در اینجا به تجزیه و تحلیل این رسم حادثه ساز پرداخته ایم.
به گزارش شهدای ایران، مدتهاست کارناوالهای شادی و جمعیتی که درخیابانها برای خوشبختی عروس و دامادها شادی میکنند بینندگان و اطرافیان را در شادی خود شریک نمیکنند و به چهرهها نگرانی هدیه میدهند. دیگر صدای خنده همراهان عروس و داماد لبخند را بر چهره عابران و رهگذران نمینشاند زیرا همه میدانند که کوچکترین سهلانگاری میتواند شادی را بهعزا و خنده را به گریه تبدیل کند.
پدر و مادری که سالها تلاش کردهاند و خود را برای بــــرگزاری جشن عروسی به یاد ماندنی پسر یا دخترشان آماده کردهاند خود را در میان جوانهایی میبینند که پرشور و نشاط خیابانهای تاریک شهر را به تسخیر خود درآوردهاند و برای جلوگیری از رقابت خودروهایی که برای رسیدن به ماشین عروس از هم سبقت میگیرند هر لحظه صدای موزیک و بوق زدنهای ممتد خودروهایشان را بیشتر و بیشتر میکنند.
این یک رسم شده است که پس از پایان مراسم عروسی خودروها به حرکت در میآید و هر کسی برای اینکه از دیگری عقب نماند تلاش میکند، جوانترها هم که نیمتنهشان خارج از پنجره ماشین قرار دارد سعی میکنند در هنرنمایی از یکدیگر سبقت بگیرند اما انگار هیچ کس نمیداند که فاجعه در کمین است. چه بسیار خانوادههایی که پس از پایان جشن عروسی سیاهپوش و چه بسیار جوانانی که راهی زندان شدهاند.
اما فقط ماجرا به ویراژهای خطرناک و خلاف جهت حرکت خیابان راندن ختم نمیشود، گاهیهم خودروهایی که حامل یک بیمار یا زن باردار هستند در میان خودروهای کارناوال گرفتار میشوند و رسیدن به بیمارستان برای آنها به رؤیایی دست نیافتنی تبدیل میشود. از این دست اتفاقات ناخوشایند بارها و بارها رخ داده و همه ما با عاقبت آن آشنا هستیم اما با وجود این هنوز هم تکرار میشود و جامعه درصدد اصلاح این رفتارها و تغییر این گونه شادیها بر نمیآید اما علت چیست و چرا مردم جامعه باوجود آگاهی از خطرات باز هم به انجام این رفتارها علاقهنشان میدهند؟
«مصطفی فروتن» رفتارشناس در این باره میگوید: در کشورهایی که محدودیت و خط قرمزهایی برای تخلیه هیجانات و برونفکنی تعریف نشده است، افراد جامعه برای تخلیه هیجانات خود از هر فرصتی استفاده میکنند. کارناوالهای شادی یکی از این فرصتهاست. افراد شرکت کننده درمراسم شادی پس از خاتمه مراسم با بوقزدن و شادی درخیابانها هیجانات خود را نشان میدهند و بعضاً رفتار خود را چنین توجیه میکنند که این مراسم یک شب است و میخواهند آن را جاودانه کنند. غافل از اینکه چه بلایی بهسر مردم میآورند.
به گفته وی، نتایج رفتارهایی از این دست دارای دو رویکرد داخلی و بیرونی است. تیم برگزار کننده علاوه بر مخاطراتی که برای خودشان ایجاد میکنند به دیگران هم آسیب میرسانند. آنها آگاهانه رفتاری میکنند که باید تبعات آن را بپذیرند اما متأسفانه به واسطه رفتار آنها، گروهی بدون تمایل برای قرار گرفتن در این جمع، گرفتار مشکلات میشوند.
این رفتارشناس ادامه میدهد: مبحث آسیبها و شکنجهها در همه دنیا اثبات شده و ممکن است انسانهای زیادی با بیخوابی و گرسنگی کنار بیایند اما کمتر کسی پیدا میشود که با آلودگی صوتی مشکلی نداشته باشد، زیرا نقش آلودگی صوتی تأثیر مستقیم بر سیستم مرکزی اعصاب دارد. آلودگی صوتی ذهن و روان فرد را خراش میدهد، بهطوری که در برخی کشورها یک روش برای شکنجه زندانیان محسوب میشود. فروتن میافزاید: در کارناوالهای شادی نیز به دنبال افزایش صدای ضبط، شنوندگان بیش از حد عادی دچار برانگیختگی میشوند که این حالت هیجان باید تخلیه شود بنابراین بدون اینکه بخواهند با رفتارهای نابهنجار رانندگی میکنند و برخوردهای هیجانی ترافیکی انجام میدهند.
البته این پایان هیجانافکنی نیست چرا که سرعت بیش از حد و ترمزهای ناگهانی باعث میشود افراد همگروه وی نیز تحریک شوند و در چشم برهمزدنی دیگران هم ناخودآگاه رفتارهای وی را تکرار کنند. به اعتقاد این رفتارشناس، وقتی شرکت کنندگان در یک کارناوال شادی برای نشان دادن شادی خود با رفتارهای غیر فرهنگی خیابان یامعبری را میبندند علاوه بر آلودگی صوتی و آزار ساکنان آن منطقه برای افرادی که در آن مسیر تردد دارند هم مشکل ایجاد میکنند و اگر در این میان سعهصدر وجود نداشته باشد نزاعهای خیابانی ایجاد میشود.
رفتارهای نامناسب و غیر فرهنگی گروه متولی و اطرافیان آنها باعث التهابات رفتاری و فیزیولوژیک برای بزرگترها و سالخوردگان جمع یا خارج از گروه متولی میشود و آنها چنان دچار تنش و اضطراب میشوند که حتی ممکن است سکته کنند. آمار لهشدگیها و سقوط از ماشین نشان میدهد که این پدیده یک آسیب اجتماعی است.
«مهرداد» جوانی است که شب عروسی برادرش دچار ضایعه نخاعی ناشی از تصادف شد. بهگفته پزشکان زنده ماندن وی معجزه بود. مهرداد دیگر نمیتواند حرکت کند و میگوید تاوان علاقهاش به سرعت و تلاش برای داشتن جشنی ماندگار را به سختی پرداختهاست. او میگوید: «همه آرزوهای جوانیام را شب حادثه در همان خیابان جاگذاشتم اما از آن دردناکتر نالههای زنی است که مرا عامل مرگ پسرش میدانست. ایکاش به حرف پدر پیرم گوش میکردم و هرگز پشت فرمان نمینشستم.»
«اکبر محسنیفرد» روانشناس میگوید: در جوامعی که دچار افسردگی هستند افراد از کوچکترین فرصتها برای تخلیه روانی خود استفاده میکنند. در برخی کشورهای غربی برای نوجوانانی که قادر به رعایت قوانین رانندگی جامعه نیستند اماکنی در نظر گرفته شده که همه نکات ایمنی در آن لحاظ شده است و نوجوانان با حضور در این اماکن هیجانات رانندگی خود را به امنترین شکل تخلیه کرده و با علم بر اینکه در جامعه امکان نقض قوانین را ندارند قانون را در خیابانها به بهترین شکل رعایت میکنند.
اما در کشور ما بر طبق آمارها 30 درصد از جمعیت جوانان 15 تا 34 سال دچار افسردگی هستند. چنین اماکن امن و مناسبی نیز وجود ندارد و با وجود تلاش و سختگیریهای پلیس و قوانین حاکم بر جامعه کنترل اجتماعی بخوبی اجرا نمیشود، برای مثال اتوبانها فاقد کنترل اجتماعی هستند و از طرفی هزینه تخلف در جامعه ما نسبت به کشورهای پیشرفته بسیار پایینتر است. به همین دلیل جوانان و نوجوانان از هر فرصتی برای شادیهای هیجانزا به شیوه خود استفاده میکنند.
بهگفته وی گروه دیگری نیز شخصیتهای ضد اجتماعی هستند که بهراحتی قوانین را زیر پا گذاشته و دیگران را نیز ترغیب میکنند. بنابراین اگر جامعه شرایطی را مهیا کند که فرد بداند به محض ارتکاب تخلف دچار مشکل شده و باید تاوان و هزینه تخلفش را بپردازد هرگز مرتکب چنین تخلفاتی نمیشود.
دکتر «فروتن» در ادامه میگوید: ما درکشوری زندگی میکنیم که استانداردهای مشروعی دارد. وقتی تعدادی زن و مرد را میبینیم که گوشه خیابان شادی ناهنجار میکنند، باید پاسخگوی سؤالات فرزندانمان باشیم. کودکی که یاد گرفته چنین رفتارهایی نامناسب و ناشایست است با مشاهده این مناظر دچار تعارض میشود.
بهگفته دکتر «فروتن» هنگامی که در ساختار فرهنگی اجتماعی خود فضای تخلیه شدن را به افراد ندهیم بامشکلات عدیدهای روبهرو خواهیم شد، بنابراین برای بروز یک رفتار صحیح اجتماعی علاوه بر مداخلات سختافزاری باید مراقب مداخلات نرمافزاری هم باشیم. به بیان دیگر بحث فرهنگی بسیار مهم است،اطلاعرسانی سراسری که البته در حال حاضر هم وجود دارد باید به شکلی صورت گیرد که راهکار عملی ارائه دهد.
وی میگوید: یکی دیگر از راهکارها اصلاح قانون اماکن است، برایمثال صاحبسالن مراسم هنگام عقد قرارداد از صاحب مراسم تعهد بگیرد که بهصورت قانونی و اخلاقی موظف است از سروصدای خیابانی خود و میهمانانش خودداری کند در چنین شرایطی افرادی که غرض ورزی دارند از گروه جدا میشوند.
یا هنگام گشتزنی ماشین عروس در خیابان به جای بوقزدن از نور چراغها البته نور پایین استفاده کنند و باید ساعت پایان مراسم هم توسط کارشناسان به صورت فنی و تخصصی مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
در کنار همه مسائلی که گفته شد پلیس اجتماعی هم نقش بسیار مهمی دارد و این ارگان میتواند با ایجاد تعامل بیشتر بهجای برخورد قهری که باعث شدت بخشیدن به رفتارهای غیر فرهنگی و نامناسب میشود از بروز چنین رفتارهایی جلوگیری کند و نقش نظارتی خود را بهصورت اصولی و منطقی ایفا نماید که البته تاکنون در این مورد بسیار هم زحمت کشیدهاند.
*ایران
پدر و مادری که سالها تلاش کردهاند و خود را برای بــــرگزاری جشن عروسی به یاد ماندنی پسر یا دخترشان آماده کردهاند خود را در میان جوانهایی میبینند که پرشور و نشاط خیابانهای تاریک شهر را به تسخیر خود درآوردهاند و برای جلوگیری از رقابت خودروهایی که برای رسیدن به ماشین عروس از هم سبقت میگیرند هر لحظه صدای موزیک و بوق زدنهای ممتد خودروهایشان را بیشتر و بیشتر میکنند.
این یک رسم شده است که پس از پایان مراسم عروسی خودروها به حرکت در میآید و هر کسی برای اینکه از دیگری عقب نماند تلاش میکند، جوانترها هم که نیمتنهشان خارج از پنجره ماشین قرار دارد سعی میکنند در هنرنمایی از یکدیگر سبقت بگیرند اما انگار هیچ کس نمیداند که فاجعه در کمین است. چه بسیار خانوادههایی که پس از پایان جشن عروسی سیاهپوش و چه بسیار جوانانی که راهی زندان شدهاند.
اما فقط ماجرا به ویراژهای خطرناک و خلاف جهت حرکت خیابان راندن ختم نمیشود، گاهیهم خودروهایی که حامل یک بیمار یا زن باردار هستند در میان خودروهای کارناوال گرفتار میشوند و رسیدن به بیمارستان برای آنها به رؤیایی دست نیافتنی تبدیل میشود. از این دست اتفاقات ناخوشایند بارها و بارها رخ داده و همه ما با عاقبت آن آشنا هستیم اما با وجود این هنوز هم تکرار میشود و جامعه درصدد اصلاح این رفتارها و تغییر این گونه شادیها بر نمیآید اما علت چیست و چرا مردم جامعه باوجود آگاهی از خطرات باز هم به انجام این رفتارها علاقهنشان میدهند؟
«مصطفی فروتن» رفتارشناس در این باره میگوید: در کشورهایی که محدودیت و خط قرمزهایی برای تخلیه هیجانات و برونفکنی تعریف نشده است، افراد جامعه برای تخلیه هیجانات خود از هر فرصتی استفاده میکنند. کارناوالهای شادی یکی از این فرصتهاست. افراد شرکت کننده درمراسم شادی پس از خاتمه مراسم با بوقزدن و شادی درخیابانها هیجانات خود را نشان میدهند و بعضاً رفتار خود را چنین توجیه میکنند که این مراسم یک شب است و میخواهند آن را جاودانه کنند. غافل از اینکه چه بلایی بهسر مردم میآورند.
به گفته وی، نتایج رفتارهایی از این دست دارای دو رویکرد داخلی و بیرونی است. تیم برگزار کننده علاوه بر مخاطراتی که برای خودشان ایجاد میکنند به دیگران هم آسیب میرسانند. آنها آگاهانه رفتاری میکنند که باید تبعات آن را بپذیرند اما متأسفانه به واسطه رفتار آنها، گروهی بدون تمایل برای قرار گرفتن در این جمع، گرفتار مشکلات میشوند.
این رفتارشناس ادامه میدهد: مبحث آسیبها و شکنجهها در همه دنیا اثبات شده و ممکن است انسانهای زیادی با بیخوابی و گرسنگی کنار بیایند اما کمتر کسی پیدا میشود که با آلودگی صوتی مشکلی نداشته باشد، زیرا نقش آلودگی صوتی تأثیر مستقیم بر سیستم مرکزی اعصاب دارد. آلودگی صوتی ذهن و روان فرد را خراش میدهد، بهطوری که در برخی کشورها یک روش برای شکنجه زندانیان محسوب میشود. فروتن میافزاید: در کارناوالهای شادی نیز به دنبال افزایش صدای ضبط، شنوندگان بیش از حد عادی دچار برانگیختگی میشوند که این حالت هیجان باید تخلیه شود بنابراین بدون اینکه بخواهند با رفتارهای نابهنجار رانندگی میکنند و برخوردهای هیجانی ترافیکی انجام میدهند.
البته این پایان هیجانافکنی نیست چرا که سرعت بیش از حد و ترمزهای ناگهانی باعث میشود افراد همگروه وی نیز تحریک شوند و در چشم برهمزدنی دیگران هم ناخودآگاه رفتارهای وی را تکرار کنند. به اعتقاد این رفتارشناس، وقتی شرکت کنندگان در یک کارناوال شادی برای نشان دادن شادی خود با رفتارهای غیر فرهنگی خیابان یامعبری را میبندند علاوه بر آلودگی صوتی و آزار ساکنان آن منطقه برای افرادی که در آن مسیر تردد دارند هم مشکل ایجاد میکنند و اگر در این میان سعهصدر وجود نداشته باشد نزاعهای خیابانی ایجاد میشود.
رفتارهای نامناسب و غیر فرهنگی گروه متولی و اطرافیان آنها باعث التهابات رفتاری و فیزیولوژیک برای بزرگترها و سالخوردگان جمع یا خارج از گروه متولی میشود و آنها چنان دچار تنش و اضطراب میشوند که حتی ممکن است سکته کنند. آمار لهشدگیها و سقوط از ماشین نشان میدهد که این پدیده یک آسیب اجتماعی است.
«مهرداد» جوانی است که شب عروسی برادرش دچار ضایعه نخاعی ناشی از تصادف شد. بهگفته پزشکان زنده ماندن وی معجزه بود. مهرداد دیگر نمیتواند حرکت کند و میگوید تاوان علاقهاش به سرعت و تلاش برای داشتن جشنی ماندگار را به سختی پرداختهاست. او میگوید: «همه آرزوهای جوانیام را شب حادثه در همان خیابان جاگذاشتم اما از آن دردناکتر نالههای زنی است که مرا عامل مرگ پسرش میدانست. ایکاش به حرف پدر پیرم گوش میکردم و هرگز پشت فرمان نمینشستم.»
«اکبر محسنیفرد» روانشناس میگوید: در جوامعی که دچار افسردگی هستند افراد از کوچکترین فرصتها برای تخلیه روانی خود استفاده میکنند. در برخی کشورهای غربی برای نوجوانانی که قادر به رعایت قوانین رانندگی جامعه نیستند اماکنی در نظر گرفته شده که همه نکات ایمنی در آن لحاظ شده است و نوجوانان با حضور در این اماکن هیجانات رانندگی خود را به امنترین شکل تخلیه کرده و با علم بر اینکه در جامعه امکان نقض قوانین را ندارند قانون را در خیابانها به بهترین شکل رعایت میکنند.
اما در کشور ما بر طبق آمارها 30 درصد از جمعیت جوانان 15 تا 34 سال دچار افسردگی هستند. چنین اماکن امن و مناسبی نیز وجود ندارد و با وجود تلاش و سختگیریهای پلیس و قوانین حاکم بر جامعه کنترل اجتماعی بخوبی اجرا نمیشود، برای مثال اتوبانها فاقد کنترل اجتماعی هستند و از طرفی هزینه تخلف در جامعه ما نسبت به کشورهای پیشرفته بسیار پایینتر است. به همین دلیل جوانان و نوجوانان از هر فرصتی برای شادیهای هیجانزا به شیوه خود استفاده میکنند.
بهگفته وی گروه دیگری نیز شخصیتهای ضد اجتماعی هستند که بهراحتی قوانین را زیر پا گذاشته و دیگران را نیز ترغیب میکنند. بنابراین اگر جامعه شرایطی را مهیا کند که فرد بداند به محض ارتکاب تخلف دچار مشکل شده و باید تاوان و هزینه تخلفش را بپردازد هرگز مرتکب چنین تخلفاتی نمیشود.
دکتر «فروتن» در ادامه میگوید: ما درکشوری زندگی میکنیم که استانداردهای مشروعی دارد. وقتی تعدادی زن و مرد را میبینیم که گوشه خیابان شادی ناهنجار میکنند، باید پاسخگوی سؤالات فرزندانمان باشیم. کودکی که یاد گرفته چنین رفتارهایی نامناسب و ناشایست است با مشاهده این مناظر دچار تعارض میشود.
بهگفته دکتر «فروتن» هنگامی که در ساختار فرهنگی اجتماعی خود فضای تخلیه شدن را به افراد ندهیم بامشکلات عدیدهای روبهرو خواهیم شد، بنابراین برای بروز یک رفتار صحیح اجتماعی علاوه بر مداخلات سختافزاری باید مراقب مداخلات نرمافزاری هم باشیم. به بیان دیگر بحث فرهنگی بسیار مهم است،اطلاعرسانی سراسری که البته در حال حاضر هم وجود دارد باید به شکلی صورت گیرد که راهکار عملی ارائه دهد.
وی میگوید: یکی دیگر از راهکارها اصلاح قانون اماکن است، برایمثال صاحبسالن مراسم هنگام عقد قرارداد از صاحب مراسم تعهد بگیرد که بهصورت قانونی و اخلاقی موظف است از سروصدای خیابانی خود و میهمانانش خودداری کند در چنین شرایطی افرادی که غرض ورزی دارند از گروه جدا میشوند.
یا هنگام گشتزنی ماشین عروس در خیابان به جای بوقزدن از نور چراغها البته نور پایین استفاده کنند و باید ساعت پایان مراسم هم توسط کارشناسان به صورت فنی و تخصصی مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
در کنار همه مسائلی که گفته شد پلیس اجتماعی هم نقش بسیار مهمی دارد و این ارگان میتواند با ایجاد تعامل بیشتر بهجای برخورد قهری که باعث شدت بخشیدن به رفتارهای غیر فرهنگی و نامناسب میشود از بروز چنین رفتارهایی جلوگیری کند و نقش نظارتی خود را بهصورت اصولی و منطقی ایفا نماید که البته تاکنون در این مورد بسیار هم زحمت کشیدهاند.
*ایران