مرد بدرفتار که حتی در صحن دادگاه به همسرش ناسزا میگفت ادعای بیگناهی کرد. زنی جوان که به همراه سه بچهاش از سه سال پیش از خانه جهنمی مرد بدرفتار گریخته بود با درخواست طلاق خواهان بازگشت آرامش به زندگیشان شد.
به گزارش شهدای ایران، چندی پیش «ستاره» در برابر قاضی شعبه 255 دادگاه خانواده حضور پیدا کرد و مدعی شد به دلیل ناسزاگویی و بدرفتاری همسرش سه سال است با بچههایش در خانه پدری زندگی میکند و در این مدت «مهرداد» هیچ تلاشی برای اصلاح خود و بازگشت به زندگی نشان نداده است.
ستاره در ادامه گفت: 17 سال پیش از طریق یکی از آشنایان با خانواده «مهرداد» آشنا شدم. او از نظر موقعیت اجتماعی و خانوادگی در شرایط خوبی بود. شغل مناسبی داشت و خود را اهل زندگی نشان میداد. با موافقت خانوادهام سرسفره عقد نشستم اما زندگی رویایی من چند ماهی بیشتر طول نکشید.
مهرداد عصبی و پرخاشگر بود و من باید تلاش میکردم کاری نکنم که برخلاف میل او باشد زیرا کوچکترین اشتباه کافی بود تا روزگارم را سیاه کند.ناسزاگوییها و بددهنیهای مهرداد آنقدر زیاد شده بود که من از روبهرو شدن با همسایهها خجالت میکشیدم.
در همه سالهای زندگی با وی رفتارها و پرخاشگریهایش را تحمل کردم اما حمله او به بچههایم و آزارهایش برایم قابل تحمل نبود و همیشه ترس آن را داشتم که به فرزندانم آسیب برساند.یک روز که پسرم را بشدت کتک زد، آنها را برداشتم و از خانه فرار کردم اما در مدتی که ما از او جدا زندگی کردیم او هیچ اقدامی برای بازگشت ما انجام نداد حتی وقتی برایش پیغام فرستادم اگر رفتارش را اصلاح کند به خانه بازخواهم گشت، پاسخی از وی نگرفتم.
ستاره در ادامه گفت: حتی هنگامی که درخواست طلاق را مطرح کردم امیدوار بودم بازگردد اما او در جلسات دادگاه هم حضور پیدا نکرد. احضارهای پیدرپی دادگاه هم نتوانست او را وادار کند در دادگاه حضور بیابد و از خودش دفاع کند.
من وقتی بیتفاوتیهای وی را دیدم پذیرفتم که تلاشهایم برای حفظ زندگی مشترک بیفایده است و ادامه این زندگی امکانپذیر نیست و حتی ممکن است بچههایم در زندگی با پدر تندخو و عصبی آسیب ببینند.وی افزود: قاضی دادگاه خانواده وقتی شوهرم در دادگاه حاضر شد حکم طلاق را صادر کرد اما حضانت بچههایم را به پدرشان سپرد. به همین دلیل امروز آمدهام تا از دادگاه بخواهم در ازای بخشش مهریه و حق و حقوقم حضانت بچههایم را به من بدهد.
پس از حرفهای این زن رنجدیده مرد خشمگین که در جلسه دادگاه هم به همسرش ناسزا میگفت با صحبتهای قاضی آرام شد و اعلام کرد در صورت چشمپوشی همسرش از حق و حقوق قانونی حاضر است حضانت بچهها را به او بدهد.
بنابر این گزارش، زن جوان در حالی که با رأی دادگاه حضانت بچههایش را گرفته بود دادگاه را ترک کرد.
*جام
ستاره در ادامه گفت: 17 سال پیش از طریق یکی از آشنایان با خانواده «مهرداد» آشنا شدم. او از نظر موقعیت اجتماعی و خانوادگی در شرایط خوبی بود. شغل مناسبی داشت و خود را اهل زندگی نشان میداد. با موافقت خانوادهام سرسفره عقد نشستم اما زندگی رویایی من چند ماهی بیشتر طول نکشید.
مهرداد عصبی و پرخاشگر بود و من باید تلاش میکردم کاری نکنم که برخلاف میل او باشد زیرا کوچکترین اشتباه کافی بود تا روزگارم را سیاه کند.ناسزاگوییها و بددهنیهای مهرداد آنقدر زیاد شده بود که من از روبهرو شدن با همسایهها خجالت میکشیدم.
در همه سالهای زندگی با وی رفتارها و پرخاشگریهایش را تحمل کردم اما حمله او به بچههایم و آزارهایش برایم قابل تحمل نبود و همیشه ترس آن را داشتم که به فرزندانم آسیب برساند.یک روز که پسرم را بشدت کتک زد، آنها را برداشتم و از خانه فرار کردم اما در مدتی که ما از او جدا زندگی کردیم او هیچ اقدامی برای بازگشت ما انجام نداد حتی وقتی برایش پیغام فرستادم اگر رفتارش را اصلاح کند به خانه بازخواهم گشت، پاسخی از وی نگرفتم.
ستاره در ادامه گفت: حتی هنگامی که درخواست طلاق را مطرح کردم امیدوار بودم بازگردد اما او در جلسات دادگاه هم حضور پیدا نکرد. احضارهای پیدرپی دادگاه هم نتوانست او را وادار کند در دادگاه حضور بیابد و از خودش دفاع کند.
من وقتی بیتفاوتیهای وی را دیدم پذیرفتم که تلاشهایم برای حفظ زندگی مشترک بیفایده است و ادامه این زندگی امکانپذیر نیست و حتی ممکن است بچههایم در زندگی با پدر تندخو و عصبی آسیب ببینند.وی افزود: قاضی دادگاه خانواده وقتی شوهرم در دادگاه حاضر شد حکم طلاق را صادر کرد اما حضانت بچههایم را به پدرشان سپرد. به همین دلیل امروز آمدهام تا از دادگاه بخواهم در ازای بخشش مهریه و حق و حقوقم حضانت بچههایم را به من بدهد.
پس از حرفهای این زن رنجدیده مرد خشمگین که در جلسه دادگاه هم به همسرش ناسزا میگفت با صحبتهای قاضی آرام شد و اعلام کرد در صورت چشمپوشی همسرش از حق و حقوق قانونی حاضر است حضانت بچهها را به او بدهد.
بنابر این گزارش، زن جوان در حالی که با رأی دادگاه حضانت بچههایش را گرفته بود دادگاه را ترک کرد.
*جام