وزیر کشور آقای رحمانی رحمانی و رئیس انرژی اتمی آقای دکتر صالحی کنار هم نشسته بودند، ناگهان از پشت سر و ا وسط آنها وارد شدم و گفتم سلام بر هر دو بزرگوار. از آنها با تعجب سؤال کردم، شما چرا آمده اید؟ قاه قاه خندیدند.
شهدای ایران: امروز (دیروز) زودتر به مجلس رفتم. ساعت حدو د 7:15 به سمت پایگاه اطلاعات نمایندگان (پان) رفتم تا ایمیل هایم را چک کنم دیدم آقای دکتر دانش و معاون پارلمانی وزارت علوم و یک نفر دیگر غریبانه دور میزی نشسته اند و سلام کردم و دست دادم و احوالپرسی کردم.
2- ساعت یک ربع به هشت برای ثبت نام به محل ورودی صحن علنی رفتم. پس از ثبت نام لیست موافق و مخالف ها را رأی نمایشگر کامپیوتر نگاه کردم. در آن لحظه 35 نفر به عنوان مخالف و 16 نفر به عنوان موافق وزیر پیشنهادی ثبت نام کرده بودند که عمدتا چهره های اصلاح طلب مطیع دولت بودند. فقط نام دو نفر از افراد غیرقابل انتظار بود. وارد صحن شدم دیدم آقای امیرآبادی نماینده قدم دارد؛ یکی از آنها حرف می زند و توضیح می دهد و مرا هم صدا کرد کمکش کنم. نفر دوم هم که فردی موجه بود از راه رسید. خلاصه هر دو نفر اظهار پشیمانی کردند. رفتند به سراغ کامپیوترها تا نام خود را به عنوان موافق پاک کنند.
3- یکی از نمایندگان که در ردیف ما می نشیند و استاد دانشگاه هست هم به عنوان موافق ثبت نام کرده بود. یکی از دوستان به او گفت جای تعجب دارد. این نماینده اب جدیت گفت خیر من ثبت نام نکرده ام. به او گفتم من نام شما را دیدم. گفت خیر الآن بود اگر دیدی به تو جایزه می دهم. فهمیدم او هم منصرف شده است.
4- یکی از نمایندگان شوخ و شنگول که عمدتاً در بررسی طرح ها طرف دولتیان می رود، آمد نظر صندلی ما، به او گفتم چطوری و کجا هستی؟ گفت کارتم را می دهم حاج آقا رسایی هرچه دلش خواست بنویسد. فهمیدم او هم تصمیم قاطع به مخالفت دارد.
5- یکی از نمایندگان به سراغ من آمد و گفت اگر مستندانی مبنی بر رد این وزیر پیشنهادی داری به من نشان بده. او را یک اصلاح طلب رقیق و دمدمی مزاج یافتم. به او گفتم مخالفین حتما اسناد را مطرح می کند. اصرار کرد. گفتم در چه حوزه ای می خواهی؟ ناراحت شد و به دکتر مرندی گفت شما شاهد باشید اگر من رأی غلط دادم مسئولیت شرعیش با دکتر سلیمانی است. کمی برایش صحبت کردم . دیدم دفاع می کند. گفتم اگر تصمیم گرفته ای و شناخت داری چرا از من سؤال می کنی؟ و اگر تردید داری بگذار من حرف بزنم. گوش بده و اگر قانع شدی عمل کند. چند مورد را که یقین پیدا کرده بودم به او گفتم. او گفت من شما را مؤثق می دانم و رفت. نمی دانم چه رأی داد.
6- در این جلسه هم دکتر باهنر باخنده به هرکسی از او سؤال می کرد می گفت: "رد کن بره".
7- در آخر نهاوندیان گله کردم که شما با این همه تجربه و سابقه چرا کمک نکرده اید. فرد قابل قبولی معرفی شود. توضیحاتی داد. فهمیدم او را هم در این تصمیم دور زده اند و مشارکت نداده اند. آقای نهاوندیان می گفتند ایشان قبول کرده و قول داده است چند نفر خاص را از وزارت بیرون کند. عرض کردم نمایندگان می گویند اگر می خواست چینش شود فرجی دانا این کار را می کرد و میماند. چرا از آن فرصتی که رئیس مجلس ایجاد کرد استفاده نشد. ایشان فرمودند اشتباه شد. عرض کردم اشتباه پشت اشتباه!
8- آقای قاضی پور نماینده ارومیه با حرارت چرخ می زد و می گفت 2 به وزیر بدهید.
9- آقای جعفرزاده نماینده رشت که همیشه از هم وزرای پیشنهادی علوم دفاع کرده و موافق بوده است کارت رأی را دریافت نکرده بود و لذا شروع به سر و صدا کرد. یکی از نمایندگان هم استانی او به او گفت وقتی کارت توزیع می شد تو خواب بودی!
10- وقتی در فیلم مربوط به فتنه 88، نمایشی با چهره آقای دکتر احمد غلامی مدیرکل بورسها در کنار آقای دکتر صدیقی معاون دانشجویی وزارت علوم پخش شد نمایندگان به هم می گفتند پس بگو داستان بورسها را این فتنه گران چگونه طراحی و ساماندهی کردند. بعضی می گفتند یقین پیدا کردیم پروژه بورسیه ها طراحی شده بوده است.
11- جلو آسانسور حاج آقا شیخ قدرت علیخانی را دیدم. سلام و احوالپرسی کردم. مرد شوخ طبع و باحالی است. گفتم چرا دیر آمدی؟ گفت من کاره ای نیستنم. گفتمک برای لابی کردن باید صبح می آمدی نه ظهر. با هم رفتیم نهار. یکی از نمایندگان که استاد برجسته دانشگاه است گفت آ شیخ یادته یکبار قبل از انقلاب آمدی ده ما و سخنرانی کردی و بعدش پدر مرحوم من که روحانی بود سخنرانی کرد و توجیه شده بودی و پدر مرا به جای تو گرفتند؟
12- دکتر حدادعادل در پیش بینی تخمین رأی تبحری عجیب دارد. در حین صحت دفاعیه وزیر پیشنهادی عرض کردم تخمین خود را بفرمایید. گفت 65 رأی موافق.
13- یکی از نمایندگان که در مناظره ای به نفع آقای دکتر دانش صحبت و مناظره کرده بود وقتی که یکی ازنمایندگان اطلاعاتی به او داد، گفت شما یکی رأی موافق را کم کردید.
14- وقتی دیدم آقای لاریجانی صندلی ریاست را قبل از رأی گیری به حاج آقا ابوترابی داد فهمیدم که اوضاع وزیر پیشنهادی خیلی خراب است.
15- اقای نوبخت دوست داشتنی است. با او روبوسی کردمو دلم نیامد خیلی اذیتش کنم.
16- دفاع موافقین بسیار ضعیف و سطح پایین بود. حتی یکی از موافقین مطلبی گفت که نمایندگان به او احسنت احسنت گفتند، زیرا به شدت علیه وزیر پیشنهادی بود.
17- وزیر کشور آقای رحمانی رحمانی و رئیس انرژی اتمی آقای دکتر صالحی کنار هم نشسته بودند، ناگهان از پشت سر و ا وسط آنها وارد شدم و گفتم سلام بر هر دو بزرگوار. از آنها با تعجب سؤال کردم، شما چرا آمده اید؟ قاه قاه خندیدند.
18- دفاعیه آقای دکتر دانش ضعیف بود. وقتی امضای نامه ها را تکذیب کرد اکثر نمایندگان نپذیرفتند چون بعضی نامه ها مربوط به چند سال و حتی 11 سال پیش بود و هیچ وقت ایشان قبلا و رسماً تکذیب نکرده بود. ایشان در اواخر دفاعیه اش طوری صحبت کرد که نمایندگان احساس کردند دارد التماس می کند تا به او رأی بدهند.
*نماینده تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر
*رجانیوز
2- ساعت یک ربع به هشت برای ثبت نام به محل ورودی صحن علنی رفتم. پس از ثبت نام لیست موافق و مخالف ها را رأی نمایشگر کامپیوتر نگاه کردم. در آن لحظه 35 نفر به عنوان مخالف و 16 نفر به عنوان موافق وزیر پیشنهادی ثبت نام کرده بودند که عمدتا چهره های اصلاح طلب مطیع دولت بودند. فقط نام دو نفر از افراد غیرقابل انتظار بود. وارد صحن شدم دیدم آقای امیرآبادی نماینده قدم دارد؛ یکی از آنها حرف می زند و توضیح می دهد و مرا هم صدا کرد کمکش کنم. نفر دوم هم که فردی موجه بود از راه رسید. خلاصه هر دو نفر اظهار پشیمانی کردند. رفتند به سراغ کامپیوترها تا نام خود را به عنوان موافق پاک کنند.
3- یکی از نمایندگان که در ردیف ما می نشیند و استاد دانشگاه هست هم به عنوان موافق ثبت نام کرده بود. یکی از دوستان به او گفت جای تعجب دارد. این نماینده اب جدیت گفت خیر من ثبت نام نکرده ام. به او گفتم من نام شما را دیدم. گفت خیر الآن بود اگر دیدی به تو جایزه می دهم. فهمیدم او هم منصرف شده است.
4- یکی از نمایندگان شوخ و شنگول که عمدتاً در بررسی طرح ها طرف دولتیان می رود، آمد نظر صندلی ما، به او گفتم چطوری و کجا هستی؟ گفت کارتم را می دهم حاج آقا رسایی هرچه دلش خواست بنویسد. فهمیدم او هم تصمیم قاطع به مخالفت دارد.
5- یکی از نمایندگان به سراغ من آمد و گفت اگر مستندانی مبنی بر رد این وزیر پیشنهادی داری به من نشان بده. او را یک اصلاح طلب رقیق و دمدمی مزاج یافتم. به او گفتم مخالفین حتما اسناد را مطرح می کند. اصرار کرد. گفتم در چه حوزه ای می خواهی؟ ناراحت شد و به دکتر مرندی گفت شما شاهد باشید اگر من رأی غلط دادم مسئولیت شرعیش با دکتر سلیمانی است. کمی برایش صحبت کردم . دیدم دفاع می کند. گفتم اگر تصمیم گرفته ای و شناخت داری چرا از من سؤال می کنی؟ و اگر تردید داری بگذار من حرف بزنم. گوش بده و اگر قانع شدی عمل کند. چند مورد را که یقین پیدا کرده بودم به او گفتم. او گفت من شما را مؤثق می دانم و رفت. نمی دانم چه رأی داد.
6- در این جلسه هم دکتر باهنر باخنده به هرکسی از او سؤال می کرد می گفت: "رد کن بره".
7- در آخر نهاوندیان گله کردم که شما با این همه تجربه و سابقه چرا کمک نکرده اید. فرد قابل قبولی معرفی شود. توضیحاتی داد. فهمیدم او را هم در این تصمیم دور زده اند و مشارکت نداده اند. آقای نهاوندیان می گفتند ایشان قبول کرده و قول داده است چند نفر خاص را از وزارت بیرون کند. عرض کردم نمایندگان می گویند اگر می خواست چینش شود فرجی دانا این کار را می کرد و میماند. چرا از آن فرصتی که رئیس مجلس ایجاد کرد استفاده نشد. ایشان فرمودند اشتباه شد. عرض کردم اشتباه پشت اشتباه!
8- آقای قاضی پور نماینده ارومیه با حرارت چرخ می زد و می گفت 2 به وزیر بدهید.
9- آقای جعفرزاده نماینده رشت که همیشه از هم وزرای پیشنهادی علوم دفاع کرده و موافق بوده است کارت رأی را دریافت نکرده بود و لذا شروع به سر و صدا کرد. یکی از نمایندگان هم استانی او به او گفت وقتی کارت توزیع می شد تو خواب بودی!
10- وقتی در فیلم مربوط به فتنه 88، نمایشی با چهره آقای دکتر احمد غلامی مدیرکل بورسها در کنار آقای دکتر صدیقی معاون دانشجویی وزارت علوم پخش شد نمایندگان به هم می گفتند پس بگو داستان بورسها را این فتنه گران چگونه طراحی و ساماندهی کردند. بعضی می گفتند یقین پیدا کردیم پروژه بورسیه ها طراحی شده بوده است.
11- جلو آسانسور حاج آقا شیخ قدرت علیخانی را دیدم. سلام و احوالپرسی کردم. مرد شوخ طبع و باحالی است. گفتم چرا دیر آمدی؟ گفت من کاره ای نیستنم. گفتمک برای لابی کردن باید صبح می آمدی نه ظهر. با هم رفتیم نهار. یکی از نمایندگان که استاد برجسته دانشگاه است گفت آ شیخ یادته یکبار قبل از انقلاب آمدی ده ما و سخنرانی کردی و بعدش پدر مرحوم من که روحانی بود سخنرانی کرد و توجیه شده بودی و پدر مرا به جای تو گرفتند؟
12- دکتر حدادعادل در پیش بینی تخمین رأی تبحری عجیب دارد. در حین صحت دفاعیه وزیر پیشنهادی عرض کردم تخمین خود را بفرمایید. گفت 65 رأی موافق.
13- یکی از نمایندگان که در مناظره ای به نفع آقای دکتر دانش صحبت و مناظره کرده بود وقتی که یکی ازنمایندگان اطلاعاتی به او داد، گفت شما یکی رأی موافق را کم کردید.
14- وقتی دیدم آقای لاریجانی صندلی ریاست را قبل از رأی گیری به حاج آقا ابوترابی داد فهمیدم که اوضاع وزیر پیشنهادی خیلی خراب است.
15- اقای نوبخت دوست داشتنی است. با او روبوسی کردمو دلم نیامد خیلی اذیتش کنم.
16- دفاع موافقین بسیار ضعیف و سطح پایین بود. حتی یکی از موافقین مطلبی گفت که نمایندگان به او احسنت احسنت گفتند، زیرا به شدت علیه وزیر پیشنهادی بود.
17- وزیر کشور آقای رحمانی رحمانی و رئیس انرژی اتمی آقای دکتر صالحی کنار هم نشسته بودند، ناگهان از پشت سر و ا وسط آنها وارد شدم و گفتم سلام بر هر دو بزرگوار. از آنها با تعجب سؤال کردم، شما چرا آمده اید؟ قاه قاه خندیدند.
18- دفاعیه آقای دکتر دانش ضعیف بود. وقتی امضای نامه ها را تکذیب کرد اکثر نمایندگان نپذیرفتند چون بعضی نامه ها مربوط به چند سال و حتی 11 سال پیش بود و هیچ وقت ایشان قبلا و رسماً تکذیب نکرده بود. ایشان در اواخر دفاعیه اش طوری صحبت کرد که نمایندگان احساس کردند دارد التماس می کند تا به او رأی بدهند.
*نماینده تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر
*رجانیوز