به گزارش گروه اجتماعی پایگاه خبری شهدای ایران ، پیرانی همسر شهید داریوش رضایینژاد در اختتامیه جشنواره شعر شهدای جهادعلمی گفت: الان در جمعی هستم که شعرهای شما دوستان به من آرامش میدهد تا بتوانم این فراغ را تحمل کنم.
وی با اشاره به خاطرهای از شهید گفت: برای مراسمی باید یکسری عکس و نوشته جمع میکردم که این کار خود خاطراتی را برایم زنده میکند؛ داریوش قراربود دو هفته بعد از شهادتش از پایان نامه دفاع کند و به من هم گفته بود میخواهم سورپرایزت کنم من هم یاد گرفته بودم به داریوش اصرار نکنم. بعد از شهادتش این حسرت برایم ماند که به من نگفت آن چیزی که میخواست بگوید.
وی ادامه داد: پایاننامه در هارد کامپیوتر داریوش بود که بعد از شهادتش تغییر کرد اما فلش به لبتاپ او بود، وقتی در آن جستجو کردم مقالهاش را پیدا کردم که آن را به من و دخترش آرمیتا هدیه کرده بود.
وی گفت: علاوه بر این در همین عکسها و نوشتهها شعری از دوستی قدیمی پیدا کردم که انگار از زبان من برای شهادت داریوش سروده شده بود:
دستی که نان و نور بمن داد میرود
من مرده بودم و آن که مرا زاد میرود
این روزها که میگذرد بی صدای او
تقویم پارهایست که در باد میرود
منبع:فارس