يكي از مكرهاي شيطاني دشمن اين است كه با مذهب به جنگ مذهب مي آيد و به غير دين رنگ دين ميدهد تا جامعه متدين ولي غير آگاه، با دل و جان از او بپذيرند، غافل از آنكه دشمن است و اقتضاي طبيعتش دشمني است.
شهدای ایران: وقتي هدف را غبار ميگيرد، ديگر چشم ها سويي براي دين حقيقت ندارند؛ در آن زمان عملكرد افراد دقيقا مطابق دل و يا اغراض شخصيشان ميشود. و اين همان انحراف است كه ستونهاي دين را ميلزاند.
لزوم بیان این امر در ابتدای بحث این است که باید روشن شود در جريان فكري اصيل اسلامي همه چيز در راستاي رسيدن به هدفِ مقدس قرار ميگردد و استحسانات فردي و اغراض شخصي هيچ موضوعيتي در مباني فكري و ايدئولوژيك شيعه ندارد.
دشمن را كه ميبينيد، خيلي اهل محاسبه است و براي پيشبرد اهدافش هيچ عجله اي ندارد. گاه طرحي را ميريزد براي پنجاه سال بعد و ما آرام آرام با او همراه ميشويم تا زماني كه خودمان تبديل ميشويم به ابزاري كه رسيدنش را به هدف تسريع ميكنيم .
يكي از مكرهاي شيطاني دشمن اين است كه با مذهب به جنگ مذهب مي آيد و به غير دين رنگ دين ميدهد تا جامعه متدين ولي غير آگاه، با دل و جان از او بپذيرند، غافل از آنكه دشمن است و اقتضاي طبيعتش دشمني است .
در اين حيله دشمن هيچگاه از جامعه نميخواهد كه دين خود را كنار بگذارد؛ بلكه با كمرنگ كردن و پررنگ كردن همان گزاره هاي مذهبي، ديني و اعتقادي سعي ميكند تا ديني كاريكاتوري درست كند تا دين را از كار آمدي بيندازد. آنگاه خودش به راحتي از همان دين حمايت ميكند ديني كه براي او فاقد خطر است و براي متدينين ثمري ندارد.
استاد رحيم پور ازغدي در مثال براي اين نوع دينداري ميفرمايد :
یک زمانی بعد از کودتای ۲۸ مرداد ، انگلیس در مشهد برای هیئت های مذهبی کمک فرستاد، انگلیس و دربار پرچم های عزاداری بین هیئت ها تقسیم کردند، تو همین مشهد خودمان، بعد کودتای ۲۸ مرداد، قمه توزیع کردند، سفارت انگلیس پول داد و قمه توزیع کرد بین عزاداران امام حسین، گفت بزنید توی سر خودتان ولی با ما کاری نداشته باشید!
میگویند زمانی که روسها آذربایجان را گرفته بودند، روز عاشورا که بیست تا سی هزار قمه زن در خیابانهای تبریز آمده بود، همانروز روسها عالم مشروطه خواه و مجاهد تبریز-میرزاعلی ثقه الاسلام تبریزی- را گرفته بودند و میخواستند اعدامش کنند،در میدان مرکزی شهر این آخوند مجاهد را آوردند به دار بکشند، بیست هزار مرد هم در خیابانها، قمه میزدند، یکی رفت پیش قمه زنها ، گفت شما که اینها را توی سر خودتان میزنید، من نمیگویم توی سر روسها بزنید ولی لااقل با همین قمه ها بیایید به میدان اعدام و پای چوبه دار که اینها ببینند بیست هزار آدم قمه به دست آمده و بترسند و ایشان را به دار نکشند، قمه زن ها گفتند برو خجالت بکش، اباعبدالله را سیاسی نکن، امام حسین را بگذار برای ما، امروز ما آمدیم با امام حسین حال کنیم و قمه بزنیم ... خب این نوع امام حسین را ، انگلیس و روس قمه هایش را میخرند و هدیه میدهند...[1]
ديني كه از دل اين انديشه در مي آيد كه تبعاتي دارد كه گاه چند نسل درگير آن هستند كه به اختصار در ادامه به بعضي از آنها پردخته می شود:
بي ثمر شدن دين و خسته شدن از اعتقاد
يكي از عمده ترين تبعات اين مشكل دل زدگي و خسته شدن از يك اعتقاد مذهبي بي ثمر است. تمام دستور العمل هايي كه در دين آمده اعم از اخلاقي، فقهي و اعتقادي از روي حكمت بوده و در شيوه و ميزان آن ظرفيتهاي عامه مردم لحاظ و براي هركدام ثمر و اثري در نظر گرفته شده است. حال اگر با اعمال سليقه ها، تغييراتي در دستورات ديني به وجود آورديم و با آن كار آثار مترتب بر دستورات صحيح را از بين ببريم، متمسكين به اين گزاره هاي مذهبي پس از مدتي با نديدن نتيجه و تغيير در زندگي ، حكم به دروغ بودن كل ماجرا نموده و از بيخ و بن منكر اصول ديني و مذهبي ميشوند و وادي زندگي آنان عوض خواهد شد. به عنوان مثال ما براي شيوه هاي عزاداري يك اصول كاربردي داريم؛ و زماني كه از اين اصول تخطي ميكنيم بايد منتظر پديده اي به نام گريز از هيئت كه مجمع دينداران است باشيم.
یکی از روحانیون در مورد این مسئله تجربه ای را مطرح می کردند که "زماني در يكي از هيئات ، دو جوان را ميشناختم كه شور و هيجان زيادي داشتند؛ اما پس از مدتي كليپ هاي موسيقي زير زميني آنها بيرون آمد، به نحوي كه انسان از شنيدن اشعار آنها شرمنده ميشد. روزي در خيابان جمهوري تهران يكي از آنها را ديدم و جوياي علت شدم چنين گفت :
شبي در هيئت، مداح وارد شور شد و شروع نمود به گفتن اين جمله "سلطان همه اسباس اسب حضرت عباس " از هيئت كه آمدم بيرون با خودم گفتم ما براي يك اسب 45 دقيقه به سر و سينه زديم. اين چه كاريست ؟ بعد از آن ماجرا با خودم درگير بودم كه هيئت براي من چه كرد؟! به اين نتيجه رسيدم كه هيئت رفتن كار بيهوده ايست و بايد دنبال راه ديگري بروم."
اين ثمره خروج از چهار چوب عزاداري صحيح است و اين يعني خيانت به دستگاه سيد الشهدا(عليهم السلام)
عدم گرايش انسانهاي محقق در دنيا به مكتب حق
دومين معظلي كه به وجود مي آيد عدم گرايش انسانهاي محقق در دنيا به مكتب حق است. زماني كه در غبار سليقهها چهره واقعي، اثرگذار و عقلاني دين پوشانده ميشود، انسانها محققي كه قصد تحقيق در مورد دين را دارند به تناقض رسيده و از مسير حق روي گردان ميشوند؛ به عنوان مثال زماني كه در روز عاشورا قمه ها را بر سر ميزنند و فيلم آن به تيتر اول سايت ياهو تبديل ميشود، ديگر نبايد انتظار داشت ديگران حاضر به پذيرش اين مكتب باشند .
گروهي از جوانان مسيحي مصر براي تحقيق به ايران آمدند و در جلسات معرفي مكتب زماني كه به واژه سيد الشهدا(عليه السلام) رسيدند به استاد خود گفتند از او حرف نزن! استاد كه گمان ميكرد همه انسانهاي آزاده به وادي حسين (عليه السلام) علاقه مند باشند، با تعجب سوال كرد چرا نبايد از او حرف بزنم؟! جوان مسحيي گفت چون او و تابعينش از وحشي ها هستند. تعجب استاد بيشتر شده و دليل اين كلام را خواستار شد كه در جواب با 300 قطعه تصويري از مراسمات قمه زني در هند و عراق و ايران رو به رو شد.[2]
اگر كسي واقعا به وادي اهل بيت(عليهم السلام) علاقه داشته باشد برايش افتخاري بالا تر از اين نيست كه همه عالم مرام سيد الشهدا(عليه السلام) را فرياد بزنند. پس از هر كاري كه باعث دوري افراد از اين وادي شود جلوگيري ميكند .
حمله به مسلمانها
حمله به مسلمانها و شيعيان از ديگر تبعات وارد كردن بدعتها در دين است . امروزه مسلمانها و خصوصا شيعيان در نقاط مختلف دنيا مورد هجمه هستند و بخشي از اين هجمه ها به خاطر وارد كردن غير دين در دين است. در مصاحبه با يكي از شيعيان پاكستان علت كشتار شيعيان به دست بعضي از افراطيون سپاه صحابه را جويا شدم وي در جواب گفت :
علماي آنها با هدايت امريكا به اين اقدام دست ميزنند اما عوامشان با توجيهاتي كه از اعمال خود شيعيان نشئت ميگيرد راضي به چنين جنايتهايي ميشوند . يكي از علتها، خرافي كردن دين به دست بعضي از مداح هاي بي سواد پاكستانيست . وي افزود در پاكستان گروهي هستند كه در پيروي از يك مداح خاص و با شعار اينكه حقيقت نماز امير المؤمنين(عليه السلام) است، نمازي عجيب ابداع نموده و رو به قبله مي ايستند و به جاي حمد و سوره و ذكر و ركوع و سجده ذكر علي علي ميگويند. همين كار باعث شد تا وهابيون با توجيه ارتداد و مشرك بودن مردم آن منطقه در پاراچنار صدها شيعه را به خاك و خون بكشند . وي هشدار داد كه در ايران نيز چنين چيزي در حال شكل گيريست و درمان آن به اين است كه محوريت مجالس اهل بيت(عليهم السلام) در اختيار روحانيان عالم باشد و مادحين اهل بيت(عليهم السلام) تحت لواي روحانيت اصيل حركت كنند .[3]
فرقه سازي
شكل گيري فرقي چون صوفيه و يا مكاتب انحرافي چون بهائيت نيز از مشكلات اين نحوه دين داريست و دقيقا با همين شيوه انجام شده. به عنوان مثال در صوفيه با پر رنگ كردن بيش از حد محبت به اهل بيت(عليهم اسلام)، محبتي افراطي را به وجود آوردند به اسم غلو كه با واكنش شديد اهل بيت(عليهم اسلام) رو به رو شد و صريحا اين نحوه ابراز محبت را نفي نمودند و يا در بابيت و بهائيت با تشديد جريان ملاقات گرايي در بحث مهدويت زمينه انحراف جمعي از شيعيان را به وجود آوردند.
ترفندي مكمل
دشمنان مكتب، براي تكميل روش مذهب عليه مذهب اقدام به درست كردن اعتقاداتي خاص نمودند. مثلا به عنوان نمونه شعاري درست كردند با اين عنوان كه "در مجلس اهل بيت(عليهم اسلام) دخالت نكنيد." ترجمان اين شعار اين است كه هرجا انحرافي بود بگذاريد آن انحراف ريشه پيدا كند آنها در واقع خود با دخالت و تغيير در مذهب و بعد ايجاد اين شعار در پي ماندگار نمودن انحرافات هستند و يا در شعاري جديدتر وقتي به تبيين انحرافات پرداخته مي شود عنوان ميكنند كه "با بچه شيعه بحث نكن هر دو زير يك علم هستيد" معني اين جمله اين است كه بگذاريد بچه شيعه ها در باورهاي غلطي كه ما ايجاد كرده ايم باقي بمانند.
اهل بيت(عليهم اسلام) براي جلو گيري از اين انحراف دستور فرمودند كه دين را فقط از دريچه آن بزرگواران و با معيار عرضه به قرآن بپذيريم. لذا امام صادق (ع) فرمودند: هر علمي از غير مسير ما اهل بيت به دست آيد باطل است و در جايي ديگر براي اينكه كسي با دروغ پردازي چيزي را به اسم دين به ايشان نسبت ندهد دستور فرمودند هرچيزي را هم كه از ما شنيديد به قرآن عرضه نموده و با آن تطبيق كنيد و در صورت عدم مطابقت بدانيد كه آن سخن از ما نيست پس آن را به ديوار بكوبيد.
در طول تاريخ مبارزه با اين مكر بسيار مشكلتر از ساير ترفند هاي دشمن است؛ زيرا بايد انساني عالم با آماده شدن براي هجمه شديدي از طرف جاهلان جامعه، در مقابل آن انحرافات قد علم نمايد و با تمام وجود آبرويش را در طبق اخلاص بگذارد و به ميدان مبارزه با اين انحراف بيايد، تحمل سنگ تكفير را داشته باشد و در واقع اين عرصه را عرصه جهاد بداند تا بتواند با نبيين نكاتي جامعه را از جهلي كه رنگ تقدس گرفته است برهاند.
[1] زندگی به سبک امام حسین" سال ۹۱ استاد رحیم پور ازغدی
[2] مصاحبه با جوانان مسيحي مصري / قم
[3] مصاحبه با ظهير عباس طارقي زائر پاكستاني / دانشجوي دكتري جامعه شناسي
*فرهنگ نیوز
لزوم بیان این امر در ابتدای بحث این است که باید روشن شود در جريان فكري اصيل اسلامي همه چيز در راستاي رسيدن به هدفِ مقدس قرار ميگردد و استحسانات فردي و اغراض شخصي هيچ موضوعيتي در مباني فكري و ايدئولوژيك شيعه ندارد.
دشمن را كه ميبينيد، خيلي اهل محاسبه است و براي پيشبرد اهدافش هيچ عجله اي ندارد. گاه طرحي را ميريزد براي پنجاه سال بعد و ما آرام آرام با او همراه ميشويم تا زماني كه خودمان تبديل ميشويم به ابزاري كه رسيدنش را به هدف تسريع ميكنيم .
استاد رحيم پور ازغدي در مثال براي اين نوع دينداري ميفرمايد :
یک زمانی بعد از کودتای ۲۸ مرداد ، انگلیس در مشهد برای هیئت های مذهبی کمک فرستاد، انگلیس و دربار پرچم های عزاداری بین هیئت ها تقسیم کردند، تو همین مشهد خودمان، بعد کودتای ۲۸ مرداد، قمه توزیع کردند، سفارت انگلیس پول داد و قمه توزیع کرد بین عزاداران امام حسین، گفت بزنید توی سر خودتان ولی با ما کاری نداشته باشید!
میگویند زمانی که روسها آذربایجان را گرفته بودند، روز عاشورا که بیست تا سی هزار قمه زن در خیابانهای تبریز آمده بود، همانروز روسها عالم مشروطه خواه و مجاهد تبریز-میرزاعلی ثقه الاسلام تبریزی- را گرفته بودند و میخواستند اعدامش کنند،در میدان مرکزی شهر این آخوند مجاهد را آوردند به دار بکشند، بیست هزار مرد هم در خیابانها، قمه میزدند، یکی رفت پیش قمه زنها ، گفت شما که اینها را توی سر خودتان میزنید، من نمیگویم توی سر روسها بزنید ولی لااقل با همین قمه ها بیایید به میدان اعدام و پای چوبه دار که اینها ببینند بیست هزار آدم قمه به دست آمده و بترسند و ایشان را به دار نکشند، قمه زن ها گفتند برو خجالت بکش، اباعبدالله را سیاسی نکن، امام حسین را بگذار برای ما، امروز ما آمدیم با امام حسین حال کنیم و قمه بزنیم ... خب این نوع امام حسین را ، انگلیس و روس قمه هایش را میخرند و هدیه میدهند...[1]
ديني كه از دل اين انديشه در مي آيد كه تبعاتي دارد كه گاه چند نسل درگير آن هستند كه به اختصار در ادامه به بعضي از آنها پردخته می شود:
بي ثمر شدن دين و خسته شدن از اعتقاد
يكي از عمده ترين تبعات اين مشكل دل زدگي و خسته شدن از يك اعتقاد مذهبي بي ثمر است. تمام دستور العمل هايي كه در دين آمده اعم از اخلاقي، فقهي و اعتقادي از روي حكمت بوده و در شيوه و ميزان آن ظرفيتهاي عامه مردم لحاظ و براي هركدام ثمر و اثري در نظر گرفته شده است. حال اگر با اعمال سليقه ها، تغييراتي در دستورات ديني به وجود آورديم و با آن كار آثار مترتب بر دستورات صحيح را از بين ببريم، متمسكين به اين گزاره هاي مذهبي پس از مدتي با نديدن نتيجه و تغيير در زندگي ، حكم به دروغ بودن كل ماجرا نموده و از بيخ و بن منكر اصول ديني و مذهبي ميشوند و وادي زندگي آنان عوض خواهد شد. به عنوان مثال ما براي شيوه هاي عزاداري يك اصول كاربردي داريم؛ و زماني كه از اين اصول تخطي ميكنيم بايد منتظر پديده اي به نام گريز از هيئت كه مجمع دينداران است باشيم.
یکی از روحانیون در مورد این مسئله تجربه ای را مطرح می کردند که "زماني در يكي از هيئات ، دو جوان را ميشناختم كه شور و هيجان زيادي داشتند؛ اما پس از مدتي كليپ هاي موسيقي زير زميني آنها بيرون آمد، به نحوي كه انسان از شنيدن اشعار آنها شرمنده ميشد. روزي در خيابان جمهوري تهران يكي از آنها را ديدم و جوياي علت شدم چنين گفت :
شبي در هيئت، مداح وارد شور شد و شروع نمود به گفتن اين جمله "سلطان همه اسباس اسب حضرت عباس " از هيئت كه آمدم بيرون با خودم گفتم ما براي يك اسب 45 دقيقه به سر و سينه زديم. اين چه كاريست ؟ بعد از آن ماجرا با خودم درگير بودم كه هيئت براي من چه كرد؟! به اين نتيجه رسيدم كه هيئت رفتن كار بيهوده ايست و بايد دنبال راه ديگري بروم."
اين ثمره خروج از چهار چوب عزاداري صحيح است و اين يعني خيانت به دستگاه سيد الشهدا(عليهم السلام)
عدم گرايش انسانهاي محقق در دنيا به مكتب حق
دومين معظلي كه به وجود مي آيد عدم گرايش انسانهاي محقق در دنيا به مكتب حق است. زماني كه در غبار سليقهها چهره واقعي، اثرگذار و عقلاني دين پوشانده ميشود، انسانها محققي كه قصد تحقيق در مورد دين را دارند به تناقض رسيده و از مسير حق روي گردان ميشوند؛ به عنوان مثال زماني كه در روز عاشورا قمه ها را بر سر ميزنند و فيلم آن به تيتر اول سايت ياهو تبديل ميشود، ديگر نبايد انتظار داشت ديگران حاضر به پذيرش اين مكتب باشند .
گروهي از جوانان مسيحي مصر براي تحقيق به ايران آمدند و در جلسات معرفي مكتب زماني كه به واژه سيد الشهدا(عليه السلام) رسيدند به استاد خود گفتند از او حرف نزن! استاد كه گمان ميكرد همه انسانهاي آزاده به وادي حسين (عليه السلام) علاقه مند باشند، با تعجب سوال كرد چرا نبايد از او حرف بزنم؟! جوان مسحيي گفت چون او و تابعينش از وحشي ها هستند. تعجب استاد بيشتر شده و دليل اين كلام را خواستار شد كه در جواب با 300 قطعه تصويري از مراسمات قمه زني در هند و عراق و ايران رو به رو شد.[2]
اگر كسي واقعا به وادي اهل بيت(عليهم السلام) علاقه داشته باشد برايش افتخاري بالا تر از اين نيست كه همه عالم مرام سيد الشهدا(عليه السلام) را فرياد بزنند. پس از هر كاري كه باعث دوري افراد از اين وادي شود جلوگيري ميكند .
حمله به مسلمانها
حمله به مسلمانها و شيعيان از ديگر تبعات وارد كردن بدعتها در دين است . امروزه مسلمانها و خصوصا شيعيان در نقاط مختلف دنيا مورد هجمه هستند و بخشي از اين هجمه ها به خاطر وارد كردن غير دين در دين است. در مصاحبه با يكي از شيعيان پاكستان علت كشتار شيعيان به دست بعضي از افراطيون سپاه صحابه را جويا شدم وي در جواب گفت :
علماي آنها با هدايت امريكا به اين اقدام دست ميزنند اما عوامشان با توجيهاتي كه از اعمال خود شيعيان نشئت ميگيرد راضي به چنين جنايتهايي ميشوند . يكي از علتها، خرافي كردن دين به دست بعضي از مداح هاي بي سواد پاكستانيست . وي افزود در پاكستان گروهي هستند كه در پيروي از يك مداح خاص و با شعار اينكه حقيقت نماز امير المؤمنين(عليه السلام) است، نمازي عجيب ابداع نموده و رو به قبله مي ايستند و به جاي حمد و سوره و ذكر و ركوع و سجده ذكر علي علي ميگويند. همين كار باعث شد تا وهابيون با توجيه ارتداد و مشرك بودن مردم آن منطقه در پاراچنار صدها شيعه را به خاك و خون بكشند . وي هشدار داد كه در ايران نيز چنين چيزي در حال شكل گيريست و درمان آن به اين است كه محوريت مجالس اهل بيت(عليهم السلام) در اختيار روحانيان عالم باشد و مادحين اهل بيت(عليهم السلام) تحت لواي روحانيت اصيل حركت كنند .[3]
فرقه سازي
شكل گيري فرقي چون صوفيه و يا مكاتب انحرافي چون بهائيت نيز از مشكلات اين نحوه دين داريست و دقيقا با همين شيوه انجام شده. به عنوان مثال در صوفيه با پر رنگ كردن بيش از حد محبت به اهل بيت(عليهم اسلام)، محبتي افراطي را به وجود آوردند به اسم غلو كه با واكنش شديد اهل بيت(عليهم اسلام) رو به رو شد و صريحا اين نحوه ابراز محبت را نفي نمودند و يا در بابيت و بهائيت با تشديد جريان ملاقات گرايي در بحث مهدويت زمينه انحراف جمعي از شيعيان را به وجود آوردند.
ترفندي مكمل
دشمنان مكتب، براي تكميل روش مذهب عليه مذهب اقدام به درست كردن اعتقاداتي خاص نمودند. مثلا به عنوان نمونه شعاري درست كردند با اين عنوان كه "در مجلس اهل بيت(عليهم اسلام) دخالت نكنيد." ترجمان اين شعار اين است كه هرجا انحرافي بود بگذاريد آن انحراف ريشه پيدا كند آنها در واقع خود با دخالت و تغيير در مذهب و بعد ايجاد اين شعار در پي ماندگار نمودن انحرافات هستند و يا در شعاري جديدتر وقتي به تبيين انحرافات پرداخته مي شود عنوان ميكنند كه "با بچه شيعه بحث نكن هر دو زير يك علم هستيد" معني اين جمله اين است كه بگذاريد بچه شيعه ها در باورهاي غلطي كه ما ايجاد كرده ايم باقي بمانند.
اهل بيت(عليهم اسلام) براي جلو گيري از اين انحراف دستور فرمودند كه دين را فقط از دريچه آن بزرگواران و با معيار عرضه به قرآن بپذيريم. لذا امام صادق (ع) فرمودند: هر علمي از غير مسير ما اهل بيت به دست آيد باطل است و در جايي ديگر براي اينكه كسي با دروغ پردازي چيزي را به اسم دين به ايشان نسبت ندهد دستور فرمودند هرچيزي را هم كه از ما شنيديد به قرآن عرضه نموده و با آن تطبيق كنيد و در صورت عدم مطابقت بدانيد كه آن سخن از ما نيست پس آن را به ديوار بكوبيد.
در طول تاريخ مبارزه با اين مكر بسيار مشكلتر از ساير ترفند هاي دشمن است؛ زيرا بايد انساني عالم با آماده شدن براي هجمه شديدي از طرف جاهلان جامعه، در مقابل آن انحرافات قد علم نمايد و با تمام وجود آبرويش را در طبق اخلاص بگذارد و به ميدان مبارزه با اين انحراف بيايد، تحمل سنگ تكفير را داشته باشد و در واقع اين عرصه را عرصه جهاد بداند تا بتواند با نبيين نكاتي جامعه را از جهلي كه رنگ تقدس گرفته است برهاند.
[1] زندگی به سبک امام حسین" سال ۹۱ استاد رحیم پور ازغدی
[2] مصاحبه با جوانان مسيحي مصري / قم
[3] مصاحبه با ظهير عباس طارقي زائر پاكستاني / دانشجوي دكتري جامعه شناسي
*فرهنگ نیوز