شهدای ایران shohadayeiran.com

امام حسین(ع) نه در مدینه و نه در جای دیگر به صلح و سازش رضایت نداد. همه شعارهای امام(ع) در قیام حکایت از عشق و حماسه و مبارزه با ظلم دارد که در یکی از آن‌ها سازش با ظلم را ننگ و عار می‌داند و مرگ در برابر ظلم را افتخار می‌نامد.
به گزارش شهدای ایران، آیا امام حسین(ع) قبل از روز عاشورا به کسانی که با امام حسین جنگ کردند گفت که بیایید صلح کنیم؟ مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم در پاسخ این چنین می‌گوید:

امام حسین(ع) در قیام خود دنبال اهدافی بود که در آغاز قیام آن‌ها را در برخی از فرصت‌ها مثل وصیت به برادرش محمد حنفیه و یا در برخورد با عده‌ای که از حضرت می‌خواستند از حرکت به سوی کوفه چشم‌پوشی کند اعلام کرد و هرگز چه به صورت کنایه و صراحت سخنی از صلح به میان نیاورده است.

اگر بنا بود صلح کند از مدینه خارج نمی‌شد و به بیعت راضی می‌شد یا در مکه حج خود را ناتمام نمی‌گذاشت و به حاکم مکه که از طرف یزید بود اعلام می‌کرد که من حاضر به صلح هستم یا بیعت می‌کنم، آن حضرت به صراحت فرمود: «... من برای اصلاح‌طلبی و مبارزه با مفاسد و امر به معروف و نهی از منکر قیام می‌کنم و به روش جدم و پدرم اقتدا کرده‌ام...»[1]

حضرت(ع) برای اتمام حجت در مقابل سپاه کوفه خود را معرفی می‌کرد و این مسایل از بابت وظیفه الهی امامت بود که می‌خواست آن‌ها را هدایت کند و تا آخرین لحظه به این مسأله اهمیت می‌داد و اگر آن‌ها هدایت می‌شدند، امام دست از جنگ با آن‌ها بر می‌داشت و با کسی که مایه و منشأ مفاسد بود، جنگ می‌کرد و حاکمیت او را از بین می‌برد، در این راستا امام تلاش فراوان کرد، ولی هرگز سر سازش با یزید در مواضع امام دیده نشده، آن حضرت فرمود: «السلام علی الاسلام اذ قد بلیت الامه براع مثل یزید...» از اسلام باید خداحافظی کرد، وقتی امت اسلام گرفتار حکومت فردی چون یزید شدند ...

وقتی مروان با سماجت از حاکم مدینه می‌خواست از امام بیعت بگیرد. خطاب به او گفت: «از جدم رسول خدا شنیدم که فرمود خلافت و حکومت بر آل ابوسفیان حرام است». [2]

امام نه در مدینه و نه در جای دیگر به صلح و سازش رضایت نداد. همه شعارهای امام(ع) در قیام حکایت از عشق و حماسه و مبارزه با ظلم دارد که در یکی از آن‌ها سازش با ظلم را ننگ و عار می‌داند و مرگ در برابر ظلم را افتخار می‌نامد.[3]

*پی‌نوشت‌ها:

[1].ابن شهر آشوب، المناقب، قم، انتشارات علامه 1379 ق، ج4، ص 89.

[2].مجلسی، بحار، چاپ بیروت، دارالوفاء 1403، ج44، ص 326. و ابن طاوس، اللهوف، تهران، انتشارات جهان، 1348ش، ص 24. ابن‌غاطی، مشیرالاحزان، چاپ قم، مدرسه امام مهدی، 1406ق، ص 25.

[3]. مجلسی، پیشین، ج 44، ص 192 و 196 و دیلمی، اعلام الدین، قم، آل البیت، 1408ق، ص 298.


*فارس
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار