حاج اصغر محمدیان، جانباز و آزاده هشت سال دفاع مقدس، این روزها حال چندان خوشی ندارد و نفسهایی که روزی برای حمایت از خاک وطن پاگذاشته، به سختی میآیند.
به گزارش شهدای ایران،نفسهایی امروز هستند که ممکن است بالا بیاید و ممکن است ... . حتی نمیتوان گفت که بالا نیاید. نفس آنقدر خسته است که درنگ میکنی برای بالا آمدنش. یک، دو، سه،... . این روزهایی است که بیماری به جانش افتاده است و آرام آرام شیره جانش را میمکد.
روزی تصمیم گرفت برای زنده ماندن منهای جامعه، پا به عرصه نبرد حق علیه باطل گذارد و با تمام وجود برای ماندن من مقابل همه سختی و مشکلات ایستادگی کرد. اما امروز دیگر نفسش به سختی بالا میآید و چقدر سخت است این حالت.
اصغر محمدیان، جانباز و آزاده سرافراز هشت سال دفاع مقدس روزهای نبرد مجاهدان اسلام برابر دشمن تا بن دندان مسلح غیر مسلمان است که این روزها حال چندان خوشی ندارد و نفسهایی میکشد که شاید امروز به آخر خط رسیده... .
متولد تابستان 1339 است و اکنون پنجاه و چهارمین پائیز عمرش را سپری میکند. پاییزی که به زردی گراییده است. سابقه 10 سال اسارت را در کولهبار تجربه به همراه دارد که این مدت زمانهای طولانی اسارت قابل شمارش نیست.
شاید به جرأت میتوان گفت که حاج اصغر در دوران اسارت خود بیشتر شکنجهگاههای عراق از جمله تکریت، موصل، رمادی، ابوغریب و... را به چشمی که این روزها کمسو شده، دیده است. نشان جانبازی را در این زندانها به گردن آویخته است.
این آزاده 8 سال دفاع مقدس جانبازی 50 درصد است. 5 مهره از ستون فقرات کمرش بر اثر شکنجههای ظالمانه عاملان بعثی شکسته شده است و این شکستگی با ترمیم نسبی همراه شد که تاکنون این مشکل سخت را یدک میکشد.
محمدیان در هفتم محرم سال 1392 پس از بروز علائم بیماری و حالتی ناخوشی که دست یافت، با مراجعه به پزشک درمییابد که به بیماری سرطان دچار شده است آن هم از نوع بدخیم.
پس از اعلام این خبر از سوی پزشکان به همراه خانواده برای انجام عمل به بیمارستان خاتمالانبیاء تهران عازم میشود که میگوید عمل خوبی بوده است. اما پس از مدتی با ادامه دوران درمان و کمکاری برخی دستگاههای درمانی کشور این بیماری مهلک در بدن حاج اصغر پخش میشود تا تبدیل به یک غول صعبالعلاج میشود.
رضا محمدیان فرزند جانباز ، پس از اعلام اینکه پدر وی در روزهای عزاداری دهه اول مشغول خدمترسانی به عزاداران امام حسین(ع) بوده است، با توجه به اینکه در شهرستان رامهرمز و در راستای مروبچه ساکن هستیم، با مشکلاتی برای انتقال به اهواز مواجه هستیم.
نکته مهم دیگر اینکه شاهد بدرفتاری بیمارستانی بودیم که برای مداوای پدر به آن مراجعه کرده بودیم. اصلاً انتظار چنین برخوردی را از مسئولان این بیمارستان برای پذیرش جانبازی که بهترین روزهای عمرش را برای این مرز و بوم داده است نداشتیم.
وی در خصوص وضعیت بیماری پدر خود گفت: با توجه به گفته پزشک پدرم حالتی نسبی را برای وی اعلام کردهاند اما با توجه به ظواهر موجود حال خوبی را برای پدرم نمیبینیم و نمیدانیم که این وضعیت تا به کی ادامه خواهد داشت.
رضا با بیان اینکه برای اعزام پدرم به کشورهای خارج و سپری کردن مراحل درمان نیازمند مبلغ کلانی هستیم، گفت: متأسفانه ادارت مرتبط از کمک در این باره امتناع ورزیدند. جای سؤال باقی میماند آیا حق جانبازی همچون پدرم این است که برای درمان هیچ گونه پناهگاهی نداشته باشد؟
*تا شهدا
روزی تصمیم گرفت برای زنده ماندن منهای جامعه، پا به عرصه نبرد حق علیه باطل گذارد و با تمام وجود برای ماندن من مقابل همه سختی و مشکلات ایستادگی کرد. اما امروز دیگر نفسش به سختی بالا میآید و چقدر سخت است این حالت.
اصغر محمدیان، جانباز و آزاده سرافراز هشت سال دفاع مقدس روزهای نبرد مجاهدان اسلام برابر دشمن تا بن دندان مسلح غیر مسلمان است که این روزها حال چندان خوشی ندارد و نفسهایی میکشد که شاید امروز به آخر خط رسیده... .
متولد تابستان 1339 است و اکنون پنجاه و چهارمین پائیز عمرش را سپری میکند. پاییزی که به زردی گراییده است. سابقه 10 سال اسارت را در کولهبار تجربه به همراه دارد که این مدت زمانهای طولانی اسارت قابل شمارش نیست.
شاید به جرأت میتوان گفت که حاج اصغر در دوران اسارت خود بیشتر شکنجهگاههای عراق از جمله تکریت، موصل، رمادی، ابوغریب و... را به چشمی که این روزها کمسو شده، دیده است. نشان جانبازی را در این زندانها به گردن آویخته است.
این آزاده 8 سال دفاع مقدس جانبازی 50 درصد است. 5 مهره از ستون فقرات کمرش بر اثر شکنجههای ظالمانه عاملان بعثی شکسته شده است و این شکستگی با ترمیم نسبی همراه شد که تاکنون این مشکل سخت را یدک میکشد.
محمدیان در هفتم محرم سال 1392 پس از بروز علائم بیماری و حالتی ناخوشی که دست یافت، با مراجعه به پزشک درمییابد که به بیماری سرطان دچار شده است آن هم از نوع بدخیم.
پس از اعلام این خبر از سوی پزشکان به همراه خانواده برای انجام عمل به بیمارستان خاتمالانبیاء تهران عازم میشود که میگوید عمل خوبی بوده است. اما پس از مدتی با ادامه دوران درمان و کمکاری برخی دستگاههای درمانی کشور این بیماری مهلک در بدن حاج اصغر پخش میشود تا تبدیل به یک غول صعبالعلاج میشود.
رضا محمدیان فرزند جانباز ، پس از اعلام اینکه پدر وی در روزهای عزاداری دهه اول مشغول خدمترسانی به عزاداران امام حسین(ع) بوده است، با توجه به اینکه در شهرستان رامهرمز و در راستای مروبچه ساکن هستیم، با مشکلاتی برای انتقال به اهواز مواجه هستیم.
نکته مهم دیگر اینکه شاهد بدرفتاری بیمارستانی بودیم که برای مداوای پدر به آن مراجعه کرده بودیم. اصلاً انتظار چنین برخوردی را از مسئولان این بیمارستان برای پذیرش جانبازی که بهترین روزهای عمرش را برای این مرز و بوم داده است نداشتیم.
وی در خصوص وضعیت بیماری پدر خود گفت: با توجه به گفته پزشک پدرم حالتی نسبی را برای وی اعلام کردهاند اما با توجه به ظواهر موجود حال خوبی را برای پدرم نمیبینیم و نمیدانیم که این وضعیت تا به کی ادامه خواهد داشت.
رضا با بیان اینکه برای اعزام پدرم به کشورهای خارج و سپری کردن مراحل درمان نیازمند مبلغ کلانی هستیم، گفت: متأسفانه ادارت مرتبط از کمک در این باره امتناع ورزیدند. جای سؤال باقی میماند آیا حق جانبازی همچون پدرم این است که برای درمان هیچ گونه پناهگاهی نداشته باشد؟
*تا شهدا