احمدینژاد در میدان سیاسی ایران بازیگر مهمی است اما محدودیتهایی دارد. ظرفیتهای او تا حدودی بازسازی شده اما هنوز ناقص است. مواردی که باعث شده او تا حدودی بازسازی شود، بر سر کار آمدن دولتی است که رقیب گفتمان احمدینژاد است.
به گزارش شهدای ایران نشست مشترک خبرگزاریهای تسنیم، فارس، مهر و دانشجو با موضوع آیندهپژوهی اصولگرایان و اصلاحطلبان با حضور پرویز امینی، جامعهشناس و استاد دانشگاه در غرفه خبرگزاری تسنیم در نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاریها برگزار شد.
وی در ابتدا طی سخنانی گفت: شرایط سیاسی ما در فضایی است که تعبیر به موج چهارم میشود. ما 3 موج سیاسی را در گذشته تجربه کردیم، دوگانه خط امام- غیرخط امام، راست-چپ و اصولگرا- اصلاحطلب؛ ما از آن دوگانهها عبور کردیم و در شرایط تکثر هستیم. ما با چند گرایشی امروز، روبهرو هستیم که پیامد آن مواجه شدن با تکثر گفتمانهاست و دیگر گفتمانهای هژمون قدیم را تجربه نمیکنیم. توانایی توفق در رقابتهای سیاسی متکی به اختلافها بین گروههای متکثر است. سومین استلزام به این شرایط، مسئله سیاستورزی است یعنی توانایی سیاستورزی در اداره کشور مهم میشود، توام با این شرایط ما با مسئلهای روبهرو هستیم که با انتخاباتهای گذشته تجربه کردیم یعنی بخشی از مردم که به آقای هاشمی رای دادند، در سال 76 به جریان آقای خاتمی رای میدهند که متفاوت با دولت آقای هاشمی است و همین جمع در سال 84 به آقای احمدینژاد رای میدهد که متفاوت با دولت قبل از آقای احمدینژاد است و همین مسئله در انتخاباتهای دیگر هم ادامه پیدا میکند.
این جامعه شناس ادامه داد: به این بخش از مردم تحت عنوانهایی مثل قشر خاکستری یا بیتفاوتها نام برده میشوند در حالی که آنها ژلاتینی هستند و متناسب با شرایط روز گفتمانشان فرق میکند اما امروز تقریبا بخشهای زیاد اجتماعی و سیاسی تثبیت شدهاند و مردم نسبت به دیدگاهها، موضع دارند و در واقع افراد در آن موضع تثبیت شدهاند. بنابراین ما با چنین پدیدهای امروز روبهرو هستیم. 3 گفتمانی که امروز در جامعه وجود دارد و در ذیل آن خرده گفتمانهای دیگری هم موجود است، به این شکل است که اول گفتمان توسعهگرای اقتصادی که دولت فعلی، ذیل این گفتمان تعریف میشود، دال مرکزی این گفتمان "توسعهگرایی" است یعنی سایر شعارها با مسئله توسعهگرایی باید تناسب داشته باشد و در این منظومه گفتمانی به کار گرفته شود وگر نه طرد میشود.
"در این منظومه عدالت طرد میشود و قابل گفتن در این گفتمان نیست. این گفتمان توسعه یافتن خودش را در تعامل با جهان خارج تعریف میکند یعنی تنها راه توسعهیافتگی از مسیر تعامل با جهان خارج است. مصداق این جهان خارج نیز تنها غرب است چون غرب مجموعهای از این جهان توسعه یافته است. پس برونگرایی و غربگرایی در این مجموعه فکری قرین هم هستند. نخبهگرایی نیز یکی دیگر از دالهای این گفتمان است."
امینی ادامه داد: گفتمان دوم حاضر در کشور گفتمان توسعهگرایی سیاسی است که در این گفتمان اولویت با داخل است و در شرایط داخلی حوزه فرهنگ و سیاست مهم است و دال اصلی این گفتمان آزادی است که در دولت آقای روحانی بخشی از وزارتخانهها مثل وزارتخانه علوم و وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی در اختیار گفتمان توسعهگرایی سیاسی است. بیشترین انتقاد از دولت آقای روحانی توسط اصلاطلبان تمرکز به خارج است و آنها میگویند دولت آقای روحانی از مسائل داخلی غافل هستند. وزارتخانهای که در مسائل داخلی بیشترین اثرگذاری را دارد، وزارت کشور است و اصلاحطلبان چون این وزارتخانه را در اختیار ندارند خیلی ناراضی هستند. از جمله دالهای دیگر این گفتمان میتوان به جامعه مدنی و گفتوگوی تمدنها اشاره کرد و مهمترین نماد این گفتمان آقای خاتمی است.
وی با بیان اینکه سومین گفتمان، گفتمان عدالت است که مهمترین مساله کشور را عدالت میداند و در این گفتمان آزادی جایگاهی ندارد. دالهای دیگر این گفتمان تودهگرایی و مردمگرایی است، گفت: چون همه این گفتمانها در کشور سظهور و بروز داشتهاند این مساله باعث شده افکار مردم تثبیت شود. در رابطه با گفتمان توسعهطلبی اقتصادی دولت آقای هاشمی و بخشی از دولت یازدهم، در رابطه با گفتمان توسعهطلبی سیاسی دولت آقای خاتمی و بخشی از دولت یازدهم و در رابطه با گفتمان توسعهطلبی عدالت دولت آقای احمدینژاد، همه این گفتمانها در کشور ظهور و بروز داشتند و وقتی شما مسالهای به نام توافق ژنو را مطرح میکنید، اشخاص با توجه به اینکه در کدام گفتمان تعریف میشود شروع به تحلیل میکنند بعضیها میگویند این یک فتحالفتوح است چون مساله هستهای رابطه ما با جهان خارج را به هم زده است و این توافق یعنی رفع شدن این اختلافها."
"طرف مقابل میگوید این توافق بدتر از ترکمنچای است چون مساله استقلال در این توافق نادیده گرفته شد. این نشان میدهد خیلی از اشخاص از طرق گفتمانها به مناسبتها معنا میدهند."
پرویز امینی، مسئله دوم را سیاستورزی خواند و گفت: واقعیتی که در تغییر سیاستورزی ایران رخ داده و تشدید شده این است که دیگر احزاب و گروههای سیاسی در شکل دادن مناسبات و روابط سیاسی نقش فعال، موثر و تعیینکنندهای نخواهند داشت بلکه افراد هستند که با کنشهایی به پدیدههای سیاسی شکل و شمایل میدهند.
وی تصریح کرد: ما در واقع با طیفی از افراد و شخصیتهای سیاسی روبرو هستیم که به عرصه سیاست "نقش" میدهند؛ افراد در دو طیف از نظر قدرت عمل سیاسی و توانایی پیش بردن تواناییهای سیاسی به دو دسته تقسیم میشوند، یک دسته بازیگران سطح یک هستند که از تعداد انگشتان یک دست تجاوز نمیکنند و آنها اقایان هاشمی رفسنجانی، خاتمی، لاریجانی، احمدینژاد و روحانی هستند که هر کدام به تناسب ویژگی و شخصیت و توانایی و تجربه سیاسی که دارند چهرههای اصلی در پدیدههای سیاسی خواهند بود.
امینی خاطر نشان کرد: یعنی مجموعه اصلاحطلبان از نظر گرایش و احزاب و گروهها یک طرف و آقای خاتمی در طرف دیگر و حتی میتوان گفت وزن آقای خاتمی از همه آنها بیشتر است. اصلاحطلبان بدون آقای خاتمی از نظر اجتماعی وزنی نخواهند داشت و یا آقای هاشمی با مجموعه کارگزاران و احزاب شبیه آن قابل مقایسه با یکدیگر نیستند.
این تحلیل گر مسائل سیاسی اظهار داشت: سطح دوم بازیگران عرصه سیاسی، طیف بزرگتری را که شامل احمد توکلی، محمدباقر قالیباف، سعید جلیلی، علی اکبر ولایتی و دیگر افرادی از این دست را شامل میشوند. بنابراین پدیدههای سیاسی و شکلبندیها و نتایج سیاسی در آینده معطوف به گفتمانها، توانایی و کیفیت سیاستورزی آنهاست که در این دو سطح بیان کردیم و این فضای متکثری که بیان کردیم، شرایطی فراهم آورده که هر کدام از گرایشات و گروهها و افراد و گفتمانها با موانع و نقاط قوتی روبرو هستند.
وی در خصوص ارزیابی از عملکرد جریانات سیاسی در انتخابات مجلس دهم با تاکید بر اینکه سیاستورزی و غلبه گفتمانی مهم است، اظهار داشت: همانطور که گفتم دولت مستقر که گفتمان توسعه اقتصادی دارد، دال هایی را جذب و دالهایی نظیر عدالت، استقلال، مردم و نگاه درونگرایی را طرد کرده است.
این تحلیل گر مسائل سیاسی، مظهر دولت یازدهم را مذاکرات هستهای خواند و افزود: اگر دولت بتواند در مذاکرات توافق صورت دهد و این توافق بهگونهای پیش برود که جامعه راضی باشد از نظر بعد اجتماعی فضای بهتری پیدا خواهد کرد و میتواند مجلس را در دست بگیرد و پایگاه اجتماعی خود را از اصلاحطلبان جدا کند و یک پایگاه مستقلی شکل دهد.
امینی ادامه داد: اما اگر مذاکرات به توافق و یا توافق مطلوب جامعه نرسد گفتمان رقیب فرصت احیای اجتماعی پیدا میکند و ظرفیت بهتری برای عمل سیاسی پیدا خواهد کرد.
وی مهمترین بدنه اجتماعی دولت توسعگرای اقتصادی را طبقه متوسط شهری عنوان کرد: و گفت: طیف متوسط شهری دو جور مطالبه دارد. طیف متوسط شهری طیفی است که نیازهای ضروریش برطرف شده و قدرت پس انداز دارد و تمایل به جاهطلبی اقتصادی و رفتن به طبق بالاتری دارد. دولتی که مسئله اصلیش تولید ثروت است به این قشر نزدیکتر است.
نویسنده کتاب تحلیل نظری دولت یازدهم تصریح کرد: در مقابل، جریانی که گفتمانش عدالت است، طیف ضعیفتر و محرومتر جامعه را پوشش میدهد چرا که این قشر در مسئله عدالت امکان بهرهمندی پیدا میکند.
وی نیاز دیگر طبقه متوسط شهری را گرایش به آزادی دانست و گفت: علاوه بر طیف متوسط شهری، افرادی که گرایش نخبگانی و روشنفکری دارند، به این جریان نزدیکند.
امینی با اشاره به انتخابات ریاست جمهوری سال 88 گفت: در انتخابات آن سال طبقه متوسط و طبقه محروم همرای نبودند و به دو طیف پایین شهر و شهرهای کوچک و در مقابل لالای شهر و شهرهای بزرگ تقسیم شدند و حتی بین شمال شهر و جنوب شهر ضریب شکاف 40 برابری داشتیم اما در انتخابات 92 اینطور نشد و آرای آقای روحانی از هر دو بخش بود و دلیلش این بود که کسی بین کاندیداها نتوانست گفتمان عدالت را برعکس سال 84 و 88 نمایندگی کند.
وی با بیان اینکه دولت، انتخابات را با سیاستورزی و نه تکیه به پایگاه اجتماعی برده است و به همین دلیل به پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان وابستگی دارد و آنها یکسری نیازهایشان را از دولت مطالبه میکنند، افزود: اگر دولت بتواند در مذاکرات موفق شود قدرت اجتماعی مستقلی به دست میآورد و دیگر چسبندگی به اصلاحطلبان نخواهد داشت.
این جامعه شناس افزود: جریان اصلاحات نیز همین نسبت با دولت یازدهم دارند و دلیل اینکه به دولت چسبیده و از آن دفاع میکنند و حتی از شخصیتهایی که زمانی اصلاحطلبان را نفی میکردند، به صورت مطلق دفاع میکنند، این است که اصلاحطلبان به دولت یازدهم برای بازسازی خود نیاز دارند و نقش آپاندیست دولت یازدهم را بازی میکنند.
امینی ادامه داد: مساله آقای خاتمی در دوران اصلاحات آزادی نبود و درست در وسط دولت اصلاحات که آزادی مسئله اجتماعی و محوری است، آقای خاتمی سخنرانی میکند و میگوید شرایط جامعه ما در کشور، شرایطی نیست که گفتوگوی آزاد را دامن بزنیم. گفتوگوی آزاد و دامن زدن به این فضا مثل این است که یک بچه 10-12 ساله را به دوره دکترا ببریم، دوره دکترا خوب است ولی شرایط اجتماعی آن برای بچه 10-12 ساله مناسب نیست.
وی افزود: آقای خاتمی همچنین بحثی دارد مبنی بر اینکه مطبوعات در غرب اگر چارچوب امنیت ملی را رد کنند، نه تنها تعلیق میشوند بلکه به طور مادامالعمر از کار سیاسی معلق خواهند شد. بنابراین وضعیتی که اصلاحطلبان را مجبور کرد که در کنار دولت توسعه قرار بگیرند آن شعر معروف است که شاعر میگوید «آنکه را شیران را کند روبه مزاج- احتیاج است احتیاج است احتیاج».
پرویز امینی در پاسخ به سوالی در رابطه با تحلیل از انتخابات 96 و اینکه آیا احمدینژاد به صحنه سیاسی کشور باز میگردد، گفت: احمدینژاد در میدان سیاسی ایران بازیگر مهمی است اما محدودیتهایی دارد. ظرفیتهای او تا حدودی بازسازی شده اما هنوز ناقص است. مواردی که باعث شده او تا حدودی بازسازی شود، بر سر کار آمدن دولتی است که رقیب گفتمان احمدینژاد است و مورد دیگر این است که اصولگرایان بدون حضور احمدینژاد نتوانستهاند رای بیاورند. یعنی این دومورد باعث بازسازی احمدینژاد شده است. اما یکی از مهمترین خطاهای احمدینژاد از دست دادن پایگاههای ایدئولوژیک است. آنهایی در سیاست باقی میمانند که پایگاه ایدئولوژیک را جذب کنند. احمدینژاد اگر بخواهد بازسازی کامل شود باید پایگاه ایدئولوژیک خود را احیا کند.
*تسنیم
وی در ابتدا طی سخنانی گفت: شرایط سیاسی ما در فضایی است که تعبیر به موج چهارم میشود. ما 3 موج سیاسی را در گذشته تجربه کردیم، دوگانه خط امام- غیرخط امام، راست-چپ و اصولگرا- اصلاحطلب؛ ما از آن دوگانهها عبور کردیم و در شرایط تکثر هستیم. ما با چند گرایشی امروز، روبهرو هستیم که پیامد آن مواجه شدن با تکثر گفتمانهاست و دیگر گفتمانهای هژمون قدیم را تجربه نمیکنیم. توانایی توفق در رقابتهای سیاسی متکی به اختلافها بین گروههای متکثر است. سومین استلزام به این شرایط، مسئله سیاستورزی است یعنی توانایی سیاستورزی در اداره کشور مهم میشود، توام با این شرایط ما با مسئلهای روبهرو هستیم که با انتخاباتهای گذشته تجربه کردیم یعنی بخشی از مردم که به آقای هاشمی رای دادند، در سال 76 به جریان آقای خاتمی رای میدهند که متفاوت با دولت آقای هاشمی است و همین جمع در سال 84 به آقای احمدینژاد رای میدهد که متفاوت با دولت قبل از آقای احمدینژاد است و همین مسئله در انتخاباتهای دیگر هم ادامه پیدا میکند.
این جامعه شناس ادامه داد: به این بخش از مردم تحت عنوانهایی مثل قشر خاکستری یا بیتفاوتها نام برده میشوند در حالی که آنها ژلاتینی هستند و متناسب با شرایط روز گفتمانشان فرق میکند اما امروز تقریبا بخشهای زیاد اجتماعی و سیاسی تثبیت شدهاند و مردم نسبت به دیدگاهها، موضع دارند و در واقع افراد در آن موضع تثبیت شدهاند. بنابراین ما با چنین پدیدهای امروز روبهرو هستیم. 3 گفتمانی که امروز در جامعه وجود دارد و در ذیل آن خرده گفتمانهای دیگری هم موجود است، به این شکل است که اول گفتمان توسعهگرای اقتصادی که دولت فعلی، ذیل این گفتمان تعریف میشود، دال مرکزی این گفتمان "توسعهگرایی" است یعنی سایر شعارها با مسئله توسعهگرایی باید تناسب داشته باشد و در این منظومه گفتمانی به کار گرفته شود وگر نه طرد میشود.
"در این منظومه عدالت طرد میشود و قابل گفتن در این گفتمان نیست. این گفتمان توسعه یافتن خودش را در تعامل با جهان خارج تعریف میکند یعنی تنها راه توسعهیافتگی از مسیر تعامل با جهان خارج است. مصداق این جهان خارج نیز تنها غرب است چون غرب مجموعهای از این جهان توسعه یافته است. پس برونگرایی و غربگرایی در این مجموعه فکری قرین هم هستند. نخبهگرایی نیز یکی دیگر از دالهای این گفتمان است."
امینی ادامه داد: گفتمان دوم حاضر در کشور گفتمان توسعهگرایی سیاسی است که در این گفتمان اولویت با داخل است و در شرایط داخلی حوزه فرهنگ و سیاست مهم است و دال اصلی این گفتمان آزادی است که در دولت آقای روحانی بخشی از وزارتخانهها مثل وزارتخانه علوم و وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی در اختیار گفتمان توسعهگرایی سیاسی است. بیشترین انتقاد از دولت آقای روحانی توسط اصلاطلبان تمرکز به خارج است و آنها میگویند دولت آقای روحانی از مسائل داخلی غافل هستند. وزارتخانهای که در مسائل داخلی بیشترین اثرگذاری را دارد، وزارت کشور است و اصلاحطلبان چون این وزارتخانه را در اختیار ندارند خیلی ناراضی هستند. از جمله دالهای دیگر این گفتمان میتوان به جامعه مدنی و گفتوگوی تمدنها اشاره کرد و مهمترین نماد این گفتمان آقای خاتمی است.
وی با بیان اینکه سومین گفتمان، گفتمان عدالت است که مهمترین مساله کشور را عدالت میداند و در این گفتمان آزادی جایگاهی ندارد. دالهای دیگر این گفتمان تودهگرایی و مردمگرایی است، گفت: چون همه این گفتمانها در کشور سظهور و بروز داشتهاند این مساله باعث شده افکار مردم تثبیت شود. در رابطه با گفتمان توسعهطلبی اقتصادی دولت آقای هاشمی و بخشی از دولت یازدهم، در رابطه با گفتمان توسعهطلبی سیاسی دولت آقای خاتمی و بخشی از دولت یازدهم و در رابطه با گفتمان توسعهطلبی عدالت دولت آقای احمدینژاد، همه این گفتمانها در کشور ظهور و بروز داشتند و وقتی شما مسالهای به نام توافق ژنو را مطرح میکنید، اشخاص با توجه به اینکه در کدام گفتمان تعریف میشود شروع به تحلیل میکنند بعضیها میگویند این یک فتحالفتوح است چون مساله هستهای رابطه ما با جهان خارج را به هم زده است و این توافق یعنی رفع شدن این اختلافها."
"طرف مقابل میگوید این توافق بدتر از ترکمنچای است چون مساله استقلال در این توافق نادیده گرفته شد. این نشان میدهد خیلی از اشخاص از طرق گفتمانها به مناسبتها معنا میدهند."
پرویز امینی، مسئله دوم را سیاستورزی خواند و گفت: واقعیتی که در تغییر سیاستورزی ایران رخ داده و تشدید شده این است که دیگر احزاب و گروههای سیاسی در شکل دادن مناسبات و روابط سیاسی نقش فعال، موثر و تعیینکنندهای نخواهند داشت بلکه افراد هستند که با کنشهایی به پدیدههای سیاسی شکل و شمایل میدهند.
وی تصریح کرد: ما در واقع با طیفی از افراد و شخصیتهای سیاسی روبرو هستیم که به عرصه سیاست "نقش" میدهند؛ افراد در دو طیف از نظر قدرت عمل سیاسی و توانایی پیش بردن تواناییهای سیاسی به دو دسته تقسیم میشوند، یک دسته بازیگران سطح یک هستند که از تعداد انگشتان یک دست تجاوز نمیکنند و آنها اقایان هاشمی رفسنجانی، خاتمی، لاریجانی، احمدینژاد و روحانی هستند که هر کدام به تناسب ویژگی و شخصیت و توانایی و تجربه سیاسی که دارند چهرههای اصلی در پدیدههای سیاسی خواهند بود.
امینی خاطر نشان کرد: یعنی مجموعه اصلاحطلبان از نظر گرایش و احزاب و گروهها یک طرف و آقای خاتمی در طرف دیگر و حتی میتوان گفت وزن آقای خاتمی از همه آنها بیشتر است. اصلاحطلبان بدون آقای خاتمی از نظر اجتماعی وزنی نخواهند داشت و یا آقای هاشمی با مجموعه کارگزاران و احزاب شبیه آن قابل مقایسه با یکدیگر نیستند.
این تحلیل گر مسائل سیاسی اظهار داشت: سطح دوم بازیگران عرصه سیاسی، طیف بزرگتری را که شامل احمد توکلی، محمدباقر قالیباف، سعید جلیلی، علی اکبر ولایتی و دیگر افرادی از این دست را شامل میشوند. بنابراین پدیدههای سیاسی و شکلبندیها و نتایج سیاسی در آینده معطوف به گفتمانها، توانایی و کیفیت سیاستورزی آنهاست که در این دو سطح بیان کردیم و این فضای متکثری که بیان کردیم، شرایطی فراهم آورده که هر کدام از گرایشات و گروهها و افراد و گفتمانها با موانع و نقاط قوتی روبرو هستند.
وی در خصوص ارزیابی از عملکرد جریانات سیاسی در انتخابات مجلس دهم با تاکید بر اینکه سیاستورزی و غلبه گفتمانی مهم است، اظهار داشت: همانطور که گفتم دولت مستقر که گفتمان توسعه اقتصادی دارد، دال هایی را جذب و دالهایی نظیر عدالت، استقلال، مردم و نگاه درونگرایی را طرد کرده است.
این تحلیل گر مسائل سیاسی، مظهر دولت یازدهم را مذاکرات هستهای خواند و افزود: اگر دولت بتواند در مذاکرات توافق صورت دهد و این توافق بهگونهای پیش برود که جامعه راضی باشد از نظر بعد اجتماعی فضای بهتری پیدا خواهد کرد و میتواند مجلس را در دست بگیرد و پایگاه اجتماعی خود را از اصلاحطلبان جدا کند و یک پایگاه مستقلی شکل دهد.
امینی ادامه داد: اما اگر مذاکرات به توافق و یا توافق مطلوب جامعه نرسد گفتمان رقیب فرصت احیای اجتماعی پیدا میکند و ظرفیت بهتری برای عمل سیاسی پیدا خواهد کرد.
وی مهمترین بدنه اجتماعی دولت توسعگرای اقتصادی را طبقه متوسط شهری عنوان کرد: و گفت: طیف متوسط شهری دو جور مطالبه دارد. طیف متوسط شهری طیفی است که نیازهای ضروریش برطرف شده و قدرت پس انداز دارد و تمایل به جاهطلبی اقتصادی و رفتن به طبق بالاتری دارد. دولتی که مسئله اصلیش تولید ثروت است به این قشر نزدیکتر است.
نویسنده کتاب تحلیل نظری دولت یازدهم تصریح کرد: در مقابل، جریانی که گفتمانش عدالت است، طیف ضعیفتر و محرومتر جامعه را پوشش میدهد چرا که این قشر در مسئله عدالت امکان بهرهمندی پیدا میکند.
وی نیاز دیگر طبقه متوسط شهری را گرایش به آزادی دانست و گفت: علاوه بر طیف متوسط شهری، افرادی که گرایش نخبگانی و روشنفکری دارند، به این جریان نزدیکند.
امینی با اشاره به انتخابات ریاست جمهوری سال 88 گفت: در انتخابات آن سال طبقه متوسط و طبقه محروم همرای نبودند و به دو طیف پایین شهر و شهرهای کوچک و در مقابل لالای شهر و شهرهای بزرگ تقسیم شدند و حتی بین شمال شهر و جنوب شهر ضریب شکاف 40 برابری داشتیم اما در انتخابات 92 اینطور نشد و آرای آقای روحانی از هر دو بخش بود و دلیلش این بود که کسی بین کاندیداها نتوانست گفتمان عدالت را برعکس سال 84 و 88 نمایندگی کند.
وی با بیان اینکه دولت، انتخابات را با سیاستورزی و نه تکیه به پایگاه اجتماعی برده است و به همین دلیل به پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان وابستگی دارد و آنها یکسری نیازهایشان را از دولت مطالبه میکنند، افزود: اگر دولت بتواند در مذاکرات موفق شود قدرت اجتماعی مستقلی به دست میآورد و دیگر چسبندگی به اصلاحطلبان نخواهد داشت.
این جامعه شناس افزود: جریان اصلاحات نیز همین نسبت با دولت یازدهم دارند و دلیل اینکه به دولت چسبیده و از آن دفاع میکنند و حتی از شخصیتهایی که زمانی اصلاحطلبان را نفی میکردند، به صورت مطلق دفاع میکنند، این است که اصلاحطلبان به دولت یازدهم برای بازسازی خود نیاز دارند و نقش آپاندیست دولت یازدهم را بازی میکنند.
امینی ادامه داد: مساله آقای خاتمی در دوران اصلاحات آزادی نبود و درست در وسط دولت اصلاحات که آزادی مسئله اجتماعی و محوری است، آقای خاتمی سخنرانی میکند و میگوید شرایط جامعه ما در کشور، شرایطی نیست که گفتوگوی آزاد را دامن بزنیم. گفتوگوی آزاد و دامن زدن به این فضا مثل این است که یک بچه 10-12 ساله را به دوره دکترا ببریم، دوره دکترا خوب است ولی شرایط اجتماعی آن برای بچه 10-12 ساله مناسب نیست.
وی افزود: آقای خاتمی همچنین بحثی دارد مبنی بر اینکه مطبوعات در غرب اگر چارچوب امنیت ملی را رد کنند، نه تنها تعلیق میشوند بلکه به طور مادامالعمر از کار سیاسی معلق خواهند شد. بنابراین وضعیتی که اصلاحطلبان را مجبور کرد که در کنار دولت توسعه قرار بگیرند آن شعر معروف است که شاعر میگوید «آنکه را شیران را کند روبه مزاج- احتیاج است احتیاج است احتیاج».
پرویز امینی در پاسخ به سوالی در رابطه با تحلیل از انتخابات 96 و اینکه آیا احمدینژاد به صحنه سیاسی کشور باز میگردد، گفت: احمدینژاد در میدان سیاسی ایران بازیگر مهمی است اما محدودیتهایی دارد. ظرفیتهای او تا حدودی بازسازی شده اما هنوز ناقص است. مواردی که باعث شده او تا حدودی بازسازی شود، بر سر کار آمدن دولتی است که رقیب گفتمان احمدینژاد است و مورد دیگر این است که اصولگرایان بدون حضور احمدینژاد نتوانستهاند رای بیاورند. یعنی این دومورد باعث بازسازی احمدینژاد شده است. اما یکی از مهمترین خطاهای احمدینژاد از دست دادن پایگاههای ایدئولوژیک است. آنهایی در سیاست باقی میمانند که پایگاه ایدئولوژیک را جذب کنند. احمدینژاد اگر بخواهد بازسازی کامل شود باید پایگاه ایدئولوژیک خود را احیا کند.
*تسنیم