درباره شهربانو سؤالاتي مطرح است، مانند اينکه آيا زني به نام شهربانو همسر حضرت بوده است؟ و آيا اين بانو دخترِيزدگرد، پادشاه ايران بوده و به اسارت مسلمانان درآمده است.
به گزارش شهدای ایران، در مورد تاريخ زندگي همسران امام حسین (ع) و اينکه کداميک از آنان در کربلا حضور داشتند و ساير ويژگيهاي آنها، بحث زیادی وجود دارد؛ اما در مورد هيچیک از آنان به اندازه «شهربانو» بحث نشده است. درباره شهربانو سؤالاتي مطرح است، مانند اينکه آيا زني به نام شهربانو همسر حضرت بوده است؟ و آيا اين بانو دخترِيزدگرد، پادشاه ايران بوده و به اسارت مسلمانان درآمده است؟
ارائه پاسخ صحيح براي سؤالهاي يادشده، به پژوهشي تاريخي نيازمند است که در اینجا به صورت گذرا اشارهای به آن خواهیم داشت.
باید توجه داشت كه هر چند اصل ماجرا (ازدواج این بانو با امام حسین) شهرت بهسزایی دارد و در كهنترین متون تاریخی شیعه چون وقعة الصفی، تاریخ یعقوبی، و الارشاد شیخ مفید نقل شده است، اما اختلاف میان این روایات و عدم سازگاری پارهای از آنها با روایات فتوحات، آنقدر چشمگیر است كه محققان معاصر، اصل داستان شهربانو و ازدواج او با امام حسين (ع) و ولادت امام سجاد (ع) از شاهزاده ايراني را مشکوک دانستهاند.
علی شریعتی، مرتضی مطهری و علامه محمدحسین طباطبایی نیز در صحت داستان تردید کردهاند و سید جعفر شهیدی به صورت کامل این قضیه را مورد بحث قرار داده و رد کرده است.
اما براساس نقل مشهور، علي بن الحسين (ع) از جانب مادر از بانوي فرزانه، پاکدامن، شايسته و شریفی، از تبار ايرانزمين به نام «شهربانو» است.
بنابر نظر بيشتر مورخان، مادر حضرت، دختر يزدگرد سوم؛ آخرين پادشاه ساساني است، اما در اسم و نحوه ازدواج اين بانو با امام حسين (ع) اختلاف بسيار است؛ چنانکه اسامي وي تا چهارده (غزاله، سلافه، سلامه، سادره، شهربانویه و ...) حتي هفده اسم شمرده شده است.
شيخ مفيد مادر آن حضرت را شاهزنان دختر يزدگرد بن شهريار بن کسري ثبت کرده و برخي گويند نامش شهربانويه است، اما همانطور که شيخ مفيد نقل کرده و از ظاهر روايات نيز برمیآيد، نام اصلي وي شاهزنان بوده است.
درباره شهربانو داستانهاي زيادي ساختهاند که هيچيک ارزش نقد و بررسي ندارد. مانند اینکه برخی معتقدند او بعد از واقعه کربلا خود را به رود دجله انداخت و برخی دیگر میگویند که بلافاصله به سمت ایران تاخت و در نزدیکی ری در دل کوه ناپدید گشت.
او که پادشاه زاده بوده، پيش از اسلام زرتشت، و در هنگاميکه همسري امام حسين (ع) را برگزيد، به دين اسلام تشرف حاصل کرد. شهربانو از آن شايستگي برخوردار بود که همسر امامي چون سالار شهيدان، و نيز مادر علي بن الحسين (ع) قرار گيرد. بهرهمندي از اين فضيلت والا گواه بر شايستگي اين بانوي مطهره است.
در ميان صفات روحي اين بانو برجستهتر از همه عفت، پاکي، کمال و آداب بلند و تيزهوشي اوست. به خاطر همين ويژگيهاي فراوان و خصال نيکو و صفات کريمه او بود که امام اميرالمؤمنين (ع) به تزويج آن بزرگوار با فرزندش امام حسين (ع) اقدام فرمود.
وجود اين مخدره (شاهزنان) در حقيقت رابطه مقدسي ميان عرب و عجم به وجود آورد که از همين ارتباط حضرت زينالعابدين (ع) پا به عرصه گيتي نهاد.
امام علی (ع) به بانو شاهزنان به خاطر ايمان و عقل فراوانش محبت خاصي داشت و اخباري از آن حضرت بهجا مانده است که بيانگر فضيلت اين بانوي بزرگوار است، برخی از این اخبار عبارتند از:
الف) اميرالمؤمنين (ع) به فرزندش امام حسين (ع) سفارش میکند که نسبت به آن بانو نيکي و احسان کند و میفرمايد: «به شهربانو، نيکي کن که او پسنديده است و براي تو بهترين فرد روي زمين بعد از تو را به دنيا خواهد آورد».
ب) امام علي (ع) به اطرافیانش خبر داد که شهربانو مادر پاکي براي ائمه طاهرين خواهد شد و همچنين میفرمايد: «او مادر اوصياء، ذراري پاک است».
در اینجا به نمونه دیگری که حاکی از فضل و کمال و ادب آن بانو است اشاره میکنیم:
روزي امام علي (ع) از او پرسيد: «پس از داستان فيل از پدرت چه به خاطر داري؟» شهربانو اینگونه پاسخ داد: «او همواره میگفت: هرگاه اراده خداوند تعلق بگيرد که بر امري غلبه کند، تمام خواستهها در برابر او نقش بر آب است و هرگاه اجل سرآيد تنها راه چاره به مرگ و نابودي انجامد.» امام (ع) از اين سخن حکيمانه در شگفت شد و فرمود: «چه خوب گفته است پدرت! تمام امور در برابر مقدرات الهي تسليماند؛ تا آنجاکه مرگ آدمي نيز در تدبير او خواهد بود...».
امام حسين (ع)، براي همسرش بانو شاهزنان توجه و احترام خاصی قائل بود و بر ديگر زنانش مقدم میداشت و اين بانو در حمايت و زير سايه امام از حرمت و احترام خاصي برخوردار بود تا آنجاکه ناز و نعمتهاي زمان سلطنت پدرش را از ياد برد؛ زيرا امام (ع) او را با تعليمات و روحانيت اسلام تغذيه فرمود؛ بهحدي که از تشريفات سلطنت و پادشاهي بيزار شد. به قول سيد عبدالعزيز سيد الاهل: «امام حسين به قدري از تعليمات اسلامي به او آموخت که کاخهاي مداين و برج و باروي کابل را فراموش کرد...».
این بانوی بزرگوار مورد ستايش مورخان نیز قرار گرفته است. از جمله مبرد، درباره او چنين میگويد: «شاهزنان از بهترين زنان عالم بود...»
زندگى پس از اسارت این بانو نشان داد كه از همان ابتداى كودكى طهارت و پاكدامنى، شيوه او بوده و شايستگى يافته تا مادر سيد ساجدان باشد.
خودش مىگويد: قبل از اينكه به اسارت مسلمانان درآيم، شبى در خواب ديدم كه پيامبر اسلام (ص) همراه امام حسين (ع) به خانه ما تشريففرما شدند و حضرت محمد (ص) مرا به عقد امام حسين (ع) درآورد.
از آن روز، نسبت به امام حسين (ع) محبت خاصى در قلب خود احساس كـردم. شـب بـعـد، دوبـاره خواب ديدم كه فاطمه زهرا (س) تشريففرما شد و اسلام را بر من عرضه داشت، به دست مبارك ايشان اسلام آوردم. پس از آن حضرت زهرا (س) به من فرمود: به زودى لشـگر اسلام بر اينجا غلبه خواهد كرد و بدون اينكه حادثه ناگوارى پيش آيد به فرزندم حسين (ع) خواهى رسيد.
در منابع روايي و تاريخي حداقل سه جريان در مورد ازدواج این بانو وجود دارد. در اینجا به جريانی که معروفترين آنهاست و در بسياري از منابع روايي و تاريخي مطرح میشود، اشاره میکنیم:
پـس از اسـارت شـهـربـانـو، او را بـه مـجـلس خـليـفـه دوم آوردنـد. كـمال و جلال و زيبايى او همه را متعجب كرد. وقتى شهربانو را در جمع مسلمانان وارد كردند، چهره خود را پـوشـانـد و گـفـت: روز هـرمـز سـيـاهبـاد (کنايه از اين که روزگار فرزندان هرمز به کجا انجاميد است.)! عـمـر سـخـن او را نـفـهـمـيـد و خيال كرد كه دشنام مىدهد. از اينرو خواست او را بزند كه امـام عـلى (ع) او را مـنـع كـرد.
سـپـس، خـليـفـه دسـتور داد تا او را براى فروش عـرضـه كـنـنـد و بـراى ايـنـكـه خـريـداران، قيمت بيشترى بپردازند، گفت نقاب از صورت او بـردارنـد. شـهـربـانـو از بـرداشـتـن نـقـاب خـوددارى كـرد. امام على (ع) به عمر گفت: رسـول خـدا (ص) فرموده است كه بزرگ هر قوم را احترام كنيد، پس او را در انـتـخـاب شـوهـر، آزاد بـگـذار و هـر كـس را كـه انـتـخـاب كـرد، قـيـمـتـش را بـا او حـسـاب كـن.
وقـتـى كـه بـنـا شـد او را در انـتـخـاب هـمـسـر آزاد بـگـذارنـد، شـهـربـانـو امـام حـسـيـن (ع) را انـتـخـاب کرد و بـا اشـاره، مـنـتـخـب خـود را شناساند.
نقل شده است که مادر امام زينالعابدين (ع) پس از بهدنیا آمدن امام سجاد از دنیا رفت و در بقیع دفن شد.از آن پس نگهداری امام سجاد به یک کنیز سپرده شد که تا آخر عمر امام سجاد او را مادر خطاب میکرد.
علماي شيعه اين روايت را معتبر دانسته و تأييد کردهاند که پس از تولد حضرت سجاد، او در همان سال در مدينه وفات کرده و مدفون شده است.
پینوشت
1. وقعة الصفین، منقری، نصربن مزاحم، ترجمه پرویز اتابكی، ص 26؛ یعقوبی، احمد، تاریخ یعقوبی، ج 2، ص303؛ الارشاد، شیخ مفید، قم، موسسه آل البیت، 1413 ه.، ج 2، ص137؛ برگرفته از بخش دین و اندیشه سایت تبیان، شکوری.
مهر خانه
ارائه پاسخ صحيح براي سؤالهاي يادشده، به پژوهشي تاريخي نيازمند است که در اینجا به صورت گذرا اشارهای به آن خواهیم داشت.
باید توجه داشت كه هر چند اصل ماجرا (ازدواج این بانو با امام حسین) شهرت بهسزایی دارد و در كهنترین متون تاریخی شیعه چون وقعة الصفی، تاریخ یعقوبی، و الارشاد شیخ مفید نقل شده است، اما اختلاف میان این روایات و عدم سازگاری پارهای از آنها با روایات فتوحات، آنقدر چشمگیر است كه محققان معاصر، اصل داستان شهربانو و ازدواج او با امام حسين (ع) و ولادت امام سجاد (ع) از شاهزاده ايراني را مشکوک دانستهاند.
علی شریعتی، مرتضی مطهری و علامه محمدحسین طباطبایی نیز در صحت داستان تردید کردهاند و سید جعفر شهیدی به صورت کامل این قضیه را مورد بحث قرار داده و رد کرده است.
اما براساس نقل مشهور، علي بن الحسين (ع) از جانب مادر از بانوي فرزانه، پاکدامن، شايسته و شریفی، از تبار ايرانزمين به نام «شهربانو» است.
بنابر نظر بيشتر مورخان، مادر حضرت، دختر يزدگرد سوم؛ آخرين پادشاه ساساني است، اما در اسم و نحوه ازدواج اين بانو با امام حسين (ع) اختلاف بسيار است؛ چنانکه اسامي وي تا چهارده (غزاله، سلافه، سلامه، سادره، شهربانویه و ...) حتي هفده اسم شمرده شده است.
شيخ مفيد مادر آن حضرت را شاهزنان دختر يزدگرد بن شهريار بن کسري ثبت کرده و برخي گويند نامش شهربانويه است، اما همانطور که شيخ مفيد نقل کرده و از ظاهر روايات نيز برمیآيد، نام اصلي وي شاهزنان بوده است.
درباره شهربانو داستانهاي زيادي ساختهاند که هيچيک ارزش نقد و بررسي ندارد. مانند اینکه برخی معتقدند او بعد از واقعه کربلا خود را به رود دجله انداخت و برخی دیگر میگویند که بلافاصله به سمت ایران تاخت و در نزدیکی ری در دل کوه ناپدید گشت.
او که پادشاه زاده بوده، پيش از اسلام زرتشت، و در هنگاميکه همسري امام حسين (ع) را برگزيد، به دين اسلام تشرف حاصل کرد. شهربانو از آن شايستگي برخوردار بود که همسر امامي چون سالار شهيدان، و نيز مادر علي بن الحسين (ع) قرار گيرد. بهرهمندي از اين فضيلت والا گواه بر شايستگي اين بانوي مطهره است.
در ميان صفات روحي اين بانو برجستهتر از همه عفت، پاکي، کمال و آداب بلند و تيزهوشي اوست. به خاطر همين ويژگيهاي فراوان و خصال نيکو و صفات کريمه او بود که امام اميرالمؤمنين (ع) به تزويج آن بزرگوار با فرزندش امام حسين (ع) اقدام فرمود.
وجود اين مخدره (شاهزنان) در حقيقت رابطه مقدسي ميان عرب و عجم به وجود آورد که از همين ارتباط حضرت زينالعابدين (ع) پا به عرصه گيتي نهاد.
امام علی (ع) به بانو شاهزنان به خاطر ايمان و عقل فراوانش محبت خاصي داشت و اخباري از آن حضرت بهجا مانده است که بيانگر فضيلت اين بانوي بزرگوار است، برخی از این اخبار عبارتند از:
الف) اميرالمؤمنين (ع) به فرزندش امام حسين (ع) سفارش میکند که نسبت به آن بانو نيکي و احسان کند و میفرمايد: «به شهربانو، نيکي کن که او پسنديده است و براي تو بهترين فرد روي زمين بعد از تو را به دنيا خواهد آورد».
ب) امام علي (ع) به اطرافیانش خبر داد که شهربانو مادر پاکي براي ائمه طاهرين خواهد شد و همچنين میفرمايد: «او مادر اوصياء، ذراري پاک است».
در اینجا به نمونه دیگری که حاکی از فضل و کمال و ادب آن بانو است اشاره میکنیم:
روزي امام علي (ع) از او پرسيد: «پس از داستان فيل از پدرت چه به خاطر داري؟» شهربانو اینگونه پاسخ داد: «او همواره میگفت: هرگاه اراده خداوند تعلق بگيرد که بر امري غلبه کند، تمام خواستهها در برابر او نقش بر آب است و هرگاه اجل سرآيد تنها راه چاره به مرگ و نابودي انجامد.» امام (ع) از اين سخن حکيمانه در شگفت شد و فرمود: «چه خوب گفته است پدرت! تمام امور در برابر مقدرات الهي تسليماند؛ تا آنجاکه مرگ آدمي نيز در تدبير او خواهد بود...».
امام حسين (ع)، براي همسرش بانو شاهزنان توجه و احترام خاصی قائل بود و بر ديگر زنانش مقدم میداشت و اين بانو در حمايت و زير سايه امام از حرمت و احترام خاصي برخوردار بود تا آنجاکه ناز و نعمتهاي زمان سلطنت پدرش را از ياد برد؛ زيرا امام (ع) او را با تعليمات و روحانيت اسلام تغذيه فرمود؛ بهحدي که از تشريفات سلطنت و پادشاهي بيزار شد. به قول سيد عبدالعزيز سيد الاهل: «امام حسين به قدري از تعليمات اسلامي به او آموخت که کاخهاي مداين و برج و باروي کابل را فراموش کرد...».
این بانوی بزرگوار مورد ستايش مورخان نیز قرار گرفته است. از جمله مبرد، درباره او چنين میگويد: «شاهزنان از بهترين زنان عالم بود...»
زندگى پس از اسارت این بانو نشان داد كه از همان ابتداى كودكى طهارت و پاكدامنى، شيوه او بوده و شايستگى يافته تا مادر سيد ساجدان باشد.
خودش مىگويد: قبل از اينكه به اسارت مسلمانان درآيم، شبى در خواب ديدم كه پيامبر اسلام (ص) همراه امام حسين (ع) به خانه ما تشريففرما شدند و حضرت محمد (ص) مرا به عقد امام حسين (ع) درآورد.
از آن روز، نسبت به امام حسين (ع) محبت خاصى در قلب خود احساس كـردم. شـب بـعـد، دوبـاره خواب ديدم كه فاطمه زهرا (س) تشريففرما شد و اسلام را بر من عرضه داشت، به دست مبارك ايشان اسلام آوردم. پس از آن حضرت زهرا (س) به من فرمود: به زودى لشـگر اسلام بر اينجا غلبه خواهد كرد و بدون اينكه حادثه ناگوارى پيش آيد به فرزندم حسين (ع) خواهى رسيد.
در منابع روايي و تاريخي حداقل سه جريان در مورد ازدواج این بانو وجود دارد. در اینجا به جريانی که معروفترين آنهاست و در بسياري از منابع روايي و تاريخي مطرح میشود، اشاره میکنیم:
پـس از اسـارت شـهـربـانـو، او را بـه مـجـلس خـليـفـه دوم آوردنـد. كـمال و جلال و زيبايى او همه را متعجب كرد. وقتى شهربانو را در جمع مسلمانان وارد كردند، چهره خود را پـوشـانـد و گـفـت: روز هـرمـز سـيـاهبـاد (کنايه از اين که روزگار فرزندان هرمز به کجا انجاميد است.)! عـمـر سـخـن او را نـفـهـمـيـد و خيال كرد كه دشنام مىدهد. از اينرو خواست او را بزند كه امـام عـلى (ع) او را مـنـع كـرد.
سـپـس، خـليـفـه دسـتور داد تا او را براى فروش عـرضـه كـنـنـد و بـراى ايـنـكـه خـريـداران، قيمت بيشترى بپردازند، گفت نقاب از صورت او بـردارنـد. شـهـربـانـو از بـرداشـتـن نـقـاب خـوددارى كـرد. امام على (ع) به عمر گفت: رسـول خـدا (ص) فرموده است كه بزرگ هر قوم را احترام كنيد، پس او را در انـتـخـاب شـوهـر، آزاد بـگـذار و هـر كـس را كـه انـتـخـاب كـرد، قـيـمـتـش را بـا او حـسـاب كـن.
وقـتـى كـه بـنـا شـد او را در انـتـخـاب هـمـسـر آزاد بـگـذارنـد، شـهـربـانـو امـام حـسـيـن (ع) را انـتـخـاب کرد و بـا اشـاره، مـنـتـخـب خـود را شناساند.
نقل شده است که مادر امام زينالعابدين (ع) پس از بهدنیا آمدن امام سجاد از دنیا رفت و در بقیع دفن شد.از آن پس نگهداری امام سجاد به یک کنیز سپرده شد که تا آخر عمر امام سجاد او را مادر خطاب میکرد.
علماي شيعه اين روايت را معتبر دانسته و تأييد کردهاند که پس از تولد حضرت سجاد، او در همان سال در مدينه وفات کرده و مدفون شده است.
پینوشت
1. وقعة الصفین، منقری، نصربن مزاحم، ترجمه پرویز اتابكی، ص 26؛ یعقوبی، احمد، تاریخ یعقوبی، ج 2، ص303؛ الارشاد، شیخ مفید، قم، موسسه آل البیت، 1413 ه.، ج 2، ص137؛ برگرفته از بخش دین و اندیشه سایت تبیان، شکوری.
مهر خانه