به گزارش گروه اجتماعی پایگاه خبری شهدای ایران ; یکی از دولتهائی که تا آستانه سقوط رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی حامی شاه و رژیم او محسوب میشد، حکومت امارات متحده عربی و شخص شیخ زائد بن سلطان آل نهیان حاکم این دولت بود.
محمد یگانه رئیس کل بانک مرکزی رژیم شاه و وزیر دارائی این رژیم که کتاب خاطراتش توسط مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد و به کوشش حبیب لاجوردی در مؤسسه انتشاراتی نشر ثالث منتشر شده به نمونهای از حمایت رژیم شیخ زائد از شاه اشاره کرده است.
محمد یگانه، فرزند حاج محمداسماعیل شکرچی از دولتمردان حکومت محمدرضا پهلوی بود. او فارغالتحصیل دانشگاه حقوق تهران و دانشگاه کلمبیا در کشور امریکا است و از سال 1949 وارد سازمان ملل متحد گردید.
محمد یگانه در بخشهای مختلف اقتصادی در حکومت محمدرضا پهلوی مشغول به کار گردید که مهمترین آنها رئیس کل بانک مرکزی، وزارت آبادانی و مسکن (1348)، وزیر مشاور کابینه هویدا و وزارت دارایی دولت شریف امامی بود.
یگانه در کتاب خاطراتش مینویسد:
یکی از کمکهای شیخ زائد به شاه چک یکصد میلیون دلاری او به محمدرضا پهلوی در آستانه پیروزی انقلاب بود. به گفته یگانه این چک به صورت کاملاً سری در زمان کابینه «شریف امامی» ارائه گردید و تصور شیخ امارات این بود که مردم ایران به خاطر «کمبود نان» انقلاب کردهاند لذا حمایت مالی از شاه میتواند سبب رسیدگی به مردم شود.
یگانه میگوید شیخ زائد بسیار متمول بود و بسیار به شاه عبودیت داشت از این رو دولت امارات به سفیر خود در تهران پیغام داد چک 100 میلیون دلاری شیخ زائد را که به اسم «محمدرضا شاه پهلوی» نوشته شده به وی تحویل دهد. این دستور اجرا شد و شاه نیز چک را به شریف امامی داد و به او گفت «این را ببرید و با نظر وزارت اقتصادی و دارائی به مصارف لازم برسانید.»
یگانه افزود:
در آن زمان من عهده دار وزارت دارائی بودم. شریف امامی با من تماس گرفت از من خواست حساب محرمانهای باز کنیم و این پول را به آن حساب بریزم. من از شریف امامی خواستم بیشتر فکر کنم. بعد با اطرافیان خود از جمله با حسن عرب که قائم مقام من بود مشورت کردم و به این نتیجه رسیدم که من به عنوان وزیر اقتصادی و دارائی از نظر قانونی یک حساب بیشتر نمیتوانم داشته باشم و آن حساب خزانه است که تمام عواید دولت باید وارد آن شود و هر دیناری که از آن خارج میشود باید با مصوبه مجلس یا مجلسین صورت گیرد. از این رو موضوع را به اطلاع شریف امامی رساندم و از او خواستم در بودجه محرمانهای که در اختیار خودش قرار دارد، واریز کند. اما شریف امامی نهایتاً توصیه مرا پذیرفت و موافقت کرد که این پول به خزانه ریخته شود.