شهدای ایران shohadayeiran.com

همه کارها و ابراز علاقه هاي عاشقانه اش ساختگي بود، او تنها مرا طعمه اي قرار داد که بتواند با دختر مورد علاقه اش ازدواج کند و در اين ميان مرا به راحتي فريب داد تا...
شهدای ایران:زن ۳۵ ساله در حالي که با گوشه روسري اشک هايش را پاک مي کرد عکس همسرش را روي ميز مددکار اجتماعي کلانتري شهيد آستانه پرست مشهد قرار داد و گفت: در سال آخر دانشگاه تحصيل مي کردم که با حبيب در مسير کوهپيمايي آشنا شدم و رابطه تلفني ما آغاز شد اگرچه او فقط تا پنجم ابتدايي تحصيل کرده و بيکار بود اما من چنان شيفته او شده بودم که به چيزي جز ازدواج با حبيب نمي انديشيدم. روزي که او مرا خواستگاري کرد به خانواده ام گفت: پدر و مادرش در جنوب کشور ساکن هستند و نمي توانند در مراسم عقد کنان شرکت کنند او به مردي پول داده بود تا به جاي پدرش تلفني با پدرم صحبت کند، اما يک ماه از برگزاري مراسم باشکوه نامزدي ما نگذشته بود که فهميدم پدر و مادر حبيب به خاطر اعتياد او را طرد کرده اند و يک بار نيز به خاطر جيب بري روانه زندان شده است ديگر علاقه اي به زندگي با حبيب نداشتم تا اين که مجبور شدم واقعيت ماجرا را براي مادرم بازگو کنم و بدين ترتيب با کمک خانواده ام تقاضاي طلاق دادم، ولي حبيب با گرفتن چند ميليون تومان از پدرم، راضي به طلاق توافقي شد از آن روز به بعد با وجود آن که دچار افسردگي شديدي شده بودم مدرک کارشناسي ام را گرفتم و در شرکت يکي از دوستان پدرم به عنوان مدير پرسنلي مشغول به کار شدم. روزها مي گذشت ولي من به خاطر شکست تلخي که در ازدواجم داشتم نمي توانستم به راحتي به چند جواني که به خواستگاري ام آمدند اعتماد کنم اين گونه بود که نتوانستم تا سن ۳۵ سالگي ازدواج کنم تا اين که جوان ۳۳ ساله اي که مدارکش را براي استخدام در شرکت داده بود به من ابراز علاقه کرد من هم که از نيت واقعي او اطلاعي نداشتم کمکش کردم تا به راحتي استخدام شود، او که مي دانست من همانگونه که او را استخدام کرده ام به راحتي هم مي توانم اخراجش کنم خيلي زود به خواستگاري ام آمد. چند روز بعد من و قربان نامزد شديم و من هم پست مهمي را در شرکت به او سپردم. دو ماه بعد زماني که براي مراسم عروسي آماده مي شديم شنيدم که قربان با يکي از همکارانم در شرکت، رابطه دارد. وقتي موضوع را به قربان گفتم او خيلي خونسرد گفت: آن دختر ۲۲ ساله از ۲ سال قبل به عقد موقت من درآمده است و من به خاطر استخدام در شرکت، با تو ازدواج کردم حالا هم مي تواني با بخشيدن مهريه ات طلاق بگيري! اگرچه اکنون به دليل فريب در ازدواج از قربان شکايت کرده ام، اما در واقع مقصر اصلي خودم هستم که در هر دو ازدواجم تحقيق لازم را انجام ندادم.

ماجراي واقعي با همکاري پليس

پيشگيري خراسان رضوي

*خراسان


نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار