روحانی سعی مینماید با ظهورجریانی سوم در کنار اصولگرایان و دوم خردادیها، جریان اعتدال را در عرصه سیاسی کشور ایجاد نماید. البته در این مسیر امیدوارند بخشی از اصولگرایان را به محوریت آقایان لاریجانی و ناطق نوری با وعده استمرار ریاست مجلس دهم توسط جناب آقای لاریجانی همراه خود سازند تا در کنار قسمتی از اصلاحطلبان، شعار اعتدال را به یک جریان ریشهدار اجتماعی تبدیل کنند.
شهدای ایران: علیرضا زاکانی نماینده اصولگرای مردم تهران در سرمقاله پنچره با عنوان «بندگی مخلصانه دینداری عالمانه و سیاستمداری صادقانه» ضمن تجلیل از شخصیت مرحوم آیتالله مهدویکنی، به تحلیل شرایط فعلی و آتی سیاسی کشور پرداخت.
متن این یادداشت در ادامه میآید:
خبر رحلت جانسوز فقیه عالی مقام و مجاهد نستوه، حضرت آیت الله مهدوی کنی، مطلعی شد تا علاقه مندان به انقلاب اسلامی ضمن سوختن در فراق ایشان - همانگونه که رسول گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِی الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا یَسُدُّهَا شَیْءٌ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَه» (وقتی عالمی فقیه فوت کند در اسلام رخنه و حفره ای ایجاد شود که هیچ چیز نمی تواند جای آن را پر کند)- خلا غیر قابل جبران مرشدی آگاه، مجاهدی بصیر و پدری مهربان را با همه وجود حس نمایند و در مقابل هم دشمنان اسلام و ایران عزیز خشنود شدند تا جایی که بیمحابا مکنونات قلبی سیاه خویش را بر زبان رانده و فقدان این عالم وارسته را به خیال خام خود، منشأ تغییر در آینده انقلاب اسلامی بدانند.
در ذهنم به اثرات فقدان این بنده مخلص الهی فکر میکردم و صفات برجستهای را که از ایشان در خاطرم ثبت شده بود مرور مینمودم و حسرت میخوردم که چرا وقتی این بزرگان در قید حیات هستند ما جایگاه و منزلت آنها را قدر نمیدانیم. از این رهگذر به صفاتی همچون اسلامشناسی و جامع نگری، واقع بینی و درک درست مقتضیات زمانه با توجه ویژه به لطایف و ظرایف آن در کنار ولایتمداری، آینده نگری و حرکت دقیق در مسیر انقلاب اسلامی به همراه پذیرش هزینههای فداکاری و مجاهدت در دوران حیات پربرکتش میاندیشیدم.
عالم فرهیختهای که در حوزه مروی و دانشگاه امام صادق (علیهالسلام) توجه و اهتمام به تحول در حوزه و دانشگاه داشت و آینده پربرکت این انقلاب را در سایه دقت در اصول و ارزشهای ناب اسلامی، خدمت صادقانه و بیمنت به مردم رشید ایران و کادرسازی در دو مرکز تولید علم و انسانساز حوزه و دانشگاه میدید و با تکلیف مداری و ترجیح مصالح انقلاب اسلامی بر مصالح شخصی میکوشید تا با آزادمنشی، اخلاقمداری و نگاه تشکیلاتی، نقش پدری مهربان را در جبهه انقلاب ایفا نماید و در همه ایام، حضور جدی و سرنوشتسازی در جبهه حق- هرچند در اوج ضعف جسمانی و بیماری قلبی- داشته باشد.
اینجانب توفیق ارادت از ابتدای انقلاب را به ایشان داشتم و بهویژه در دهه اخیر تاکیدات و خیرخواهی شان برای علاقه مندان به جبهه انقلاب را بین اصولگرایان شاهد بودم و از نزدیک در انتخاباتهای مکرر مجلس شورای اسلامی، ریاستجمهوری و شورای اسلامی شهر و روستا دریافتم که در کمال دقت میکوشد هزینههای حضور پر مسؤولیت را داشته باشد ولی با آزادمنشی کامل به هیچ وجه رأی خویش را تحمیل ننماید و هیچ انتظاری را حتی ابراز ندارد، تاکیدات آن فقید سفرکرده هنوز در گوشم طنین انداز است که بر وحدت و پیوستگی اصولگرایان اصرار میورزید و مسیر آن را هموار مینمود.
اینک که در آستانه انتخابات خبرگان پنجم و مجلس شورای اسلامی دهم قرار داریم، باید بکوشیم تا با وحدت بر محور اصول و پیگیری انسجام جبهه انقلاب، خاطر آن سفر کرده را آرامش بخشیم.
با دقت در آرایش صحنه انتخابات و توجه به اخبار موجود پیرامون آن، به نیکی در مییابیم که رقابت جدی آینده بین خودیهای ملازم ولی فقیه در قامت اصولگرایان با خودیهای متاخر از ولایت در چهره عناصر اصلاحطلب و کارگزاران است. بهنظرم درانتخابات آتی نقش خودیهای متقدم (گروه انحرافی) نسبت به ولی فقیه کمرنگ بوده و هیچ بخشی از جامعه بهواسطه تموج و عهدشکنی، اعتمادی بر آنها نخواهد کرد و لیکن در نهایت، وزنِ آنها بهسمت عناصر دوم خردادی و طرفداران رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام میل خواهد نمود، همانگونه که در گذشته اقدامات پرابهام و اخبار موثق آن شنیده میشد و اخیرا نیز جلساتی بین آنها برگزار گردید.
۱. آقایان هاشمی رفسنجانی، سیدحسن خمینی و محمد خاتمی میکوشند نقش خویش را در انتخابات خبرگان رهبری سال آینده محوری نموده و با اهداف حداکثری برای کسب اکثریت خبرگان پنجم و حداقلی برای حضور اقلیت فعال و اثرگذار، گامهای موثری را بردارند. بهنظر می رسد آنان با دقت تلاش مینمایند تا با مصادره ظرفیت ریاست محترم جمهوری و پیگیری وحدت بین افراد و گروههای دوم خردادی از یک سو و از سوی دیگر با ایجاد تفرقه بین اصولگرایان به جذب بخشی از ظرفیت ایشان دست یابند و با ارسال پیامهای متنوع، عناصر خاموش و حتی دارای موضع در قبال انقلاب را جذب خویش نمایند.
۲. ریاست محترم جمهوری جناب آقای روحانی سعی مینماید برای استمرار حضور خویش در اریکه قدرت نقشی فعال و اثر بخش در انتخابات مجلس شورای اسلامی داشته باشد و با ظهور جریانی سوم در کنار اصولگرایان و دوم خردادیها، جریان اعتدال را در عرصه سیاسی کشور ایجاد نماید. البته در این مسیر امیدوارند بخشی از اصولگرایان را به محوریت آقایان لاریجانی و ناطق نوری با وعده استمرار ریاست مجلس دهم توسط جناب آقای لاریجانی همراه خود سازند تا در کنار قسمتی از اصلاحطلبان، شعار اعتدال را به یک جریان ریشه دار اجتماعی تبدیل کنند.
۳. پیوستگی دو بند فوق و انتظار عناصر سیاسی دوم خردادی این است که در انتخابات خبرگان رهبری، داشتههای جریان اعتدال (به فرض ایجاد) به سبد آرای مورد نظر آقایان هاشمی رفسنجانی، سید حسن خمینی و خاتمی سرازیر شده و بالعکس سرمایههای اجتماعی این سه نفر پشتوانه پیروزی جریان اعتدال در انتخابات مجلس شورای اسلامی شود.
۴. اصولگرایان با کوله باری از عبرت و تجربه تلخ و شیرین گذشته میبایست بکوشند زمینه وحدت حداکثری بر محور اصول را فراهم نموده و با ایجاد همبستگی بین گروهای اصولگرا (جبهه پیروان خط امام و رهبری، جبهه پایداری انقلاب اسلامی، جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی، جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی وسایر گروههای اصولگرا) و چهرههای شاخص این جریان (آقایان حدادعادل، لاریجانی، توکلی، جلیلی، قالیباف، رضایی و...) و در سایه حمایتهای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، جامعه روحانیت مبارز و موسسه حضرت امام خمینی(ره) ظرفیت حضوری بالا، فعال و اثرگذار را در جامعه خلق نمایند.
۵. اصولگرایان باید تلاش کنند ضمن حفظ انسجام و وحدت حداکثری بر محور اصول که محوریترین آن ولایتمداری درست است، با دقت در انتخاب عناصر شایسته و کارآمد و میدان دادن به چهرههای جدید، پرانرژی و نخبه برای معرفی به مردم، ایجاد پیوستگی هرچه بیشتر با قاعده هرم اجتماعی و اکثر نخبگان و تودههای جامعه، برنامهریزی دقیق برای استفاده از ظرفیتهای خاموش جامعه و ارائه یک چهره شاداب و با برنامه، زمینه تحول در قوه مقننه را فراهم آورند، رویکردی که ان شاء الله هم به اعتماد بالای ایرانیان عزیز منجر خواهد شد و هم پیروزی مجلسی پویا و با برنامه را رقم خواهد زد.
۶. تجربه تلخ تفرقه در انتخاباتهای اخیر به ما میآموزد که از هیچ ریزشی در جبهه انقلاب استقبال ننماییم ولی عناصر فعال در جبهه انقلاب نیز باید بدانند خطا در تشخیص و دامن زدن به تفرقه این بار غیرقابل بخشش بوده و نیروهای انقلاب از هیچ پیام تفرقه انگیزی استقبال نخواهند کرد و همچنین هرگونه عبور از جبهه اصولگرایان و پیوستن به جبهه فرضی اعتدال را کمک مستقیم به عناصر دوم خردادی دانسته و رهروان این مسیر را در ذهن دلدادگان به انقلاب از گردونه اصولگرایان خارج ساخته و با تغییر در ماهیت ایشان جایی برای آینده سیاسیشان در جبهه انقلاب نخواهد گذاشت.
والسلام
متن این یادداشت در ادامه میآید:
خبر رحلت جانسوز فقیه عالی مقام و مجاهد نستوه، حضرت آیت الله مهدوی کنی، مطلعی شد تا علاقه مندان به انقلاب اسلامی ضمن سوختن در فراق ایشان - همانگونه که رسول گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِی الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا یَسُدُّهَا شَیْءٌ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَه» (وقتی عالمی فقیه فوت کند در اسلام رخنه و حفره ای ایجاد شود که هیچ چیز نمی تواند جای آن را پر کند)- خلا غیر قابل جبران مرشدی آگاه، مجاهدی بصیر و پدری مهربان را با همه وجود حس نمایند و در مقابل هم دشمنان اسلام و ایران عزیز خشنود شدند تا جایی که بیمحابا مکنونات قلبی سیاه خویش را بر زبان رانده و فقدان این عالم وارسته را به خیال خام خود، منشأ تغییر در آینده انقلاب اسلامی بدانند.
در ذهنم به اثرات فقدان این بنده مخلص الهی فکر میکردم و صفات برجستهای را که از ایشان در خاطرم ثبت شده بود مرور مینمودم و حسرت میخوردم که چرا وقتی این بزرگان در قید حیات هستند ما جایگاه و منزلت آنها را قدر نمیدانیم. از این رهگذر به صفاتی همچون اسلامشناسی و جامع نگری، واقع بینی و درک درست مقتضیات زمانه با توجه ویژه به لطایف و ظرایف آن در کنار ولایتمداری، آینده نگری و حرکت دقیق در مسیر انقلاب اسلامی به همراه پذیرش هزینههای فداکاری و مجاهدت در دوران حیات پربرکتش میاندیشیدم.
عالم فرهیختهای که در حوزه مروی و دانشگاه امام صادق (علیهالسلام) توجه و اهتمام به تحول در حوزه و دانشگاه داشت و آینده پربرکت این انقلاب را در سایه دقت در اصول و ارزشهای ناب اسلامی، خدمت صادقانه و بیمنت به مردم رشید ایران و کادرسازی در دو مرکز تولید علم و انسانساز حوزه و دانشگاه میدید و با تکلیف مداری و ترجیح مصالح انقلاب اسلامی بر مصالح شخصی میکوشید تا با آزادمنشی، اخلاقمداری و نگاه تشکیلاتی، نقش پدری مهربان را در جبهه انقلاب ایفا نماید و در همه ایام، حضور جدی و سرنوشتسازی در جبهه حق- هرچند در اوج ضعف جسمانی و بیماری قلبی- داشته باشد.
اینجانب توفیق ارادت از ابتدای انقلاب را به ایشان داشتم و بهویژه در دهه اخیر تاکیدات و خیرخواهی شان برای علاقه مندان به جبهه انقلاب را بین اصولگرایان شاهد بودم و از نزدیک در انتخاباتهای مکرر مجلس شورای اسلامی، ریاستجمهوری و شورای اسلامی شهر و روستا دریافتم که در کمال دقت میکوشد هزینههای حضور پر مسؤولیت را داشته باشد ولی با آزادمنشی کامل به هیچ وجه رأی خویش را تحمیل ننماید و هیچ انتظاری را حتی ابراز ندارد، تاکیدات آن فقید سفرکرده هنوز در گوشم طنین انداز است که بر وحدت و پیوستگی اصولگرایان اصرار میورزید و مسیر آن را هموار مینمود.
اینک که در آستانه انتخابات خبرگان پنجم و مجلس شورای اسلامی دهم قرار داریم، باید بکوشیم تا با وحدت بر محور اصول و پیگیری انسجام جبهه انقلاب، خاطر آن سفر کرده را آرامش بخشیم.
با دقت در آرایش صحنه انتخابات و توجه به اخبار موجود پیرامون آن، به نیکی در مییابیم که رقابت جدی آینده بین خودیهای ملازم ولی فقیه در قامت اصولگرایان با خودیهای متاخر از ولایت در چهره عناصر اصلاحطلب و کارگزاران است. بهنظرم درانتخابات آتی نقش خودیهای متقدم (گروه انحرافی) نسبت به ولی فقیه کمرنگ بوده و هیچ بخشی از جامعه بهواسطه تموج و عهدشکنی، اعتمادی بر آنها نخواهد کرد و لیکن در نهایت، وزنِ آنها بهسمت عناصر دوم خردادی و طرفداران رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام میل خواهد نمود، همانگونه که در گذشته اقدامات پرابهام و اخبار موثق آن شنیده میشد و اخیرا نیز جلساتی بین آنها برگزار گردید.
۱. آقایان هاشمی رفسنجانی، سیدحسن خمینی و محمد خاتمی میکوشند نقش خویش را در انتخابات خبرگان رهبری سال آینده محوری نموده و با اهداف حداکثری برای کسب اکثریت خبرگان پنجم و حداقلی برای حضور اقلیت فعال و اثرگذار، گامهای موثری را بردارند. بهنظر می رسد آنان با دقت تلاش مینمایند تا با مصادره ظرفیت ریاست محترم جمهوری و پیگیری وحدت بین افراد و گروههای دوم خردادی از یک سو و از سوی دیگر با ایجاد تفرقه بین اصولگرایان به جذب بخشی از ظرفیت ایشان دست یابند و با ارسال پیامهای متنوع، عناصر خاموش و حتی دارای موضع در قبال انقلاب را جذب خویش نمایند.
۲. ریاست محترم جمهوری جناب آقای روحانی سعی مینماید برای استمرار حضور خویش در اریکه قدرت نقشی فعال و اثر بخش در انتخابات مجلس شورای اسلامی داشته باشد و با ظهور جریانی سوم در کنار اصولگرایان و دوم خردادیها، جریان اعتدال را در عرصه سیاسی کشور ایجاد نماید. البته در این مسیر امیدوارند بخشی از اصولگرایان را به محوریت آقایان لاریجانی و ناطق نوری با وعده استمرار ریاست مجلس دهم توسط جناب آقای لاریجانی همراه خود سازند تا در کنار قسمتی از اصلاحطلبان، شعار اعتدال را به یک جریان ریشه دار اجتماعی تبدیل کنند.
۳. پیوستگی دو بند فوق و انتظار عناصر سیاسی دوم خردادی این است که در انتخابات خبرگان رهبری، داشتههای جریان اعتدال (به فرض ایجاد) به سبد آرای مورد نظر آقایان هاشمی رفسنجانی، سید حسن خمینی و خاتمی سرازیر شده و بالعکس سرمایههای اجتماعی این سه نفر پشتوانه پیروزی جریان اعتدال در انتخابات مجلس شورای اسلامی شود.
۴. اصولگرایان با کوله باری از عبرت و تجربه تلخ و شیرین گذشته میبایست بکوشند زمینه وحدت حداکثری بر محور اصول را فراهم نموده و با ایجاد همبستگی بین گروهای اصولگرا (جبهه پیروان خط امام و رهبری، جبهه پایداری انقلاب اسلامی، جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی، جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی وسایر گروههای اصولگرا) و چهرههای شاخص این جریان (آقایان حدادعادل، لاریجانی، توکلی، جلیلی، قالیباف، رضایی و...) و در سایه حمایتهای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، جامعه روحانیت مبارز و موسسه حضرت امام خمینی(ره) ظرفیت حضوری بالا، فعال و اثرگذار را در جامعه خلق نمایند.
۵. اصولگرایان باید تلاش کنند ضمن حفظ انسجام و وحدت حداکثری بر محور اصول که محوریترین آن ولایتمداری درست است، با دقت در انتخاب عناصر شایسته و کارآمد و میدان دادن به چهرههای جدید، پرانرژی و نخبه برای معرفی به مردم، ایجاد پیوستگی هرچه بیشتر با قاعده هرم اجتماعی و اکثر نخبگان و تودههای جامعه، برنامهریزی دقیق برای استفاده از ظرفیتهای خاموش جامعه و ارائه یک چهره شاداب و با برنامه، زمینه تحول در قوه مقننه را فراهم آورند، رویکردی که ان شاء الله هم به اعتماد بالای ایرانیان عزیز منجر خواهد شد و هم پیروزی مجلسی پویا و با برنامه را رقم خواهد زد.
۶. تجربه تلخ تفرقه در انتخاباتهای اخیر به ما میآموزد که از هیچ ریزشی در جبهه انقلاب استقبال ننماییم ولی عناصر فعال در جبهه انقلاب نیز باید بدانند خطا در تشخیص و دامن زدن به تفرقه این بار غیرقابل بخشش بوده و نیروهای انقلاب از هیچ پیام تفرقه انگیزی استقبال نخواهند کرد و همچنین هرگونه عبور از جبهه اصولگرایان و پیوستن به جبهه فرضی اعتدال را کمک مستقیم به عناصر دوم خردادی دانسته و رهروان این مسیر را در ذهن دلدادگان به انقلاب از گردونه اصولگرایان خارج ساخته و با تغییر در ماهیت ایشان جایی برای آینده سیاسیشان در جبهه انقلاب نخواهد گذاشت.
والسلام