شهدای ایران: معجزه کلمات در سایت خود می نویسد: دست ندارد، پا ندارد، اما دل که دارد، دلی به وسعت آسمان با سیرتی به نورانی خورشید و دلش زنده است با یاد خاطره های روزها و شب های جبهه که ستاره هایش هر شب بی فروغ می شدند، اما کاری کردند که با گذشت 34 سال از جنگ همچنان در تارک تاریخ میدرخشند.
به نام خدایی که صبرش بی پایان است، سپاس از همسرانی که نه تنها چند سال و چند ماه، بلکه چندین سال پای عشقشان به همسرشان ماندند و شیرزنانی شدند که عشقشان را با هیچ چیزی عوض نکردند.
همسرشان را پرستاری کردند و اوف نگفتند، نیش و کنایه های دیگران را تحمل کردند و اوف نگفتند، یک عمر سرفه و آه و درد شنیدند و اوف نگفتند، با یک عمر صبر و شکیبایی و مقاومت و عشق واقعی، عشقشان را ثابت کردند.
با تمام مشکلات همسرشان را نگه داشتند، کنار خودشان،کنار بچه ها،در زندگی،با عشق نگه داشتند و اجازه ندادند هیچ گاه همسرشان احساس تنهایی کند.
علاوه بر این که همسرشان شدند،هم دردشان شدند، هم شادیشان شدند،هم گریه شان شدند،هم لبخندشان شدند.
شدند همسرانی از جنس محبت،به اندازه ی آسمان و به لطافت گل!شدند همسرانی که با عشق کنار همسرانشان ماندند وهیچ گاه سلامتی همسرشان از دعایشان حذف نشد!
برای سلامتی چنین همسران ماهی،صلوات!
نه یک صلوات عادی،یک صلوات به ماهی خودشان بفرستید!
به نام خدایی که صبرش بی پایان است، سپاس از همسرانی که نه تنها چند سال و چند ماه، بلکه چندین سال پای عشقشان به همسرشان ماندند و شیرزنانی شدند که عشقشان را با هیچ چیزی عوض نکردند.
همسرشان را پرستاری کردند و اوف نگفتند، نیش و کنایه های دیگران را تحمل کردند و اوف نگفتند، یک عمر سرفه و آه و درد شنیدند و اوف نگفتند، با یک عمر صبر و شکیبایی و مقاومت و عشق واقعی، عشقشان را ثابت کردند.
با تمام مشکلات همسرشان را نگه داشتند، کنار خودشان،کنار بچه ها،در زندگی،با عشق نگه داشتند و اجازه ندادند هیچ گاه همسرشان احساس تنهایی کند.
علاوه بر این که همسرشان شدند،هم دردشان شدند، هم شادیشان شدند،هم گریه شان شدند،هم لبخندشان شدند.
شدند همسرانی از جنس محبت،به اندازه ی آسمان و به لطافت گل!شدند همسرانی که با عشق کنار همسرانشان ماندند وهیچ گاه سلامتی همسرشان از دعایشان حذف نشد!
برای سلامتی چنین همسران ماهی،صلوات!
نه یک صلوات عادی،یک صلوات به ماهی خودشان بفرستید!
در سال 1359 در جبهه ایستگاه هفت آبادان ترکش به سرم خورد و استخوان سرم را شکست و مرا بیهوش به بیمارستان بردند و با عمل جراجی سرم و 2 هفته مراقبت زنده ماندم .
کمسیون پزشکی نظامیان تهران : بمن 5 % جانبازی دادند .
در حالی که می گویند ترکش به سر خوردن 15 % جانبازی دارد .
این درصد ها و ظلم و بی عدالتی با جانبازان دفاع مقدس چه معنی دارد .
از این ظلم به خدا پناه می بریم . چاره دیگری نداریم ؟!
http://khakpour-m.blogfa.com