روزنامه اصلاحطلب شرق درحالی اقدام به مصاحبه با خواننده ای به نام سیما بینا می کند که اخیرا واکنش های شدیدی نسبت به رواج تک خوانی زنان صورت گرفته است اما سوال اینجاست چراباید یک روزنامه وطنی که برحسب اتفاق از یارانه دولتی نیز استفاده می کند در جهت برنامه های غربی گام بردارد؟
به گزارش شهدای ایران به نقل از زنان قم ، آغاز خوانندگی زنان در کشورمان مربوط به سال 1303 می شود که توسط قمر الملوک وزیری اجرا شد و بعداز آن بود که تب خوانندگی زنان در ایران بالا گرفت و منجر به خلق خواننده های بسیاری شد که اغلب در پی رسیدن به اهداف و آرزوهای خود تاوان بسیاری را پرداختند.
اما نکته جالب این جاست که قمر الملوک در اولین تجربه خوانندگی خود که بدون استفاده از حجاب برگزار شد از طرف شهربانی وقت مواخذه شده و با امضای تعهد نامه ای از طرف وی مبنی بر عدم اجرای کنسرت بدون حجاب این غائله ختم شد.
بعداز این ماجرابودکه سناریوی خوانندگی زنان آغاز شد وزنان زیادی مشتاق خواندن شدند اما خواننده ها به شهرت بدست آمده اکتفا نمی کردند و اغلب با روی آوردن به بازیگری و... مقدمات فساد اخلاقی آنان فراهم می آمد و در اغلب موارد دچار دگرگونی های خانوادگی شده و دوام زیادی در این عرصه نمی آوردند.
این درحالی است که بعداز پیروزی انقلاب و برقراری حکومت اسلامی طبق رای مردم بساط عیش برخی چیده شد و اکثر فعالین این عرصه با متواری شدن به کشورهای دیگر به فعالیت خود ادامه دادند و برخی دیگر با دوری رسمی از میادین موسیقی به فعالیت غیر رسمی و به اصطلاح خانگی خود ادامه دادند.
در این میان می توان به افرادی مانند فائقه آتشین معروف به گوگوش و سیما بینا اشاره کرد که سالها در ایران ساکن بودند اما در حال حاضر در خارج از کشور ساکن بوده و خوانندگی را ازسر گرفته اند، گوگوش که خود هیچگاه قائل به حجاب نبوده و از آن استفاده نکرده است با معرفی چهره ای به نام ارمیا در آکادمی موسیقی خود سعی در القای مفاهیمی چون مجاز بودن خوانندگی زنان مسلمان محجبه داشته و حجاب را مانعی برای خوانندگی زنان نمی داند.
این درحالی است که رفتار سیما بینا با وجود کشف حجاب علنی در میادین عمومی و کنسرت های خارج از کشور و استفاده از پوشش روسری در مواقع لزوم ، نیز قابل تامل است.
با نگاهی به اخبار ماه های گذشته می توان به سادگی رد پای القای مفاهیم ساخته ذهن غرب را در کشور مشاهده کرد چراکه در ماه های گذشته شاهد برگزاری کنسرت هایی با تک خوانی زنانی بودیم که حجاب به سر داشتند اما نکته قابل توجه بی تفاوتی وزارت فرهنگ و ارشاد در این زمینه است که برخی اوقات به حمایت نیز بدل شده و با حضور خود در کنسرت هایی به خوانندگی زنان همراه با رقص مهر تاییدی برآن زده و سوال های بیشماری را برای مردم برجای گذاشته است!
اینکه شنیدن صدای زنان همراه با آواز در دین اسلام چه جایگاهی دارد و اگر حرام است چرا در سایه عدم ابراز مخالفت ، حمایت نیز صورت می گیرد؟ آیا خوانندگی زنان با استفاده از حجاب فصلی نو از ریشه دواندن تفکرات غربی است که شاید رشد آن منجر به آواز خوانی بدون حجاب می شود؟
مهدیه محمدخانی، مریم جلالی و دیگر کسانی که در روزهای اخیر به طوررسمی و البته بدون مجوز اقدام به تک خوانی کرده اند از چه الگویی پیروی می کنند که اینچنین مورد پشتیبانی مسئولین مربوطه و غیر مربوطه قرار میگیرند؟
اگرچه آکادمی موسیقی گوگوش از هم پاشید و چیزی که ازاو باقی ماند خوشنامی نبود اما شاید تا حدی توانست فضای خوانندگی زنان را تلطیف کنند تا جائیکه مسئولین چشم خودرا بر خون های ریخته شده شهدا برای آبادی ایران در سایه اسلام بسته اند و بدوراز هرگونه حس تعصب بر دین خود اقدامات ضد دینی را با جدیت هرچه تمامتر به مرحله اجرا در می آورند.
در این بین روزنامه شرق نیز اقدام به مصاحبه با سیما بینا کسی که در مواقع لزوم از حجاب استفاده می کند و خواننده محافل بزم و شادی شاهنشاهی بوده است واز برگزاری کنسرت های بیشماردر خارج از کشور غافل نشده است، کرده و به راحتی از تمام اقدامات وی دفاع کرده و در سایه آزادی بیان غیرمتعارف این روزها تمام صحبت های وی را به ذهن جوانان پمپاژ می کند.
کم رنگ شدن حساسیت به خواندن زنان در مجامع عمومی با مجوز یا بی مجوز درحالی است که اقدام جدی از طرف مسئولان را می طلبد و با پیشروی اعتقادات این چنینی معلوم نیست چند سال آینده در ایران اسلامی چه نوع سبک هایی توسط زنان و مردان اجرا شود.
اما نکته جالب این جاست که قمر الملوک در اولین تجربه خوانندگی خود که بدون استفاده از حجاب برگزار شد از طرف شهربانی وقت مواخذه شده و با امضای تعهد نامه ای از طرف وی مبنی بر عدم اجرای کنسرت بدون حجاب این غائله ختم شد.
این درحالی است که بعداز پیروزی انقلاب و برقراری حکومت اسلامی طبق رای مردم بساط عیش برخی چیده شد و اکثر فعالین این عرصه با متواری شدن به کشورهای دیگر به فعالیت خود ادامه دادند و برخی دیگر با دوری رسمی از میادین موسیقی به فعالیت غیر رسمی و به اصطلاح خانگی خود ادامه دادند.
در این میان می توان به افرادی مانند فائقه آتشین معروف به گوگوش و سیما بینا اشاره کرد که سالها در ایران ساکن بودند اما در حال حاضر در خارج از کشور ساکن بوده و خوانندگی را ازسر گرفته اند، گوگوش که خود هیچگاه قائل به حجاب نبوده و از آن استفاده نکرده است با معرفی چهره ای به نام ارمیا در آکادمی موسیقی خود سعی در القای مفاهیمی چون مجاز بودن خوانندگی زنان مسلمان محجبه داشته و حجاب را مانعی برای خوانندگی زنان نمی داند.
این درحالی است که رفتار سیما بینا با وجود کشف حجاب علنی در میادین عمومی و کنسرت های خارج از کشور و استفاده از پوشش روسری در مواقع لزوم ، نیز قابل تامل است.
با نگاهی به اخبار ماه های گذشته می توان به سادگی رد پای القای مفاهیم ساخته ذهن غرب را در کشور مشاهده کرد چراکه در ماه های گذشته شاهد برگزاری کنسرت هایی با تک خوانی زنانی بودیم که حجاب به سر داشتند اما نکته قابل توجه بی تفاوتی وزارت فرهنگ و ارشاد در این زمینه است که برخی اوقات به حمایت نیز بدل شده و با حضور خود در کنسرت هایی به خوانندگی زنان همراه با رقص مهر تاییدی برآن زده و سوال های بیشماری را برای مردم برجای گذاشته است!
اینکه شنیدن صدای زنان همراه با آواز در دین اسلام چه جایگاهی دارد و اگر حرام است چرا در سایه عدم ابراز مخالفت ، حمایت نیز صورت می گیرد؟ آیا خوانندگی زنان با استفاده از حجاب فصلی نو از ریشه دواندن تفکرات غربی است که شاید رشد آن منجر به آواز خوانی بدون حجاب می شود؟
مهدیه محمدخانی، مریم جلالی و دیگر کسانی که در روزهای اخیر به طوررسمی و البته بدون مجوز اقدام به تک خوانی کرده اند از چه الگویی پیروی می کنند که اینچنین مورد پشتیبانی مسئولین مربوطه و غیر مربوطه قرار میگیرند؟
اگرچه آکادمی موسیقی گوگوش از هم پاشید و چیزی که ازاو باقی ماند خوشنامی نبود اما شاید تا حدی توانست فضای خوانندگی زنان را تلطیف کنند تا جائیکه مسئولین چشم خودرا بر خون های ریخته شده شهدا برای آبادی ایران در سایه اسلام بسته اند و بدوراز هرگونه حس تعصب بر دین خود اقدامات ضد دینی را با جدیت هرچه تمامتر به مرحله اجرا در می آورند.
در این بین روزنامه شرق نیز اقدام به مصاحبه با سیما بینا کسی که در مواقع لزوم از حجاب استفاده می کند و خواننده محافل بزم و شادی شاهنشاهی بوده است واز برگزاری کنسرت های بیشماردر خارج از کشور غافل نشده است، کرده و به راحتی از تمام اقدامات وی دفاع کرده و در سایه آزادی بیان غیرمتعارف این روزها تمام صحبت های وی را به ذهن جوانان پمپاژ می کند.
کم رنگ شدن حساسیت به خواندن زنان در مجامع عمومی با مجوز یا بی مجوز درحالی است که اقدام جدی از طرف مسئولان را می طلبد و با پیشروی اعتقادات این چنینی معلوم نیست چند سال آینده در ایران اسلامی چه نوع سبک هایی توسط زنان و مردان اجرا شود.