شهدای ایران shohadayeiran.com

به دهستان «چانف»رسیدید، آرام و خلوت بود و فقط صدای خطیب نماز جمعه از پشت بلندگوی مسجد جامع بزرگ دهستان در آسمان آبی پیچیده بود که درباره ضرورت وحدت مسلمین صحبت می‌کرد.
برای دیدن تصویر بزرگتر روی تصویر کلیک نمایید

 به گزارش گروه اجتماعی پایگاه خبری شهدای ایران؛  نزدیکی‌های ظهر بود که با کاروان رسانه‌ای جبهه جهادی منتظران خورشید به دهستان «چانف» در قسمت جنوبی استان سیستان و بلوچستان رسیدیم؛ دهستانی آرام و خلوت که فقط صدای خطیب نماز جمعه از پشت بلندگوی مسجد جامع بزرگ دهستان در آسمان آبی دهستان پیچیده بود که درباره ضرورت وحدت مسلمین صحبت می‌کرد حتی به کار بزرگ تسخیر لانه جاسوسی آمریکا هم اشاره کرد.

جاده‌های خاکی و ناهموار در مسیری 2 ـ 3 ساعته از شگیم تا چانف، گرد و خاک را روی سر و صورت بچه‌ها نشانده بود، نخلستان‌های این روستا هنوز بار داشتند، بعد از دقایقی که از ماشین پیاده شده بودیم، خانم‌ها مهمان خانه یکی از اهالی روستا شدند و آقایان هم به مسجد دیگری که در این دهستان بود، رفتند؛ نمای بیرون مسجد خیلی زیبا بود، طوری که در میان خانه‌های کاه گلی و آجری مردم و نخلستان‌ها می‌درخشید.

صاحبخانه با اشتیاق زیادی به استقبال‌مان آمد، مادر پیر خانه را صدا زد و گفت: «مهمان داریم»؛ بعد از گذر از در ورودی داخل حیاط شدیم، در وسط حیاط تانکر آب بود که برای شست‌وشو از آن استفاده می‌کردند، در گوشه حیاط هم دبه‌هایی پر از خرما چیده شده بود؛ مادر خانه پرده اتاق را کنار زد و در حیاط با بچه‌ها دست داد، شاید منتظر این اتفاق نبودیم که مادر پیر می‌خواست دست مهمان‌ها را ببوسد، در این سفر بارها شاهد بودیم که افراد مسن بوسیدن دست مهمان را تکرار می‌کردند.

وارد اتاق شدیم، قاب عکس یک شهید بر روی دیوار بود، شهید مفقود «جلال نوکری» که در منطقه شرهانی جاویدالاثر شده بود. این شهید داماد خانواده بود و از او یک دختر به یادگار مانده است.

شهید جلال نوکری متولد تابستان 1348 بود، خانواده وی کشاورزی می‌کردند، او تا 5 سالگی کانون گرم خانواده را احساس کرد و در ادامه با مادر زندگی کرد؛ از سویی دیگر به دلیل فقر خانواده، جلال تا مقطع ابتدایی درس خواند و کشاورزی را آغاز کرد؛ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، جلال به عضویت بسیج درآمد و چندین بار در دوران دفاع مقدس به جبهه‌های حق علیه باطل رفت، وی در 18 سالگی ازدواج کرد و دوباره به جبهه اعزام شد؛ در حالی که 18 روز به پایان خدمتش مانده بود، در 21 تیر 1367 در منطقه شرهانی به شهادت رسید و پیکر مطهرش هیچ وقت به آغوش خانواده بازنگشت.

مردم مهمان‌نواز و خوش‌صحبتی بودند، آنها از شهدای دیگرشان در دوران دفاع مقدس یاد کردند، شهید «عبدالرحمن سرافرازی»، شهید مفقود «گیشتر درزاده» و شهید «منگه نوکری» که در حمله ناو ونیسنس به هواپیمای مسافربری ایرباس به شهادت رسید.

ماه‌خاتون یکی از دخترهای این خانواده است که چند سالی‌ست بعد از فوت همسرش، با گلدوزی و سوزن‌دوزی خرج زندگی برای بزرگ کردن 4 بچه را در برعهده دارد، این دهستان مشکلات کمتری نسبت به سایر مناطق داشت و مشکل اصلی‌شان عدم دسترسی به آب سالم بود.

منبع : فارس 

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار