نحوه برخورد برخی رسانه ها و برخی کاربران شبکه های اجتماعی در این مدت دو روزه است که با انتشار فیلم آخرین لحظات زندگی این خواننده مرحوم، موجب آزار و اذیت خانواده داغدارش و دوستداران واقعی او شدند و با تحلیل های آبکی خود سعی در مخالف جلوه دادن مرتضی پاشایی با نظام جمهوری اسلامی داشتند!
شهدای ایران: مرتضی پاشایی خواننده پاپ کشورمان بعد از یکسال دست و پنجه نرم کردن با بیماری سرطان، سرانجام صبح جمعه به دیار باقی شتافت.
نکته ای که حائز اهمیت است؛ نحوه برخورد برخی رسانه ها و برخی کاربران شبکه های اجتماعی در این مدت دو روزه است که با انتشار فیلم آخرین لحظات زندگی این خواننده مرحوم، موجب آزار و اذیت خانواده داغدارش و دوستداران واقعی او شدند و با تحلیل های آبکی خود سعی در مخالف جلوه دادن مرتضی پاشایی با نظام جمهوری اسلامی داشتند!
بطوری که حتی پدر مرحوم مرتضی پاشایی هم به سرعت به این موضوع واکنش نشان داده و در مصاحبه ای با باشگاه خبرنگاران گفت: «پسرم عاشق نظام جمهوری اسلامی بود.من و خانواده ام همه تا پای جان برای انقلاب جانمان را می دهیم. از عده ای که در این شرایط سعی دارند سوءاستفاده کرده و پسر من را بدنام کنند می گویم؛نکنید.خواهش می کنم نکنید این کارها را و بگذارید روح مرتضی در آرامش باشد.
مرتضی از کودکی عاشق اسلام بود و روزی که در بیمارستان بستری شد قرار بود به کربلا برود اما نشد.شمارا به نمازهای شبی که مرتضی پسرم می خواند؛قسم می دهم که با سو استفاده نام پسرم را لکه دار نکنید و روحش را عذاب ندهید.»
با مصاحبه این پدر دل سوخته اندک امید افراد مغرض برای سیاسی کردن فوت یک هنرمند (که البته ید طولایی در این کار دارند) خنثی شد و در مراسم ها و تجمعاتی که برای یادبود این هنرمند محبوب برگزار گردید ، ذره ای شعار سیاسی و اقدام ضد امنیتی در آن مشاهده نشد و دوستدارانش با زمزمه آهنگ « نگران منی» در یاد او را خاطرات خود زنده کردند.
اما در این میان یکی از سایتهای خبری با انتشار یادداشتی تعجب برانگیز با عنوان "زیر پوست جامعه اتفاقات مستقلی در جریان است" سعی در ایجاد تقابل بین آحاد مختلف جامعه کرد.
این سایت به بهانه مجوز ندادن به برخی کنسرت ها در برخی از شهرها نوشت: «در کشوری که بعضیها به خود اجازه میدهند شادیهای متعارف مردم مانند کنسرتها را لغو کنند یا به هم بریزند تا مردم کمتر معطوف به موسیقی شوند یا چهرههای هنری در ورای سیاسیون قرار گیرند، اقبال گسترده مردم و مشخصاً نسل جوان به یک خواننده پاپ، بسیار معنیدار است و نشان میدهد به رغم تمام هیاهوهای تبلیغاتی و برنامههای رسمی، زیر پوست جامعه اتفاقات مستقلی در جریان است که در نگاه اول دیده نمیشود ولی این ندیدن دلیل بر نبودن نیست.»
در قسمت دیگری از این یادداشت آمده است: «شبکههای اجتماعی بار دیگر قدرت خود را به رخ کشیدند چه آن که تجمعاتی که در شهرهای گوناگون برگزار شد، نه از سوی صدا و سیما با پخش سرودها و ویژهبرنامههای مختلف تبلیغ شده بود و نه نهادهای رسمی با صدور بیانیههای مختلف، مردم را بدان دعوت کرده بودند، بلکه خود مردم در شبکههای اجتماعی با یکدیگر قرار گذاشتند و برای پاشایی مراسم یادبود برگزار کردند.»
با بیان مطالب فوق، یادآوری دو نکته ضروری است:
۱. به تصریح مدیرکل دفتر موسیقی وزارت ارشاد ، ۸۰ درصد لغو کنسرتها مربوط به خود برگزار کنندگان است. یعنی فقط ۲۰ درصد کنسرت ها به دلایل هنجارشکنی و سایر دلیل اداری لغو می شود. حال چگونه است که نویسنده مطلب فوق مدعی مخالفت بعضی ها - بخوانید جریان ارزشی - با اجرای کنسرت هاست؟ و آیا لغو مجوز برخی از کنسرت ها به دلیل عدم رعایت شئونات، ناشی از مخالفت عده ای با شادی های متعارف مردم است؟!
گواه بر غیر واقعی بودن مساله، اظهارات مهدی کرد مدیر برنامه های مرحوم مرتضی پاشایی است که اعلام کرد: «بعد از انتشار آلبوم مرتضی تاکنون ما تقریبا دویست و سی چهل کنسرت برگزار کرده ایم که نیمی از آنها مربوط به قبل از بیماری اوست.»
وی در بخش دیگری از صحبتهای خود میگوید: زمانی که مریض شد مجبور شدیم هر ماه دو هفته را برای شیمی درمانی بگذاریم. شما اگر تاریخ کنسرتها را نگاه کنید همیشه دو هفته بصورت فشرده کنسرت بوده و بعد دو هفته استراحت. ولی همه می گویند مرتضی بعد از بیماری اش چقدر کنسرت رفته.»
پس برای خواننده ای که بیش از دویست و سی چهل کنسرت در سراسر کشور برگزار کرده و به علت بیماری سرطان محبوبیتش مضاعف شده است، برگزاری چنین بزرگداشت هایی طبیعی است و نمی توان آن را اتفاقاتی مستقل زیر پوست جامعه نام نهاد! ضمن این صدا و سیما بصورت در شبکه های مختلف به طور مفصل به موضوع فوت مرتضی پاشایی پرداخت.
۲. نویسنده یادداشت فوق با طعنه به نظام اینطور وانمود می کند که حضور مردم در راهپیمایی ها و مراسم های ملی گوناگون حاصل پخش سرودها و ویژهبرنامههای مختلف توسط صداو سیما و صدور بیانیهها توسط نهادهای رسمی است و در نتیجه این حضور حاصل یک تبلیغات وسیع حکومتی است. در حالی که علاقمندان مرتضی پاشایی بدون تبلیغات رسمی حکومتی و فقط از طریق شبکههای اجتماعی به صحنه آمدهاند و خودجوش و مردمی هستند!
اولا: ایجاد تقابل بین مردم معنایی جز پاشیدن بذر تفرقه دارد؟ مگر مردمی که برای سوگواری این هنرمند تجمع برگزار کردند غیر از مردمی هستند که در همین راهپیمایی های ملی حضور پیدا می کنند؟
ثانیا: نویسنده مدعی است حضور مردم در تجمعات یادبود مرتضی پاشایی حاصل قدرت شبکه های اجتماعی است؛پس قطعا مردمی که اخبار مرتضی پاشایی را در شبکه های اجتماعی دنبال می کنند حتما مصاحبه پدر او را که گفته است «پسرم عاشق نظام جمهوری اسلامی بود» و علایق این هنرمند به مکتب اهل بیت(ع) مخصوصا در ایام بیماری را به خوبی خوانده اند. و اگر این مسائل مورد طبع آنها نبود قطعا اینقدر حضور چشمگیر در تجمعات نمی داشتند. چون کسانی که در کف جامعه در حال شکل دادن یک جریان مستقل اند ! هیچ وقت زیر بار این حرفها نمیروند! پس لازم نیست با تحلیل های بی سر و ته سعی در القای وجود شکاف ارزشی در بین مردم و به خصوص نسل جوان کنیم.
*جهان
نکته ای که حائز اهمیت است؛ نحوه برخورد برخی رسانه ها و برخی کاربران شبکه های اجتماعی در این مدت دو روزه است که با انتشار فیلم آخرین لحظات زندگی این خواننده مرحوم، موجب آزار و اذیت خانواده داغدارش و دوستداران واقعی او شدند و با تحلیل های آبکی خود سعی در مخالف جلوه دادن مرتضی پاشایی با نظام جمهوری اسلامی داشتند!
بطوری که حتی پدر مرحوم مرتضی پاشایی هم به سرعت به این موضوع واکنش نشان داده و در مصاحبه ای با باشگاه خبرنگاران گفت: «پسرم عاشق نظام جمهوری اسلامی بود.من و خانواده ام همه تا پای جان برای انقلاب جانمان را می دهیم. از عده ای که در این شرایط سعی دارند سوءاستفاده کرده و پسر من را بدنام کنند می گویم؛نکنید.خواهش می کنم نکنید این کارها را و بگذارید روح مرتضی در آرامش باشد.
مرتضی از کودکی عاشق اسلام بود و روزی که در بیمارستان بستری شد قرار بود به کربلا برود اما نشد.شمارا به نمازهای شبی که مرتضی پسرم می خواند؛قسم می دهم که با سو استفاده نام پسرم را لکه دار نکنید و روحش را عذاب ندهید.»
با مصاحبه این پدر دل سوخته اندک امید افراد مغرض برای سیاسی کردن فوت یک هنرمند (که البته ید طولایی در این کار دارند) خنثی شد و در مراسم ها و تجمعاتی که برای یادبود این هنرمند محبوب برگزار گردید ، ذره ای شعار سیاسی و اقدام ضد امنیتی در آن مشاهده نشد و دوستدارانش با زمزمه آهنگ « نگران منی» در یاد او را خاطرات خود زنده کردند.
اما در این میان یکی از سایتهای خبری با انتشار یادداشتی تعجب برانگیز با عنوان "زیر پوست جامعه اتفاقات مستقلی در جریان است" سعی در ایجاد تقابل بین آحاد مختلف جامعه کرد.
این سایت به بهانه مجوز ندادن به برخی کنسرت ها در برخی از شهرها نوشت: «در کشوری که بعضیها به خود اجازه میدهند شادیهای متعارف مردم مانند کنسرتها را لغو کنند یا به هم بریزند تا مردم کمتر معطوف به موسیقی شوند یا چهرههای هنری در ورای سیاسیون قرار گیرند، اقبال گسترده مردم و مشخصاً نسل جوان به یک خواننده پاپ، بسیار معنیدار است و نشان میدهد به رغم تمام هیاهوهای تبلیغاتی و برنامههای رسمی، زیر پوست جامعه اتفاقات مستقلی در جریان است که در نگاه اول دیده نمیشود ولی این ندیدن دلیل بر نبودن نیست.»
در قسمت دیگری از این یادداشت آمده است: «شبکههای اجتماعی بار دیگر قدرت خود را به رخ کشیدند چه آن که تجمعاتی که در شهرهای گوناگون برگزار شد، نه از سوی صدا و سیما با پخش سرودها و ویژهبرنامههای مختلف تبلیغ شده بود و نه نهادهای رسمی با صدور بیانیههای مختلف، مردم را بدان دعوت کرده بودند، بلکه خود مردم در شبکههای اجتماعی با یکدیگر قرار گذاشتند و برای پاشایی مراسم یادبود برگزار کردند.»
با بیان مطالب فوق، یادآوری دو نکته ضروری است:
۱. به تصریح مدیرکل دفتر موسیقی وزارت ارشاد ، ۸۰ درصد لغو کنسرتها مربوط به خود برگزار کنندگان است. یعنی فقط ۲۰ درصد کنسرت ها به دلایل هنجارشکنی و سایر دلیل اداری لغو می شود. حال چگونه است که نویسنده مطلب فوق مدعی مخالفت بعضی ها - بخوانید جریان ارزشی - با اجرای کنسرت هاست؟ و آیا لغو مجوز برخی از کنسرت ها به دلیل عدم رعایت شئونات، ناشی از مخالفت عده ای با شادی های متعارف مردم است؟!
گواه بر غیر واقعی بودن مساله، اظهارات مهدی کرد مدیر برنامه های مرحوم مرتضی پاشایی است که اعلام کرد: «بعد از انتشار آلبوم مرتضی تاکنون ما تقریبا دویست و سی چهل کنسرت برگزار کرده ایم که نیمی از آنها مربوط به قبل از بیماری اوست.»
وی در بخش دیگری از صحبتهای خود میگوید: زمانی که مریض شد مجبور شدیم هر ماه دو هفته را برای شیمی درمانی بگذاریم. شما اگر تاریخ کنسرتها را نگاه کنید همیشه دو هفته بصورت فشرده کنسرت بوده و بعد دو هفته استراحت. ولی همه می گویند مرتضی بعد از بیماری اش چقدر کنسرت رفته.»
پس برای خواننده ای که بیش از دویست و سی چهل کنسرت در سراسر کشور برگزار کرده و به علت بیماری سرطان محبوبیتش مضاعف شده است، برگزاری چنین بزرگداشت هایی طبیعی است و نمی توان آن را اتفاقاتی مستقل زیر پوست جامعه نام نهاد! ضمن این صدا و سیما بصورت در شبکه های مختلف به طور مفصل به موضوع فوت مرتضی پاشایی پرداخت.
۲. نویسنده یادداشت فوق با طعنه به نظام اینطور وانمود می کند که حضور مردم در راهپیمایی ها و مراسم های ملی گوناگون حاصل پخش سرودها و ویژهبرنامههای مختلف توسط صداو سیما و صدور بیانیهها توسط نهادهای رسمی است و در نتیجه این حضور حاصل یک تبلیغات وسیع حکومتی است. در حالی که علاقمندان مرتضی پاشایی بدون تبلیغات رسمی حکومتی و فقط از طریق شبکههای اجتماعی به صحنه آمدهاند و خودجوش و مردمی هستند!
اولا: ایجاد تقابل بین مردم معنایی جز پاشیدن بذر تفرقه دارد؟ مگر مردمی که برای سوگواری این هنرمند تجمع برگزار کردند غیر از مردمی هستند که در همین راهپیمایی های ملی حضور پیدا می کنند؟
ثانیا: نویسنده مدعی است حضور مردم در تجمعات یادبود مرتضی پاشایی حاصل قدرت شبکه های اجتماعی است؛پس قطعا مردمی که اخبار مرتضی پاشایی را در شبکه های اجتماعی دنبال می کنند حتما مصاحبه پدر او را که گفته است «پسرم عاشق نظام جمهوری اسلامی بود» و علایق این هنرمند به مکتب اهل بیت(ع) مخصوصا در ایام بیماری را به خوبی خوانده اند. و اگر این مسائل مورد طبع آنها نبود قطعا اینقدر حضور چشمگیر در تجمعات نمی داشتند. چون کسانی که در کف جامعه در حال شکل دادن یک جریان مستقل اند ! هیچ وقت زیر بار این حرفها نمیروند! پس لازم نیست با تحلیل های بی سر و ته سعی در القای وجود شکاف ارزشی در بین مردم و به خصوص نسل جوان کنیم.
*جهان