری ها مبنی بر ایجاد رعب و وحشت در قلب دشمنان آنان چندین بار در متن تکرار شده است؟
باید گفت ممکن است اقدامات برخی جوانان ناپخته ی عرب و مسلمان که از روی جهل، تعصب یا سرخوردگی به گروهک بغدادی پیوسته اند تا به دنبال قهرمان های خیالی و نمادهای دروغین و ماجراجویی های بی نتیجه بروند، اندکی توجیه پذیر باشد، شاید آنها برای رهایی از عقده های شخصیتی، اجتماعی و سیاسی ناشی از سرخوردگی در مواجهه با جمود فکری نظام های سیاسی و اقتصادی حاکم چنین اقدامی را انجام داده باشند اما زبانی که شخصیتی همچون عبدالباری عطوان- که خود را از نخبگان عرب به ویژه از نخبگان فلسطین می داند- در بررسی موضوعی بی نهایت خطیر همچون مساله ی گروه های تکفیری به کار گرفته است به هیچ وجه توجیه پذیر نیست، گروه هایی که همچون موریانه به جان امت اسلامی افتاده اند و سرگرم سست کردن ستون وحدت آن هستند. انگار عطوان ردای رهبری جامعه ی اسلامی و نجات آن از حالت سرخوردگی و یاس را تنها برازنده ی قامت بغدادی دیده است و کسی که شایسته ی مدح و تمجید است فرد دیگری غیر از وی نمی تواند باشد.
عطوان و همفکران او باید بدانند که جنایتی بزرگ و نابخشودنی در حق نسل حاضر عرب و مسلمان و همچنین نسل های آینده ی امت اسلامی انجام می دهند از آن روی که کالایی فاسد و متعفن همچون داعش را تبلیغ می کنند و در قامت یک دوست به جوانان معرفی می نمایند. اگر این جوانان با توصیفات مذکور به دنبال قهرمان و نماد می گردند در مقالات و آرای عطوان و امثال او جز «شیخ بن لادن» و «سید بغدادی» شخص دیگری را نمی یابند. اینگونه افراد هستند که می توانند نقش یک رهبر تمام عیار را ایفا کنند!!
روزنامه های متمول کشورهای عرب حاشیه ی خلیج فارس، همچون روزنامه قطری قدس العربی و... تلاش می کنند تا افکار پوسیده ی گروه های تکفیری و تروریستی و نمادهای فرقه ای و قبیله ای را در میان جوانان ترویج کنند و مجرمانی همچون فضل شاکر و ابوبکر البغدادی را نماد غضب مقدس سنی در برابر استبداد شیعه به نمایندگی حزب الله لبنان و ایران معرفی نمایند. آنها در خدمتی رایگان به دشمن در کمین نشسته ی امت اسلامی- یعنی صهیونیست ها- به ارتش لبنان، مصر عراق، سوریه و دیگر ارتش های اسلامی خیانت می کنند و نیروی آنان را تحلیل می برند.
عطوان و همکاران وی در روزنامه های لبالب از وهابیگری و فرقه گرایی باید در فکر یافتن نمادها و قهرمانان دیگری برای جوانان عرب و مسلمان باشند، نمادهایی که انسان بتواند هنگام بردن نام آنان سر خود را بالا بگیرد نه اینکه به دلایل مختلف همچون فرقه گرایی های چندش آور و دلارهای نفتی اقدام به تحریف واقعیت ها نمایند و نمادهای جنایتکار و رنگباخته را به خورد افکار عمومی بدهند. بی شک نمادهای افتخار آمیز برای جوانان مسلمان کم نیست و نیازی نیست همچون ملتی که قهرمان ندارد به دنبال بزرگ کردن انسان های حقیر و زبون باشد! این اقدام انسان را یاد ضرب المثل عربی معروف می اندازد که: «از شدت کمبود اسب، سگ ها را زین کرده اند».
*شفقنا