فيلم «چ» فيلمي در ژانر جنگ است که نقش محوري دين و رهبر ديني در آن به خوبي به نمايش درآمده و اگر از منابع دست اولي مانند خاطرات شهيد چمران، براي نوشتن فيلمنامه استفاده ميشد علاوه بر نقاط مثبت نمايشي خود، از نقاط قوت تاريخي هم برخوردار ميشد.
شهدای ایران:«چ» نام فيلمي ايراني به کارگرداني ابراهيم حاتميکيا و محصول سال 1392 ميباشد. اين فيلم داستان 2 روز از زندگي شهيد مصطفي چمران را در پاوه به تصوير ميکشد. از جمله بازيگران آن ميتوان به: فريبرز عربنيا، سعيد راد، مريلا زارعي، بابک حميديان و مهدي سلطاني اشاره کرد.
فيلم «چ» داراي 520 پلان است و در مقايسه با فيلمهاي ديگر ژانر سينماي جنگي ايراني، داراي جلوههاي ويژه و صحنه آراييهاي نظامي کمنظيري است. فيلمبرداري اين فيلم 5 ماه، صداگذاري 6 ماه و مونتاژ 4 ماه و همگي به صورت بيوقفه انجام شد. همچنين عمليات خلاقانه جلوههاي ويژه آن 16 ماه به صورت همزمان با ديگر کارهاي فيلمسازي به طول انجاميد.
نام فيلم نوعي ايهام دارد و ممکن است اشاره به نام «چمران» يا «چريک» باشد يا هر دو را بخواهد به ذهن مخاطب القاء کند.
*خلاصه داستان:
در اواخر مرداد سال 1358، دکتر مصطفي چمران (فريبرز عربنيا) از طرف دولت موقت مأموريت پيدا ميکند به پاوه برود و درگيري داخلي به وجود آمده در آنجا را خاتمه دهد. سه رأس درگيري مورد نظر را مردم پاوه، کردهاي جداييطلب و رزمندگان پاسدار تشکيل ميدهند. چمران با تيکه بر نگاه عرفاني و بينش صلحجويانهاش، هم بايد در برابر جسارت و ميل به عدالتطلبي اصغر وصالي (بابک حميديان) بهعنوان فرمانده پاسداران مستقر در پاوه مقاومت کند و هم دکتر عنايتي (مهدي سلطاني) بهعنوان رئيس کردهاي شورشي را قانع کند که دست از درگيري بردارد.
وصالي که جواني پرشور است و روحيهاي انقلابي دارد صلحطلبي و ميل چمران به جلوگيري از برخوردها و ملايمت او را به انفعال تعبير ميکند و مدام با او کشمکش دارد. تيمسار فلاحي (سعيد راد) فرمانده نيروي زميني ارتش هم در اين ميان نماينده نگرش ديگري به جنگ است و سعي ميکند اوضاع را طبق تشخيص خود مديريت کند.
چمران همه تلاشاش را ميکند که گروههاي فکري و عقيدتي مختلف را به وحدت و رفتار عاقلانه تشويق کند؛ اما برخلاف پيشبينيهاي او نه دکتر عنايتي که رفيق قديمي او نيز هست پيشنهاد صلح را ميپذيرد و نه وصالي و همسنگرانش حاضر ميشوند کوتاه بيايند. بدين ترتيب چمران که دردي عارفانه را در دل تحمل ميکند، دو روز سخت و طاقتفرسا را پشت سر ميگذارد، در حاليکه نيروهاي معارض در حال تسخير شهر هستند. تا اينکه به فرمان مستقيم امام خميني رحمةاللهعليه نيروهاي رزمي کافي از مرکز به سرعت به محل اعزام ميشوند و درگيريها پايان مييابد.
اما نگاهي به فيلم:
*عدم انعکاس مديریت بحران شهيدچمران
شهيد مصطفي چمران، نامي آشنا براي هر ايراني است که در عرفان و حماسه گوي سبقت را از بسياري ربوده بود. به طور طبيعي ساخت يک فيلم از اين شخصيت کار بسيار مشکلي است زيرا شخصيت چمران، يک شخصيت چند بُعدي است که نشان دادن آن در قالب تصاوير، به سختي ممکن خواهد بود، ازاينرو، فيلم «چ» را در پردازش و نشان دادن شخصيت شهيد چمران ناموفق ميدانيم؛ چرا که به هيچ صورتي نتوانسته بود چهره يک عارف و چريک مسلمان را روايت کند و شايد اگر هر فرد ديگري به جاي شخص چمران در اين صحنهها حاضر بود، همين عکسالعملها را در مواجه با حوادث فيلم ميداشت، هيچ صحنهاي از عرفان چمران، مديریت بحران او، قدرت يک چريک و ... را به صورت خاص نميبينيم، بلکه شايد توانايي و خلوص و اسقامت و ايمان شهيد اصغر وصالي، بسيار گوياتر و شيواتر در اين فيلم به نمايش درآمده است.
* شخصيتی حماسي و عرفاني
شهيد چمران، قلم روان و توانايي داشت و خاطرات خود را مينگاشت، کتاب «کردستان» نيز حاصل خاطرات اين شهيد از حوادث کردستان است و بخشي نيز به وقايع پاوه اختصاص يافته، اگر شما موفق شويد اين کتاب را بخوانيد، شخصيت حماسي و عرفاني او را به خوبي در سايه خاطراتش لمس خواهيد کرد و چه خوب بود اگر فيلم نامه «چ» نگاهي نيز به اين کتاب داشت يا بر اساس آن نگاشته ميشد.
* مسئوليت داشتم فرمان انقلابي امام را...
فيلم «چ» فقط به وقايع پيش از فرمان امام در مورد پاوه اشاره ميکند. حال آنکه شور انقلابي و توان مردم، سپاه و ارتش در برخورد با ضد انقلاب بعد از صدور فرمان امام، به منصه ظهور ميرسد و اي کاش در ادامه تأثير فرمان رهبر را در مقابله با دشمن بهتر ميديديم، چنانکه شهيد چمران ميگويد:«حقيقت آنکه تا آن لحظه من شخصاً سر جنگ نداشتم و حتي سعي ميکردم که با مذاکره و صلح و صفا مشکلات را حل و فقط در آن شب هولناک به حسب ضرورت آماده نبرد شدم. اما بعد از فرمان منقلب کننده امام، ديگر جاي سکوت و تماشا نبود. امام بزرگ امت فرمان انقلابي صادر کرده بود و اين فرمان بايد بهطور انقلابي پياده شود، و من ميدانستم و را به بهترين وجه انقلابي، که در تاريخ نظير نداشته است به مرحله عمل درآورم». کردستان، ص 57
کيفيت پردازش صحنه و استفاده از جلوههاي ويژه در فيلم، بيسابقه بوده و اين خود يکي از نقاط قوت فيلم «چ» است.
* خطر و شهادت براي من امري طبيعي بود
هر چند بازي خوب بابک حميديان، مريلا زارعي و ... شايسته تحسين است؛ اما نميتوان از اين نکته گذشت که فريبرز عربنيا، هنوز در نقش مختار مانده و نتوانسته براي شخصيت شهيد چمران از قالب نقش قبلي خود خارج شود و شيوه سخن گفتن، حرکات صورت و بدن او، بيننده را به ياد سريال مختارنامه مياندازد و از سويي پردازش شخصيت او بسيار ضعيف بود. چمران را اگر بخواهيم خوب توصيف کنيم بايد کمي هم به خاطراتش نگاهي بيندازيم که ميگويد:«من هيچ اميدي به صبح نداشتم، دل به شهادت بسته بودم با زمين و آسمان وداع کرده بودم و فقط تصميم داشتم که در آخرين معرکه زندگي، آنچنان ضرب شستي به دشمن نشان دهم که هر وقت اصحاب کفر و نفاق آن را بياد بياورند بر خود بلرزند، خطر و شهادت براي من امري طبيعي بود. من با فقر و محروميت و مصيبت خو کرده بودم. آنقدر مصيبت ديده و درد کشيده بودم که گويي سراسر وجودم را با درد و رنج عجين کردهاند. هميشه به آغوش مرگ فرو ميرفتم و مرگ سراسيمه از برابرم ميگريخت. زندگي من در لبنان، دائماً در خطرهاي سخت و مشکلات لاينحل و نبردهاي خونين ميگذشت و راستي هر شب من آنجا يک پاوه بود». کردستان، ص 49
آيا اين چمران را در فيلم «چ» شاهد بوديم يا چمراني که مستأصل بود و گاهي قدرت تصميمگيري نداشت؟
* ميدان محک زدن ايمان درفیلم نمایش داده شد
ميدان جنگ، صحنه شناخت حق و باطل است، صحنه نبرد، ميدان محک زدن ايمان انسانهاست و چه خوب در فيلم «چ» اين آزمايش و امتحان ديده ميشود، ياد و خاطره شهدا و جانبازان، زنده شده و حس قدرشناسي از آن حماسهسازان در بيننده بيشتر ميشود. از اين بابت بايد به کارگردان و عوامل اين فيلم احسنت گفت که بخشي از صحنههاي دفاع را نمايش داده و ياد حماسهسازان را زنده نگه داشتند.
ديدن فيلمهاي دفاع مقدس، يادآور اين آيه است که: «أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ * به كسانى كه جنگ بر آنان تحميل شده رخصت [جهاد] داده شده است چرا كه مورد ظلم قرار گرفتهاند و البته خدا بر پيروزى آنان سخت تواناست». سوره حج، آيه 39
هم مردم سرزمين ما مورد ظلم دشمن بودند و هم به اذن الهي به پا خاستند و نصرت الهي را نيز ديدند.
* نقش پررنگ رهبري در فيلم
نقش رهبري در فيلم به خوبي ديده شده است، صدور فرمان امام راحل، فتنه کردستان را خاموش کرده و دشمن را فراري ميدهد. در پناه رهبري است که سپاه و ارتش و نيروهاي مردمي، دست به دست هم داده و به استقبال پيروزي ميروند و قبل از آن دچار اختلافات بسياري بودند که خود مانعي براي بيرون راندن دشمن بود.
اينجاست که فرد به ياد اين سخن خداوند ميافتد:«وَأَطِيعُواْ اللهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللهَ مَعَ الصَّابِرِينَ * و از خدا و پيامبرش اطاعت كنيد و با هم نزاع مكنيد كه سست شويد و مهابت شما از بين برود و صبر كنيد كه خدا با شكيبايان است». سوره انفال، آيه 46
بهعنوان جمعبندي ميتوان گفت:«فيلم «چ» فيلمي در ژانر جنگ است که نقش محوري دين و رهبر ديني در آن به خوبي به نمايش درآمده و اگر از منابع دست اولي مانند خاطرات شهيد چمران، براي نوشتن فيلمنامه استفاده ميشد علاوه بر نقاط مثبت نمايشي خود، از نقاط قوت تاريخي هم برخوردار ميشد».
*ماهنامه نسیم
فيلم «چ» داراي 520 پلان است و در مقايسه با فيلمهاي ديگر ژانر سينماي جنگي ايراني، داراي جلوههاي ويژه و صحنه آراييهاي نظامي کمنظيري است. فيلمبرداري اين فيلم 5 ماه، صداگذاري 6 ماه و مونتاژ 4 ماه و همگي به صورت بيوقفه انجام شد. همچنين عمليات خلاقانه جلوههاي ويژه آن 16 ماه به صورت همزمان با ديگر کارهاي فيلمسازي به طول انجاميد.
نام فيلم نوعي ايهام دارد و ممکن است اشاره به نام «چمران» يا «چريک» باشد يا هر دو را بخواهد به ذهن مخاطب القاء کند.
*خلاصه داستان:
در اواخر مرداد سال 1358، دکتر مصطفي چمران (فريبرز عربنيا) از طرف دولت موقت مأموريت پيدا ميکند به پاوه برود و درگيري داخلي به وجود آمده در آنجا را خاتمه دهد. سه رأس درگيري مورد نظر را مردم پاوه، کردهاي جداييطلب و رزمندگان پاسدار تشکيل ميدهند. چمران با تيکه بر نگاه عرفاني و بينش صلحجويانهاش، هم بايد در برابر جسارت و ميل به عدالتطلبي اصغر وصالي (بابک حميديان) بهعنوان فرمانده پاسداران مستقر در پاوه مقاومت کند و هم دکتر عنايتي (مهدي سلطاني) بهعنوان رئيس کردهاي شورشي را قانع کند که دست از درگيري بردارد.
وصالي که جواني پرشور است و روحيهاي انقلابي دارد صلحطلبي و ميل چمران به جلوگيري از برخوردها و ملايمت او را به انفعال تعبير ميکند و مدام با او کشمکش دارد. تيمسار فلاحي (سعيد راد) فرمانده نيروي زميني ارتش هم در اين ميان نماينده نگرش ديگري به جنگ است و سعي ميکند اوضاع را طبق تشخيص خود مديريت کند.
چمران همه تلاشاش را ميکند که گروههاي فکري و عقيدتي مختلف را به وحدت و رفتار عاقلانه تشويق کند؛ اما برخلاف پيشبينيهاي او نه دکتر عنايتي که رفيق قديمي او نيز هست پيشنهاد صلح را ميپذيرد و نه وصالي و همسنگرانش حاضر ميشوند کوتاه بيايند. بدين ترتيب چمران که دردي عارفانه را در دل تحمل ميکند، دو روز سخت و طاقتفرسا را پشت سر ميگذارد، در حاليکه نيروهاي معارض در حال تسخير شهر هستند. تا اينکه به فرمان مستقيم امام خميني رحمةاللهعليه نيروهاي رزمي کافي از مرکز به سرعت به محل اعزام ميشوند و درگيريها پايان مييابد.
اما نگاهي به فيلم:
*عدم انعکاس مديریت بحران شهيدچمران
شهيد مصطفي چمران، نامي آشنا براي هر ايراني است که در عرفان و حماسه گوي سبقت را از بسياري ربوده بود. به طور طبيعي ساخت يک فيلم از اين شخصيت کار بسيار مشکلي است زيرا شخصيت چمران، يک شخصيت چند بُعدي است که نشان دادن آن در قالب تصاوير، به سختي ممکن خواهد بود، ازاينرو، فيلم «چ» را در پردازش و نشان دادن شخصيت شهيد چمران ناموفق ميدانيم؛ چرا که به هيچ صورتي نتوانسته بود چهره يک عارف و چريک مسلمان را روايت کند و شايد اگر هر فرد ديگري به جاي شخص چمران در اين صحنهها حاضر بود، همين عکسالعملها را در مواجه با حوادث فيلم ميداشت، هيچ صحنهاي از عرفان چمران، مديریت بحران او، قدرت يک چريک و ... را به صورت خاص نميبينيم، بلکه شايد توانايي و خلوص و اسقامت و ايمان شهيد اصغر وصالي، بسيار گوياتر و شيواتر در اين فيلم به نمايش درآمده است.
* شخصيتی حماسي و عرفاني
شهيد چمران، قلم روان و توانايي داشت و خاطرات خود را مينگاشت، کتاب «کردستان» نيز حاصل خاطرات اين شهيد از حوادث کردستان است و بخشي نيز به وقايع پاوه اختصاص يافته، اگر شما موفق شويد اين کتاب را بخوانيد، شخصيت حماسي و عرفاني او را به خوبي در سايه خاطراتش لمس خواهيد کرد و چه خوب بود اگر فيلم نامه «چ» نگاهي نيز به اين کتاب داشت يا بر اساس آن نگاشته ميشد.
* مسئوليت داشتم فرمان انقلابي امام را...
فيلم «چ» فقط به وقايع پيش از فرمان امام در مورد پاوه اشاره ميکند. حال آنکه شور انقلابي و توان مردم، سپاه و ارتش در برخورد با ضد انقلاب بعد از صدور فرمان امام، به منصه ظهور ميرسد و اي کاش در ادامه تأثير فرمان رهبر را در مقابله با دشمن بهتر ميديديم، چنانکه شهيد چمران ميگويد:«حقيقت آنکه تا آن لحظه من شخصاً سر جنگ نداشتم و حتي سعي ميکردم که با مذاکره و صلح و صفا مشکلات را حل و فقط در آن شب هولناک به حسب ضرورت آماده نبرد شدم. اما بعد از فرمان منقلب کننده امام، ديگر جاي سکوت و تماشا نبود. امام بزرگ امت فرمان انقلابي صادر کرده بود و اين فرمان بايد بهطور انقلابي پياده شود، و من ميدانستم و را به بهترين وجه انقلابي، که در تاريخ نظير نداشته است به مرحله عمل درآورم». کردستان، ص 57
کيفيت پردازش صحنه و استفاده از جلوههاي ويژه در فيلم، بيسابقه بوده و اين خود يکي از نقاط قوت فيلم «چ» است.
* خطر و شهادت براي من امري طبيعي بود
هر چند بازي خوب بابک حميديان، مريلا زارعي و ... شايسته تحسين است؛ اما نميتوان از اين نکته گذشت که فريبرز عربنيا، هنوز در نقش مختار مانده و نتوانسته براي شخصيت شهيد چمران از قالب نقش قبلي خود خارج شود و شيوه سخن گفتن، حرکات صورت و بدن او، بيننده را به ياد سريال مختارنامه مياندازد و از سويي پردازش شخصيت او بسيار ضعيف بود. چمران را اگر بخواهيم خوب توصيف کنيم بايد کمي هم به خاطراتش نگاهي بيندازيم که ميگويد:«من هيچ اميدي به صبح نداشتم، دل به شهادت بسته بودم با زمين و آسمان وداع کرده بودم و فقط تصميم داشتم که در آخرين معرکه زندگي، آنچنان ضرب شستي به دشمن نشان دهم که هر وقت اصحاب کفر و نفاق آن را بياد بياورند بر خود بلرزند، خطر و شهادت براي من امري طبيعي بود. من با فقر و محروميت و مصيبت خو کرده بودم. آنقدر مصيبت ديده و درد کشيده بودم که گويي سراسر وجودم را با درد و رنج عجين کردهاند. هميشه به آغوش مرگ فرو ميرفتم و مرگ سراسيمه از برابرم ميگريخت. زندگي من در لبنان، دائماً در خطرهاي سخت و مشکلات لاينحل و نبردهاي خونين ميگذشت و راستي هر شب من آنجا يک پاوه بود». کردستان، ص 49
آيا اين چمران را در فيلم «چ» شاهد بوديم يا چمراني که مستأصل بود و گاهي قدرت تصميمگيري نداشت؟
* ميدان محک زدن ايمان درفیلم نمایش داده شد
ميدان جنگ، صحنه شناخت حق و باطل است، صحنه نبرد، ميدان محک زدن ايمان انسانهاست و چه خوب در فيلم «چ» اين آزمايش و امتحان ديده ميشود، ياد و خاطره شهدا و جانبازان، زنده شده و حس قدرشناسي از آن حماسهسازان در بيننده بيشتر ميشود. از اين بابت بايد به کارگردان و عوامل اين فيلم احسنت گفت که بخشي از صحنههاي دفاع را نمايش داده و ياد حماسهسازان را زنده نگه داشتند.
ديدن فيلمهاي دفاع مقدس، يادآور اين آيه است که: «أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ * به كسانى كه جنگ بر آنان تحميل شده رخصت [جهاد] داده شده است چرا كه مورد ظلم قرار گرفتهاند و البته خدا بر پيروزى آنان سخت تواناست». سوره حج، آيه 39
هم مردم سرزمين ما مورد ظلم دشمن بودند و هم به اذن الهي به پا خاستند و نصرت الهي را نيز ديدند.
* نقش پررنگ رهبري در فيلم
نقش رهبري در فيلم به خوبي ديده شده است، صدور فرمان امام راحل، فتنه کردستان را خاموش کرده و دشمن را فراري ميدهد. در پناه رهبري است که سپاه و ارتش و نيروهاي مردمي، دست به دست هم داده و به استقبال پيروزي ميروند و قبل از آن دچار اختلافات بسياري بودند که خود مانعي براي بيرون راندن دشمن بود.
اينجاست که فرد به ياد اين سخن خداوند ميافتد:«وَأَطِيعُواْ اللهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللهَ مَعَ الصَّابِرِينَ * و از خدا و پيامبرش اطاعت كنيد و با هم نزاع مكنيد كه سست شويد و مهابت شما از بين برود و صبر كنيد كه خدا با شكيبايان است». سوره انفال، آيه 46
بهعنوان جمعبندي ميتوان گفت:«فيلم «چ» فيلمي در ژانر جنگ است که نقش محوري دين و رهبر ديني در آن به خوبي به نمايش درآمده و اگر از منابع دست اولي مانند خاطرات شهيد چمران، براي نوشتن فيلمنامه استفاده ميشد علاوه بر نقاط مثبت نمايشي خود، از نقاط قوت تاريخي هم برخوردار ميشد».
*ماهنامه نسیم