سعودیها با دستپاچگی حکم اعدام آیتالله شیخ نمر باقرالنمر را که همواره از مداخله ریاض در امور یمن انتقاد میکرد، صادر کردند تا به زعم خود مانع از هرگونه فعل و انفعالات مشابه یمن در درون عربستان شوند.
به گزارش شهدای ایران، عربستان به عنوان کشور محل تولد اسلام با 2٫149 میلیون کیلومتر مربع مساحت بزرگترین کشور غرب آسیا و دومین کشور وسیع عربنشین پس از الجزایر محسوب می شود. جایگاههای مهم دینی مسلمانان همچون کعبه، مسجد و آرامگاه نبی مکرم اسلام (ص) و دخت ایشان و شماری از ائمه شیعه در این کشور جای دارد. جمعیت عربستان بنا بر آخرین گزارش ها 27 میلیون نفر است که فقط 16 میلیون آنها شهروند این کشور و بقیه از اتباع خارجی هستند. نظام سیاسی کنونی این کشور در سال 1932 توسط ملک عبدالعزیز بن سعود پایهگذاری شد. عربستان سعودی آنگونه که پایگاه صهیونیستی «ویکی پدیا» می نویسد یک سلطنت مطلقه است و اگرچه خود را کشوری اسلامی معرفی میکند ولی به شدت تحت تاثیر فرقه وهابیت است. این کشور که از 82 سال پیش تا کنون زیر سیطره خانواده آل سعود قرار دارد از بزرگترین تولیدکنندگان و صادرکنندگان نفت دنیا است. این کشور بیشترین ذخایر نفت جهان را داراست که این ذخایر به شکل عمدهای در استان شرقی متمرکز شدهاند. با وجودی که ثروت حاصل از فروش نفت این کشور درباریان سعودی را به ثروتمندترین مقامات دنیا بدل کرده است لیکن مردم این کشور از مشکلات عدیده اقتصادی، نظم اجتماعی و سیاسی عمده ای رنج می برند که مخالفت ها، نافرمانی های مدنی و تظاهرات های متعدد در مناطق مختلف و فضای مجازی در زمینه های یاد شده گواهی بر این مدعا است.
تشکیلات به شدت تندروی وهابی- سلفی که مشروعیت قدرت مطلقه خانواده سلطنتی از جنبه مذهبی آن در گرو حمایت آنها است هر شکل از قرائت اسلام را که برای مردم و رای مردم مشروعیتی قایل باشد در حکم نوعی تهدید می دانند و به همین سبب رو به تصویب قوانین به شدت سختگیرانه در حوزه نظم اجتماعی می آورند که عدم صلاحیت زنان در عقد معاملات ملکی و تجاری، عدم حضور زنان در امور اجتماعی از جمله صلاحیت رای دادن در انتخابات، عدم اجازه رانندگی به زنان و.. از جمله این موارد محسوب می شود. نادیده گرفتن آشکار قانون منع رانندگی توسط گروهی از فعالان زن عربستانی نمونه بارزی از مخالفت ها نسبت به قوانین سخت گیرانه نظم اجتماعی در این کشور است که از نارضایتی بخشی از جمعیت عربستان حکایت دارد. علاوه براین جمعیت 35 درصدی جوانان این کشور نیز به شدت از نظم های سختگیرانه موسسه وهابی در حوزه های اجتماعی و سیاسی عصبانی است. نگاه بسته هیات حاکمه سیاسی و مذهبی آل سعود امکان هرگونه رقابت جوانان برای دستیابی به پست های سیاسی و اجتماعی را برای جوانان مسدود کرده و ناکارآمدی سیستم آموزشی نیز بیش از هرزمانی دیگری این قشر عظیم از جمعیت عربستان را که با فاجعه بیکاری مواجه هستند را در آستانه انفجار قرار داده است. نگاهی به فضاهای مجازی و انتقادهای شدید منتشره در این فضاها از سیاستهای جاری آل سعود توسط جوانانی که همتایان سایر کشورهای منطقه را بسیار جلوتر از خود می بینند گواهی براین وضعیت جامعه عربستان است.
اگرچه آل سعود با تزریق بخش عمده ای از درآمدهای نفت در برنامه های هدفمندانه ای مانند بیمه ها و وام های بانکی توانست حمایت اقشار متوسط جامعه را همزمان با وقوع بیداری اسلامی و شروع اعتراضات مدنی در منطقه بخرد اما در همان حال فقر در کشور گسترش یافته و شکاف و اختلاف عمیق و گسترده میان درآمدها همچنان وجود دارد. این شکاف ها در بین شهروندان مسلمان شیعه ساکن در استان شرقی عربستان به وضوح قابل مشاهده است . استان شرقی عربستان نفت خیز ترین مناطق این کشور محسوب می شود. اعتراضاتی که توسط شهروندان این منطقه از عربستان علیه سیاست های تبعیضی هیات حاکمه از سال 2011 م انجام می دهند مصداقی براین مدعا است. این تظاهرات ها و در پی آن بگیر ببندهای سیاسی در حالی صورت می گیرد که سعودی ها قانون منع تظاهرات را تصویب کرده اند. بسیاری از مردم عربستان احساس می کنند که بسیاری از امکانات کشور به درستی و عادلانه توزیع نمی شود. اگرچه که این کشور بزرگ ترین ذخایر نفت دنیا را دارد اما اقتصاد ملی آن هیچ توفیقی برای پیشرفت نداشته و با کاهش درآمدهای طبقه متوسط است که امروزه بخش هایی از این طبقه اجتماعی خواهان برپایی یک سیستم سیاسی پارلمانی شده اند.
اضافه کنید به این وضعیت، اتهام همسویی کامل ریاض با سیاست های منطقه ای غرب و رژیم صهیونیستی، شکست های پی در پی سیاست های منطقه ای آل سعود که از نفوذ این کشور و نقش آفرینی آن در منطقه به شدت کاسته و جامعه عربستان را به شدت سرخورده کرده است. از جمله این شکست ها که از زمان وقوع بیداری اسلامی در کشورهای عربی به سال 2011 م آغاز شده و همچنان ادامه دارد کاهش نفوذ عربستان در عراق با شکست هم پیمانان این کشور در انتخابات ، شکست در پروژه براندازی نظام سوریه و اخیرا نیز شکست سیاست های ریاض در یمن با سیطره جنبش های مردمی و مخالف سیات های عربستان بر دولت صنعا. این شکست آخری شاید برای ال سعود درد آور تر از هر شکست دیگری باشد چه اینکه جریانی قدرت در یمن را به دیت گرفته اند که به شدت مخالف سیاست های تحقیر آمیز سه دهه اخیر ریاض بوده و نه تنها هرگونه همسویی با این سیاست ها را بر نمی تابند که مسبب همه بدبختی های چند دهه اخیر ملت یمن را نزدیکی صنعا و ریاض می دانند. از همین روست که سعودی ها در تصمیمی سراسیمه حکم اعدام آیت الله شیخ نمر النمر رهبر مخالفان حکومت آل سعود از استان شرقی را که همواره از مداخله ریاض در امور یمن انتقاد بلکه مخالفت می کرد صادر نمود تا مانع از هرگونه فعل و انفعالات مشابه یمن در درون عربستان شود. امری که مخالفت های محلی ، منطقه ای و بین المللی را علیه این تصمیم سعودی ها به دنبال داشت و بسیاری اجرای احتمالی این تصمیم احساسی دربار سعودی را با فروپاشی حکومت 82 ساله آل سعود برابر دانستند.
سعودی ها تاکنون برای عبور از این چالش ها چه در سطح داخل و چه در سطح منطقه از همه ابزارها از تهدید و بگیر و ببند و سرکوب گرفته تا تشویق و تطمیع سوده برده لیکن همچنان خود را در آستانه سقوط می بیند. از سوی دیگر رقابت بر سر قدرت در درون هیات حاکمه آل سعود میان نسل های قدیمی و جدید و میان شاهزادگان حلقه اول و دوم دربار بر نگرانی ها در کنار ابهام در وضعیت جسمانی شاه سعودی افزوده و آینده ای بی ثبات را برای آینده سیاسی این کشور به دست می دهد. آینده ای که تداعی کننده نگرانی مشابه ملک فیصل شاه اسبق سعودی در دهه 70 قرن بیستم است. ظاهرا روزی ملک فیصل بن عبدالعزیز بن سعود شاه وقت عربستان گروهی از بلندپایگان خانواده سلطنتی را احضار و با آنان در مورد نگرانی هایش صحبت کرد. پادشاه در آن جلسه خطاب به نزدیکان و معتمدانش گفت: " در این کشور طی یک نسل کادیلاک جای شتر را گرفت و از این می ترسم که نسل بعدی بار دیگر سوار شتر شود". اشاره او به خطاهای سیاسی و اقتصادی دربار سعودی بود که مردم عربستان را بسان سایر کشورهای خودکامه و دیکتاتور منطقه و جهان روبروی مردمش قرار می داد و به نظر می رسد ال سعود به این شرایط نزدیک و نزدیک تر از هرزمان دیگری شده است. نگاهی به سپرده های مالی اعضای دربار سعودی در بانک های غربی و همزمان فقر مفرط شهروندان سعودی و صدور احکام اعدام علیه مخالفان دربار در داخل بیانگر این وضعیت است. سعودی ها برای نجات عربستان و بازگرداندن این کشور به دامان اسلام چاره ای ندارند جز اینکه از سیاست های اختلاف افکن آمریکائیان (نزاع شیعه و سنی) فاصله بگیرند.
*فارس
تشکیلات به شدت تندروی وهابی- سلفی که مشروعیت قدرت مطلقه خانواده سلطنتی از جنبه مذهبی آن در گرو حمایت آنها است هر شکل از قرائت اسلام را که برای مردم و رای مردم مشروعیتی قایل باشد در حکم نوعی تهدید می دانند و به همین سبب رو به تصویب قوانین به شدت سختگیرانه در حوزه نظم اجتماعی می آورند که عدم صلاحیت زنان در عقد معاملات ملکی و تجاری، عدم حضور زنان در امور اجتماعی از جمله صلاحیت رای دادن در انتخابات، عدم اجازه رانندگی به زنان و.. از جمله این موارد محسوب می شود. نادیده گرفتن آشکار قانون منع رانندگی توسط گروهی از فعالان زن عربستانی نمونه بارزی از مخالفت ها نسبت به قوانین سخت گیرانه نظم اجتماعی در این کشور است که از نارضایتی بخشی از جمعیت عربستان حکایت دارد. علاوه براین جمعیت 35 درصدی جوانان این کشور نیز به شدت از نظم های سختگیرانه موسسه وهابی در حوزه های اجتماعی و سیاسی عصبانی است. نگاه بسته هیات حاکمه سیاسی و مذهبی آل سعود امکان هرگونه رقابت جوانان برای دستیابی به پست های سیاسی و اجتماعی را برای جوانان مسدود کرده و ناکارآمدی سیستم آموزشی نیز بیش از هرزمانی دیگری این قشر عظیم از جمعیت عربستان را که با فاجعه بیکاری مواجه هستند را در آستانه انفجار قرار داده است. نگاهی به فضاهای مجازی و انتقادهای شدید منتشره در این فضاها از سیاستهای جاری آل سعود توسط جوانانی که همتایان سایر کشورهای منطقه را بسیار جلوتر از خود می بینند گواهی براین وضعیت جامعه عربستان است.
اگرچه آل سعود با تزریق بخش عمده ای از درآمدهای نفت در برنامه های هدفمندانه ای مانند بیمه ها و وام های بانکی توانست حمایت اقشار متوسط جامعه را همزمان با وقوع بیداری اسلامی و شروع اعتراضات مدنی در منطقه بخرد اما در همان حال فقر در کشور گسترش یافته و شکاف و اختلاف عمیق و گسترده میان درآمدها همچنان وجود دارد. این شکاف ها در بین شهروندان مسلمان شیعه ساکن در استان شرقی عربستان به وضوح قابل مشاهده است . استان شرقی عربستان نفت خیز ترین مناطق این کشور محسوب می شود. اعتراضاتی که توسط شهروندان این منطقه از عربستان علیه سیاست های تبعیضی هیات حاکمه از سال 2011 م انجام می دهند مصداقی براین مدعا است. این تظاهرات ها و در پی آن بگیر ببندهای سیاسی در حالی صورت می گیرد که سعودی ها قانون منع تظاهرات را تصویب کرده اند. بسیاری از مردم عربستان احساس می کنند که بسیاری از امکانات کشور به درستی و عادلانه توزیع نمی شود. اگرچه که این کشور بزرگ ترین ذخایر نفت دنیا را دارد اما اقتصاد ملی آن هیچ توفیقی برای پیشرفت نداشته و با کاهش درآمدهای طبقه متوسط است که امروزه بخش هایی از این طبقه اجتماعی خواهان برپایی یک سیستم سیاسی پارلمانی شده اند.
اضافه کنید به این وضعیت، اتهام همسویی کامل ریاض با سیاست های منطقه ای غرب و رژیم صهیونیستی، شکست های پی در پی سیاست های منطقه ای آل سعود که از نفوذ این کشور و نقش آفرینی آن در منطقه به شدت کاسته و جامعه عربستان را به شدت سرخورده کرده است. از جمله این شکست ها که از زمان وقوع بیداری اسلامی در کشورهای عربی به سال 2011 م آغاز شده و همچنان ادامه دارد کاهش نفوذ عربستان در عراق با شکست هم پیمانان این کشور در انتخابات ، شکست در پروژه براندازی نظام سوریه و اخیرا نیز شکست سیاست های ریاض در یمن با سیطره جنبش های مردمی و مخالف سیات های عربستان بر دولت صنعا. این شکست آخری شاید برای ال سعود درد آور تر از هر شکست دیگری باشد چه اینکه جریانی قدرت در یمن را به دیت گرفته اند که به شدت مخالف سیاست های تحقیر آمیز سه دهه اخیر ریاض بوده و نه تنها هرگونه همسویی با این سیاست ها را بر نمی تابند که مسبب همه بدبختی های چند دهه اخیر ملت یمن را نزدیکی صنعا و ریاض می دانند. از همین روست که سعودی ها در تصمیمی سراسیمه حکم اعدام آیت الله شیخ نمر النمر رهبر مخالفان حکومت آل سعود از استان شرقی را که همواره از مداخله ریاض در امور یمن انتقاد بلکه مخالفت می کرد صادر نمود تا مانع از هرگونه فعل و انفعالات مشابه یمن در درون عربستان شود. امری که مخالفت های محلی ، منطقه ای و بین المللی را علیه این تصمیم سعودی ها به دنبال داشت و بسیاری اجرای احتمالی این تصمیم احساسی دربار سعودی را با فروپاشی حکومت 82 ساله آل سعود برابر دانستند.
سعودی ها تاکنون برای عبور از این چالش ها چه در سطح داخل و چه در سطح منطقه از همه ابزارها از تهدید و بگیر و ببند و سرکوب گرفته تا تشویق و تطمیع سوده برده لیکن همچنان خود را در آستانه سقوط می بیند. از سوی دیگر رقابت بر سر قدرت در درون هیات حاکمه آل سعود میان نسل های قدیمی و جدید و میان شاهزادگان حلقه اول و دوم دربار بر نگرانی ها در کنار ابهام در وضعیت جسمانی شاه سعودی افزوده و آینده ای بی ثبات را برای آینده سیاسی این کشور به دست می دهد. آینده ای که تداعی کننده نگرانی مشابه ملک فیصل شاه اسبق سعودی در دهه 70 قرن بیستم است. ظاهرا روزی ملک فیصل بن عبدالعزیز بن سعود شاه وقت عربستان گروهی از بلندپایگان خانواده سلطنتی را احضار و با آنان در مورد نگرانی هایش صحبت کرد. پادشاه در آن جلسه خطاب به نزدیکان و معتمدانش گفت: " در این کشور طی یک نسل کادیلاک جای شتر را گرفت و از این می ترسم که نسل بعدی بار دیگر سوار شتر شود". اشاره او به خطاهای سیاسی و اقتصادی دربار سعودی بود که مردم عربستان را بسان سایر کشورهای خودکامه و دیکتاتور منطقه و جهان روبروی مردمش قرار می داد و به نظر می رسد ال سعود به این شرایط نزدیک و نزدیک تر از هرزمان دیگری شده است. نگاهی به سپرده های مالی اعضای دربار سعودی در بانک های غربی و همزمان فقر مفرط شهروندان سعودی و صدور احکام اعدام علیه مخالفان دربار در داخل بیانگر این وضعیت است. سعودی ها برای نجات عربستان و بازگرداندن این کشور به دامان اسلام چاره ای ندارند جز اینکه از سیاست های اختلاف افکن آمریکائیان (نزاع شیعه و سنی) فاصله بگیرند.
*فارس