یکی از مجالس عزای امام حسین (ع) در کاخ یزید برگزار شد. وقتی که چشمان حضرت زینب(س) به سر بریده برادرش افتاد نوحهگری را شروع کرد به طوری که به غیر از یزید همه حضار مجلس را به گریه انداخت.
به گزارش شبکه خبری«نامه پرس»، به روایت سید بن طاووس در لهوف، اولین عزاداری را پس از واقعه عاشورا عصر همان روز و پس از پایان یافتن نبرد، زنان شهدا و اهلبیت بر سر اجساد شهدا برگزار کردند. عزاداری بعدی را فردای عاشورا و پس از به آتش کشاندن خیمهها به دست لشکریان عمر سعد، زنان اهلبیت برگزار کردند.
عزاداری بعدی پس از ورود کاروان اسرا به کوفه رخ داد. وقتی کاروان اسرا وارد کوفه شد مردم شهر بر اثر دیدن حال و روز اهلبیت منقلب شدند و گریان و نالان، نوحهها سر دادند. امام سجاد (ع) که آن حال را دید، فرمود: آیا این شما هستید که نوحهسرایی میکنید و گریه سر میدهید؟ پس چه کسی ما را کشت؟
سپس حضرت زینب سخنرانی برای مردم را شروع فرمود و آنها را به سبب پیمانشکنیشان شماتت و سرزنش کرد. پس از این سخنان غریو شیون از مردم کوفه به هوا خاست. آنگاه فاطمه صغری، دختر امام حسین (ع) خطبهای طولانی در رثای پدرش و شماتت کوفیان ایراد کرد که باز مردم را به ناله واداشت.
بعد از آن نوبت به حضرت امکلثوم رسید. وی پس از ایراد سخنانی به خواندن مرثیه پرداخت. شنیدن آن قصیده چنان در مردم اثر کرد که همه را به عزاداری واداشت. سپس امام سجاد (ع) برخاستند و پس از حمد و ثنای الهی خطبهای غرا در نکوهش و تنبه کوفیان ایراد کردند و سخن خود را با خواندن مرثیهای به پایان بردند.
مجلس عزای بعدی در مدینه برگزار شد. داستان از این قرار بود که ابنزیاد در نامهای به یزید گزارش احوال اهلبیت را نگاشت و نامه را برای فرماندار مدینه، عمروبن سعید بن عاص فرستاد تا به یزید برساند. عمرو به محض دریافت خبر شهادت امام حسین (ع) به مسجد رفت، بر منبر خطبهای خواند و خبر را به اطلاع مردم کوفه رساند. در آن هنگام، صدای شیون و زاری از آل بنیهاشم به هوا برخاست. آنها مراسم عزا و سوگواری برگزار کردند و زینب دختر عقیل بن ابی طالب هم نوحهخوانی میکرد.
مجلس عزای دیگر، در کاخ یزید برگزار شد. وقتی که چشمان حضرت زینب به سر بریده برادرش حسین (ع) افتاد با نالهای حزین نوحهگری را شروع کرد به طوری که به غیر از یزید همه حضار مجلس را به گریه انداخت. در آن هنگام یکی از زنان بنیهاشم که در خانه یزید زندگی میکرد نیز شروع به گریه و نوحهخوانی کرد. یزید هم پس از آن اجازه داد تا اهلبیت در مدت اقامتشان در شام سوگواری کنند و آنان نیز چنین کردند.
از روایتی که محدث نوری در مستدرک الوسایل نقل میکند میتوان چنین برداشت کرد که گویا در همین مجالس عزا در دمشق است که برای اول بار، سوگواران حسین بن علی (ع) لباس سیاه به تن میکنند.
مراسم بعدی در کربلا و کنار قبور شهیدان برگزار شد. مشهور است که در بازگشت از شام به عراق، اهلبیت از راهنمای قافله خواستند تا آنها را از مسیر کربلا عبور دهد. وقتی به آن سرزمین رسیدند مشاهده کردند که پیش از آنان جابربن عبدالله انصاری نیز همراه عدهای از بنیهاشم به زیارت مرقد امام حسین (ع) آمده است. با پیوستن کاروان اهلبیت به جابر و همراهانش، همه در کربلا جمع شدند و به گریه و سوگواری و سینهزنی پرداختند. به صورتی که زنان آن حوالی هم به آنها پیوستند. تا مجلس تا چند روز برقرار بود.
عزاداری بعدی در مدینه بر پا شد. وقتی کاروان اهلبیت به حوالی مدینه رسید و در آنجا اتراق کرد، امام سجاد (ع) به بشیر بن حذلم که شاعر بود فرمودند تا به مدینه ورود و خبر شهادت امام حسین را به مردم برساند. مردم مدینه پس از شنیدن این خبر شیونکنان به محل اتراق کاروان اهلبیت به راه افتادند، گرد حضرت سجاد حلقه زدند و گریان و تسلیتگویان همراه با ایشان عزاداری کردند. سپس، امام در اجتماع پر شور مردم، سخنرانی غرایی ایراد فرمودند که گریه شدید مردم را در پی داشت. پس از آن، اهل بیت همراه مردم وارد شهر شدند و در آنجا هم مجلس سوگ و عزا بر پا داشتند.
از جمله اولین مجالس تعزیت رسمی امام حسین (ع) باید به عزاداری توابین بر مزار امام اشاره کرد. به روایت تاریخ، آنگاه که در آغاز سال 65 هجری، توابین به فرماندهی سلیمان بن صرد خزاعی – که به "امیرالتوابین" ملقب بود – عازم جنگ با سپاه شام بودند، نخست به کربلا آمدند و چندی بر سر قبر امام سوگواری کردند. نکته حائز اهمیت درباره عزاداری توابین، رجزخوانی یکی از ایشان به نام عبدالله بن عوف احمر بر سر مزار شهدا در کربلا بود؛ کاری که بعدها به سنتی دیرپا مبدل شد و در قالب منقبتخوانی و حماسهخوانی رواج یافت.
* برگرفته از کتاب "رسانه شیعه" (جامعهشناسی آیینهای سوگواری و هیأتهای مذهبی در ایران)، تألیف محسن حسام مظاهری.
*دانشجو
عزاداری بعدی پس از ورود کاروان اسرا به کوفه رخ داد. وقتی کاروان اسرا وارد کوفه شد مردم شهر بر اثر دیدن حال و روز اهلبیت منقلب شدند و گریان و نالان، نوحهها سر دادند. امام سجاد (ع) که آن حال را دید، فرمود: آیا این شما هستید که نوحهسرایی میکنید و گریه سر میدهید؟ پس چه کسی ما را کشت؟
سپس حضرت زینب سخنرانی برای مردم را شروع فرمود و آنها را به سبب پیمانشکنیشان شماتت و سرزنش کرد. پس از این سخنان غریو شیون از مردم کوفه به هوا خاست. آنگاه فاطمه صغری، دختر امام حسین (ع) خطبهای طولانی در رثای پدرش و شماتت کوفیان ایراد کرد که باز مردم را به ناله واداشت.
بعد از آن نوبت به حضرت امکلثوم رسید. وی پس از ایراد سخنانی به خواندن مرثیه پرداخت. شنیدن آن قصیده چنان در مردم اثر کرد که همه را به عزاداری واداشت. سپس امام سجاد (ع) برخاستند و پس از حمد و ثنای الهی خطبهای غرا در نکوهش و تنبه کوفیان ایراد کردند و سخن خود را با خواندن مرثیهای به پایان بردند.
مجلس عزای بعدی در مدینه برگزار شد. داستان از این قرار بود که ابنزیاد در نامهای به یزید گزارش احوال اهلبیت را نگاشت و نامه را برای فرماندار مدینه، عمروبن سعید بن عاص فرستاد تا به یزید برساند. عمرو به محض دریافت خبر شهادت امام حسین (ع) به مسجد رفت، بر منبر خطبهای خواند و خبر را به اطلاع مردم کوفه رساند. در آن هنگام، صدای شیون و زاری از آل بنیهاشم به هوا برخاست. آنها مراسم عزا و سوگواری برگزار کردند و زینب دختر عقیل بن ابی طالب هم نوحهخوانی میکرد.
مجلس عزای دیگر، در کاخ یزید برگزار شد. وقتی که چشمان حضرت زینب به سر بریده برادرش حسین (ع) افتاد با نالهای حزین نوحهگری را شروع کرد به طوری که به غیر از یزید همه حضار مجلس را به گریه انداخت. در آن هنگام یکی از زنان بنیهاشم که در خانه یزید زندگی میکرد نیز شروع به گریه و نوحهخوانی کرد. یزید هم پس از آن اجازه داد تا اهلبیت در مدت اقامتشان در شام سوگواری کنند و آنان نیز چنین کردند.
از روایتی که محدث نوری در مستدرک الوسایل نقل میکند میتوان چنین برداشت کرد که گویا در همین مجالس عزا در دمشق است که برای اول بار، سوگواران حسین بن علی (ع) لباس سیاه به تن میکنند.
مراسم بعدی در کربلا و کنار قبور شهیدان برگزار شد. مشهور است که در بازگشت از شام به عراق، اهلبیت از راهنمای قافله خواستند تا آنها را از مسیر کربلا عبور دهد. وقتی به آن سرزمین رسیدند مشاهده کردند که پیش از آنان جابربن عبدالله انصاری نیز همراه عدهای از بنیهاشم به زیارت مرقد امام حسین (ع) آمده است. با پیوستن کاروان اهلبیت به جابر و همراهانش، همه در کربلا جمع شدند و به گریه و سوگواری و سینهزنی پرداختند. به صورتی که زنان آن حوالی هم به آنها پیوستند. تا مجلس تا چند روز برقرار بود.
عزاداری بعدی در مدینه بر پا شد. وقتی کاروان اهلبیت به حوالی مدینه رسید و در آنجا اتراق کرد، امام سجاد (ع) به بشیر بن حذلم که شاعر بود فرمودند تا به مدینه ورود و خبر شهادت امام حسین را به مردم برساند. مردم مدینه پس از شنیدن این خبر شیونکنان به محل اتراق کاروان اهلبیت به راه افتادند، گرد حضرت سجاد حلقه زدند و گریان و تسلیتگویان همراه با ایشان عزاداری کردند. سپس، امام در اجتماع پر شور مردم، سخنرانی غرایی ایراد فرمودند که گریه شدید مردم را در پی داشت. پس از آن، اهل بیت همراه مردم وارد شهر شدند و در آنجا هم مجلس سوگ و عزا بر پا داشتند.
از جمله اولین مجالس تعزیت رسمی امام حسین (ع) باید به عزاداری توابین بر مزار امام اشاره کرد. به روایت تاریخ، آنگاه که در آغاز سال 65 هجری، توابین به فرماندهی سلیمان بن صرد خزاعی – که به "امیرالتوابین" ملقب بود – عازم جنگ با سپاه شام بودند، نخست به کربلا آمدند و چندی بر سر قبر امام سوگواری کردند. نکته حائز اهمیت درباره عزاداری توابین، رجزخوانی یکی از ایشان به نام عبدالله بن عوف احمر بر سر مزار شهدا در کربلا بود؛ کاری که بعدها به سنتی دیرپا مبدل شد و در قالب منقبتخوانی و حماسهخوانی رواج یافت.
* برگرفته از کتاب "رسانه شیعه" (جامعهشناسی آیینهای سوگواری و هیأتهای مذهبی در ایران)، تألیف محسن حسام مظاهری.
*دانشجو