نمونه برجسته و مصداق موجود، فیلم «الرساله» مرحوم «مصطفی عقاد» است. در این فیلم اساسا ما چهره پیامبر گرامی اسلام را نمیبینیم ولی همه جا و در هر حال تاثیر آن بزرگوار و کلا عطر نبوت و ولایت و قدرت رهبری ایشان را درک و حس میکنیم.
به گزارش شهدای ایران، نضجگیری انقلاب اسلامی، شکست طاغوت، ادامه انقلاب، تثبیت نظام بویژه دفاع 8 ساله ملت ایران در جنگ، همه و همه نشأت گرفته و متاثر از نهضت امام حسین(ع) و حماسه کربلاست.
کسی در این تردید ندارد که هرچه در دوران ایران نوین بهدست آمده، ماحصل ارزشهای دینی– مذهبی بویژه قیام عاشوراییان است. امام راحل بیش از همه وامداری ایران و انقلاب به موضوع قیام و جنبش 72 تن را تبیین و گوشزد فرمودهاند: «این اجتماعات است که ما را زنده نگه داشته. این هماهنگیهاست که ما را نگه داشته[...] همان سینهزنی، همان نوحهخوانی، همانها رمز پیروزی ما است». و رهبر حکیم انقلاب تصریح فرموده اند: «ماجرای حسین بن علی علیهالسلام حقیقتا موتور حرکت قرون اسلامی در جهت تفکرات صحیح اسلامی بوده است. هر آزادیخواه و هر مجاهد فیسبیلالله و هرکس که میخواسته در میدان خطر وارد شود از آن ماجرا مایه گرفته و آن را پشتوانه روحی و معنوی خود قرار داده است.در انقلاب ما این معنی به صورت بینی واضح بود...».
با این حال در کشور دارای سینما و تولید سالانه بیش از 70 فیلم بلند داستانی، کمتر از انگشتان یکدست فیلمهایی درباره اصلیترین رکن برپاکننده و نگهدارنده انقلاب و ایران ساخته شده است! تلویزیون وضعیت بهتری دارد اما سینما که بسیار موثر و جریانساز است، بشدت دستش خالی است. طی 35 سال بهرغم ساخته شدن فیلمهایی انبوه با مفاهیم مذهبی ولی پرداختن به عاشوراییان همینهاست: «سفیر»، «روز واقعه»، «عقاب صحرا» و «رستاخیز» اکران نشده. چه انتظارها که کشیدیم برای «رستاخیز». همه چیز حکایت از این داشت که انتظارمان برآورده خواهد شد: پیشتولید و تولید 7-6 ساله، سابقه احمدرضا درویش در مقام کارگردان، عوامل موثر خارجی و شهیر، تبلیغات حجیم پیرامون توفیق حتمی اکران جهانی و... اما حاصل چه شد؟ فیلمی عقیم در نقب زدن به عمق واقعه کربلا. «رستاخیز» همه چیز دارد جز آنچه میباید میداشت؛ «حس»، همان چیزی که مثلا «روز واقعه» داشت و رستاخیز ندارد. دریغ از یک لحظه لرزیدن دل، چه رسد به تلنگر فکر. افسوس از دیدن شمایلی باورپذیر، چه رسد به همذاتپنداری با شخصیتی غریب. آن همه صحنههای کارزار ولی کو تکانی سلحشورانه، عشق حسینی شیعیان کجا و رسم تصاویری از عشاق رستاخیز کجا؟ «حر» رستاخیز کجا و «حر» به ندامت کشاندن سربازان جبهه «شر» کجا؟ «عباس»(ع) رستاخیز کجا و «عباس»(ع) فرهنگساز وفاداری به ولایت کجا؟ قصد نقد «رستاخیز» را ندارم که از این منظر ضعفهای آشکار و بدیهی بر این فیلم پرهیاهو حاکم است.
از روایت بگیرید تا فقدان شخصیتپردازی و حتی جلوههای ویژه کمرمقتر از مختار تلویزیونی و... بنابراین به طرح پرسشها و نقطه نظرات دیگران بسنده میکنم. مثلا این پرسش جدی قابل طرح است که چرا احمدرضا درویش نتوانست با رستاخیز راضیکننده ظاهر شود؟ درویش سینماگری تکنیکی است و قبلا خودش را ثابت کرده بود. فیلمساز ایران نوین است و ارادتش را نسبت به محتوای کربلایی نشان داده بود و... اما «رستاخیز»ش نشد فیلمی که باید میشد. به نظر میرسد درویش و تیم فکری پشتیبانیکنندهاش بیش از آنکه بهدنبال اثری پذیرفتنی از سوی مسلمانان بویژه شیعیان باشند، راه جذابیتآفرینی از طریق تابوشکنی را انتخاب کردهاند و همین رویکرد، همه انرژی آنان را گرفته است. آنها به جای صرف وقت و پژوهش پیرامون اجزای کارشان، عمده خلاقیت خود را برای ارائه صورت مقدسین به کار بردهاند. در حالی که فیلم کربلایی، باید بتواند آن حال و هوا، اندیشهها، توکل، ایمان، آزادی و حریت، ایثار و... را دراماتیزه و منتقل کند، پس از این، تصویرسازی رزم و جنگافزار و نبرد تن به تن به کار میآید. مشکل فیلمهایی از این دست، نه در غیبت صورت ائمه که در ناتوانی ترسیم سیرت و بصیرت این بزرگواران است.
نمونه برجسته و مصداق موجود، فیلم «الرساله» مرحوم «مصطفی عقاد» است. در این فیلم اساسا ما چهره پیامبر گرامی اسلام را نمیبینیم ولی همه جا و در هر حال تاثیر آن بزرگوار و کلا عطر نبوت و ولایت و قدرت رهبری ایشان را درک و حس میکنیم اما در فیلم رستاخیز، نمایش چهره یکی از قدرتمندترین شخصیتهای تاریخ اسلام، نهتنها ما را به وجد نمیآورد و در درونمان به او تعظیم نمیکنیم بلکه در شنیدهها، روایتها و باورمان نسبت به حضرت عباس(ع) دچار تردید میشویم به همچنین نسبت به بقیه. آقای ثمری پس از نمایش آن در جشنواره فیلم فجر گفت: «خلاصه اینکه آنچه در این فیلم به عنوان حادثه عاشورا مطرح میشود با مفاهیم بلند و فرهنگ انسانساز عاشورا هیچگونه انطباقی ندارد و صرفا با بهرهگیری از تکنیکهای هنری جنگ و کارزاری به نمایش گذاشته میشود که هدف آن فقط خشونت است و کشتار».(1)متاسفانه فیلم رستاخیز حداقل در زمینه وفاداری به تاریخ هم در صراط درستی پیش نرفته است. البته فیلمسازان غالبا مکلف به رعایت نعل به نعل تاریخ نیستند، اما این رویکرد وقتی بیاشکال میافتد که اثر و حوادثش باورپذیر باشد ولی وقتی در رستاخیز از عنصر باوراندن وقایع خبری نیست بیتردید تحریف محل بحث میشود، بویژه که رویکرد به وقایع مذهبی و حوادث تاریخی مرتبط با دین و دیانت، مطلعان بسیار و معتقدان محکم دارد، لذا حساسیت چند برابر میشود و ذرهای شوخیبردار نیست. در اینجاست که تذکر «بیهقی» معنا مییابد: «روا نیست در تاریخ تبذیر و تحریف کردن». برای قدم گذاشتن در حیطه فیلم ساختن درباره کربلاییها فقط جرات و جسارت کافی نیست کمااینکه مرحوم رسول ملاقلیپور گفته بود:
«...اگر قرار است فیلم امام حسین(ع) را من بسازم و خدای ناکرده به این شخصیت و خانوادهاش خدشهای وارد شود امیدوارم دست و پایم بشکند و هرگز نروم پشت دوربین بگویم صدا، دوربین و... چون این کار جرات میخواهد». آیا اکنون که درویش چنین جراتی را به خرج داده است، باید بدون قید و شرط او را ستایش کنیم؟ قاعدتا پاسخ منفی است. تیم تولید رستاخیز اصولا باید تمهیداتی به کار میگرفتند که ضمن حفظ جایگاه اسطورهای بزرگان مذهب و تاریخ، طرحی نو درمیانداختند نه اینکه با شکستن باورهای تایید شده، اختلاف و انشعاب میان مردم به وجود بیاورند. در واقع امر این تیم به جای بهکارگیری بیش از حد خلاقیت، چنان مبادرت به تابوشکنی کردهاند که منهای بلند شدن صدای مردم عادی (چون آقایان مدعیاند مردم را برخی مداحان تحریک کردهاند)،(2) باعث نگرانی علما و فقها هم شدهاند (این بزرگواران که تحریکپذیر نیستند؟!!) تا آنجا که این شخصیتها یا مستقیم یا از طریق دفاترشان اقدام به نفی و رد موجودیت این فیلم کردند. مثلا دفتر آیتالله العظمی علوی گرگانی طی بیانیهای اعلام داشتند: «طبیعی است عدم توجه به نصایح علما موجب کمرنگ شدن اعتماد قشر متدین به دستگاههای فرهنگی و کمرنگ شدن عظمت امامزادگان، موجب توبیخ و بلکه عقاب الهی در قیامت خواهد شد و همه مسؤولان باید خود را برای جوابگویی در روز حساب آماده کنند». (3)
پینوشتها:
1 – حجتالاسلام علی ثمری، علاوه بر متن اشاره شده 14 مورد از اشکالات رستاخیز را با رسانهها (از جمله مهر) در میان گذاشت.
2 – تعدادی از مداحان کشور به نمایش شمایل امامزادگان در فیلم معترض و حتی تجمعاتی با حضور جمعیت زیادی در مساجد برگزار کردند که مهمترینش در مسجد ارک تهران بود و نیز حاج حسین سازور (از مداحان معروف)، اعلام کرده بود: «این کارها غافلانه نبوده است و اینها به خاطر اینکه جامعه دینی را در دولت جدید تست کنند و بفهمند که مردم دیندار ما نسبت به هنجارها و هنجارشکنیهایی که به وجود میآید، چه عکسالعملی نشان میدهند، دست به این کار زدهاند».
3 - علمای دینی دیگری نیز به ساخت و نمایش فیلم رستاخیز اعتراض کردند که میتوان به آیتالله مکارمشیرازی، آیتالله وحید و... اشاره کرد. در این رابطه چنانچه عدم حمایت آیتالله العظمی سیستانی از فیلم را مدنظر قرار دهیم (شخصیتی که گروه سازنده فیلم از ایشان هزینه کرده بودند) به فقدان جایگاه فیلم نزد فقها و عالمان دینی پی میبریم.
* سینماپرس
کسی در این تردید ندارد که هرچه در دوران ایران نوین بهدست آمده، ماحصل ارزشهای دینی– مذهبی بویژه قیام عاشوراییان است. امام راحل بیش از همه وامداری ایران و انقلاب به موضوع قیام و جنبش 72 تن را تبیین و گوشزد فرمودهاند: «این اجتماعات است که ما را زنده نگه داشته. این هماهنگیهاست که ما را نگه داشته[...] همان سینهزنی، همان نوحهخوانی، همانها رمز پیروزی ما است». و رهبر حکیم انقلاب تصریح فرموده اند: «ماجرای حسین بن علی علیهالسلام حقیقتا موتور حرکت قرون اسلامی در جهت تفکرات صحیح اسلامی بوده است. هر آزادیخواه و هر مجاهد فیسبیلالله و هرکس که میخواسته در میدان خطر وارد شود از آن ماجرا مایه گرفته و آن را پشتوانه روحی و معنوی خود قرار داده است.در انقلاب ما این معنی به صورت بینی واضح بود...».
با این حال در کشور دارای سینما و تولید سالانه بیش از 70 فیلم بلند داستانی، کمتر از انگشتان یکدست فیلمهایی درباره اصلیترین رکن برپاکننده و نگهدارنده انقلاب و ایران ساخته شده است! تلویزیون وضعیت بهتری دارد اما سینما که بسیار موثر و جریانساز است، بشدت دستش خالی است. طی 35 سال بهرغم ساخته شدن فیلمهایی انبوه با مفاهیم مذهبی ولی پرداختن به عاشوراییان همینهاست: «سفیر»، «روز واقعه»، «عقاب صحرا» و «رستاخیز» اکران نشده. چه انتظارها که کشیدیم برای «رستاخیز». همه چیز حکایت از این داشت که انتظارمان برآورده خواهد شد: پیشتولید و تولید 7-6 ساله، سابقه احمدرضا درویش در مقام کارگردان، عوامل موثر خارجی و شهیر، تبلیغات حجیم پیرامون توفیق حتمی اکران جهانی و... اما حاصل چه شد؟ فیلمی عقیم در نقب زدن به عمق واقعه کربلا. «رستاخیز» همه چیز دارد جز آنچه میباید میداشت؛ «حس»، همان چیزی که مثلا «روز واقعه» داشت و رستاخیز ندارد. دریغ از یک لحظه لرزیدن دل، چه رسد به تلنگر فکر. افسوس از دیدن شمایلی باورپذیر، چه رسد به همذاتپنداری با شخصیتی غریب. آن همه صحنههای کارزار ولی کو تکانی سلحشورانه، عشق حسینی شیعیان کجا و رسم تصاویری از عشاق رستاخیز کجا؟ «حر» رستاخیز کجا و «حر» به ندامت کشاندن سربازان جبهه «شر» کجا؟ «عباس»(ع) رستاخیز کجا و «عباس»(ع) فرهنگساز وفاداری به ولایت کجا؟ قصد نقد «رستاخیز» را ندارم که از این منظر ضعفهای آشکار و بدیهی بر این فیلم پرهیاهو حاکم است.
از روایت بگیرید تا فقدان شخصیتپردازی و حتی جلوههای ویژه کمرمقتر از مختار تلویزیونی و... بنابراین به طرح پرسشها و نقطه نظرات دیگران بسنده میکنم. مثلا این پرسش جدی قابل طرح است که چرا احمدرضا درویش نتوانست با رستاخیز راضیکننده ظاهر شود؟ درویش سینماگری تکنیکی است و قبلا خودش را ثابت کرده بود. فیلمساز ایران نوین است و ارادتش را نسبت به محتوای کربلایی نشان داده بود و... اما «رستاخیز»ش نشد فیلمی که باید میشد. به نظر میرسد درویش و تیم فکری پشتیبانیکنندهاش بیش از آنکه بهدنبال اثری پذیرفتنی از سوی مسلمانان بویژه شیعیان باشند، راه جذابیتآفرینی از طریق تابوشکنی را انتخاب کردهاند و همین رویکرد، همه انرژی آنان را گرفته است. آنها به جای صرف وقت و پژوهش پیرامون اجزای کارشان، عمده خلاقیت خود را برای ارائه صورت مقدسین به کار بردهاند. در حالی که فیلم کربلایی، باید بتواند آن حال و هوا، اندیشهها، توکل، ایمان، آزادی و حریت، ایثار و... را دراماتیزه و منتقل کند، پس از این، تصویرسازی رزم و جنگافزار و نبرد تن به تن به کار میآید. مشکل فیلمهایی از این دست، نه در غیبت صورت ائمه که در ناتوانی ترسیم سیرت و بصیرت این بزرگواران است.
نمونه برجسته و مصداق موجود، فیلم «الرساله» مرحوم «مصطفی عقاد» است. در این فیلم اساسا ما چهره پیامبر گرامی اسلام را نمیبینیم ولی همه جا و در هر حال تاثیر آن بزرگوار و کلا عطر نبوت و ولایت و قدرت رهبری ایشان را درک و حس میکنیم اما در فیلم رستاخیز، نمایش چهره یکی از قدرتمندترین شخصیتهای تاریخ اسلام، نهتنها ما را به وجد نمیآورد و در درونمان به او تعظیم نمیکنیم بلکه در شنیدهها، روایتها و باورمان نسبت به حضرت عباس(ع) دچار تردید میشویم به همچنین نسبت به بقیه. آقای ثمری پس از نمایش آن در جشنواره فیلم فجر گفت: «خلاصه اینکه آنچه در این فیلم به عنوان حادثه عاشورا مطرح میشود با مفاهیم بلند و فرهنگ انسانساز عاشورا هیچگونه انطباقی ندارد و صرفا با بهرهگیری از تکنیکهای هنری جنگ و کارزاری به نمایش گذاشته میشود که هدف آن فقط خشونت است و کشتار».(1)متاسفانه فیلم رستاخیز حداقل در زمینه وفاداری به تاریخ هم در صراط درستی پیش نرفته است. البته فیلمسازان غالبا مکلف به رعایت نعل به نعل تاریخ نیستند، اما این رویکرد وقتی بیاشکال میافتد که اثر و حوادثش باورپذیر باشد ولی وقتی در رستاخیز از عنصر باوراندن وقایع خبری نیست بیتردید تحریف محل بحث میشود، بویژه که رویکرد به وقایع مذهبی و حوادث تاریخی مرتبط با دین و دیانت، مطلعان بسیار و معتقدان محکم دارد، لذا حساسیت چند برابر میشود و ذرهای شوخیبردار نیست. در اینجاست که تذکر «بیهقی» معنا مییابد: «روا نیست در تاریخ تبذیر و تحریف کردن». برای قدم گذاشتن در حیطه فیلم ساختن درباره کربلاییها فقط جرات و جسارت کافی نیست کمااینکه مرحوم رسول ملاقلیپور گفته بود:
«...اگر قرار است فیلم امام حسین(ع) را من بسازم و خدای ناکرده به این شخصیت و خانوادهاش خدشهای وارد شود امیدوارم دست و پایم بشکند و هرگز نروم پشت دوربین بگویم صدا، دوربین و... چون این کار جرات میخواهد». آیا اکنون که درویش چنین جراتی را به خرج داده است، باید بدون قید و شرط او را ستایش کنیم؟ قاعدتا پاسخ منفی است. تیم تولید رستاخیز اصولا باید تمهیداتی به کار میگرفتند که ضمن حفظ جایگاه اسطورهای بزرگان مذهب و تاریخ، طرحی نو درمیانداختند نه اینکه با شکستن باورهای تایید شده، اختلاف و انشعاب میان مردم به وجود بیاورند. در واقع امر این تیم به جای بهکارگیری بیش از حد خلاقیت، چنان مبادرت به تابوشکنی کردهاند که منهای بلند شدن صدای مردم عادی (چون آقایان مدعیاند مردم را برخی مداحان تحریک کردهاند)،(2) باعث نگرانی علما و فقها هم شدهاند (این بزرگواران که تحریکپذیر نیستند؟!!) تا آنجا که این شخصیتها یا مستقیم یا از طریق دفاترشان اقدام به نفی و رد موجودیت این فیلم کردند. مثلا دفتر آیتالله العظمی علوی گرگانی طی بیانیهای اعلام داشتند: «طبیعی است عدم توجه به نصایح علما موجب کمرنگ شدن اعتماد قشر متدین به دستگاههای فرهنگی و کمرنگ شدن عظمت امامزادگان، موجب توبیخ و بلکه عقاب الهی در قیامت خواهد شد و همه مسؤولان باید خود را برای جوابگویی در روز حساب آماده کنند». (3)
پینوشتها:
1 – حجتالاسلام علی ثمری، علاوه بر متن اشاره شده 14 مورد از اشکالات رستاخیز را با رسانهها (از جمله مهر) در میان گذاشت.
2 – تعدادی از مداحان کشور به نمایش شمایل امامزادگان در فیلم معترض و حتی تجمعاتی با حضور جمعیت زیادی در مساجد برگزار کردند که مهمترینش در مسجد ارک تهران بود و نیز حاج حسین سازور (از مداحان معروف)، اعلام کرده بود: «این کارها غافلانه نبوده است و اینها به خاطر اینکه جامعه دینی را در دولت جدید تست کنند و بفهمند که مردم دیندار ما نسبت به هنجارها و هنجارشکنیهایی که به وجود میآید، چه عکسالعملی نشان میدهند، دست به این کار زدهاند».
3 - علمای دینی دیگری نیز به ساخت و نمایش فیلم رستاخیز اعتراض کردند که میتوان به آیتالله مکارمشیرازی، آیتالله وحید و... اشاره کرد. در این رابطه چنانچه عدم حمایت آیتالله العظمی سیستانی از فیلم را مدنظر قرار دهیم (شخصیتی که گروه سازنده فیلم از ایشان هزینه کرده بودند) به فقدان جایگاه فیلم نزد فقها و عالمان دینی پی میبریم.
* سینماپرس