بیست و دومین کتاب از مجموعه «نیمه پنهان ماه» انتشارات روایت فتح به روایت زندگی شهید علی تجلایی از فرماندهان عملیات آزادسازی سوسنگرد از زبان همسرش پرداخته است.
به گزارش شهدای ایران به نقل از مؤسسه انتشاراتی روایت، بیستو دومین جلد از مجموعه «نیمه پنهان» انتشارات روایت فتح به شهید تجلایی میپردازد. این روایت از زبان همسر او «انسیه عبدالعلیزاده» بیان و به قلم راضیه کریمی نوشته شده است.
شهید علی تجلایی پنجم مرداد 1338 در شهر تبریز متولد شد و در سالهای دبیرستان به مبارزههای انقلابی پرداخت. با پیروزی انقلاب اسلامی، به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و مدتی با عوامل ضد انقلاب در کردستان مقابله کرد.
پس از حمله شوروی به افغانستان در (دی1358) با شناسنامه افغانی به این کشور رفت و به کمک و مبارزه پرداخت. حدود 300 نفر از مجاهدین افغانی که اغلب سطح علمی بالایی داشتند، زیر نظر تجلایی آموزش دیدند. او در راهاندازی راهپیماییهای ضد آمریکایی در افغانستان نقش داشت و برای مجاهدان افغانی چگونگی گسترش خط پدافندی، آرایش سلاح و نیرو و حدود ارتش را تشریح میکرد. با شروع تجاوز عراق به خاک ایران، تجلایی فصل دیگری در مبارزاتش گشود. بخشی از عملیات آزادسازی سوسنگرد در سال 1359 مدیون طراحی عملیاتی علی تجلایی است.
14 تیرماه 1360 زندگی مشترک تجلایی با انسیه عبدالعلیزاده آغاز شد و بیستو دومین جلد از کتاب «نیمه پنهان ماه» به چهار سال پایانی زندگی این مجاهد از زبان همسرش میپردازد.
روایت وی پس از شرح مختصری از شیوه زندگی خانوادگی، از ماجرای خواستگاری تجلایی آغاز میشود. در صفحه 20 کتاب در این باره میخوانیم: «... یک روز با خودم فکر کردم ایشان خیلی پسر خوبی هستند. حیف است مجرد بمانند. توی ذهنم یکی یکی دخترهای با تقوا و محجبهای را که میشناختم، بالا و پایین کردم و یکیشان را برایش پسندیدم. گفتم این خانم را میبرم پیششان، همدیگر را ببینند و با هم صحبت کنند. به آن خانم چیزی نگفتم. پیش خودم گفتم اول تجلایی را ببیند، بعد ماجرا را به تجلایی میگویم، اگر استقبال کرد با آن خانم هم بگویم. با هم رفتیم ملاقات. آن خانم که رفت، برگشتم و جریان خانمی را که برایش پسندیده بودم، گفتم. حرفم را جدی نگرفت. با قیافه گرفتهای گفت: لطف کنید بعداز ظهر تشریف بیارین، با شما کار دارم. لطفاً چادر سرتون کنید... گفت: خواهشا زحمت نکشین و برای من همسر انتخاب نکنین. گفتم: قصد بدی نداشتم. فکر کردم این خواهر خیلی با تقواست. برای شما مناسبه. گفت: نمیخوام. خودم یک نفر رو انتخاب کردم و قصد دارم تا آخر پیش برم. گفتم: پس ببخشید. گفت: نمیخواید بدونید کیه؟ گفتم: به من ربطی نداره. گفت: اگر خود شما باشید چی؟»
در ادامه کتاب «شهید تجلایی به روایت همسر شهید» انسیه عبدالعلیزاده برخی از جزییات زندگی مشترک چهار ساله آنها را چون نحوه برخورد با همسر، سالگرد ازدواج، دوران نقاهت تجلایی پس از مجروحیت، احترام تجلایی به خانواده همسر و چگونگی تعامل با آنها، چگونگی گذران زندگی خود و فرزندانش در نبود تجلایی و واکنش خود را پس از شنیدن خبر شهادت علی تجلایی در 25 اسفند 1360 بیان کرده است. این کتاب با تصاویری از شهید تجلایی پایان مییابد.
کتاب «تجلایی به روایت همسر شهید» با شمارگان 3300 نسخه در 85 صفحه،به بهای چهار هزار تومان از سوی انتشارات روایت فتح منتشر شده است.
شهید علی تجلایی پنجم مرداد 1338 در شهر تبریز متولد شد و در سالهای دبیرستان به مبارزههای انقلابی پرداخت. با پیروزی انقلاب اسلامی، به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و مدتی با عوامل ضد انقلاب در کردستان مقابله کرد.
پس از حمله شوروی به افغانستان در (دی1358) با شناسنامه افغانی به این کشور رفت و به کمک و مبارزه پرداخت. حدود 300 نفر از مجاهدین افغانی که اغلب سطح علمی بالایی داشتند، زیر نظر تجلایی آموزش دیدند. او در راهاندازی راهپیماییهای ضد آمریکایی در افغانستان نقش داشت و برای مجاهدان افغانی چگونگی گسترش خط پدافندی، آرایش سلاح و نیرو و حدود ارتش را تشریح میکرد. با شروع تجاوز عراق به خاک ایران، تجلایی فصل دیگری در مبارزاتش گشود. بخشی از عملیات آزادسازی سوسنگرد در سال 1359 مدیون طراحی عملیاتی علی تجلایی است.
14 تیرماه 1360 زندگی مشترک تجلایی با انسیه عبدالعلیزاده آغاز شد و بیستو دومین جلد از کتاب «نیمه پنهان ماه» به چهار سال پایانی زندگی این مجاهد از زبان همسرش میپردازد.
روایت وی پس از شرح مختصری از شیوه زندگی خانوادگی، از ماجرای خواستگاری تجلایی آغاز میشود. در صفحه 20 کتاب در این باره میخوانیم: «... یک روز با خودم فکر کردم ایشان خیلی پسر خوبی هستند. حیف است مجرد بمانند. توی ذهنم یکی یکی دخترهای با تقوا و محجبهای را که میشناختم، بالا و پایین کردم و یکیشان را برایش پسندیدم. گفتم این خانم را میبرم پیششان، همدیگر را ببینند و با هم صحبت کنند. به آن خانم چیزی نگفتم. پیش خودم گفتم اول تجلایی را ببیند، بعد ماجرا را به تجلایی میگویم، اگر استقبال کرد با آن خانم هم بگویم. با هم رفتیم ملاقات. آن خانم که رفت، برگشتم و جریان خانمی را که برایش پسندیده بودم، گفتم. حرفم را جدی نگرفت. با قیافه گرفتهای گفت: لطف کنید بعداز ظهر تشریف بیارین، با شما کار دارم. لطفاً چادر سرتون کنید... گفت: خواهشا زحمت نکشین و برای من همسر انتخاب نکنین. گفتم: قصد بدی نداشتم. فکر کردم این خواهر خیلی با تقواست. برای شما مناسبه. گفت: نمیخوام. خودم یک نفر رو انتخاب کردم و قصد دارم تا آخر پیش برم. گفتم: پس ببخشید. گفت: نمیخواید بدونید کیه؟ گفتم: به من ربطی نداره. گفت: اگر خود شما باشید چی؟»
در ادامه کتاب «شهید تجلایی به روایت همسر شهید» انسیه عبدالعلیزاده برخی از جزییات زندگی مشترک چهار ساله آنها را چون نحوه برخورد با همسر، سالگرد ازدواج، دوران نقاهت تجلایی پس از مجروحیت، احترام تجلایی به خانواده همسر و چگونگی تعامل با آنها، چگونگی گذران زندگی خود و فرزندانش در نبود تجلایی و واکنش خود را پس از شنیدن خبر شهادت علی تجلایی در 25 اسفند 1360 بیان کرده است. این کتاب با تصاویری از شهید تجلایی پایان مییابد.
کتاب «تجلایی به روایت همسر شهید» با شمارگان 3300 نسخه در 85 صفحه،به بهای چهار هزار تومان از سوی انتشارات روایت فتح منتشر شده است.