جابر بن عبدالله میگوید: با جمعی در خدمت پیامبر اکرم (ص) بودیم و آن حضرت فرمود: بهترین زنان شما دارای این ویژگیهاست.
به گزارش شهدای ایران، برای آشنایی با ویژگیهای بهترین زنان، به خدمت رسول خدا (ص) میرویم و با هم، گوش جان به کلام جان بخشش میسپاریم.
جابر بن عبدالله میگوید: با جمعی در خدمت پیامبر اکرم (ص) بودیم و آن حضرت فرمود: بهترین زنان شما دارای این ویژگیهاست:
فرزندآور، بسیار مهربان، پاکدامن، عزیز در میان فامیل، متواضع و فروتن با همسر، زینتگر برای همسر، خود نگهدار در برابر نامحرم، حرفشنوایی از شوهر، فرمانبردار از همسر، کاملاً در اختیار شوهر به هنگام تنهایی با شوهر.
اکنون برای درک بیشتر این کلام نورانی رسول اکرم (ص)، نگاهی دیگر به این صفات میافکنیم و از زبان مبارک آن حضرت و خاندان پاکش، به تشریح آنها میپردازیم.
1 - فرزندآور
در فرهنگ روایات، دختر تا زمانی که در خانه پدر به سر میبرد (حسنه) است؛ این امانت الهی هرگاه پا به خانه شوهر گذاشت، به مقام همسری دست مییابد و البته پاسداری از این مقام، شرایط خاصی دارد که تحصیل آنها مایه کمال و فضیلت زن است. سومین دورهای که زن بعد از دوران دختری و همسری به آن منتقل میشود، دوران پر افتخار و مسوولیتساز مادری است. مقام مادر از آن کسی است که محیط مقدس خانه را، با به دنیا آوردن و پرورش دادن فرزندان، که پارههای تن و جان او هستند، صفا و رونق بخشد؛ و روشن است که هرچه تلاش زن در این دوره مادر بودن، افزون باشد، پاداش اخروی او نیز بیشتر و تقربش به پروردگار افزونتر است و این راز گفتار رسول خدا (ص) است که فرزندآوری از صفات خوب زن برمیشمرد؛ چرا که این ویژگی، زن را به مقام مادر شدن ارتقا میدهد و تا آنجایش رهنمون میسازد که خود آن حضرت در گفتار دیگری میفرماید: بهشت در زیر گامهای مادران است.
آرامش حقیقی و معنوی زندگی با وجود فرزند صالح تقویت میگردد و هیچگاه خانه بدون فرزند (با امکان آوردن آن) روی آرامش نخواهد دید. برای توجه به ارزشمندی زنی که فرزندآور است به این دو روایت بنگرید:
رسول خدا (ص) میفرماید: با دوشیزه فرزندآور ازدواج کنید، ولی با زیبا چهره نازا ازدواج نکنید، زیرا من به شما امت، روز قیامت افتخار میکنم.
روایت دیگری میگوید: بدانید که زن سیاهچهرهای که فرزندآور باشد، برای من دوست داشتنیتر است از زیبای نازا.
2 - بسیار مهربان
محبت و دوستی و مهربانی، شاهکلید نفوذ در دلهاست. هیچ چیزی به قدر مهربانی کارآیی ندارد. درهای بسته و چهرههای گرفته با این ابزار، گشوده و باز میشوند. در فرهنگ دوستی و محبت، همه چیز با معنی و پیامدار است، گاه با یک اشاره و با یک کلمه و یا جمله میتوان صحنه را عوض کرد و به آسانی، در دل دیگران راه یافت.
رسول اکرم (ص) میفرماید: بهترین زن، آن است که بسیار مهربان و صمیمی باشد. طبیعی است که منظور، به کار گرفتن این سرمایه در خدمت جذب شوهر است. محبت شوهر به همسر، خود از طبیعیترین انواع دوستیهاست و اگر با دوستی و مهربانی سرشار از طرف زن همراه باشد، هیچ کینه و بیمهریای برجا نمیماند. ثمره این اظهار دوستی و صمیمیت، لبریز شدن کانون دل و فضای خانه از آرامش و سکون است و در چنین دل و خانهای، اضطراب و بیقراری، راهی برای نفوذ ندارد. در روایت دیگری، پیامبر اکرم (ص) یکی از صفات بدترین زنان را کینه معرفی میفرماید. زنی که پیوسته چشم انتظار گرفتن عیب و نقطه ضعف است، تا به وسیله آن همسرش را سرکوب و توبیخ و سرزنش کند، دارای یک صفت منفی و مخرب است و طبیعی است که با چنین برخوردهایی، جز ناآرامی و اضطراب، بذر دیگری در زمین زندگانی مشترک کاشته نمیشود.
شاید یکی از عوامل شکست و افسردگی و پیری زودرس مردان، همین بیمهریها و لجاجتهای آگاهانه و ناآگاهانه زنان در برخورد با همسرانشان باشد. از امام صادق (علیهالسلام) روایت است که میفرمایند: از دعاهای رسول خدا (ص) این بود که میگفت: خدایا، به تو پناه میبرم از زنی که مرا پیر کند، قبل از اینکه دوران پیری من فرا رسد.
روشن است که پناه بردن انسان به خدا در جایی است که احساس خطر و ناامنی و گمراهی وجود دارد، شاید در وجود زنی که برای شوهرش پیری زودرس میآورد، ریشههای ناامنی، خطر و گمراهی نفوذ کرده باشد. طبیعی است که چنین زنی موفق به آرامسازی محیط خانه و آرامشبخشی به شوهر نخواهد بود.
3 - در اوج پاکدامنی
عفت، حالتی است نفسانی که بازدارنده از غلبه شهوت است. عفیف، انسانی است که با تلاش پیگیر، به مقامی دست یافته که خود را در اختیار خواستههای نفسانی قرار نمیدهد. روح چنین شخصی، آن چنان در اوج است که به آسانی از آنچه ناپسند و نامشروع است، چشم میپوشد؛ اگر چه توان انجامش را دارا باشد. این مبارزه با نفس که جهاد اکبر است، چنان فضیلتی دارد که صاحب این مقام در مقایسه با مجاهد در جبهه جهاد اصغر، که مبارزه با دشمن خارجی است، از امتیاز برخوردار است. به این روایت بنگرید:
حضرت امیرالمومنین علی (ع) میفرماید: جهادگری که در راه خدا به شهادت رسیده، پاداشش، برتر از توانگری نیست که با داشتن قدرت، عفت ورزیده است؛ دور نیست که عفیف، فرشتهای از فرشتگان باشد.
ارزشمندی صفت عفت (با توضیحی که داده شد) برای یک زن روشن است. هر زنی لازم است که این ویژگی را در زندگی مشترک به نمایش بگذارد و از این راه، فکر و ذهن و دل همسرش را از هر نوع پندار و توهم وسوسه پوچ احتمالی و بیاساس پاکسازی کند و زمینه پیدایش و رشد هر نوع احساس بدبینی را از میان ببرد. آرامش روانی، از آنِ مردی است که این ویژگی و خصلت را (که انسان را تا مرز فرشتگان اوج میدهد) در همسر خویش بیابد.
گلخانه زندگی در فضای سالم و نشاطآور (عفت) شاهد شکوفایی غنچههای معنوی و عطرآگین اعتماد زن و مرد به یکدیگر خواهد بود. از آنجا که گام نهادن در مسیر خوبیها و معنویات، نیازمند تعاون و همکاری است، یادآوری این نکته ضروری است که اگر مردی، خواهان عفت همسرش میباشد، باید زمینه و اسباب آن را در حد توان خویش فراهم کند. در این میان، وظیفه مرد است که به گونهای آراستگی ظاهر داشته باشد و خود را ملزم به رعایت زیبایی و نظافت بداند که پیوسته برای همسرش جذاب و دلربا باشد. در این زمینه به این روایت جالب توجه کنید:
حسن بن جهم میگوید: امام رضا (علیهالسلام) را دیدم که محاسن خود را خضاب (رنگ) کرده بود. پرسیدم: فدایت شوم، رنگ کردهاید!؟ امام پاسخ داد: آری، رسیدگی به خود (تغییر شکل و هیئت دادن) از عوامل افزایش عفت زنان است، و یکی از علل بیعفتی زنان این است که همسرانشان این امر را رها کردهاند. آنگاه امام (ع) فرمود: آیا دوست داری همسرت را به گونهای ببینی که وضعیتش همانند تو باشد، در حالتی که به سر و وضع خود نرسیدهای!؟ او جواب داد: خیر؛ و حضرت فرمود: همسر تو هم دوست ندارد که تو را بدان گونه ببیند.
4 - عزیز در فامیل
در مفهوم عزت، یک نوع نفوذ ناپذیری نهفته است، زمین سختی که چیزی در آن موثر نیست، دارای صفت عزت است. این حالت، همانند تمامی صفات خوب دیگر، اگر از منبع اصلی سرچشمه بگیرد پایدار و ماندنی است وگرنه زودگذر و از بین رفتنی خواهد بود.
در فرهنگ قرآن، عزت حقیقی از آن خداوند و پیامبر او و مومنان است. خداوند کانون همه خوبیهاست و همه این خوبیها از او به پیامبرش و مومنان سرایت میکند. ایمان، شرط اصلی عزت است و در سایه بندگی خداست که سربلندی انسان تأمین میشود.
شاید عزیز بودن زن که در کلام رسول خدا (ص) از ویژگیهای زن خوب و شایسته معرفی شده است، به این معنی برگردد که ایمان حقیقی یک زن، از او در میان فامیل، چهرهای ساخته باشد که مورد نظر و احترام و تکریم همه و دارای عزت و سرافرازی باشد. طبیعی است مردی که این موفقیت مطلوب را برای همسرش در میان فامیل شاهد است و زنی که از این چنین جایگاه رفیعی برخوردار است، هر دو در محیط مقدس خانه، آرامش و امنیت را به وضوح احساس میکنند.
نقطه مقابل این زن، زنی است که بر اثر سوءرفتار و گفتار و عملکردهای ناشایست و موضعگیری و اقدامهای ناپسند و نابخردانه، خود را در میان فامیل و آشنایان، خوار و ذلیل کرده است. چنین زنی در روایت دیگری از رسول اکرم (ص)، دارای خصلتی از خصال بدترین زنان است.
زنی که در میان فامیل اعتباری ندارد و با چشم حقارت و خواری به او مینگرند، برای خود نیز شخصیت قابل اعتمادی را باور ندارد و هیچگاه موفق نخواهد شد که بدون سرمایه لازم که همان عزت و متانت و موقعیت خانوادگی است، محیط خانه را محلی مناسب برای آرامش جسم و روح همسرش قرار دهد.
5 - فروتن با همسر
ارزش هر صفت و عمل نیکویی در این است که آدمی آن را از روی آزادی و اختیار انجام دهد. کسی که مجبور است خوب باشد و کار نیک انجام دهد، شاید برای دیگران مفید باشد، اما امتیازی برای خود او محسوب نمیشود. نرمخویی و تواضع و فروتنی انسان نیز وقتی پسندیده و ارزشمند است که با انتخاب و آزادی همراه باشد. قرآن کریم، مومنان را از این جهت که در برابر یکدیگر خاضع و فروتن و نرم هستند، میستاید و روشن است که مومن حقیقی با تلاش و مجاهدت به این خصلت پسندیده دست مییابد.
نرمخو بودن زن در محیط زندگانی مشترک در برابر شوهر، اگر از روی شناخت و اختیار و عمل به وظیفه شوهرداری باشد، خصلت پسندیده و کار ارزشمندی است. زنی که به آسانی در برابر خواستههای مشروع و معقول شوهر شکل میپذیرد و از خود مقاومتی نشان نمیدهد، صاحب فضیلت است و محیط مقدس خانه با این روحیه تسلیم و گذشت و حقپذیری، زمینه پرورش و رشد آرامش را بهتر فراهم مییابد.
نقطه مقابل زنی که در برابر همسر، مطیع است، زنی است که در برابر همسرش، هیچ نرمش و انعطافی ندارد و پیوسته به دنبال مقاومت و پافشاری و جبههگیری در برابر خواستههای شوهر است. چنین زنی از دیدگاه رسول اکرم (ص) از بدترین زنان است. زنی که مرد هیچگاه نتواند راهی برای نفوذ در دل او بیابد، هرگز نباید چشم امید به زندگانی همراه با مسالمت و صفا داشته باشد.
6 - زینتگر برای شوهر
خودآرایی و تزیین، در نهاد زن قرار گرفته است، اما زن به عنوان جنس مخالف مرد، حتی اگر خود را نیاراید، باز هم جذاب و دارای کشش است. این سرمایه خداداد باید در مسیر تثبیت زندگانی مشترک به کار رود. اگر زندگی مشترک، فقط سپری نمودن چند ساعت و چند روز بود، شاید سهلانگاری و بیاعتنایی، مشکلآفرین نبود؛ اما زندگانی درازمدت زن و شوهر باید پیوسته همراه با جاذبه عشق باشد تا هیچگاه گرد و غبار بیمیلی و بیاعتنایی و دلسردی و ناامیدی بر صفحه درخشان آن ننشیند.
استفاده از زینت و آرایش، جذابیت زن را تقویت میکند و بر همین اساس است که رسول خدا (ص) یکی از صفات زن خوب را خودآرایی برای شوهر بیان میکند. زیرا مردی که به همسرش عشق و مهر میورزد، بیگانه را به حریم دل خود راه نمیدهد. در این حال، بر سراسر زندگی آن دو، ابر آرامش و اطمینان سایه میگسترد و اینجاست که آرام بخش بودن گل وجود زن، مفهوم و عینیت پیدا میکند.
اهمیت آراستگی زن برای شوهر تا آنجاست که در فرهنگ اسلام، زن با هیچ بهانهای نمیتواند درباره انجام این وظیفه در قبال همسرش بیاعتنا یا بیتوجه باشد. البته شرایط مختلف زندگی مقتضی گونههای مختلف عمل به این وظیفه و خواهان برخورد شایسته و بایسته زن در آن شرایط میباشد.
امام باقر (علیهالسلام) میفرماید: سزاوار و شایسته نیست که زن (درباره رسیدگی به سر و وضع خود و آراستن خویش بیعنایت باشد) و در زمینه آرایش و آراستن، خود را بازنشسته کند، اگر چه به اندازه آویختن گردنبندی در گردن باشد و شایسته نیست که زن دستش را با خضاب (رنگ با حنا) زینت نکند، اگر چه با کشیدن دست روی حنا باشد و اگر چه این زن مسن باشد (سنی از او گذشته باشد).
7 - خودنگهدار در برابر نامحرم
بیشتر این چنین است که تا آدمی حریم خود را نشکند، دیگری جرئت تجاوز به حریم او را نمییابد. در مرزهای جغرافیایی نیز عبور دشمن از آن قسمت که تحت حفاظت و دیدبانی نیست، آسانتر صورت میگیرد. اگر انسان درباره هر برخوردی، هیچگونه عکسالعمل و حساسیتی نشان ندهد، دیگران برای حفظ متانت و وقار و موقعیت او، کمترین اعتباری را نخواهند پذیرفت.
زن، گل است؛ آن هم فقط برای استفاده صاحب شرعی و قانونیاش. ارزش این گل به آن است که اختصاصی است و تنها برای یک نفر به نام شوهر. غیر از شوهر، هر که باشد، ارتباط زن با او نباید به گونهای باشد که زن با شوهر دارد، رعایت این امر مهم را پیامبر اکرم (ص) از صفات خوب زن میداند، زن باید در برابر نامحرم، دژ و سنگر نفوذناپذیر باشد. بهراستی اگر تمامی زنان با تمامی نامحرمان و بیگانگان اینگونه باشند، آیا دیگر جایی برای بدگمانی و بیاعتمادی، که زمینهساز ناآرامی و اضطراب است، یافت میشود!؟
در برابر این زن، زنی است که هر نوع ارتباط صمیمی و آمیخته به دوستی و لذتبخشی را با غیر همسر داشته باشد، ولی نوبت به همسر که میرسد، جز خودنگهداری و سنگین برخورد کردن و میدان ندادن و بهانهها و عذرهای رنگارنگ آوردن، کار و برخورد دیگری نداشته باشد. رسول خدا (ص) این امر را یکی از صفات بدترین زنان معرفی میفرماید.
این حالت زن و این طرز برخورد، باید برای غیر شوهر باشد. در زمینه یاد شده، ارتباط زن با غیر شوهر (نامحرمان و بیگانگان) باید همانند ارتباط یک قطب آهنربا با قطب موافق باشد که به طور طبیعی و خودکار، عکسالعملی جز دفع و دورسازی ندارد، ولی نسبت به شوهر، همانند قطبهای مخالف آهنربا باشد که به طور طبیعی، واکنشی جز جذب و کشش و اتصال ندارد.
8 - حرفشنوایی از شوهر
از صفات بسیار خوب پیامبر خدا (ص) که حتی دستاویز مخالفان و دشمنان اسلام نیز شده بود، حرفشنوایی بسیار آن حضرت بود، به نحوی که میگفتند پیامبر اکرم (ص) فقط گوش است.
این خصلت بسیار پسندیدهای است که آدمی قبل از هر نوع اظهار نظر و موضعگیری، گفتار دیگری را بشنود و نشنیده به قضاوت ننشیند. گوش، برای شنیدن است و عقل برای انتخاب بهترین و پیروی از آن؛ و خداوند در قرآن به بندگانی که چنین هستند، بشارت داده است.
زن و مرد قبل از اینکه در کانون خانه رابطه همسری داشته باشند، دو انسان دارای ادراک و فهم هستند و باید حرف حق را از یکدیگر بپذیرند تا حق حاکم باشد، نه تمایلات و سلیقههای شخصی. زن خوب آن است که حرف شوهر را میشنود (اگر چه نوبت به او، اجرا و عمل نرسد) و این خود امتیاز است.
زنی که اصلاً ظرفیت و آمادگی شنیدن حرف همسر را ندارد، از این امتیاز محروم است و از دیدگاه رسول خدا (ص)، یک درجه از خوبی را دارا نیست. آیا میان مردی که برای حرفش در خانه گوش شنوایی سراغ ندارد، با مردی که همسرش را پیوسته شنوای سخنانش میبیند، از نظر وحی تفاوت وجود ندارد؟ آیا این شنوایی حرف همسر، تأثیری در آرامش لازم برای مرد و زندگی مشترک ندارد!؟
9- فرمانبردار از همسر
در فرهنگ قرآن کریم، مرد نسبت به زن، قوام است؛ اگر چه زندگانی زن و مرد مشترک است، اما قیام این بنای مقدس و تکیهگاه اصلی از نظر تدبیر و سرپرستی و اداره امور و اعمال مدیریت، از آنِ مرد است. بر این اساس، فرمان و امر به دست اوست. طبیعی است مردی که فرمان به بدی و حرام و نامعقول و ناپسند میدهد، فرمانبرداری از او در این حوزه و قلمرو نیست و فرمانش مطاع نخواهد بود.
زنی که در برابر فرمان شوهر، یعنی دستورهای مشروع و معقول او، فرمانبردار است، از نظر روحی آرامتر است، تا زنی که پیوسته مصمم است که حرف آخر را او بزند، اگر چه ناحق باشد و هیچ حرفی را از همسرش نپذیرد و به کار نبندد، اگر چه حق باشد.
پیامبر اکرم (ص)، اطاعت زن از فرمان همسر را نشانه خوبی زن میداند، چرا که این فرمانبرداری، پایههای زندگی مشترک را که باید دائماً بر شالودههای دوستی و صمیمت و آرامش استوار باشد، تثبیت میکند.
آیا زنی که در برابر خواسته شوهر با گفتن یک کلمه (چشم)، آرامش را که رسالت و مأموریت اصلی اوست، در محیط خانه به ارمغان میآورد، لایق دریافت مدال افتخار بهترین زن، آن هم از زبان مبارک رسول گرامی اسلام نیست؟
نقطه مقابل چنین زنی، آن است که جز لجاجت و تمرد و سرپیچی در برابر شوهر، برخورد و موضع دیگری ندارد. این از صفات بدترین زنان است که رسول اکرم (ص) در روایت دیگر بیان میفرماید.
روشن است که لجاجت در جایی است که مسئله حقپذیری و حقجویی در کار نیست، بلکه پافشاری و مقاومت بر سر موضوع و مطلبی است که زن جز این که بخواهد شجاعت و به اصطلاح هنرمندی و مرد بودن خودش را نشان بدهد، انگیزه دیگری ندارد. چنین زنی باید مطمئن باشد که تا این خصلت ناپسند که از ویژگیهای بدترین زنان است، در اوست، هیچگاه موفق به انجام رسالت خدایی خویش، که آرامشبخشی به زندگی و شوهر است، نخواهد شد.
تبیان
جابر بن عبدالله میگوید: با جمعی در خدمت پیامبر اکرم (ص) بودیم و آن حضرت فرمود: بهترین زنان شما دارای این ویژگیهاست:
فرزندآور، بسیار مهربان، پاکدامن، عزیز در میان فامیل، متواضع و فروتن با همسر، زینتگر برای همسر، خود نگهدار در برابر نامحرم، حرفشنوایی از شوهر، فرمانبردار از همسر، کاملاً در اختیار شوهر به هنگام تنهایی با شوهر.
اکنون برای درک بیشتر این کلام نورانی رسول اکرم (ص)، نگاهی دیگر به این صفات میافکنیم و از زبان مبارک آن حضرت و خاندان پاکش، به تشریح آنها میپردازیم.
1 - فرزندآور
در فرهنگ روایات، دختر تا زمانی که در خانه پدر به سر میبرد (حسنه) است؛ این امانت الهی هرگاه پا به خانه شوهر گذاشت، به مقام همسری دست مییابد و البته پاسداری از این مقام، شرایط خاصی دارد که تحصیل آنها مایه کمال و فضیلت زن است. سومین دورهای که زن بعد از دوران دختری و همسری به آن منتقل میشود، دوران پر افتخار و مسوولیتساز مادری است. مقام مادر از آن کسی است که محیط مقدس خانه را، با به دنیا آوردن و پرورش دادن فرزندان، که پارههای تن و جان او هستند، صفا و رونق بخشد؛ و روشن است که هرچه تلاش زن در این دوره مادر بودن، افزون باشد، پاداش اخروی او نیز بیشتر و تقربش به پروردگار افزونتر است و این راز گفتار رسول خدا (ص) است که فرزندآوری از صفات خوب زن برمیشمرد؛ چرا که این ویژگی، زن را به مقام مادر شدن ارتقا میدهد و تا آنجایش رهنمون میسازد که خود آن حضرت در گفتار دیگری میفرماید: بهشت در زیر گامهای مادران است.
آرامش حقیقی و معنوی زندگی با وجود فرزند صالح تقویت میگردد و هیچگاه خانه بدون فرزند (با امکان آوردن آن) روی آرامش نخواهد دید. برای توجه به ارزشمندی زنی که فرزندآور است به این دو روایت بنگرید:
رسول خدا (ص) میفرماید: با دوشیزه فرزندآور ازدواج کنید، ولی با زیبا چهره نازا ازدواج نکنید، زیرا من به شما امت، روز قیامت افتخار میکنم.
روایت دیگری میگوید: بدانید که زن سیاهچهرهای که فرزندآور باشد، برای من دوست داشتنیتر است از زیبای نازا.
2 - بسیار مهربان
محبت و دوستی و مهربانی، شاهکلید نفوذ در دلهاست. هیچ چیزی به قدر مهربانی کارآیی ندارد. درهای بسته و چهرههای گرفته با این ابزار، گشوده و باز میشوند. در فرهنگ دوستی و محبت، همه چیز با معنی و پیامدار است، گاه با یک اشاره و با یک کلمه و یا جمله میتوان صحنه را عوض کرد و به آسانی، در دل دیگران راه یافت.
رسول اکرم (ص) میفرماید: بهترین زن، آن است که بسیار مهربان و صمیمی باشد. طبیعی است که منظور، به کار گرفتن این سرمایه در خدمت جذب شوهر است. محبت شوهر به همسر، خود از طبیعیترین انواع دوستیهاست و اگر با دوستی و مهربانی سرشار از طرف زن همراه باشد، هیچ کینه و بیمهریای برجا نمیماند. ثمره این اظهار دوستی و صمیمیت، لبریز شدن کانون دل و فضای خانه از آرامش و سکون است و در چنین دل و خانهای، اضطراب و بیقراری، راهی برای نفوذ ندارد. در روایت دیگری، پیامبر اکرم (ص) یکی از صفات بدترین زنان را کینه معرفی میفرماید. زنی که پیوسته چشم انتظار گرفتن عیب و نقطه ضعف است، تا به وسیله آن همسرش را سرکوب و توبیخ و سرزنش کند، دارای یک صفت منفی و مخرب است و طبیعی است که با چنین برخوردهایی، جز ناآرامی و اضطراب، بذر دیگری در زمین زندگانی مشترک کاشته نمیشود.
شاید یکی از عوامل شکست و افسردگی و پیری زودرس مردان، همین بیمهریها و لجاجتهای آگاهانه و ناآگاهانه زنان در برخورد با همسرانشان باشد. از امام صادق (علیهالسلام) روایت است که میفرمایند: از دعاهای رسول خدا (ص) این بود که میگفت: خدایا، به تو پناه میبرم از زنی که مرا پیر کند، قبل از اینکه دوران پیری من فرا رسد.
روشن است که پناه بردن انسان به خدا در جایی است که احساس خطر و ناامنی و گمراهی وجود دارد، شاید در وجود زنی که برای شوهرش پیری زودرس میآورد، ریشههای ناامنی، خطر و گمراهی نفوذ کرده باشد. طبیعی است که چنین زنی موفق به آرامسازی محیط خانه و آرامشبخشی به شوهر نخواهد بود.
3 - در اوج پاکدامنی
عفت، حالتی است نفسانی که بازدارنده از غلبه شهوت است. عفیف، انسانی است که با تلاش پیگیر، به مقامی دست یافته که خود را در اختیار خواستههای نفسانی قرار نمیدهد. روح چنین شخصی، آن چنان در اوج است که به آسانی از آنچه ناپسند و نامشروع است، چشم میپوشد؛ اگر چه توان انجامش را دارا باشد. این مبارزه با نفس که جهاد اکبر است، چنان فضیلتی دارد که صاحب این مقام در مقایسه با مجاهد در جبهه جهاد اصغر، که مبارزه با دشمن خارجی است، از امتیاز برخوردار است. به این روایت بنگرید:
حضرت امیرالمومنین علی (ع) میفرماید: جهادگری که در راه خدا به شهادت رسیده، پاداشش، برتر از توانگری نیست که با داشتن قدرت، عفت ورزیده است؛ دور نیست که عفیف، فرشتهای از فرشتگان باشد.
ارزشمندی صفت عفت (با توضیحی که داده شد) برای یک زن روشن است. هر زنی لازم است که این ویژگی را در زندگی مشترک به نمایش بگذارد و از این راه، فکر و ذهن و دل همسرش را از هر نوع پندار و توهم وسوسه پوچ احتمالی و بیاساس پاکسازی کند و زمینه پیدایش و رشد هر نوع احساس بدبینی را از میان ببرد. آرامش روانی، از آنِ مردی است که این ویژگی و خصلت را (که انسان را تا مرز فرشتگان اوج میدهد) در همسر خویش بیابد.
گلخانه زندگی در فضای سالم و نشاطآور (عفت) شاهد شکوفایی غنچههای معنوی و عطرآگین اعتماد زن و مرد به یکدیگر خواهد بود. از آنجا که گام نهادن در مسیر خوبیها و معنویات، نیازمند تعاون و همکاری است، یادآوری این نکته ضروری است که اگر مردی، خواهان عفت همسرش میباشد، باید زمینه و اسباب آن را در حد توان خویش فراهم کند. در این میان، وظیفه مرد است که به گونهای آراستگی ظاهر داشته باشد و خود را ملزم به رعایت زیبایی و نظافت بداند که پیوسته برای همسرش جذاب و دلربا باشد. در این زمینه به این روایت جالب توجه کنید:
حسن بن جهم میگوید: امام رضا (علیهالسلام) را دیدم که محاسن خود را خضاب (رنگ) کرده بود. پرسیدم: فدایت شوم، رنگ کردهاید!؟ امام پاسخ داد: آری، رسیدگی به خود (تغییر شکل و هیئت دادن) از عوامل افزایش عفت زنان است، و یکی از علل بیعفتی زنان این است که همسرانشان این امر را رها کردهاند. آنگاه امام (ع) فرمود: آیا دوست داری همسرت را به گونهای ببینی که وضعیتش همانند تو باشد، در حالتی که به سر و وضع خود نرسیدهای!؟ او جواب داد: خیر؛ و حضرت فرمود: همسر تو هم دوست ندارد که تو را بدان گونه ببیند.
4 - عزیز در فامیل
در مفهوم عزت، یک نوع نفوذ ناپذیری نهفته است، زمین سختی که چیزی در آن موثر نیست، دارای صفت عزت است. این حالت، همانند تمامی صفات خوب دیگر، اگر از منبع اصلی سرچشمه بگیرد پایدار و ماندنی است وگرنه زودگذر و از بین رفتنی خواهد بود.
در فرهنگ قرآن، عزت حقیقی از آن خداوند و پیامبر او و مومنان است. خداوند کانون همه خوبیهاست و همه این خوبیها از او به پیامبرش و مومنان سرایت میکند. ایمان، شرط اصلی عزت است و در سایه بندگی خداست که سربلندی انسان تأمین میشود.
شاید عزیز بودن زن که در کلام رسول خدا (ص) از ویژگیهای زن خوب و شایسته معرفی شده است، به این معنی برگردد که ایمان حقیقی یک زن، از او در میان فامیل، چهرهای ساخته باشد که مورد نظر و احترام و تکریم همه و دارای عزت و سرافرازی باشد. طبیعی است مردی که این موفقیت مطلوب را برای همسرش در میان فامیل شاهد است و زنی که از این چنین جایگاه رفیعی برخوردار است، هر دو در محیط مقدس خانه، آرامش و امنیت را به وضوح احساس میکنند.
نقطه مقابل این زن، زنی است که بر اثر سوءرفتار و گفتار و عملکردهای ناشایست و موضعگیری و اقدامهای ناپسند و نابخردانه، خود را در میان فامیل و آشنایان، خوار و ذلیل کرده است. چنین زنی در روایت دیگری از رسول اکرم (ص)، دارای خصلتی از خصال بدترین زنان است.
زنی که در میان فامیل اعتباری ندارد و با چشم حقارت و خواری به او مینگرند، برای خود نیز شخصیت قابل اعتمادی را باور ندارد و هیچگاه موفق نخواهد شد که بدون سرمایه لازم که همان عزت و متانت و موقعیت خانوادگی است، محیط خانه را محلی مناسب برای آرامش جسم و روح همسرش قرار دهد.
5 - فروتن با همسر
ارزش هر صفت و عمل نیکویی در این است که آدمی آن را از روی آزادی و اختیار انجام دهد. کسی که مجبور است خوب باشد و کار نیک انجام دهد، شاید برای دیگران مفید باشد، اما امتیازی برای خود او محسوب نمیشود. نرمخویی و تواضع و فروتنی انسان نیز وقتی پسندیده و ارزشمند است که با انتخاب و آزادی همراه باشد. قرآن کریم، مومنان را از این جهت که در برابر یکدیگر خاضع و فروتن و نرم هستند، میستاید و روشن است که مومن حقیقی با تلاش و مجاهدت به این خصلت پسندیده دست مییابد.
نرمخو بودن زن در محیط زندگانی مشترک در برابر شوهر، اگر از روی شناخت و اختیار و عمل به وظیفه شوهرداری باشد، خصلت پسندیده و کار ارزشمندی است. زنی که به آسانی در برابر خواستههای مشروع و معقول شوهر شکل میپذیرد و از خود مقاومتی نشان نمیدهد، صاحب فضیلت است و محیط مقدس خانه با این روحیه تسلیم و گذشت و حقپذیری، زمینه پرورش و رشد آرامش را بهتر فراهم مییابد.
نقطه مقابل زنی که در برابر همسر، مطیع است، زنی است که در برابر همسرش، هیچ نرمش و انعطافی ندارد و پیوسته به دنبال مقاومت و پافشاری و جبههگیری در برابر خواستههای شوهر است. چنین زنی از دیدگاه رسول اکرم (ص) از بدترین زنان است. زنی که مرد هیچگاه نتواند راهی برای نفوذ در دل او بیابد، هرگز نباید چشم امید به زندگانی همراه با مسالمت و صفا داشته باشد.
6 - زینتگر برای شوهر
خودآرایی و تزیین، در نهاد زن قرار گرفته است، اما زن به عنوان جنس مخالف مرد، حتی اگر خود را نیاراید، باز هم جذاب و دارای کشش است. این سرمایه خداداد باید در مسیر تثبیت زندگانی مشترک به کار رود. اگر زندگی مشترک، فقط سپری نمودن چند ساعت و چند روز بود، شاید سهلانگاری و بیاعتنایی، مشکلآفرین نبود؛ اما زندگانی درازمدت زن و شوهر باید پیوسته همراه با جاذبه عشق باشد تا هیچگاه گرد و غبار بیمیلی و بیاعتنایی و دلسردی و ناامیدی بر صفحه درخشان آن ننشیند.
استفاده از زینت و آرایش، جذابیت زن را تقویت میکند و بر همین اساس است که رسول خدا (ص) یکی از صفات زن خوب را خودآرایی برای شوهر بیان میکند. زیرا مردی که به همسرش عشق و مهر میورزد، بیگانه را به حریم دل خود راه نمیدهد. در این حال، بر سراسر زندگی آن دو، ابر آرامش و اطمینان سایه میگسترد و اینجاست که آرام بخش بودن گل وجود زن، مفهوم و عینیت پیدا میکند.
اهمیت آراستگی زن برای شوهر تا آنجاست که در فرهنگ اسلام، زن با هیچ بهانهای نمیتواند درباره انجام این وظیفه در قبال همسرش بیاعتنا یا بیتوجه باشد. البته شرایط مختلف زندگی مقتضی گونههای مختلف عمل به این وظیفه و خواهان برخورد شایسته و بایسته زن در آن شرایط میباشد.
امام باقر (علیهالسلام) میفرماید: سزاوار و شایسته نیست که زن (درباره رسیدگی به سر و وضع خود و آراستن خویش بیعنایت باشد) و در زمینه آرایش و آراستن، خود را بازنشسته کند، اگر چه به اندازه آویختن گردنبندی در گردن باشد و شایسته نیست که زن دستش را با خضاب (رنگ با حنا) زینت نکند، اگر چه با کشیدن دست روی حنا باشد و اگر چه این زن مسن باشد (سنی از او گذشته باشد).
7 - خودنگهدار در برابر نامحرم
بیشتر این چنین است که تا آدمی حریم خود را نشکند، دیگری جرئت تجاوز به حریم او را نمییابد. در مرزهای جغرافیایی نیز عبور دشمن از آن قسمت که تحت حفاظت و دیدبانی نیست، آسانتر صورت میگیرد. اگر انسان درباره هر برخوردی، هیچگونه عکسالعمل و حساسیتی نشان ندهد، دیگران برای حفظ متانت و وقار و موقعیت او، کمترین اعتباری را نخواهند پذیرفت.
زن، گل است؛ آن هم فقط برای استفاده صاحب شرعی و قانونیاش. ارزش این گل به آن است که اختصاصی است و تنها برای یک نفر به نام شوهر. غیر از شوهر، هر که باشد، ارتباط زن با او نباید به گونهای باشد که زن با شوهر دارد، رعایت این امر مهم را پیامبر اکرم (ص) از صفات خوب زن میداند، زن باید در برابر نامحرم، دژ و سنگر نفوذناپذیر باشد. بهراستی اگر تمامی زنان با تمامی نامحرمان و بیگانگان اینگونه باشند، آیا دیگر جایی برای بدگمانی و بیاعتمادی، که زمینهساز ناآرامی و اضطراب است، یافت میشود!؟
در برابر این زن، زنی است که هر نوع ارتباط صمیمی و آمیخته به دوستی و لذتبخشی را با غیر همسر داشته باشد، ولی نوبت به همسر که میرسد، جز خودنگهداری و سنگین برخورد کردن و میدان ندادن و بهانهها و عذرهای رنگارنگ آوردن، کار و برخورد دیگری نداشته باشد. رسول خدا (ص) این امر را یکی از صفات بدترین زنان معرفی میفرماید.
این حالت زن و این طرز برخورد، باید برای غیر شوهر باشد. در زمینه یاد شده، ارتباط زن با غیر شوهر (نامحرمان و بیگانگان) باید همانند ارتباط یک قطب آهنربا با قطب موافق باشد که به طور طبیعی و خودکار، عکسالعملی جز دفع و دورسازی ندارد، ولی نسبت به شوهر، همانند قطبهای مخالف آهنربا باشد که به طور طبیعی، واکنشی جز جذب و کشش و اتصال ندارد.
8 - حرفشنوایی از شوهر
از صفات بسیار خوب پیامبر خدا (ص) که حتی دستاویز مخالفان و دشمنان اسلام نیز شده بود، حرفشنوایی بسیار آن حضرت بود، به نحوی که میگفتند پیامبر اکرم (ص) فقط گوش است.
این خصلت بسیار پسندیدهای است که آدمی قبل از هر نوع اظهار نظر و موضعگیری، گفتار دیگری را بشنود و نشنیده به قضاوت ننشیند. گوش، برای شنیدن است و عقل برای انتخاب بهترین و پیروی از آن؛ و خداوند در قرآن به بندگانی که چنین هستند، بشارت داده است.
زن و مرد قبل از اینکه در کانون خانه رابطه همسری داشته باشند، دو انسان دارای ادراک و فهم هستند و باید حرف حق را از یکدیگر بپذیرند تا حق حاکم باشد، نه تمایلات و سلیقههای شخصی. زن خوب آن است که حرف شوهر را میشنود (اگر چه نوبت به او، اجرا و عمل نرسد) و این خود امتیاز است.
زنی که اصلاً ظرفیت و آمادگی شنیدن حرف همسر را ندارد، از این امتیاز محروم است و از دیدگاه رسول خدا (ص)، یک درجه از خوبی را دارا نیست. آیا میان مردی که برای حرفش در خانه گوش شنوایی سراغ ندارد، با مردی که همسرش را پیوسته شنوای سخنانش میبیند، از نظر وحی تفاوت وجود ندارد؟ آیا این شنوایی حرف همسر، تأثیری در آرامش لازم برای مرد و زندگی مشترک ندارد!؟
9- فرمانبردار از همسر
در فرهنگ قرآن کریم، مرد نسبت به زن، قوام است؛ اگر چه زندگانی زن و مرد مشترک است، اما قیام این بنای مقدس و تکیهگاه اصلی از نظر تدبیر و سرپرستی و اداره امور و اعمال مدیریت، از آنِ مرد است. بر این اساس، فرمان و امر به دست اوست. طبیعی است مردی که فرمان به بدی و حرام و نامعقول و ناپسند میدهد، فرمانبرداری از او در این حوزه و قلمرو نیست و فرمانش مطاع نخواهد بود.
زنی که در برابر فرمان شوهر، یعنی دستورهای مشروع و معقول او، فرمانبردار است، از نظر روحی آرامتر است، تا زنی که پیوسته مصمم است که حرف آخر را او بزند، اگر چه ناحق باشد و هیچ حرفی را از همسرش نپذیرد و به کار نبندد، اگر چه حق باشد.
پیامبر اکرم (ص)، اطاعت زن از فرمان همسر را نشانه خوبی زن میداند، چرا که این فرمانبرداری، پایههای زندگی مشترک را که باید دائماً بر شالودههای دوستی و صمیمت و آرامش استوار باشد، تثبیت میکند.
آیا زنی که در برابر خواسته شوهر با گفتن یک کلمه (چشم)، آرامش را که رسالت و مأموریت اصلی اوست، در محیط خانه به ارمغان میآورد، لایق دریافت مدال افتخار بهترین زن، آن هم از زبان مبارک رسول گرامی اسلام نیست؟
نقطه مقابل چنین زنی، آن است که جز لجاجت و تمرد و سرپیچی در برابر شوهر، برخورد و موضع دیگری ندارد. این از صفات بدترین زنان است که رسول اکرم (ص) در روایت دیگر بیان میفرماید.
روشن است که لجاجت در جایی است که مسئله حقپذیری و حقجویی در کار نیست، بلکه پافشاری و مقاومت بر سر موضوع و مطلبی است که زن جز این که بخواهد شجاعت و به اصطلاح هنرمندی و مرد بودن خودش را نشان بدهد، انگیزه دیگری ندارد. چنین زنی باید مطمئن باشد که تا این خصلت ناپسند که از ویژگیهای بدترین زنان است، در اوست، هیچگاه موفق به انجام رسالت خدایی خویش، که آرامشبخشی به زندگی و شوهر است، نخواهد شد.
تبیان