سکس ابتداییترین تأکید بر تضمین تشخص فرد است. و در عین حال از طریق آن میتوان نام -و ژنهای- خود را ابدی کرد و به آینده منتقل ساخت. داعش به صورتی استراتژیک از این عامل به عنوان پاداشی برای تهاجم استفاده میکند.
به گزارش شهدای ایران، "رویترز" (Reuters) در بخش تحلیل و نظرات این خبرگزاری مقالهای را از "آری کروگلنسکی" استاد ممتاز کرسی روانشناسی در دانشگاه مریلند با عنوان «جذابیت سکس و خشونت، ترفند روانشناختی افراطگرایان» منتشر کرده است که در آن ادعای مجاهدت تکفیریها برای جلب رضایت خدا و ترویج دین اسلام را رد می کند.
در آغاز این مقاله آمده است: «خیلیراحت است که مذهب را انگیزه افراطگرا شدن مردان، و برخی زنانِ، جوان شمرد؛ اما بهترین ابزار برای فهم افراط گرایی و خنثی کردن آن را روان شناسی، ونه الهیات، در اختیار ما قرار می دهد.»
کروگلنسکی میافزاید: «جذابیت داعش برای هوادارانش در میل افراد برای آن چیزی است که در روانشناسی تحت عنوان "تشخّص" تعریف می شود و این گروه افراطی شبه نظامی در تبلیغات خود هوشمندانه از آن استفاده میکند. خواست تشخص، همانا میل به مطرح بودن، محترم بودن، و در چشم خود ودیگران کسی بودن است.»
وی مینویسد: «افراد می توانند احساس تشخص خود را به دلایل مختلف از دست بدهند؛ از جمله بر اثر شکستهای شخصی یا بدنامی ناشی از تخطی از هنجارهای جامعه.»
استاد دانشگاه مریلند در ادامه نوشتار خود برای خبرگزاری رویترز میافزاید: «از دست دادن تشخص همچنین ممکن است بر اثر وضع نابسامان اقتصادی روی دهد یا بر اثر احساس بی اعتباری و تبعیض پیش آید، امری که بسیاری از مهاجران آن را تجربه میکنند؛ و یا از این احساس برآید که شخص ببیند هممسلکان ایمانیاش در نقاط مختلف جهان مورد تحقیر و توهین قرار می گیرند.»
وی مینویسد: «افراط گرایان ایدئولوژیک -مانند رهبران داعش- با بهرهگیری آگاهانه از دشواری ها و حس قربانی بودن جمعی از مسلمانان جهان، آنان را به عنوان عضو انتحاری بالقوه جذب میکنند.»
نویسنده مقاله در اینجا از اظهارات دو تن از رهبران القاعده "اسامه بن لادن" و "یحیی اللیبی" نمونه آورده و می نویسد: «اسامه بن لادن در سال ۱۹۹۷ در مصاحبه با "سی ان ان" گفت: تنها ذکر نام امریکا ما را به یاد آن کودکان معصومی می اندازد که تکه تکه شدهاند و سرها و بازوهایشان از تنشان جداشده.
و اللیبی با خشم و نفرت میگوید: جهاد تنها امید شما برای بیرون رفتن از جهنم حکومت های ظالمی ست که زندان هایشان از جوانان و کودکان شما و حتی زنانتان پر شده اند.»
استاد دانشگاه مریلند مینویسد: «این ترکیب هویت پایمال شده با حس خفت گروهی اثری چنان عمیق میگذارد که میتواند مسیر زندگی فرد را عوض کند؛ فردی که چه بسا میتوانست در زندگی خود جا بیفتد و راه خود را به سوی آیندهای روشن بگشاید.»
وی می افزاید: «بر اساس گزارش ها، "ناصر مثنا" ۲۰ ساله که داوطلبانه به داعش پیوسته، از چهار دانشکده پزشکی پذیرش داشته. یا "محمد حامد الرحمان" که ماه اوت در سوریه کشته شد، در بندر پورتموث انگلیس در فروشگاه پریمارک کار می کرد و پدرش هم صاحب یک رستوران بود و به نظر می رسید که آینده مطمئنی دارد، اما نتوانست رنج و تحقیر جامعه مسلمانان را که خود شاهدش بود، تاب آورد.»
این استاد روانشناس مینویسد: «یک ایدئولوژی افراطی در اینگونه شرایط بسیار موثر واقع میشود، زیرا مرهمی سریع بر درد تشخص از دست رفته و راهی مطمئن برای بازیابی آن است و با استفاده از غرایز ذاتی انسان برای تهاجم و سکس به انجام میرسد.»
وی در تشریح عوامل تحریک انگیزه افراد توسط داعش میافزاید: «سکس را در نظر بگیرید. سکس ابتداییترین تاکید بر تضمین تشخص فرد است. و در عین حال از طریق آن میتوان نام -و ژنهای- خود را ابدی کرد و به آینده منتقل ساخت. داعش به صورتی استراتژیک از این عامل به عنوان پاداشی برای تهاجم استفاده میکند.»
کروگلنسکی سپس مینویسد: «این گروه شبه نظامی مراکز ازدواجی فراهم کرده که در آن زنان ثبت نام میکنند تا به ازدواج جنگجویان درآیند. زنان و دختران اسیر عراقی مجبور به بردگی جنسی در فاحشهخانههایی میشوند که توسط زنان جهادی اداره میشود. تجاوز جنسی به کفار مشروع تلقی میشود و فتوای جهاد جنسی [جهاد نکاح] خشونت علیه زنان را تشویق میکند. و بالاخره پاداش مرگ در مبارزه، برخورداری از لذت جنسی در بهشت است.»
وی میافزاید: «درک جذابیت مغناطیسی افراطگرایی داعش، شرط اصلی برای اتخاذ روشی مناسب و مبتنی بر اصول روانشناسی برای مقابله با آن است. برای مثال، دعوت به میانهروی در زندگی و مبارزهای صبورانه برای رخنه در ذهن و دل جهادیها بی فایده است. برعکس، برای مقابله با فریبندگی جهاد باید جایگزینی فریبنده ارائه داد و جذابیت شهادت باید در برابر نوع دیگری از جذابیت قرار گیرد. مسیر غریزههای ابتدایی را به سبک "جیوجیوتسو" باید به سوی خود این دشمن بیرحم برگرداند و استفاده از ترفندهای روانشناسانه را علیه خود داعش به کار گرفت.»
[ناگفته پیداست که تروریستهای افراطی از واژه های مقدس "جهاد" و "شهادت" قرائتی انحرافی و شیطانی ارائه میدهند.]
استاد دانشگاه مریلند می نویسد: «برای مثال، مردان جوانِ آسیبپذیر در برابر جذابیت ایدئولوژی افراطی را میتوان به مبارزه با فرقهای کردن دینشان تشویق کرد و در مقابل شکست دادن شیاطینی که مذهبشان را تهدید میکنند، وعده جایگاهی بلند در تاریخ به آنان داد.»
وی در تبیین نقش شبکههای اجتماعی در مبارزه با افراطگرایی میافزاید: «شبکههای اجتماعی باید بی وقفه بر طبل شکوه بپاخاستن شجاعانه و خطر کردن برای "شکست شر" بکوبند. آن هم نه در لفافه و در پرده، بلکه بارز و عیان.»
کروگلنسکی در پایان مقاله خود در رویترز مینویسد: «با استدلالهای متعارف نمیتوان به جنگ داعش رفت. مقابله با آن ارادهای جدی و پرشور میخواهد.»
در آغاز این مقاله آمده است: «خیلیراحت است که مذهب را انگیزه افراطگرا شدن مردان، و برخی زنانِ، جوان شمرد؛ اما بهترین ابزار برای فهم افراط گرایی و خنثی کردن آن را روان شناسی، ونه الهیات، در اختیار ما قرار می دهد.»
کروگلنسکی میافزاید: «جذابیت داعش برای هوادارانش در میل افراد برای آن چیزی است که در روانشناسی تحت عنوان "تشخّص" تعریف می شود و این گروه افراطی شبه نظامی در تبلیغات خود هوشمندانه از آن استفاده میکند. خواست تشخص، همانا میل به مطرح بودن، محترم بودن، و در چشم خود ودیگران کسی بودن است.»
وی مینویسد: «افراد می توانند احساس تشخص خود را به دلایل مختلف از دست بدهند؛ از جمله بر اثر شکستهای شخصی یا بدنامی ناشی از تخطی از هنجارهای جامعه.»
استاد دانشگاه مریلند در ادامه نوشتار خود برای خبرگزاری رویترز میافزاید: «از دست دادن تشخص همچنین ممکن است بر اثر وضع نابسامان اقتصادی روی دهد یا بر اثر احساس بی اعتباری و تبعیض پیش آید، امری که بسیاری از مهاجران آن را تجربه میکنند؛ و یا از این احساس برآید که شخص ببیند هممسلکان ایمانیاش در نقاط مختلف جهان مورد تحقیر و توهین قرار می گیرند.»
وی مینویسد: «افراط گرایان ایدئولوژیک -مانند رهبران داعش- با بهرهگیری آگاهانه از دشواری ها و حس قربانی بودن جمعی از مسلمانان جهان، آنان را به عنوان عضو انتحاری بالقوه جذب میکنند.»
نویسنده مقاله در اینجا از اظهارات دو تن از رهبران القاعده "اسامه بن لادن" و "یحیی اللیبی" نمونه آورده و می نویسد: «اسامه بن لادن در سال ۱۹۹۷ در مصاحبه با "سی ان ان" گفت: تنها ذکر نام امریکا ما را به یاد آن کودکان معصومی می اندازد که تکه تکه شدهاند و سرها و بازوهایشان از تنشان جداشده.
و اللیبی با خشم و نفرت میگوید: جهاد تنها امید شما برای بیرون رفتن از جهنم حکومت های ظالمی ست که زندان هایشان از جوانان و کودکان شما و حتی زنانتان پر شده اند.»
استاد دانشگاه مریلند مینویسد: «این ترکیب هویت پایمال شده با حس خفت گروهی اثری چنان عمیق میگذارد که میتواند مسیر زندگی فرد را عوض کند؛ فردی که چه بسا میتوانست در زندگی خود جا بیفتد و راه خود را به سوی آیندهای روشن بگشاید.»
وی می افزاید: «بر اساس گزارش ها، "ناصر مثنا" ۲۰ ساله که داوطلبانه به داعش پیوسته، از چهار دانشکده پزشکی پذیرش داشته. یا "محمد حامد الرحمان" که ماه اوت در سوریه کشته شد، در بندر پورتموث انگلیس در فروشگاه پریمارک کار می کرد و پدرش هم صاحب یک رستوران بود و به نظر می رسید که آینده مطمئنی دارد، اما نتوانست رنج و تحقیر جامعه مسلمانان را که خود شاهدش بود، تاب آورد.»
این استاد روانشناس مینویسد: «یک ایدئولوژی افراطی در اینگونه شرایط بسیار موثر واقع میشود، زیرا مرهمی سریع بر درد تشخص از دست رفته و راهی مطمئن برای بازیابی آن است و با استفاده از غرایز ذاتی انسان برای تهاجم و سکس به انجام میرسد.»
وی در تشریح عوامل تحریک انگیزه افراد توسط داعش میافزاید: «سکس را در نظر بگیرید. سکس ابتداییترین تاکید بر تضمین تشخص فرد است. و در عین حال از طریق آن میتوان نام -و ژنهای- خود را ابدی کرد و به آینده منتقل ساخت. داعش به صورتی استراتژیک از این عامل به عنوان پاداشی برای تهاجم استفاده میکند.»
کروگلنسکی سپس مینویسد: «این گروه شبه نظامی مراکز ازدواجی فراهم کرده که در آن زنان ثبت نام میکنند تا به ازدواج جنگجویان درآیند. زنان و دختران اسیر عراقی مجبور به بردگی جنسی در فاحشهخانههایی میشوند که توسط زنان جهادی اداره میشود. تجاوز جنسی به کفار مشروع تلقی میشود و فتوای جهاد جنسی [جهاد نکاح] خشونت علیه زنان را تشویق میکند. و بالاخره پاداش مرگ در مبارزه، برخورداری از لذت جنسی در بهشت است.»
وی میافزاید: «درک جذابیت مغناطیسی افراطگرایی داعش، شرط اصلی برای اتخاذ روشی مناسب و مبتنی بر اصول روانشناسی برای مقابله با آن است. برای مثال، دعوت به میانهروی در زندگی و مبارزهای صبورانه برای رخنه در ذهن و دل جهادیها بی فایده است. برعکس، برای مقابله با فریبندگی جهاد باید جایگزینی فریبنده ارائه داد و جذابیت شهادت باید در برابر نوع دیگری از جذابیت قرار گیرد. مسیر غریزههای ابتدایی را به سبک "جیوجیوتسو" باید به سوی خود این دشمن بیرحم برگرداند و استفاده از ترفندهای روانشناسانه را علیه خود داعش به کار گرفت.»
[ناگفته پیداست که تروریستهای افراطی از واژه های مقدس "جهاد" و "شهادت" قرائتی انحرافی و شیطانی ارائه میدهند.]
استاد دانشگاه مریلند می نویسد: «برای مثال، مردان جوانِ آسیبپذیر در برابر جذابیت ایدئولوژی افراطی را میتوان به مبارزه با فرقهای کردن دینشان تشویق کرد و در مقابل شکست دادن شیاطینی که مذهبشان را تهدید میکنند، وعده جایگاهی بلند در تاریخ به آنان داد.»
وی در تبیین نقش شبکههای اجتماعی در مبارزه با افراطگرایی میافزاید: «شبکههای اجتماعی باید بی وقفه بر طبل شکوه بپاخاستن شجاعانه و خطر کردن برای "شکست شر" بکوبند. آن هم نه در لفافه و در پرده، بلکه بارز و عیان.»
کروگلنسکی در پایان مقاله خود در رویترز مینویسد: «با استدلالهای متعارف نمیتوان به جنگ داعش رفت. مقابله با آن ارادهای جدی و پرشور میخواهد.»