خدا چگونگى را چگونه كرد، بدون آنكه او به چگونگى، توصيف شود.
به گزارش شهدای ایران، يكى از منكران وجود خدا نزد امام رضا(ع) آمد، گروهى در محضر آن حضرت بودند، امام به او فرمود: اگر حق با شما باشد - ولى چنين نيست - در اين صورت ما و شما برابريم ، و نماز و روزه و زكات و ايمان ما به ما زيان نخواهد رسانيد، و اگر حق با ما باشد - چنانكه همين است - در اين صورت ما رستگاريم و شما زيانكار و در هلاكت خواهيد بود.
منكر خدا: به من بفهمان كه خدا چگونه است؟ و در كجاست؟
امام: واى بر تو، اين راهى كه مى روى غلط است، خدا چگونگى را چگونه كرد، بدون آنكه او به چگونگى، توصيف شود، و او مكان را مكان كرد، بى آنكه خود دارى باشد، بنابراين ذات پاك خدا با چگونگى و مكان، شناخته نمى شود و با هيچك از نيروى حس، درك نمى شود، و به هيچ چيزى تشبيه نمى گردد.
منكر خدا: اگر خدا با هيچيك از نيروهاى حس، درك نمى شود، بنابراين او چيزى نيست.
امام: واى بر تو، اينكه نيروهاى حس تو از درك او عاجز هستند، او را انكار كردى، ولى ما در عين آنكه نيروهاى حس ما از درك ذات پاك او، عاجز است، به او ايمان داريم، و يقين داريم كه او پروردگار ما است، و به هيچ چيزى شباهت ندارد.
منكر خدا: به من بگو خدا از چه زمانى بوده است؟
امام: به من خبر بده كه خدا از چه زمانى نبوده است، تا من به تو خبر دهم كه در چه زمانى بوده است.
منكر خدا: دليل بر وجود خدا چيست؟
امام: من وقتى كه به پيكر خودم مى نگرم، نمى توانم در طول عرض آن چيزى بكاهم یا بيفزايم، زيان ها و بدى هايش را از آن دور سازم، و سودش را به آن برسانم، از همين موضوع يقين كردم كه اين ساختمان، داراى سازنده است، از اين رو به وجود صانع (سازنده) اعتراف كردم، علاوه گردش سيارات و پيدايش ها ابرها، وزيدن بادها، و سير خورشيد و ماه و ستارگان و نشانه هاى شگفت انگيز و آشكار ديگر را كه ديدم ، دريافتم كه اين گردنده ها، گرداننده دارد، و اين موجودات داراى سازنده و پردازنده مى باشند.(باب حدوث العالم ،حديث 2، ص 78، ج 1)
منكر خدا: به من بفهمان كه خدا چگونه است؟ و در كجاست؟
امام: واى بر تو، اين راهى كه مى روى غلط است، خدا چگونگى را چگونه كرد، بدون آنكه او به چگونگى، توصيف شود، و او مكان را مكان كرد، بى آنكه خود دارى باشد، بنابراين ذات پاك خدا با چگونگى و مكان، شناخته نمى شود و با هيچك از نيروى حس، درك نمى شود، و به هيچ چيزى تشبيه نمى گردد.
منكر خدا: اگر خدا با هيچيك از نيروهاى حس، درك نمى شود، بنابراين او چيزى نيست.
امام: واى بر تو، اينكه نيروهاى حس تو از درك او عاجز هستند، او را انكار كردى، ولى ما در عين آنكه نيروهاى حس ما از درك ذات پاك او، عاجز است، به او ايمان داريم، و يقين داريم كه او پروردگار ما است، و به هيچ چيزى شباهت ندارد.
منكر خدا: به من بگو خدا از چه زمانى بوده است؟
امام: به من خبر بده كه خدا از چه زمانى نبوده است، تا من به تو خبر دهم كه در چه زمانى بوده است.
منكر خدا: دليل بر وجود خدا چيست؟
امام: من وقتى كه به پيكر خودم مى نگرم، نمى توانم در طول عرض آن چيزى بكاهم یا بيفزايم، زيان ها و بدى هايش را از آن دور سازم، و سودش را به آن برسانم، از همين موضوع يقين كردم كه اين ساختمان، داراى سازنده است، از اين رو به وجود صانع (سازنده) اعتراف كردم، علاوه گردش سيارات و پيدايش ها ابرها، وزيدن بادها، و سير خورشيد و ماه و ستارگان و نشانه هاى شگفت انگيز و آشكار ديگر را كه ديدم ، دريافتم كه اين گردنده ها، گرداننده دارد، و اين موجودات داراى سازنده و پردازنده مى باشند.(باب حدوث العالم ،حديث 2، ص 78، ج 1)